اندیشهشبهاتعقاید

همپوشانی دین و دانش

عبدالرحمان سبحانی

آیه« لا اكراه فی الدین قد تَبَینَ الرُّشْد مِنَ الْغَی» و آزادی در انتخاب دین

خداوند متعال در آیه كریمه ۲۵۶ بقره می فرماید:

لا اِكْراه فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یكْفُر بِالطاّغُوتِ وَ یؤمِنْ بِاللهِ فَقَدْ اِسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَنْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ.

:بقره – ۲۵٦ . ترجمه : در انتخاب کفر و دین إکراه و اجباری وجود ندارد و راە از چاە نمایان شدە است ، پس هرکس بخدا ایمان آورد و از کفر و طاغوت تبرّی جست ، پس بە دست آویزی مستحکم و رهانشدنی چنگ زده است و خداوند شنوای دانا است .

انسان در انتخاب مسیر کفر و ایمان کاملا آزاد است و هیچکسی حق ندارد ایمان را به کسی تحمیل کند یا کفر را به کسی تحمیل کند؛ اما گویا کسانی هستند که این حرّیت و آزادگی را برنمی تابند و نمی خواهند ایمان دیگران را تحمل کنند !! قرآن کریم با تأکید و قاطعیت بر این آزادگی پای می فشارد و با پوشانیدن ردای تکریم به قامت انسان ، انتخاب او را حرمت نهاده است .

اما بعضی ها روی خوشی به این کرامت و آزادگی نشان نمی دهند و دل خوشی از آن ندارند و همواره در پی آنند که دین و دینداران را مورد تاخت و تاز قرار دهند و عرصه را بر آن ها تنگ تر و تنگ تر نمایند و شبانه روز به لطائف الحیل و کاملا ستیزه جویانه در پی تهاجم به اندیشه ی دینی هستند و هیچ موجودیتی را روای دین و اندیشه ی دینی نمی بینند!  تازه می خواهند این عملکرد تحجر آمیز و بنیاد گرایانه و واپسگرایانه را روشنفکری و نو اندیشی بنامند !!

به بداهت، این راه و روشِ ستیزه جویانه هیچ تناسبی با خردورزی و روشنفکری ندارد ، من نمی دانم آقایان چگونه به این نتیجه رسیده اند که دین و دانش درتقابل و تعارض تام باهم قرار دارند؟! دینی که از ابتدا تا انتها و در طول تاریخ بشر به مدد و معونت علم و دانش برخاسته است و همواره برای رویش هرچه سالم تر نهال علم و دانش بستر سازی کرده است ، تا جائی که پیروی بدون علم و دانش را به شدت مورد نکوهش قرار داده است ؛ آنجا که قرآن می فرماید ( ولاتقف ما لیس لک به علم ، انّ السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤلا )  اسرا — ۳٦ بدون علم و آگاهی دنبال چیزی مرو  چون گوش و چشم و دل که اسباب فراگیری علم هستند برای علم اندوزی به شما داده شده است  و روز حساب از یک یک آن ها مورد سؤال قرار خواهی گرفت ؛هرکسی که فقط یک بار اما با دلی فارغ از کینه توزی نسبت به دین ، این آیه ی شریفه را مرور کند تا ابدالدهر به خود اجازه نمی دهد که سودای افترای تعارض دین و دانش را در سر بپروراند!

 تمام این سوءٕ قضاوت ها و برداشت ها متاسفانه از بی دانشی و بی سوادی است ، با کمال تاسف عده ای از روشنفکر نمایان ما در بازخورد افکار بعضا سست بنیان متفکران غربی  به قدری از خود بی خود شده اند که هرگونه مجال آزاد اندیشی و استقلال فکر را از خود سلب کرده اند و سراپا تقلید و دنباله روی شده اند و پرواضح است که سمت و سوی این رویکرد غیر اندیشمندانه بیش از آن که به کعبه باشد به ترکستان است !!

به نظر میرسد عده ای از روشنفکران دینی معتقدند که دین باید از فیلتر عقل بگذرد و چنانچه به سلامت گذشت می تواند توفیق پذیرش را بدست آورد و گرنه رفوزه خواهد شد !! بی تردید این دیدگاه نمی تواند مقرون به صواب باشد و چالش های بسیار جدی فرا روی این دیدگاه قرار دارد ، همین دیدگاه بسیاری از نواندیشان و نوگرایان دینی را بر لبەی پرتگاە مهلکی قرار داده است .

 توضیح این که بر مبنای این طرز تفکر ، باید برای خرد بشری قدسیتی فراتر از قدسیت دین قائل شد و تایید و تصویب دین را از خوان خرد بشری استمتاع کرد ، این دیدگاه به رغم این که به مذاق جمعی از روشنفکران و نو اندیشان دینی شیرین آمده است اما چالش هائی فراروی آن قرار دارد ، مثلا اگر برای عقل و خرد بشری در حد و اندازه ی دین قدسیت قائل شویم ، هیچ دلیلی ندارد که تایید و تصویب دین را از مجرای عقل و خرد عبور دهیم ، مگر این کە ادعا شود قدسیت عقل و خرد حتی فراتر از قدسیت دین است! کە اثبات این ادعا در حد محالات است و نه تنها عقل و خرد مقدس تر از دین نیست ؛ بلکه نمی توان هیچ نوع قداستی برای عقل اذعان کرد  ؛ چون امر قدسی فارغ از خطا و اشتباه است و چنانچه عقل بشری قداست داشت نباید ذوی العقول در طول عمر خود به خطا می رفتند و اللازم باطل فکذالک الملزوم .

 اما دین امری قدسی است چون از کانونی قدسی سرچشمه گرفته است و به همین دلیل از تیررس خطا بدور است و سرّ سعادت آفرینی دین به همین امر بر می گردد ، به عبارت واضح تر ، پروردگار عظیم ، پیامبران و ادیان را به منظور تأمین سعادت بشر فرستاده است و هم پیامبران و هم ادیان باید فراتر از خطا و اشتباه بوده باشند و گرنه در تأمین سعادت ناکام می ماندند .

 اگرچه بعضی از روشنفکران دینی معاصر ، دین را زمینی و تاریخی می دانند و مدعی اند چون دین برای پاسخ گوئی بە نیازهای بشر در مقاطع تاریخی و زمان و مکان محدود ، فرود آمده است درنتیجه محدودیت زمانی و مکانی یافته است و تاریخی شده است و علی رغم سرمنشأ قدسی ، قدسیت خود را از دست داده است و از ماهیت فرا زمانی و فرا مکانی خود تنزّل کرده است و به یک فراورده ی بشری متحوّل گشته است و در نتیجه در تیررس خطا قرار گرفته است!

 اما این ادعا و این اعتقاد نمی تواند هیچ حظّ و بهره ای از صواب داشته باشد ؛ چون ما یا باید ختم نبوت را قبول نداشته باشیم و کماکان منتظر ظهور پیامبران و شرایع نو ظهور باشیم که این امر به نص صریح قرآن مردود است ، یا چنانچه ختم نبوت را پذیرفته ایم و به حق هم پذیرفته ایم ، پس باید به تداوم رسالت فرا زمانی و فرامکانی دین اسلام اذعان داشته باشیم ، بنابراین قدسیت دین و عدم قدسیت عقل و خرد بشری محرز است و مادامی که چنین است نمی توان امضای صلاحیت و حقانیت دین را از عقل و خرد بشری گرفت و تصویب و تایید امر قدسی را از امر غیر قدسی استعاره کرد .

البته باهمه ی این مسلّمات ، هرگز بنا براین نیست که عقل و خرد را دست کم بگیریم و از ارزش آن بکاهیم ، آری عقل به عنوان مناط تکلیف ، جایگاه متعالی خود را دارد اما هرگز در حدی نیست که برمسند قضاوت روی دین قرار گیرد .

عبدالرحمان سبحانی

نمایش بیشتر

عبدالرحمان سبحانی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - اشنویه @ فعال دینی و دعوتگر اسلامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا