وجود الله (2-1) دکتر قرضاوی
وجود الله (2-1)
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه: سیّد مصطفی محمودیان
مقدمه مؤلف
در مقدمه به تاریخچهای از جنگ و جدال متکلمین و معتزله و جیریون و اشاعره و… پرداختهشده و از وضع موجود عالمان معاصر که تنها در مسایل گذشته غوطهور بوده و از مسایل عصری تازه به دور میباشند گلایه نموده و پیشنهاد نموده که به بحث در اثبات وجود خدا بپردازند.
وجود خدا بالاتر از هر نوع نزاع و گمانی است
آنانی که وجود خدا را منکر میشوند تعدادشان همیشه کم بوده و کسانی بودهاند که در ورطهی فساد و شهوات گرفتار بودهاند. به قول یکی از دانشمندان: الحادِ اینگونه انسانها، الحاد شکم و عورت است نه الحاد عقل و فکر. یعنی اینان در ابتدا از لحاظ کرامت و رتبهی انسانی متلاشی میشوند سپس کافر شده و به الحاد پناه میبرند، به تعبیر روانشناسان: الحاد و انکار نزد آنان نوعی از حیلههای ناخودآگاهانه است که برای توجیه انحرافشان و به منظور دفاع از سقوط و بدرفتاریشان و به هدف سرپوش گذاشتن بر صنعتی که در مقابل شهوات و لذات دارند، به آن پناه میبرند.
کار پیامبران دعوت به یکتاپرستی بود. (لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ) [۱]، (وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۗ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ) [۲]، (وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ هَـذِهِ نَاقَةُ اللَّـهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّـهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) [۳] سه سورهی الاعراف (لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ) [۴]، (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ) [۵] و مردم به وجود خدا معتقد بودند. (وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّـهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّـهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّـهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ) [۶].
سبب بروز الحاد در اروپا
۱- موضعگیری کلیسا در برابر دانشمندان و علم و همدستی آنان با پادشاهان به طریقی که شعار شورشیان این بود: «آخرین پادشاه را با رودهی آخرین کشیش بدار بیاوزید.»
۲- فساد کاری داعیان: دینی که شناختن آن جز از راه طبقهی کاهنان (رجال دین) ممنوع بود.
تا اینکه الحاد مارکسیسم به اوج خود رسید. نیچه: دین افیون ملتهاست. یک ملحد: «دین به جز صلهی اختراع شدهی سرمایهداران برای سرگرم کردن ضعیفان و فقرا و امیدوار کردن آنان به نعمتهای آخرت تا اینکه دارائیهای دنیا را به خود اختصاص دهند، چیز دیگری نیست.» مارکس: خداوند انسان را نیافریده بلکه صحیح این است که بگوئیم انسان خدا را آفریده است.»
باران حقیقت از کفر به شرق میرسد
کفر ابتدا در میان نصاری مانند شبلی سئیل در لبنان و سلامه موسی در مصر و سپس در میان مسلمین ظهور کرد. کسانی پیدا شدند که فارغالتحصیلان و تعلیم شدگان دانشگاههای غربی بودند و در وجود خدا به شک افتاده و به مجادله پرداختند. (وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّـهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُّنِیرٍ) [۷]
دلایل وجود خدا
۱- دلالت فطرت
دکارت: من با وجود نقصی که در خود میبینیم درعینحال وجود یک ذات کامل را احساس میکنم و ناچارم معتقد باشم به اینکه آن ذاتِ کامل آراسته به تمامی صفات کمال، که همانا امر است، این شعور را در وجودی کاشته است.
هر اندازه انسان از فطرت و نفس سالمتر و یا کمتری برخوردار باشد به همان اندازه پرده میان او و خدایش نازکتر و چشم بصیرتش بازتر میشود. (وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ) [۸]، آیا این حقیقت که خدا بر همهی موجودات عالم پیدا و گواه است از برهان کفایت نمیکند؟
منظور از دلیل فطرت: انسان چه جاهل باشد چه عالم، هرگاه خود را از آثار وراثتهای گوناگون تهی ساخت، و تمامی آنچه را که او را به محل زندگی و مذهبش مربوط میسازد از ذهنش زدود، سپس از هستی و در خود اندیشید، به ناچار با فطرت و طبیعتش وادار میشود تا خودش را در پیشگاه پروردگار بزرگ بخشنده مهربان، مساجد و خاشع بیند.
این فطرت در هنگام سختی خوب نمایان میشود.
(هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّىٰ إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَـٰذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ) [۹]
پیمان انسان باخدا (فطرت)
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَـذَا غَافِلِینَ* أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ) [۱۰]
پلوتارک: مورخ یونانی قدیم در تاریخ شهرهای بدون قلعه و مدارس و کاخ موجود بوده، اما شهری فاقد پرستشگاه نبوده است.
۲- دلالت هستی:
عقل سلیم با کمترین اندیشه و تفکر عاری از هوی و تقلید و تعصب به نتیجهای قاطع و واضح که همانا وجود خدای توانا و بزرگوار است میرسد.
توجه قرآن به هستی
(وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُکِ * إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ) [۱۱]
(قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِی الْآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا یُؤْمِنُونَ) [۱۲]
(وَإِلَىٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ) [۱۳]
(أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ) [۱۴]
(إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ) [۱۵]
(أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ * وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ * تَبْصِرَةً وَذِکْرَى لِکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ) [۱۶]
(یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ) [۱۷]
(وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ) [۱۸]
(وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ) [۱۹]
نکوهش کسانی که راه عقل را بسته و از نشانههای خدا بهره نمیگیرند.
(وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ) [۲۰]
(أَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ أَفَلَا یَسْمَعُونَ) [۲۱]
(وَکَأَیِّن مِّنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ) [۲۲]
و نیز سوگند خوردن خداوند به بعضی از اشیاء جهت توجه به آنهاست.
برای ترجمه آیات به تفسیر نور استاد مصطفی خرم دل مراجعه فرمائید