حدیثقرآن

دروغی بزرگ و فریبنده !

آیا با وجود قرآن می توان از سنت ـ حدیث ـ  بی نیاز شد؟!

نویسنده :دکتر اشرف زاهر – *

ترجمه: صدرالدین رسولیان

‌ ‌ خاورشناسان و برخی از دانش آموختگان دنباله رو آنها در دنیای اسلام همواره سنت پاک وشریف نبوی را آماج حملات تند وشدید خود قرار دادە و از خطرناک ترین شبهاتی که در گذشته و قدیم برافروخته و هر از چند گاهی آن را تکرار می کنند، ادعای بسنده کردن به قرآن وبی نیازی از سنت نبوی است.

در حقیقت این شبهه را به عنوان پوشش فریبنده ای اتخاذ کرده و در پس آن هدف بسیار پلیدی را پنهان نموده اند وآن چیزی نیست جز نابودی اسلام !
اگر آنها هدف از طرح این شبهه را به صراحت بیان می کردند معلوم بود که هیچ کسی به ادعای پوچ آنها گوش نمی داد، بنابر این مدام این شبهه را تکرار می کنند ؛ تا بر مسلمانان چیره ومسلط گشته و آنچه را که خواستارش بودند تحقق یابد؛ لیکن چنین چیزی غیر ممکن و بعید به نظر می رسد.
از دلایل نبوت پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ این است که آن حضرت خبر داده است که به زودی زمانی فرا خواهد رسید که در آن گروه وجماعتی پیدا خواهند شد که ادعای اکتفاء به قرآن و ترک سنت نبوی را مطرح می کنند.
رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید:‌‌‌ (ٲلا ٳنی ٱوتیت الکتاب ومثله معه، ٲلا یوشک رجل شبعان علی اریکته یقول: علیکم بهذا القران ، فما وجدتم فیه من حلال فٲحلوه ،وما وجدتم فیه من حرام فحرموه)(‌‌۱)(آگاه باشید که به من قرآن و همانند آن حقایق بسیاری داده شده، آگاه باشید که به زودی شخص سیری در حالی که به تخت وتکیه گاه خود لم داده است  می گوید : قرآن را بگیرید و هر آنچه از حلال، در آن یافتید حلال بدارید وحرام های آن را نیز حرام بدارید.
امام ابن ماجە بخش دیگری را بر حدیث فوق افزوده و به نقل از رسول الله صلی الله علیه و سلم می گوید:(ٲلا وٳن ما حرم رسول الله صلی الله علیه وسلم مثل ما حرم الله)( آگاه باشید هر آنچه را که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ حرام نموده همانند آن است که خداوند حرام کرده باشد).
بە همین خاطر لازم وضروری است که به واسطه بیان حق ،چرندیات و یاوه گویی های آنها را بی اثر و نقش بر آب نمود وبا صدای گویا و رسا اعلام  بداریم که قرآن وسنت شریف نبوی ـ حدیث ـ همچون دو قلوی جدایی ناپذیر از یکدگر اند و همیشه با هم بوده و خواهند بود!

شک نکنید که ادعای بی نیازی از سنت و بسنده نمودن به  قرآن، هدفی جز تعطیل کردن قرآن و از بین بردن و تخریب اسلام نیست.
سنت نیز همانند قرآن وحی از جانب خداوند است ،چنان چه خداوند می فرماید:( وما ینطق عن الهوی (۳)
ٳن هو ٳلا وحی یوحی (۴)ـ النجم ـ
(رسول الله صلی الله علیه و سلم از سر هوای نفس سخن نمی گوید و نیست این (قرآن ) جز آنچه ( بر پیامبر ) وحی می شود.
البته ناگفته نماند که سنت از لحاظ اعجاز واختصار پایین تر از حد و اندازه قرآن است، زیرا سنت، شرح و تفسیر قرآن می باشد و قاعدتاً شرح و تفسیر واضح تر ،روشن تر وبسیط تر از مشروح است.(۲)
همچنین سنت همان حکمتی است که خداوند بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) فرو فرستاده است.
خداوند می فرماید:(وٲنزل الله علیک الکتاب والحکمه وعلمک ما لم تکن تعلم وکان فضل الله علیک عظیما)[ النساء/۱۱۳]
(خدا بر تو کتاب [قرآن] وحکمت فرو فرستاده وآن چه را نمی دانستی تو را آموخته ولطف او بس بزرگ است)
امام شافعی [ رض] می فرماید:
[ از علمای مورد رضایت و برجسته ی علوم القرآن شنیده ام که گفته اند: (مقصود و مراد از حکمت همان سنت
شریف نبوی است](۳)

سنت شرح قرآن است

خداوند مسۇلیت تبیین ،تشریح وتفسیر قرآن را بر عهده پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ نهاده است.
چناچه می فرماید:(…وانزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل ٳلیهم ولعلهم یتفکرون)[۴۴/النحل]
(وبر تو قرآن نازل کردیم تا آن چه به سوی مردم نازل شده ،برایشان بیان کنی،
تا آنان بیندیشند)
پس سنت ،مقصود و منظور خداوند در قرآن را آشکار و توضیح می دهد، که به عنوان نمونه به چند مورد از ٲشکال تبیین در زیر اشاره خواهد گردید.
۱ـ تفصیل مجمل:

[مجمل : بیان کلامی به صورت کلی ومختصر به گونه ای که معنی آن احتیاج به بسط وتفصیل داشته باشد]
احکام موجز و مختصری در قرآن آمده که نیاز مند تفسیر وتبیین می باشند وبدون تفسیر ،منظور ومقصود شارع ممکن نخواهد بود.مانند امر به وجوب نماز که در آیات بسیاری به صورت مجمل ومختصر آمده وقرآن به جزئیات آن ،که عبارت از اوقات،ارکان،شروط،تعداد رکعات، مبطلات و….است اشاره نکرده است.

آن که عهده دار بیان وتبیین این جزئیات گردیده سنت قولی وعملی پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ است وبه همان شیوه ، سنت ، نماز ،سنت جزئیات عبادات دیگری همانند زکات،روزه ،حج ، مسائل زندگی زناشویی [خانواده]، معاملات و بقیه فروع دین را تبیین وتشریح کرده است.

۲ـ تخصیص عام:

[عام :کلمه و یا کلامی است که همه افرادی را که بدان نامیده می شوند فرا گیرد وبرای آنها وضع شده باشد.اما خاص دایره شمولش نسبت به عام محدوتر است.]
در قرآن آیات عامی هستند که سنت شریف نبوی آنها را تخصیص کرده وبیان نموده که مقصود و مراد خداوند در این آیات احکام خاصی است. همانند آیه ی (الذین آمنوا ولم یلبسوا ٳیمانهم بظلم ٱولئک لهم الٲمن وهم مهتدون)[الٲنعام/۸۲]
(آنان که ایمان آورده وایمانشان را به شرک نیالوده اند آسایش از آن ایشان است و آنان هدایت یافته گانند)
هنگامی که این آیه بر پیامبر[ صلی الله علیه و سلم] فرو فرستاده شد اصحاب ترسیدند واین امر برای آنها خیلی سخت وسنگین و غیرقابل تحمل بود؛ به همین خاطر از پیامبر [صلی الله علیه و سلم ] پرسیدند:کدام یک از ما بر خویشتن ظلم نکرده است؟

پیامبر [صلی الله علیه و سلم]فرمود: منظور خداوند از ظلم در این آیه معنای خاص آن هست که شرک می باشد و نه مفهوم عام آن که شامل انواع ظلم می شود.(۴)

۳ـ مقید نمودن مطلق:

[ مطلق: کلمه ای که دلالت کند بر معنائی که دارای افراد واجزائی باشد]
چناچه خداوند می فرماید:(والسارق والسارقه فاقطعوا ٲیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله والله عزیز حکیم)[المائده /۳۸]
(دست مرد وزن دزد را به سزای کاری که کرده اند، به عنوان عبرتی از جانب خداوند ببرید. خداوند ظفرمندو فرزانه است

کلمه ید ـ دست ـ در این آیه مطلق است واز اول انگشتان دست تا کتف را در بر می گیرد ؛ پس دست دزد وسارق جامع الشرایط، از کجا قطع می شود؟

از اول انگشتان ،از بند دست (مچ ) یا از آرنج ،ویا بالاخره از کتف؟
در آیه شریفه به این نکته اشارتی نرفته است ؛ اما سنت عملی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) مقصود خداوند را بیان ،و مطلق بودن قطع ید در این آیه را مقید کرده است.
آنجایی که سارقی را نزد پیامبر(صلی الله علیه و سلم) آوردند و ایشان دستور قطع دست، از آرنج را صادر فرمودند.(۵)

۴ـ توضیح مشکل:

[ مشکل: کلماتی که معنا ومفهوم، مبهم ،سخت ودشوار ویا دو پهلو دارند]
یکی از وظایف خطیر سنت ،روشن نمودن معنای بعضی از کلمات سخت ودشوار موجود در قرآن است؛ همانند کلمات، الخیط الابیض و الخیط الاسود در آیه ی (…وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر)[ البقره/۱۸۷]
(…وبخورید وبیاشامید تا رشته ی سپید سحرگاهان از رشته ی سیاه شامگاهان برایتان آشکارگردد)
پیامبر (ص)بیان فرمودند که منظور از الخیط الابیض سپیده ی سحرگاهان واز الخیط الاسود سیاهی وتاریکی شب است .[۶]

تشریع به وسیله ی سنت

سنت احکامی را که امر و دستور صریح و روشن بر وجوب آنها در قرآن نیامده تشریع و واجب کرده است.
مانند وجوب زکات فطر در ماه رمضان،که در قرآن امری، دال بر وجوب آن یافت نمی شود ولی پیامبر (ص) آن را واجب کرده است .
چنانچه در حدیث ابن عمر (رضی الله عنه)آمده که:
(فرض رسول الله صلی الله علیه وسلم زکاه الفطر صاعا من تمرٲو صاعا من شعیر علی العبد والحر و الذکر والٱنثی، والصغیر والکبیر من المسلمین)[۷]
(پیامبر(صلی الله علیه و سلم) زکات فطر را که پیمانه ای از خرما،جو ویا گندم می باشد بر هر فرد مسلمانی، چه عبد وبرده باشد یا آزاده، زن باشد یا مرد ،کوچک باشد یا بزرگ واجب کرده است.)
همچنین سنت، چیزهای بسیاری را، که قرآن در مورد آنها سکوت نموده تحریم و یا نهی کرده است
همانند تحریم گوشت حیوانات وحشی و درنده که دارای دندان نیش هستند وهم چنین تحریم گوشت پرندگانی که دارای چنگال می باشند(۸)
تحریم جمع بین نکاح همسر با خاله ویا عمه اش (۹)[ البته این نوع تحریم مٶبد نیست بلکه موقتی است ]
ویا نهی ازمعاملاتی همچون تلقی الرکبان (یعنی استقبال مردم از کاروان تجاری در بیرون ازشهر و خرید وفروش با آنها قبل از اینکه قیمت واقعی جنس را بدانند)
ویابیع ،حاضر لباد (نوعی از معامله می باشد که در آن اشخاص غریب،بیگانه وبادیه نشین کالاهای را که مایحتاج عموم مردم می باشد آورده تا به قیمت روز بفروشنداما اشخاص وافرادی پیشنهاد می کنند که جنس را نزد آنها بذارد تا به تدریج به قیمت بالاتری بفروشد)
وهمچنین نهی، از خواستگاری بر خواستگاری و معامله بر معامله افراد واشخاص دیگر.(۱۰)
نه تنها در زمینه های ذکر شده سنت، روشنگری کرده بلکه قضایایی هست که هرچند قرآن به تفصیل از آنها سخن گفته ،اما باز هم سنت توضیح بیشتری ارائه داده ،مانند ارث (۱۱)

حجیت سنت
به خاطر اینکه سنت ـ نبوت ـ از اصول دین ،واساس اعتقادی فرد مسلمان به شمار می رود قرآن سندیت آن را در آیات بیشماری مورد بررسی قرار داده است.

آیات قرآن ،به روشنی هر چه تمام تر لزوم پیروی از دستورات و فرامین رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را به اثبات رسانده وکسانی را که به داوری ایشان تن نمی دهند و یا راضی نبوده ونیستند به عدم باور و نبود ایمان معرفی وشناسانده است.چناچه خداوند بزرگ می فرماید:
(فلا وربک لا یۇمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی ٲنفسهم حرجا مما قضیت ویسلموا تسلیما)[النساء/۶۵]
(ولی،خیر،سوگند به پروردگارت!آنان،ایمان نمی آورند مگر این که:تو را در مورد اختلاف میان خود،داور گردانند وآن گاه از حکمی که کرده ای در دلهایشان احساس دلتنگی وتردید نکنند و ـ در برابر داوری تو تسلیم محض شوند.)
خداوند همچنین به مخالفان پیامبر (صلی الله علیه و سلم)هشدار داده است و می فرماید:
(ومن یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی ویتبع غیر سبیل المۇمنین نوله ما تولی ونصله جهنم وساءت مصیرا)[النساء/۱۱۵]
(وهر کس پس از روشن شدن راه هدایت،با پیامبر از در مخالفت در آید وراهی غیر از راه مۇمنان را در پیش گیرد،وی را به سوی آن چه روی کرده، وا می گذاریم وبه دوزخش می کشانیم.راستی را ،دوزخ چه بد جایگاهی است!
معلوم و مشخص است که بزرگ ترین نوع اذیت وآزار نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) روی گرداندن از فرامین وسنت ایشان می باشد به همین جهت کسانی که به بهانه ی ادعای اکتفاء به قرآن ،سنت را ترک کرده اند، درست مثل این است که قرآن را تکذیب و انکار کرده باشند چون آموزه های قرآن ،پیروی واتباع از سنت پیامبر(صلی الله علیه و سلم)را واجب نموده است.

استدلال به سنت پیامبر (ص) واینکه، سنت یکی از منابع تشریع احکام عقیدتی، اخلاقی وعملی است از زمان صحابه تا به امروز مورد اجماع امت اسلامی که بسیاری از علمای اعلام،همانند شافعی ،شوکانی ، ابن حزم و ابن تیمیه این اجماع را نقل کرده اند، بوده ودر این مورد، جز تعداد افراد انگشت شماری ، همانند خوارج هیچ کس دیگری به منازعه ومخالفت برنخواسته که آنهم جای اعتبار نیست ومحلی از اعراب نداشته ونخواهد داشت.(۱۲)
به همین خاطر، وبنا به دلایل مذکور، نظریه پردازان ،و ترویج کنندگان شبهه ـ بی نیازی از سنت به واسطه ی قرآن ـ خود را در گودالی عمیق، وژرف سفت وسختی از گمراهی انداخته اند.
ایوب سختیانی در این باره می گوید:
(ٳذا حدثت الرجل بالسنه، فقال: دعنا من هذا،وحدثنا من القرآن؛فاعلم ٲنه ضال مضل)[۱۳]
(هرگاه در رابطه با سنت با کسی سخن گفتی، و او گفت: بس کن ، و از قرآن با ما بگو؛ بدان که او گمراه و گمراه کننده هست)
ابن حزم هم در رابطه با این موضوع می گوید:
(لو أن امرا قال لا نأخذ ٳلا ما وجدنا فی القرآن لکان کافرا باجماع الأمه)[۱۴]
(اگر فردی بگوید غیر از آنچه در قرآن می یابیم نخواهیم پذیرفت ـ احتیاجی به سنت وحدیث نداریم! ـ به اتفاق امت اسلامی کافر خواهد شد.)
پس، روشن گردید که، لزوم استدلال به سنت واحادیث شریف نبوی از مسلمات وبدیهیات دین است، وکسی که نشانه ها و علائم علاقه، وارتباط بین قرآن وسنت را فهمیده باشد یقین پیدا خواهد کرد که عمل به آموزه های قرآن بدون سنت ممکن نخواهد بود، و قرآن وسنت از هم جدا وبی نیاز نیستند. لذا طرح شبهه وتوطئه ی بی نیازی ،از سنت به واسطه قرآن ،خیالی باطل وسرابی بیش نیست

________________________________

منابع:

(۱) أبو داود (۴۶۰۴)، واللفظ له، والترمذی (۲۶۶۴)، وحسَّنه، وابن ماجه (۱۲).

(۲) مفتاح الجنه فی الاحتجاج بالسنه للسیوطی ص۴۳، الجامعه الإسلامیه، المدینه المنوره، ط. الثالثه.

(۳) الرساله للشافعی ص۷۸، مکتبه الحلبی، مصر، ط. الأولى.

(۴) البخاری (۳۴۲۹) ومسلم (۱۲۴).

(۵) الدارقطنی (۳۴۶۶).

(۶) البخاری (۱۹۱۶)، ومسلم (۱۰۹۰).

(۷) البخاری (۱۵۰۳)، ومسلم (۹۸۴).

(۸) مسلم (۱۹۳۴).

(۹) البخاری (۵۱۰۸)، ومسلم (۱۴۰۸).

(۱۰) البخاری (۲۱۵۰)، ومسلم (۱۴۱۳).

(۱۱) أبو داود (۲۸۹۴)، الترمذی (۲۱۰۱)، وقال: حسن صحیح.

(۱۲) الأم للشافعی (۷/۲۸۷)، دار المعرفه، بیروت، رفع الملام لابن تیمیه ص۹، الرئاسه العامه لإدارات البحوث العلمیه، الریاض، إرشاد الفحول للشوکانی (۱/۹۷)، دار الکتاب العربی، ط. الأولى.

(۱۳) الکفایه للخطیب البغدادی ص۱۶، المکتبه العلمیه، المدینه المنوره.

(۱۴) الإحکام لابن حزم (۲/۸۰)، دار الآفاق الجدیده، بیروت، وراجع: مفتاح الجنه ص۵٫

(*) أستادیار علوم حدیث و قرآن  –  دانشگاه جهانی مدینه در مالزی 

از طريق
صدرالدین رسولیان
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

صدرالدین رسولیان

@ استان آذربایجان غربی @ شهرستان نقده - نویسنده ، مترجم و فعال مدنی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا