تاریخ

آنچه در اروپا دیدم و شنیدم!

پیشینیان گفته اند: سفرها باید کرد تا خامی ها پخته شود. من هم می گویم: آنکه سفر کرد، پخته بود و خام نبود.

در تاریخ ۲۵/۹ /۲۰۱۲ از طرف سازمان (NPA) نروژی، سفری برای چند تن از ماموستایان کردستان به نروژ پیش آمد، تا درباره زنان و کودکان و خانواده کردها در آنجا، گفتگو کنند. از شهر سلیمانیه من انتخاب شده بودم.

بعد از انجام چند سمینار و جلسات متعدد در اسلو به کردستان برگشتیم، در اینجا می خواهم آنچه را که از سنت ها و زندگی اروپاییان دیدم، به طور مختصر برای خوانندگان عزیز بیان کنم.

۱) جوانب مثبت:
کشور نروژ به کشور برف و خرس شناخته شده است. به خاطر موقعیت جغرافیایی اش که در شمال نیمکره زمین قرار دارد، سرزمینی بارانی و سرد است. بیشتر ماه های آن، مانند بهار سرسبز و دارای طبیعتی پاک و زیباست و این هم از نعمت های الهی برای آنهاست. در کشورداری قوی هستند. طوری تربیت یافته اند که قانون، حرف اول را می زند. در جاده هایشان پلیس ترافیک را کمتر می بینید، چون هر فردی برای خودش، پلیس راهنمایی و رانندگی است. کشور خود را دوست دارند، چون قانون بر آن حاکم است. در خدمت کردن به مردم همیشه آماده اند و لبخند بر لبانشان نمایان است که این اخلاق، از سفارشات اسلام است. ولی متاسفانه در میان ما فراموش شده است، چون حکومت و دولتی اسلامی وجود ندارد تا این قوانین در آن اجرا شود.

سخن محمد عبده یادم افتاد که در این باره گفته بود: در اروپا اسلام را مشاهده کردم، در حالیکه مسلمانی در آنجا نبود، اما در کشور خودم مسلمان را می بینم و اسلامی مشاهده نمی کنم. مانند همین نیز، گفتگویی میان یک روحانی مسیحی و استاد محبوبمان عبدالرحمن، که در نروژ در خدمتشان بودیم، واقع شد. آنجا که نظرشان را درباره تفاوت کشورهای مسلمان و اروپایی پرسیدیم، روحانی مسیحی گفت: ما دین و مردممان فاسدند، اما دولتمان قانون مدار و دلسوز است. اما شما دین و مردمتان خوبند، ولی حکومتتان فاسد و ظالم است.

به راستی با وجدانی پاک این سخن را گفته و بسیار بجاست، چون بیشتر مردم اروپا به وسیله قانون مداری، این چنین تربیت یافته اند.

۲) جوانب منفی:
در اروپا زن سالاری بیداد می کند و ارزش مرد کم است. به جای اینکه زن و مرد در هر موردی که اسلام بدان اشاره کرده است، یکسان باشند. در آنجا مراتب زندگی به این ترتیب است: اول زن، دوم فرزند، سوم سگ و سپس مرد. آلوده بودن به سیگار و مواد مخدر، به ویژه شب های شنبه و یک شنبه در مکان های عمومی و کوچه پس کوچه ها که از آدمای معتاد و لاابالی و سیگاری بی هوش و مست و نیمه عریان، که در گوشه ی پارک ها افتاده اند، پر است. برای ادامه زندگی، باید به طور مداوم کار کرد تا چرخ زندگی بچرخد. در اسلو قیمت اجناس بالاست. هر چند از لحاظ پیشرفت تکنولوژی جزء کشورهای پیشرفته جهان هستند، اما از نظر اجتماعی زیر خط فقر هستند.

در سوئد، اقدامی به عمل آمد و بوجه ای نیز اختصاص داده شد که مردم را تشویق کنند تا همسایگان، همدیگر را شناخته و سلام و احوالپرسی کنند! در حالیکه اسلام، بدون اختصاص دادن بودجه ای، حقوق همسایه و احترام به آنان را برایمان روشن گردانیده است.

در اروپا گرمی کانون خانواده، مفهوم خودش را از دست داده است و بیشتر خانواده ها فروپاشیده اند. ۷۰% زنان و مردانشان تنها زندگی می کنند، به همین خاطر تیمارستان های روانی آنها، مملو است از بیماران روانی که -به خاطر داشتن محیطی سالم و پاکیزه- دارای جسمی سالم، ولی روانی پریشان هستند. از آنجایی که زندگی بدون همدم، مشکل است و باید رفیق راهی داشت، آنها برای اینکه از این تنهایی در بیایند، توله سگ یا بچه خوک را همدم تنهایی های خود می کنند، تا همیشه و هرجا همراهشان باشد. حتی اگر این حیوان در بازار نجاست کرد، باید زود آن را تمیز کند، وگرنه جریمه خواهد شد.

پل(سیدنی) در نیوکاسل بریتانیا که طراحی آن، به پل سیدنی استرالیا شباهت دارد، پلی بسیار بلند بر روی رود نیوکاسل می باشد. یکی از دوستان که هر روز بر آن پل گذر می کرد، می گفت: بیشتر روزها دسته گلی به همراه نامه ای روی پل گذاشته می شود که نشان می دهد، کسی از روی پل خود را پرت کرده و به زندگی خویش پایان داده است.

همچنین سه چیز خانواده هایشان را تهدید می کند

 ۱- دختر و پسری که را چندین سال به صورت نامشروع با هم در ارتباط بوده اند، اگر دانستند با هم سازگاری دارند، آنگاه تشکیل خانواده می دهند، وگرنه از هم جدا می شوند. فرزندان را نیز یا به زن می دهند و یا دولت سرپرستی می کند.

به همین خاطر زن مثل کالایی است که هر روز به دست مردان مختلف دست به دست می شود و به بهانه دفاع از حقوق زنان، با ناملایمات زیادی روبرو می شود و همچون مرد مجبور است برای گذران زندگی کار و تلاش کند. چون برای تأمین نیازهای زندگی، باید به طور مداوم کار کند و به نام آزادی، روزانه همچون مردان کار کرده و شب هنگام وظیفه ی خانه داری اش را انجام دهد. برای همین در غرب زنان بیشتر مورد ظلم قرار می گیرند. اما در اسلام زنان، خانم خانه بوده و نفقه اش بر مرد واجب است و از طرف دیگر به وی اجازه داده شده است که در صورت تمایل، در خارج از خانه نیز کار کند.

۲_ ایده فیمینیسم قربانگاهی برای زنان شده است، چون اخلاق و طبیعت زیبای زن، زیر پا له می شود. نروژ تنها کشوریست که ازدواج همجنس بازان در آن رسمی است و بدین ترتیب دم از آزادی های شخصی می زنند. به همین خاطر بعد از تحقیقاتی مشخص شد که برخی از مردانشان دچار همجنس بازی شده اند که این هم شخصیت انسان را نابود می کند. رسم و اخلاق ناپسند هزاران سال پیش قوم لوت است که خداند عذاب خود را بر آنان نازل و آنان را نابود کرد و سرزمینشان به بیابانی خشک در اردن تبدیل شد. همجنس بازی؛ انحراف جنسی آشکار و فجیعی است که در اسلام حرام و نهی شده است.

 ۳_ کودکیار: یکی از مشکلات دیگر این کشور که فرهنگی مختص به این کشور بوده و به قانون اروپا توجهی ندارند، این است که اگر در مدرسه یا در خانه، کودک شکایت کند که کتکش زده اند، کودکیار دولتی او را از خانواده می گیرد و جگر پدر و مادر را پاره می کنند و هنگامی که بچه پیش آنان برگشت، چون با عادت و رفتارهای آنها بزرگ نشده و پرورشی بی روح و مادی داشته است، هیچ سخنی از والدینش را قبول نمی کند. در گفتگویی با مسئولان، به آنها گفتیم: ما ظلم به کودک را یک گناه می دانیم، حال آیا شما دلسوزتر از پدر و مادرش برای کودک هستید که جگر گوشه شان است؟ بی شک هیچ چیزی کمبود آغوش گرم خانواده را جبران نخواهد کرد. آنها به گفته هایت گوش می دهند، ولی آن را قبول نمی کنند و با تبسمی کاذب، به آن پایان می دهند.

یکی دیگر از نکات منفی آنها: پوشش نامناسب زنان است که مرزی برای آن قائل نشده اند. در سالن اجتماعات هتل Ankr در اسلو، سخنرانی ارائه دادیم. خانمی کرد به من گفت: استاد این بی حجابی پیشرفتی انکارناپذیر بوده و ما به عقب برنمی گردیم! من هم در جواب گفتم: اگر لختی زنان پیشرفت محسوب می شود، پس حیوانات از همه پیشرفته ترند. به حقیقت که در چنین جامعه ای، انسان و مخصوصاً مسلمانان ذلیل بوده و مالک خود نیز نمی باشند، چه برسد به مالکیت زن و بچه! انسان نباید خود را آنقدر پست نماید، چرا که پستی و ذلت، انسان را به نابودی می کشاند. پیامبرﷺ می فرماید: ﴿لا ینبغی للمومن ان یزل نفسه﴾ یعنی: انسان نباید خود را ذلیل نمایان کند.

نکته دیگر اینکه درآمدشان کفاف خرجشان را نمی کند و گرانی آنها را به هلاکت رسانده و مالیات، درصد بالایی از درآمد مردم را تشکیل می دهد و هیچ کس اعتراضی ندارد، ولی برای خیرات و زکات اسلام، صدایشان در آمده و اسم سرانه و باج را بر آن می نهند.

به همین خاطر به جز در شرایط ضروری و اجبار، زندگی برای یک مسلمان در چنین مکانی پسندیده نیست، چون محیط بر انسان تاثیر می گذارد. مخصوصاً سالم نگه داشتن عقیده و ایمان سخت خواهد بود. رسول خداﷺ می فرماید: ﴿انی بری و من کل مسلم یقیم بین اظهر المشرکین﴾ من بری هستم از هر مسلمانی که در میان بی باوران زندگی کند و در میان آنان اقامت گزیند.

پس از یک هفته به کردستان برگشتیم، من در آنجا خیلی دلتنگ بودم و تمام زیبایی های طبیعت اروپا،  برایم آنقدر ارزش نداشت که دلتنگی نشنیدن صدای زیبای اذان را برایم جبران کند، همچون ماهی بی آبی شده بودم. با امانتی ماندگار این دیده ها و شنیده ها را به کردستان آوردم تا برای هم میهنان خویش تعریف نمایم. چون مردم ما، کسانی هستند که اروپا را مکان رویایی خود تلقی می کنند، ولی بسیاری از این تلقیات خوابی بیش نیست. صدای تبل از دور خوش است. برای مردم بومی آنجا، مکان مناسبی است، ولی برای کسانی چون ما، خیر. زیرا با وجود تمام سختی و غریبی، باید در خدمت بیگانگان نیز باشیم. این سفر را با لباس محلی کردی و با همان چهره معمولی خودم رفتم و افتخار می کنم از اینکه یک کرد مسلمانم. در پایان سفرم به نروژ می گویم:
طبیعتش زیباست…
سرزمین برف و خرس و زنان است…
زندگی در آن سخت و پر از ناملایمات است…
حیا و ناموس هم ارزان است…

نویسنده: احمد قامیشی
مترجم: ژیان ابراهیم پور
ویراستار: حسن زاده

نمایش بیشتر

ژیان ابراهیم پور

استان آذربایجان - سردشت مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا