تاریخ

ای محمد، ای نبی(دلنوشته)

یا محمد ، یا نبی
بسیار فکر می کنم در باره ات ، در باره اینکه که بودی وچگونه بودی و چه کردی؟ دوست دارم هر روز وشب را لحظاتی با فکر کردن به شما سپری نمایم.

ای عزیزترین عزیزانم ، مادرت تو را حامله بود در حالی که در فراق شوهر جوانش عزادار بود ونیک می دانم ناراحتی مادر به رحم و نوزاد درون شکمش سرایت می کند و این باعث ناراحتی شما حتی در دوران جنینی ات شده است ؛ بعد از تولدت تمامی نوزادان مکه را به دایه ها دادند و تو بی دایه ماندی، این نشانگر این بود که سختی هایت ادامه خواهد داشت و در نهایت حلیمه با اکره تو را با خود برد!
در زندگی بادیه نشینی رشد و نمو نمودی ؛ چه سخت است برای نوزادی پنج ماهه دوری از پدر ومادر!  چنین زندگی؛ آن هم برای کودکی یتیم که هرگز پدرش را ندیده به مراتب دشوارتر از آن است که در مخیله بگنجد!

 ای محمد؛ می گویند نشانه ها داشته ای وخرق عادت ها با تولدت و در دوران کودکیت رخ داده است؛ ولی نمی دانم چرا نمی توانم هیچ کدام را باور کنم؟ چرا که  تو هم آنگونه که قرآن می گوید انسانی هستی همانند سایر انسان ها !

ای پیامبر؛عده ای سعی می کنند به من القا نمایند که دلیل بزرگی و عظمتت خودت نبوده ای! بلکه سینه ات توسط فرشته ای از فرشتگان شکافته شده و در دوران کودکی از هرگونه گرایش های نفسانی پاک گشته ای! ولی من نمی توانم در افکار خودم این را قبول نمایم و تازه بیان این گونه مطالب بی سند و مدرک را اجحاف در حق عزیزی چون تو می دانم!
تو موجودی کاملا انسانی و متفکر هستی ؛ ، دارای تمام تمایلات انسانی بدون کم و کاست هستی؛ تو خیلی نیرومند و قوی و به دنبال حقیقت هستی !

تو ای محمد؛ چه زود از مهر مادر محروم گشتی ؛همانند سایر انسان ها رشد نمودی و بزرگ شدی! چه زیبا بود گوشه نشینی و عزلت گزیدنت در کوه نور وغار حرا ، در آن روزها به چه فکر می کردی و چگونه شب ها وروزهایی داشتی درآن عزلت تنهایی؟ چرا مردمان آن دیار مجنون لقبت دادند و چه لقب سنگینی بود برایت ، چون تو خود می دانستی که مجنون نیستی؛ بلکه می خواهی که بدانی تو کیستی و وظیفه ات چیست؟
آن شب چه شد زمانی که با عالم غیب ارتباط پیدا نمودی و جبرئیل پیام را برایت آورد؟ چه رازها و اسراری در بینتان گذشت؟ آنگاه که او می گفت: بخوان و تو می گفتی خواندن بلد نیستم .

 آن زمان یقین پیدا کردی که خدای سبحان چنین رسالت عظیمی را بر دوش تو خواهد نهاد و در اثر تبیین و تبلیغ آن رسالت سماوی عزیز آسمان ها و زمین خواهی شد. ابتدا قدرتت را باور نداشتی و مشکوک بودی که آیا توان حمل این وظیفه سنگین را داری؛ پس به مادرمومنان خدیجه گفتی که تو را بپوشاند؛ ولی زمان، زمان استراحت نبود و بلا فاصله از آسمان دستور آمدد که بر خیز و رسالت خدایت را به انجام برسان.
سخت بود و طاقت فرسا ، برهم زدن تمام بنیان های غلط اجتماعی و دور نمودن عادات از قدرتمندان و شرک زدایی و از بین بردن خدایان دروغین و باوراندن خدای نادیده به مردمانی جاهل ، بایستی انسان ها را از حواس خارج و به سوی تفکر وعقل رهنمون می شدی ، چه ناراحتی ها که در این راه  تحمل نمودی و چه بی احترامی ها که نثارت کردند.

هر بار که فکر می کنم بویژه آنگاه که مردم نادان شهرت ! بر سرت زباله می ریختند و با سنگ بدرقه ات کردند… دیگر کلام و نوشته ای نمی ماند که شرایط تو را به تصویر بکشد و فقط اشک است که جاری می شود و بس.
یاد مردم طائف از همه سخت تر است ، چه با امید به سویشان رفتی و آن بزرگان نابزرگ کودکان را تحریک کردند که با سنگ از شهرشان بدرت کنند و تورا همانند دیوانگان از شهر بیرون کنند؛ آن روزها آنقدر بر تو سنگینی کرد که در باره آن گفتی: سخت ترین روزهای زندگی ام  بوده است .
ولی ای محمد صلی الله علیک و سلم نیک می دانم که رسالت را خداوند بزرگ بر دوش انسانی بسیار توانا نهاده بود و همین بود که با تمام ناملایمات وسختی ها رسالت الهی را بدون کم و کاست به مقصد رساند : همین است که خداوند در باره شایستگی هایت می فرماید: الله اعلم حیث یجعل رسالته ؛می دانم رسالتم را کجا و دست چه کسی قرار می دهم.
یادگاری بس ارزشمند برای ما به ارمغان آوردی آن هم قرآن عظیم است که بر وجود مبارک شما نازل گشته و کلمات آن از خداوند و بر زبان عزیزی چون شما جاری گشته است این است که هرچه یادگار شما را می خوانیم نه خسته می شویم و نه احساس تکرار می کنیم. براستی که رحمتی هستید برای تمام عالمیان .
ای محمد و ای نبی خدا؛ اعتراف باید کرد که ما بسیار در نگه داشتن دینی که با این همه زحمت به ما رسیده کوتاهی کرده ایم؛ ده ها فرقه شده ایم و هر فرقه ای فرقه دیگر را گمراه می داند ، لاف مسلمانی می زنیم ولی اسلاممان را دور انداخته ایم، در نمازهایمان روحی نمانده ، بی روح وبا ریا نماز می خوانیم . دین خدا را وسیله ای برای  کسب درآمد قرار داده ایم .

از مردمان عصر شما که با شما و یارانت بدی کردند بد می گوییم ولیکن بیشترین بدی ها را ما در حق دین ، خودمان انجام می دهیم. تلاشی برای شناخت شما و دینتان انجام نمی دهیم و مدعی هستیم که پیرو شماییم و انتظار داریم در حوض کوثر با شما باشیم ولی باید بدانیم که جنت به گزاف به کس نمی دهند.
ای نبی ، ای سرور ما شما با تمام آنچه گذشت هنوز هم در قله محبت اهل دین قرار دارید و همگان معترف به بزرگی شما هستند و دوست داشتن شما را مایه مباهات خود می دانند و همین که امروز شخصی چون من گمراه! در حال نوشتن در باره شماست نشان از محبتی بی دریغ و فوران عشقی الهی درباره شماست .

 به امید روزی که تمامی مسلمانان عالم در پرتو قران کریم که یادگاری ومعجزه ای مسلم از رسالت شماست و با تمسک به سنت، اختلافات را کنار نهاده و همگی در سایه دین اسلام زندگی سعادتمندانه ای در دنیا و آخرت داشته باشند و روز به روز به پیروان این دین افزوده شده و آوای توحید راستین در تمام دنیا طنین انداز گردد و گوش شیطان وشیطانیان از شنیدن آن کرشود.
سیامند محمودی- مهاباد

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا