تاریخ

  دلنوشته ای در مورد «رمضان»

 

جان همه روز از لگد کوب خیال

وز زیان و سود وز خوف و زوال

نی صفا میماندش نی لطف و فر

نی به سوی آسمان راه سفر

نزدیک به یک سال با فراز و فرود بسیار، دست و پنجه نرم کردن با کشمکش و جذبه های خیر و شر وخورد وخمیر شدن زیر صم هوا و هوس های نفسانی و شیطانی عمرمان را به سر بردیم . در این یک سال اگر هر روزش را حد اقل با ده گناه سپری کرده باشیم ، به نظرشما در این مدت با چندین گناه نزد پروردگارمان می رویم؟ با این کوله بار سنگین گناه و معصیت که کمرمان را خم کرده با چه رویی به میهمانی کسی می رویم که هرآن بیننده و شنونده لحظه به لحظه بدون وقفه شاهد پندار وگفتار وکردار ناپسندمان بوده؟ وای به حال کسی که تمام روز، هفته ها و ماه هایش را در نافرمانی پروردگارش تباه نموده و روزی رسد که بسان دوزخیان ندا سر دهد (یاحسرتا علی مافرطت فی جنب الله ) دردا و حسرتا! چه کوتاهی ها که در حق (طاعت و بندگی) خداکرده ام . آری گرد و غبارگناه چنان حجاب چهره جان می شود که نه صفا می ماندش نه لطف وفر، و چنان خسته و زمین گیر دنیا ودنیا طلبی می شویم که حس پرواز در ملکوت الهی را ازما می گیرد و نی به سوی آسمان راه سفر.
یازده ماه چنان به خاک دنیا چسبیده ایم به قول قرآن (رضوا بالحیاه الدنیا واطمآنوا بها) شده ایم وچنان گرد و غبار کردیم که فضای روحانی ومعنوی مان را تیر و تار ومکدرنموده ایم که هوای تازه مان آرزو شد . و چنان از انسان و انسانیت دورگشته و بسان دیو و دد تمام هم و غم مان شده خواب وخور ، ودنباله روی از شهوات وشبهات شده مرکز ثقلمان ودرآخرملول گشته ایم از همرهان انسانمان آرزو شد. آری و اندک اندک عن قریب است که به اسفل السافلین هبوط کنیم، که این ماه مبارک به دادمان می رسد و با شکوه وشوکتی شگرف با نسیمی از رحمت و مغفرت و رهایی از آتش دوزخ، آغوشش را که مهربانتر از آغوش مادر است باز می گشاید و با نوایی ملکوتی که روح را نوازش میدهد، بندگان خدا را به میهمانی پروردگارشان دعوت می کند، رمضان همایش و فراخوانی بی نظیری است تا هر آنکه دور مانده از اصل خویش وخسته و درمانده از هیاهوی هوا و هوس زمین گیرشده ، چنان آسمان زندگیش را گل افشانی کند وطرحی نو در اندازد و بسان فانوس دریا کشتی شکست خوردگانی که در امواج متلاطم گناه و معصیت و ظلمات شبهات و شهوات به این سو وآن سو سرگردان و حیرانند همایش و فراخوان هدایت می آغازد وآنان را به سوی ساحل ایمان وبندگی سوق می دهد تا مهجور دوباره جوید هجران وصل خویش را.
رمضان یک تحول است ، تحولی از خویش به او از منیت به آدمیت ، از بی قیدی به مسئولیت، مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن ، آسمانی شدن، و پیدا کردن گمشده های درون ،گمشده هایی که اگر بشناسیم ودریابیم ، معنا ومسئولیت استخلاف را درک خواهیم کرد و ملبس به خلعت اشرف مخلوقات خواهیم شد.
رمضان فصل حرکت، جاری شدن، نو شدن، تازه شدن، با اشک چشم گناهان را شستن و بهاری شدن است. فصل رویش ، پویش، رشدکردن، متعالی شدن و دوش به دوش متوازی با نظام هستی در راز ونیاز تسبیح ونیایش همگام و همنوا شدن است .
رمضان یعنی ربانی شدن یعنی در دنیا بهشتی شدن و چه زیباست بعد از رمضان هم ربانی و بهشتی بمانیم.
گردهمایی مؤمنان درخانه های خدا، آه و ناله های شبانه و راز و نیاز با یگانه معبود مهربان اشک گرمی از چشمانمان را سرازیر می کند و اینگونه خدا بر میهمانانش مباهات می کند و می بالد و می فرماید: «انا اجزی به» آری با همین اشک هاست که سر وصورتمان را صفا می دهیم، نورانیش می کنیم، جان را پاکیزه وعطرآگین می سازیم ودل را خانه تکانی می کنیم، از کینه ونفرت، از بغض وحسادت، از سوءظن به یکدیگر، از وسواس و غیبت، از خودخواهی و خودخوری وخود برتر بینی، از غرور و منیت، از دهن لقی و …آری این چنین شب به شب همچون مه نو به نورانیت خود می افزاییم تا شخصیت ناقصمان کامل گردد تا چون مهتاب نورافشانی کنیم و وقتی به آخر ماه رسیدیم و پاک و نورانی شدیم بسان فرشتگان در عید فطرکعبه دل را طواف کنیم ونه یک دل بلکه جهانی از دل را به دست بیاوریم که:

عبادت بجز خدمت خلق نیست

به سجاده و تسبح و دلق نیست

نوشته: فهیم کاظمیان

 

نمایش بیشتر

فهیم کاظمیان

استان آذربایجان غربی مویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا