اندیشهدعوت اسلامی

 اکسیر جاودانگی

جاودانگی

عمر مختار لحظاتی قبل از این که از جانب اشغالگران ایتالیایی به دار آویخته شود گفت:

شاید توپ و تانک بتواند صدایم را خفه کند، ولی هرگز نمی تواند حق مرا نادیده بگیرد و یا ملغی سازد و تنها چیزی که شکی در آن ندارم این است که زندگی من از زندگی کسی که مرا به دار می آویزد طولانی تر خواهد بود!

باز با ایتالیایی ها می مانیم اما بدور از طناب های دار.

فیلسوف و نویسنده ایتالیایی امبرتو ایکو میگوید:

برای ماندگاری در این دنیای وحشتناک، لازم است که حداقل در دو چیز به موفقیت برسی :
یکی این که کتابی بنویسی و دیگری این که فرزندی از خود بجا بگذاری!
به طور کلی چند روز قبل ایکو وفات نمود، در حالی که در هر دو مورد مذکور موفقیت بدست آورد ،یعنی هم کتاب نوشت و هم فرزند از خودش بجا گذاشت ، ولی از نایل آمدن‌ به هدف آرمانی اش ناکام ماند!

هدف من اعلان وفات ایکو نیست، ولی به عنوان مثال ذکر کردم…
از دیر زمانی است که مرگ ، مدام‌ فکر انسان را به خود مشغول ساخته است و حتی بشر قبل از این که بر زمین استقرار یابد به فکر ابدی شدن خود بوده است و آنچه ابلیس آدم را بواسطه آن اغوا نمود همان فکر جاودانگی بود، آنگاه که درخت معصیت را برای او تزئین کرد و خطاب به او گفت:” هل أدلک علی شجره الخلد و ملک لا یبلی” آیا تو را به درخت جاودانگی و ملک فنا ناپذیر رهنمود کنم؟

 پس از آمدن به کره خاکی نیز بشر مأیوسانه آرزوی حیاتی ابدی نموده است.

شیمی دانان عمر خود را در راه ایجاد اکسیر حیات و یا آب فنا ناپذیری به آخر رساندند و بدین خاطر بود که اسطوره بابلیان، پادشاه سومری گلگامش پس از وفات دوستش انکیدو  زمین را درنوردید ،تا به گیاه جاودانگی دست پیدا کند، اما گفت: قبل از این که به آن برسم اژدهایی بر من سبقت گرفت و آن را با خود بُرد و آدمیان همچنان محکوم به مرگ و فنا شدند!

از آنچه گذشت آشکار شد که ایده ابدی شدن بر زمین برای بسیاری از مردم ایده جذابی است.

علی رغم این که من رای قشنگ زهیر بن ابی سلمی را می پسندم ،که در ابتدای یکی از معلقاتش گفته است:

مسئولیت ها و مشکلات زندگی بی زارم کرده است و کسی که هشتاد سال زندگی کند براستی خسته شده  و آرزوی مرگ خواهد کرد؛ پس راه فراری از مرگ وجود ندارد و اندیشه جاوید شدن همچنان بدون فایده اذهان نوع بشر را غلغلک می دهد؛ چون آنان فکر می کنند ماندگاری در این است که زندگی طولانیی داشته باشند ، در حالی که واقعیت ابدی بودن یعنی اینکه  پس از مرگ نیز بلند آوازه و نامدار باشی!
تمامی کسانی که در طول تاریخ نامشان همچنان در اذهان مردم ماندگار است، آن هایی هستند که صاحب فکر و اندیشه ای بوده اند و  بدان یقین داشته اند، برای آن زندگی کرده اند و نیز به خاطر آن جان داده اند، بدین خاطر مرگ نتوانسته است نامشان را به فراموشی بسپارَد؛ مرگ تنها کالبد آنان را از بین برده ، اما روحشان همچنان و قویتر از ارواح بسیاری از زندگان بال و پر می زند!

ناگفته پیداست که چگونگی مرگ برای انسان اهمیت چندانی ندارد و نیز انسان در انتخاب شیوه مرگ خودش مختار نمی باشد، ولی آنچه حائز اهمیت است این که: باید چطور زندگی کند؟!

– ابوبکر( رضی الله عنه) در بستر خودش وفات یافت..

– عمر و علی ( رضی الله عنهما)هر دو در نماز صبح ضربه خوردند و بعد از آن به شهادت نایل آمدند ….
– عثمان ( رضی الله عنه)درحال قرائت قرآن بر مصحف شریف به شهادت رسید…
– عمر بن عبدالعزیز( رحمه الله) بر اثر ماده ای زهرآگین شهید شد…
– ابن تیمیه در زندان قلعه دمشق و درحال نوشتن کتاب فتاوایش وفات نمود…
– سید قطب در زندان نظامییان و در ظلال قرآن به دار آویخته شد!

هر کدام از آن ها به شیوه ای دنیا را ترک نمودند، ولی همه آنان برای خدا زندگی کردند و تا آخرین رمق بر عقیده خویش ثابت قدم ماندند؛ بدین خاطراست که نام نیکشان‌ در دنیا همچنان و تا قیام قیامت فراموش نخواهد شد!

ابدی شدن بدون داشتن ایده ای خاص قطع نظر از با ارزش و یا بی ارزش بودن آن امکان پذیر نیست و هرانسانی که نامش در اذهان مردم همچنان باقیست ، بدون شک بینش و عقیده ای ویژه داشته و کل زندگیش را در راه آن سپری نموده است؛
قارون به هدف مال اندوزی زندگی می کرد و فرعون و نمرود با ایده جاه طلبی و حفظ مقامشان می زیستند و ابو لهب و ابو جهل و دیگر کفار قریش نیز برای دین آباء و اجدادی جان فشانی می کردند؛ هر دو دسته نامشان ماندگار شد؛ ولی تفاوت زیادی هست میان اشخاصی که با سر بلندی و در درخشنده ترین صفحات تاریخ نامشان نوشته شده است 
و میان کسانی که با بدنامی و رسوایی در زباله دان تاریخ انداخته شده اند!

خلاصه :

تنها کسانی می توانند نامدار و بلند آوازه شوند که دارای فکر و بینش و جهان بینی خاص به خودشان باشندو بدان اطمینان حاصل نمایند ، طبق آن زندگی کنند و تا آخرین رمق راهشان را ادامه دهند…

 رهایی از مرگ برای کسی امکان پذیز نیست و هیچ راهی برای ماندگاری اجساد وجود ندارد و تنها موجودی که جسدش جاویدان گشت و تاکنون هم موجود می باشد ابلیس است ، ولی ابدی بودن وی نیز مدال افتخار نیست ، بلکه عقاب و طوق لعنتی بیش نمی باشد!

پس ای موجود مختار؛ راهت را  و عقیده ات را و آینده ات را بادقت هر چه تمام تر انتخاب کن؛ تا در صفحات زرین تاریخ به نیکی یاد شوی و سرانجام در بهشت جاویدان و در فردوس اعلی و در جوار رسول الله منزل گزینی؛


نویسنده: ادهم شرقاوی
مترجم : امیدسلیمانی_ بانه

نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا