خانواده

گناهان دل!

معاصی القلوب (گناهان دل)

نویسنده :مصطفی غفور

مترجم :عثمان جاسمی

 

همانگونه که اسلام، انسان را به عبادت های قلبی (عبادتهایی که جوهر تقوی وروح دین هستند)ترغیب وتشویق می نماید ،بیشتر از این انسان را از معاصی وگناهان قلبی برحذر می دارد. چون گناهان قلبی خطربزرگی و تأثیرعمیقی بر انسان(فردی وجمعی)و جامعه و دین و دنیای انسان ها دارند.

اسلام بدون شک باتمام گناهان و خطاهای ظاهری وباطنی (چه گناه هایی که با اعضا و جوارح انجام می شوند وچه گناهایی که با قلب صورت می گیرند )مقابله و مبارزه می کند.

همانگونه که خداوند درسوره انعام آیه ۱۲۰ می فرماید :

((وذروا ظاهرالاثم وباطنه ان الذین یکسبون الاثم سیجزون بما کانوا یفترون .))

“گناهان آشکار(گناهی که با اندام ظاهری انجام می شود)و بزهکاری های پنهان(گناهی که به قلب ودرون مربو ط می گردد)ترک کنیید بی گمان کسانی که به دنبال گناه راه می افتند ،هر چه زودتر کیفر ارتکاب معاصی ایشان داده می شود”.

اسلام خطر گناهان باطنی را بیشتر از گناهان ظاهری می داند وبه عبارت دیگر خطرگناهان قلبی بیشتر از گناهان جوارح و اندام هاست. مسلمانان گرامی باید بدانیم هنگامی که اعمال جوارح(عبادات واعمال حسنه)مورد رضایت و قبول خداوند قرار می گیرند که با اعمال قلبی(نیت واخلاص)همراهی داشته باشند.

 گناهان باطنی و قلبی،گناهانی هستند که باقلب و در آن صورت می گیرند مانند: تکبر، غرور و ریا و بخل و خودبزرگ بینی، حب دنیا ، حب ثروت،حب جاه ومقام، حسودی، حقد و کینه و غیره…

امام غزالی این گناهان را در احیاءعلوم الدین، با استناد به فرموده پیامبر(ص)مهلکات نام برده است،چون پیامبر(ص)فرموده: ثلاث مهلکات شح مطاع  وهوی متبع وإعجاب المرأ بنفسه.”سه چیز سبب هلاکت انسان هستند، بخلی که از آن اطاعت شود، آرزویی که از آن پیروی کنند و خود پسندی.”

و اینکه می گوییم گناهان قلبی خطرشان بیشتر از گناهان جوارح است،به خاطر چند چیز است:

۱- چون این گناهان بواسطه ی قلب صورت می گیرند و قلب حقیقت و کنه و جوهر انسان است، چون انسان تنها این روکش جسدی و خاکی نیست که می خورد و می نوشد و رشد می کند، بلکه قلب آن جوهر و ماده ای است که به این جسد خاکی آرامش و سکونت می بخشد .

پیامبر(ص) در باره قلب و نقش آن بر این جسد خاکی فرموده است:

(( الا إن فی الجسد مضغه،اذا صلحت صلح الجسد کله و اذا فسدت فسد الجسد کله ألا و هی القلب))

هان آگاه باشید که در کالبد و جسم انسان قطعه ای گوشت است، که هر گاه آن پارچه گوشت سالم باشد تمام جسد انسان سالم می باشد و هرگاه به گناه آلوده شد و فساد پیدا کرد جسد انسان هم تباه و فاسد می شود و آن قطعه گوشت، قلب انسان است .

قرآن سلامت قلب را باعث نجات انسان در آخرت می داند:

خداوند از زبان حضرت ابراهیم نقل می کند: ولا تخزنی یوم یبعثون یوم لا ینفع مال ولا بنون إلا من أتی الله بقلب سلیم شعراء ۸۷-۸۹

و مرا خوار و رسوا مدار در روزی که مردمان برای حساب و کتاب و سزا و جزا، زنده …بر انگیخته می شوند. آن روزی که اموال و اولاد سودی نمی رسانند. بلکه تنها کسی نجات پیدا می کند که با دلی سالم به پیشگاه خدا آمده باشد. 

ابن قیم رحمه الله علیه درباره قلب سلیم می فرماید : هنگامی انسان می تواند قلب سلیم داشته باشد که قلبش از پنج (۵)چیز تهی وخالی باشد:

الف: ازشرک که با توحید منافات دارد و توحید را از بین می برد . 

ب: ازبدعتی که با سنت در تناقض است و سنت را از بین می برد. 

ج:ازشهوتی که مخالف امر و فرمان خداوند است. 

د:از غفلت وعدم آگاهی که ذکر و یاد خداوند را نابود می کند. 

ه : ار هوی وهوس هایی که با تجرد و اخلاص در تناقض و تضاد است.

 

۲-گناهان وآفت های قلبی هستند ،که انسان را مجبور به انجام گناهان جوارح و اندام می کنند .

تمام گناهان ظاهری از گناهان باطنی (تبعیت از هوی وهوس ،حب دنیا ،حسودی ،کبر ،دوست داشتن ثروت وجاه ومقام،شهوت …)سرچشمه می گیرند.

بعضی از گناهان قلبی انسان را به سوی کفر و بی دینی سوق می دهند:حتی کفر ورزیدن بعضی اوقات از حسودی ،که گناه قلبی است نشأت می گیرد،همان گونه که این  موضوع برای یهودیان رخ داد و خداوند در سوره ی بقره آیه۱۰۹به این قضیه اشاره فرموده:

“ود کثیر من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق.”

“بسیاری از اهل کتاب ،از روی رشک وحسودی که در دل و وجودشان ریشه دوانده است ،آرزو دارند اگر بشود شما را بعد از پذیرش ایمان باز گردانند با اینکه حقانیت برایشان کاملا روشن گشته است.”

یکی دیگر از گناهان قلبی که انسان را به سوی کفر سوق می دهد ،کبر و استکبار و خود بزرگ بینی بر روی زمین می باشد، همانگونه که خداوند از موقف فرعون و همراهانش در مقابل موسی صحبت می فرماید:“وجحدوا بها واستیقنتها انفسهم ظلما وعلوا” نمل :۱۴

“ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند،هر چند که دل هایشان بدان ها یقین و اطمینان داشتند.”

 حب دنیا و زینت های آن یکی دیگر ازگناهان قلبی است که انسان را در منجلاب کفر و بی دینی می اندازد و اگر به تمام قتل و جنایت های امروزی فکر کنیم ،سرچشمه این همه قتل و کشتار به یکی از گناهان قلبی از قبیل کینه ، یا خشم و دوست داشتن دنیا بر می گردد. و حتی اولین قتل تاریخ بشریت از یک گناه قلبی به نام حسودی نشأت گرفته است .

همچنین هرگاه انسان مرتکب گناهی ظاهری از قبیل شهادت دروغ یا سخن چینی و یا غیبت می شود حتما پشت سر این گناه ظاهری ،گناه شهوت نهفته است .

۳-گناهان ظاهری که انسان از روی ضعف و غفلت انجام می دهد ،خیلی زود می تواند از آن توبه نماید و آن را ریشه کن کند.به خلاف گناهان باطنی که انسان به ندرت می تواند آنها را ریشه کن و توبه نماید، چون سببشان فاسد شدن قلب و پنهان و مخفی بودن گناه در قلب است و فرق بین گناه آدم و ابلبس در همین موضوع نمایان می شود :

گناه آدم با جوارح و اندام ها انجام شد و آن وقتی بود که از آن درخت ممنوعه خورد ؛اما گناه ابلیس گناه قلبی و باطنی بود و آن وقتی بود از سجده بردن برای آدم امتناع و تکبر ورزید.

گناه آدم اتفاقی و نتیجه ی فراموشی و ضعف اراده بود ؛ اما گناه ابلیس عمدی و از اعماق قلبش نشأت گرفته بود.

به همین خاطر آدم زود از گناهان خود پشیمان شد و اقرا به گناه خود کرد و با همسرش از خداوند طلب آمرزش و مغفرت نمودند:((فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم))سپس آدم از پرورگار خود کلماتی را دریافت داشت (وبا گفتن آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت . خداوند بسیار توبه پذیر ومهربان است.

اما ابلیس بر گمراهی خود و نافرمانی خداوند استمرار ورزید و سر انجام از رحمت خداوند دور شد :

((قال فاخرج منها فإنک رجیم و إن علیک لعنتى الى یوم الدین سوره ص :۷۷-۷۸))

گفت از میان آن (فرشتگان عالم بالا)بیرون شو چرا که تو مطرود و رانده شده هستی قطعا نفرین من تا روز جزا بر تو خواهد بود .

۴-دین اسلام به شدت انسان را از گناهان باطنی وقلبی که آثارشان بسیار خطرناک تر از گناهان ظاهری است ، بر حذر می دارد:

پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید :“لا یدخل الجنه من کان فى قلبه مثقال ذره من کبر”

هر کس ذره اى از کبر و خود بزرگ بینی در وجودش  باشد وارد بهشت نخواهد شد.

ودر حدیث قدسی آمده است :

“أنا أغنى الشرکاء عن الشرک فمن عمل عملا أشرک فیه غیرى ترکته وشرکه”.

(من بی نیازترین کسم از شریک گرفتن پس هرکس عملی انجام دهد و در آن کسی را غیر از من شریک قرار دهد او را با شرک و گمراهیش رها خواهم نمود.)

 

منبع :مجله دوانگه شماره ۳۸

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا