تاریخ

تاریخ و عقاید مذهب ماتریدی(۲-۱)

ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
یک فرقه ی کلامی است که به ابو منصور ماتریدی نسبت داده می شود، این فرقه برای اثبات حقایق دینی و عقیده ی اسلامی در برابر رقیبان خود مانند معتزله و جهمیه و سایر فرقه های دیگر جهت استدلال و مباحثه از براهین و دلایل عقلی و کلامی کمک می گیرد.
بنیانگذارمذهب ماتریدی و برجسته ترین شخصیت های آن:
ماتریدی به عنوان یک فرقه ی کلامی چندین مرحله را پشت سرگذاشت و تنها پس از وفات بنیانگذارش با این نام معروف شد، همچنان که مذهب اشعری نیز فقط بعد از وفات ابو الحسن اشعری گسترش و شهرت یافت. به هر حال می توان مذهب ماتریدی را در چهار مرحله ی اساسی زیر خلاصه نمود:
مرحله ی تإسیس: [۰۰۰ـ۳۳۳هـ ] این مرحله با صلابت و شدت مناظرات با معتزله از مراحل دیگر متمایز است. نظریه پرداز این مرحله « ابو منصور ماتریدی » بود. نام او « محمدبن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی، منسوب به ( ماترید) ؛ محله ای نزدیک سمرقند در ماوراء النهر است، او در آنجا دیده به جهان گشود. وی نه تنها تاریخ ولادتش به طور قطعی معلوم نیست؛بلکه حتی بخش زیادی از زندگینامه و چگونگی پرورش وتحصیلات علمی یا تاثیرپذیریش نامشخص است وفقط در تاریخ عده ی کمی از استادانش را ذکر کرده اند. به عنوان مثال یکی از استادانش نصیر بن یحیی بلخی و یا « نصر » بوده که علوم فقه حنفی و مسائل کلامی را از او یاد گرفته است.
– ماتریدی و پیروانش چندین لقب مانند: « الامام المهدی» و « امام المتکلمین» براو نهاده اند.
عبدالله مرائی در کتاب « الفتح المبین فی طبقات الأصولین » می گوید: ابو منصور دارای حجتی قوی است و رقیب خویش را مغلوب و خاموش می گرداند و از عقاید مسلمانان دفاع می کند و به شبهات ملحدین پاسخ می دهد. » ( ۱/۱۹۳، ۱۹۴ ) .

شیخ ابو الحسن ندوی در کتاب « رجال الفکر و الدعوه » می گوید: « او یکی از صاحب نظران اندیشه ی انسانی است که به ذکاوت و نبوغ و مهارت در فنون مختلف علمی بر دیگران برتری دارد( ص ۱۳۹ ).

ندوی در کتاب « تاریخ الدعوه و العزیمه » او را بر ابی الحسن اشعری برتری می دهد.( ۱ / ۱۱۴- ۱۱۵ )
– او با ابو الحسن اشعری هم عصر بود. وی جنگ و جدال بین اهل حدیث و فرقه های کلامی مانند معتزله و دیگران را دیده ومناظراتی – با سبکی مخالف سبک اشعری- ضد معتزله و فرق دیگر داشته است؛ گرچه در بسیاری از نتایج با هم توافق داشته اند؛ اما منابع تاریخی برای ما ثابت نمی کند که آنها همدیگر را دیده اند و یا با هم مکاتبه کرده باشند یا از برخی نوشته های یکدیگر مطلع بوده اند.
– او در سال ۳۳۳ه‍ وفات یافت و در سمرقند به خاک سپرده شد. ماتریدی تالیفات زیادی در اصول فقه و تفسیردارد.

از مشهورترین آن ها« تإویلات أهل السنه أو تأویلات القرآن » است و در آن به متون قرآن کریم؛ خصوصاً آیات مرتبط با صفات می پردازد وآن متون را مطابق تأویلات و تعبیرات فرقه ی جهمیه بیان می کند.

از مشهورترین کتاب هایش در علم کلام،« کتاب التوحید » می باشد که در آن نظریات کلامی خویش را نوشته است و باورهایش را در مورد مهمترین مسائل اعتقادی در این کتاب بیان می کند.

مقصود وی از توحید همان توحید خالقیت و ربوبیت و خلاصه ای از توحید اسماء و صفات با تعطیل و صرف نظر کردن از بسیاری از صفات به دلیل تنزیه ( یعنی دور از تشبیه یا تجسیم ) و نفی تشبیه به سبک فرقه ی جهمیه و مخالف طریقه ی سلف صالح است. همچنین شرح کتاب « الفقه الأکبر» از امام ابو حنیفه به او نسبت داده می شود.

او کتاب هایی در نقد و رد عقاید معتزله ( رد اصول خمسه ) وبرخی از فرق دیگر دارد.
مرحله ی پیدایش: [ ۳۳۳ـ۵۰۰هـ ]: این مقطع، مرحله ی شاگردان ماتریدی و کسانی است که پس از وی، تحت تاثیرش قرار گرفته اند. در این مرحله ، ماتریدی ابتدا در سمرقند به یک فرقه ی کلامی تبدیل گردید و پیروانش به نشر افکار استاد و امام خویش همت گماشتند و از آن دفاع نمودند و تالیفاتی به پیروی از مذهب امام ابوحنیفه در فروع ( احکام ) نگاشتند، بر این اساس عقیده ی ماتریدی در آن سرزمین ها، بیش از سایر مناطق دیگر رواج یافت.

از مشهورترین پیروان این مکتب در این مرحله عبارتند از:
۱- أبو القاسم إسحاق بن محمد بن إسماعیل الحکیم السمرقندی (۳۴۲هـ) که به خاطرکثرت حکمت ها و موعظه هایش به ابو القاسم حکیم مشهور شد.
۲- أبو محمد عبد الکریم بن موسى بن عیسى البزدوی (۳۹۰هـ).
پس از آن، مرحله ی دیگری آمد که ادامه ی مرحله ی پیشین به شمار می آید.

از برجسته ترین شخصیت های این مرحله عبارتند از:
۱- أبو الیسر البزدوی [۴۲۱ـ۴۹۳هـ]: وی محمد بن محمد بن الحسین ابن عبد الکریم بود. بزدوی منسوب به « بزدوه » و به تعبیری دیگر « بزده » است. او به قاضی صدر ملقب شد. وی پس از برادر بزرگش « علی بزدوی »، شیخ مذهب حنفیه بود و در سال ۴۲۱ ه‍ دیده به جهان گشود.
علم را نزد پدرش آموخت و او نیز از جدش عبدالکریم؛ شاگرد ابو منصور ماتریدی علم یاد گرفت. وی کتاب های فیلسوفانی همچون « کندی » و غیره و کتاب های معتزله مانند جبائی و کعبی و نظام و دیگران را خوانده است.

وی در این باره می گوید: « نگه داشتن چنین کتاب هایی و خواندنشان جایز نیست تا شک بوجود نیاید و عقیده سست و ضعیف نگردد.» ولی اگر کسی چنین کتاب هایی را داشته باشد او را بدعت گزار نمی داند.

او کتاب های اشعری را مطالعه نمود و در آن تبحر یافت. وی در این باره می گوید که پس از شناخت اشتباهات این عقیده بررسی و مطالعه آن جایز است.

او کتاب های « تأویلات » و« توحید» ماتریدی را خواند و در کتاب توحید، کمی پیچیدگی و زیاده گویی مشاهده نمود و در ترتیبش نوعی سختی و دشواری دید؛ بنا بر این تصمیم گرفت که دوباره موضوعاتش را تنظیم کند و همراه با ذکر برخی اضافات بر آن در کتاب اصول دین به شرح آن بپردازد.
– عده ی زیادی از شاگردان از شیخ أبو یسر بزدوی درس آموختند. از مشهورترین آنها فرزندش؛قاضی ابو المعانی أحمد و نجم الدین عمر بن محمد نسفی صاحب کتاب « عقائد نسفی‌» و دیگران است.
– وی در بخارا در نهم رجب سال ۴۹۳ ه‍ وفات یافت.
مرحله ی تالیف و تثبیت و پایه ریزی عقیده ی ماتریدی: [۵۰۰ـ۷۰۰هـ]:از ویژگی های این مرحله، کثرت تالیف و جمع ادله ی عقیده ی ماتریدی است؛ به همین دلیل این دوره در مقایسه با دوره های قبلی بزرگترین مرحله در شکل گیری عقیده به شمار می آید. از مهم ترین شخصیت های این دوره عبارتند از:
– ابو المعین نسفی [۴۳۸ـ۵۰۸هـ]: او میمون بن محمد بن معتمد النسفی المکحولی بود. نسفی، منسوب به نسف؛ شهری بزرگ بین جیحون و سمرقند است و مکحولی جد بزرگش بوده؛ اما منسوب بودنش به شهرش بر نسبتش به جدش غلبه داشته است. وی القاب بسیاری دارد که مشهورترین آن: سیف الحق و سیف الدین می باشد.
– وی از مشهورترین دانشمندان فرقه ی ماتریدی بود؛ اما در شرح حالش هیچ یک از استادان یا چگونگی تحصیلات علمی اش بیان نشده است. دکتر فتح الله خلیف می گوید: « امام ابو المعین نسفی از بزرگترین یاوران مذهب ماتریدی است و او مانند « باقلانی» به شرح عقاید ماتریدی پرداخت. وی فردی شبیه غزالی بود که عقاید اشاعره را شرح و بسط داده است. از مهم ترین کتاب هایش، « تبصره الأدله » می باشد که نه تنها پس از کتاب التوحید ماتریدی از مهم ترین مراجع برای شناخت عقیده ی ماتریدی است؛ بلکه از مفصل ترین مراجع در عقیده ی ماتریدی به شمار می آید. او این کتاب را در کتاب خویش به نام « التمهید » خلاصه کرده است. همچنین وی کتابی به نام « بحر الکلام » دارد که از کتاب های مختصری است که در آن به مهم ترین مسائل کلامی می پردازد.»
– ایشان در ۲۵ ذی الحجه سال ۵۰۸ ه‍ در سن هفتاد سالگی درگذشت.
– نجم الدین عمر النسفی [۴۶۲ـ۵۳۷هـ]: او أبو حفص نجم الدین عمر بن محمد ابن أحمد بن إسماعیل … بن لقمان الحنفی النسفی السمرقندی است و لقب های زیادی دارد. مشهورترین آن ها « نجم الدین » است. وی در نسف در سال ۴۶۱ یا ۴۶۲ به دنیا آمد.
– او استادهای زیادی داشت که تعداد آنها به ۵۰۰ نفر می رسد. از مشهورترین آنها أبو الیسر بزدوی، وعبد الله بن علی بن عیسى نسفی است.

نجم الدین از عبدالله اخلاق و رفتارهای نیک زیادی آموخت، وی ۱۰۰ تالیف دارد که برخی از آن ها عبارتند از: ¬

۱- مجمع العلوم
۲- التیسیر در تفسیرقرآن
۳- النجاح در شرح کتاب «أخبار الصحاح فی شرح البخاری»
۴- کتاب العقائد مشهور به عقائد نسفی: این کتاب مختصر « تبصره الأدله » از ابو المعین نسفی است.

سمعانی در باره ی آن در شرح حال نویسنده می گوید: « او امامی دانا و ماهر بود و در تفسیر و حدیث تالیفاتی دارد. وقتی که من به سمرقند مسافرت کردم، چند کتاب از تالیفاتش را از او به امانت گرفتم و در آن پندارهایی بیهوده ی زیاد و بیشمار دیدم و فهمیدم که او دوستدار حدیث می باشد؛ اما آن را نفهمیده است.
– وی در سمرقند، شب پنجشنبه، دوازدهم جمادی الأولی، سال ۵۳۷ وفات یافت.
مرحله ی گسترش و انتشار: [۷۰۰ـ۱۳۰۰هـ]: این دوره از مهم ترین مراحل فرقه ی ماتریدی است؛ چرا که این فرقه در این مرحله به اوج گسترش و توسعه ی خود رسید. تنها علت این گسترش، یاری سلاطین و پادشاهان حکومت عثمانی بود؛ زیرا نفوذ عقاید ماتریدی به اندازه ی وسعت فرمانروایی حکومت عثمانی در شرق و غرب زمین و کشورهای عربی و سرزمینهای غیرعرب و هند وترک و فارس و روم گسترش یافت.
در این دوره کسانی مانند کمال بن همام، صاحب کتاب « المسایره فی العقائد المنجیه فی الآخره» ظهور کردند. کتاب وی تا کنون در برخی از دانشگاه های اسلامی تدریس می شود. در این دوره تالیف کتاب های کلامی مانند متون و شرح ها و شروح شرح ها و نوشتن حواشی بر شرح ها زیاد شد.
هنوز مدارسی در شبه قاره ی هند وجود دارند که بر اساس مذهب ماتریدی، دیگران را به اسلام دعوت می کنند.

ازجمله ی این مدارس عبارتند از:
۱- مدرسه ی دیوبند و ندوی[۱۲۸۳هـ ـ …] در این مدرسه به تالیف در علم حدیث و شروح آن زیاد اهمیت می دهند . دیوبندی ها در علوم نقلی و عقلی امام و پیشوا هستند؛ اما آنان از جنبه ی عقیدتی اهل تصوفند.
۲- مدرسه ی بریلوی[۱۲۷۲هـ ـ…] رهبر آنها، احمد رضا خان افغانی، حنفی و ماتریدی و اهل تصوف و ملقب به عبد المصطفی[ ۱۳۴۰ ه ] است. در این دوره، پیروان این فرقه مرتکب شرک های آشکاری شدند و با دیوبندی های به شدت دشمنی ورزیدند و آنان را کافر می دانستند و اهل سنت را تکفیر می کردند.
۳- مدرسه ی کوثری[ ۱۲۹۶هـ ـ …] این فرقه به شیخ محمد زاهد کوثری چرکس و حنفی و ماتریدی ( ۱۳۷۱ ه‍ ) منسوب است. پیروان این مدرسه به امامان مسلمانان بسیار طعنه می زنند و آنها را نفرین می کنند و آنان را اهل تجسیم و تشبیه به شمار می آورند و کتاب های سلف صالح را مانند کتاب توحید و الإبانَه و الشریعه و الصفات و العلو و سایر کتاب های ائمه ی اهل سنت را شبیه کتاب های بت پرستان و تجسیم و تشبیه می دانند. این فرقه بسیار به بدعت های شرک آلود دعوت می کند. برای اثبات این امر به تعلیقات کوثری بر کتاب اسماء و صفات بیهقی و کتاب مقالات کوثری مراجعه کنید.

منبع : صیدالفواید

                                ادامه دارد

نمایش بیشتر

حمید محمودپور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا