اندیشه

آسیب شناسی افراط گرایی در جهان اسلام(1)

پس از جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب، ابرقدرت های جهان تمام توان اقتصادی،سیاسی،نظامی و اطلاعاتی خود را علیه مبارزه با تروریسم بسیج کرده اند. تروریسمی که هنوز تعریف مشخصی از آن نشده است تا هر کس و هر جهتی در راستای سیاست های آنان گام برندارد، به راحتی مهر تروریسم بخورد.

بالأخره در آغاز هزاره ی دوم، مبارزه با تروریسم، بهانه ی خوبی بود تا استعمارگران حضور نظامی خویش را در منطقه ی خاورمیانه توجیه کنند. بهار عربی که در سال 2011م از تونس آغاز شد، پس از مدت کوتاهی، کشورهای مصر،لیبی،یمن و … را نیز در بر گرفت. صندوق های رأی، پیام پیروزی جریانات اسلامی میانه رو را به گوش جهانیان رساندند. و حتی در مراکش که شورش و انقلابی نیز به وقوع نپیوست، طی یک فضای رقابتی سالم، اسلامگرایان حکومت را بدست گرفتند.

بسیاری از تحلیل گران سیاسی بر این باور بودند که استراتژی آمریکا و کشورهای اروپایی تغییر کرده و بیش از این حاضر نخواهند بود بخاطر برخی حکام دیکتاتور، حیثیت خود را در بین توده ی مردم مسلمان زیر سئوال برند و از سوی دیگر می خواهند با دادن فرصت به جریانات اسلام گرای میانه رو، عرصه را بر جریانات تندرو تنگ کنند.ولی دیری نپایید که اوضاع دگرگون شد و معادلات به گونه ای دیگر تغییر کرد. آنچه اکنون بیش از هرزمان دیگری بدان معتقدم این است که ابرقدرت ها، تنها خواستند چهره ی دیکتاتوران را عوض کنند و نفس تازه ای به بقای دیکتاتوری ببخشند. و نه اینکه نخواهند فرصتی به اسلام گرایان میانه رو بدهند، بلکه مایلند آنان را نیز وادار به واکنشهای خشونت آمیز کنند. و لذا اگر پیش از این «القاعده» و فروع آن رمز تندروی دینی بوده اند، اینک قصد دارند با پدیده های جدید تندروی، «القاعده» را هم قورت دهند.

در هرصورت، جهان اسلام نخستین و اصلی ترین متضرر پدیده ی تندروی است. به همین جهت می خواهیم بدون متهم کردن یک جهت یا جریان مشخص، عوامل تندروی دینی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

خداوند در قرآن کریم، امّت اسلام را بدین شیوه توصیف می کند: « وَ کَذلِکَ جَعَلنَاکُم أمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسولُ عَلَیکُم شَهِیداً»[بقره/143]. پروردگار به این دلیل امّت اسلام را امّتی میانه رو قرار داده است که « لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ ». تا گواهانی بر مردم دیگر باشند. لازمه ی چنین گواهی و شهادتی، «عدل» است. شخصی «عادل» خوانده می شود که دارای شخصیتی متوازن و متعادل باشد. به همین شیوه، امّتی که در آن سرا، به اقامه ی حجت بر امّت های غیر خود شهادت می دهد، باید امّتی متوازن، متعادل و به دور از افراط و تفریط باشد.

شهادت امت اسلامی بر سایر امت ها هنگامی پذیرفته می شود که توانسته باشد در این جهان از دو طریق اقامه ی حجت کند:

 

1⃣ گفتمان: بدین معنا که بکوشد با برنامه های دعوی مناسب و با بهره گیری از وسایل و امکانات موجود، پیام وسطیت اسلام را از طریق گفتمان صحیح و منطقی و در قالب بهترین ادبیات معاصر به جهانیان عرضه نماید.

 

2⃣ تعامل: تحقق این شهادت آنگاه صورت می پذیرد که حاملان رسالت اسلام بکوشند در میدان عمل، وسطیت اسلام را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به نمایش بگذارند و از هرگونه عملکردی که وسطیت را در بخش های مختلف زیر سئوال می برد، به شدت پرهیز کنند.

در اینصورت است که امت اسلامی قادر خواهد بود از این عنوان که خداوند متعال به وی ارزانی داشته، دفاع نماید و شایستگی هایش را با شهادت بر امّت های دیگر به اثبات برساند. همانگونه که پیامبر(ص) در قبال امّت اسلام، اقامه ی حجّت نموده است و روز آخرت شهادت می دهد که اسلام حنیف و پاک را بدون دخالت و دستکاریِ محتوی و مضمون، به مسلمانان ابلاغ نموده است.

ناگفته نماند که هرگونه افراط و تفریط در دو حوزه ی «گفتمان» و «تعامل»، ناگزیر از ارتکاب یکی از این دو گناه بزرگ خواهد بود:

1⃣ شهادت زور: هر مسلمانی که از طریق گفتمان و یا تعامل باعث ایجاد شک و تردید در مفهوم وسطیت اسلام شود، به منزله ی این است که مرتکب شهادت زور شده باشد.

 

2⃣ کتمان شهادت: و اگر پیروان اسلام از رساندن پیام وسطیت اسلام دریغ کنند، در واقع دچار کتمان شهادت شده اند. «و مَن أظلمُ ممن کَتَمَ شهادة الله» [140/بقره]. این آیه به یهود و نصاری اشاره دارد که هم پیام پیامبران پیشین و هم بشارت آمدن پیامبر اسلام (ص) را که در کتاب های ایشان موجود بود، کتمان کردند.

وسطیتی که در آیه ی ۱۴۳ سوره ی بقره امت اسلامی بدان متصف شده، لازم است ابعاد مختلف زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان را تحت الشعاع قرار دهد. از جمله:

 

✅وسطیت در باور و اعتقاد فرد مسلمان

✅وسطیت در اندیشه و تفکّر

✅وسطیت در گفتمان و ادبیات

وسطیت در تعامل با مخالفان و موافقان اعم از حکومت ها، اقوام و ملیت های مختلف، ادیان و مذاهب گوناگون، سازمان و جنبش های متنوع اعم از اسلامی، ناسیونالیستی، کمونیستی و …

 

✅ وسطیت در عبادت: مسیحیت و یهودیت به ترتیب ابعاد مادی و معنوی را اهمال کرده و از آن فاصله ی زیادی گرفته بودند. و لیکن اسلام با ظهور خود، میان این دو توازن برقرار کرد [ و نه چون مسیحیت، لذت معیشت را بر خود منع نمود و نه چون یهودیت، معنویات را انکار و کنار نهاد]. ساعاتی از شبانه روز را برای عبادت و مابقی آن را جهت امرار معاش تعیین نمود. چنانچه مدتی که برای عبادت در نظر گرفته است، در مقایسه با مدت زمانی که یک مسلمان به عنوان جانشین به عمارت و آبادانی زمین و سایر امور دنیوی می پردازد، مقداری ناچیز و به مراتب کمتر است.

 

✅ وسطیت در اخلاق: انسان از دیدگاه اسلام، نه فرشته است که از وی انتظار عصمت داشت و نه حیوان است که خارج از قید و بندهای اخلاقی، هرچه آرزو داشت انجام دهد.

با اوصاف و ویژگی های ذکرشده، امروزه اگر گفته نشود که امت اسلامی کاملاً از صحنه ی معادلات جهانی غایب است، با قاطعیت می توان گفت که نه بازیگر، بلکه تماشاگری بیش نیست. به عبارت دیگر «وجود» دارد نه «حضور»!

انتظار «حضور» از امت اسلامی، بدین معناست که در تغییر و تحولات جهانی اعم از پیشرفت علم و صنعت، توسعه ی اقتصادی، استقرار امنیت، رعایت مبانی دموکراسی و … نقش فعال و تعیین کننده داشته باشد. این ایفای نقش جز با انتقال پیام اسلام راستین و کوشش جهت تطبیق و تثبیت مفاهیم وسطیت ممکن نمی شود.

عوامل تندروی دینی در جهان اسلام

در سخن گفتن از موضوع «تندروی»، لازم است روشن سازیم که این واژه جایز نیست تنها در توصیف عملکرد برخی جریانات اسلامی به کار گرفته شود. بلکه سایر مکاتب و احزاب و ادیان هم به شیوه های گوناگون، دچار این پدیده ی همه گیر هستند و در پیش آمدهای حال حاضر دنیا دخالت و سهم زیادی دارند. ولی در این مقوله قصد نداریم به نقش این جریانات در ایجاد خشونت و تندروی معاصر بپردازیم. بلکه ترکیز ما بر تندروی برخی جریانات اسلامی است.

◀️ عوامل برون دینی

الف) عوامل خارجی

✅ اشغال نظامی کشورهای اسلامی تحت عناوین مختلف

✅ غارت اموال و ثروت و سامان مسلمانان و تسلط بر اوضاع اقتصادی و حکمرانی در بازارهای مسلمانان، گسترش فقر و بیکاری

✅ حمایت از جنایت های رژیم غاصب صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین و توافق دوطرفه ی استعمارگران و صهیونیسم جهانی برای مبارزه با اسلام

✅ توهین به مقدسات مسلمانان به بهانه ی آزادی بیان

✅ دخالت در تعیین سرنوشت مسلمانان از طریق حکام دست نشانده

✅ همکاری با حکام دیکتاتور منطقه جهت سرکوب جنبش های اسلامی

✅ تقویت کردن و حمایت از جریانات سکولاریستی علیه اسلام گرایان و تحریک احساسات ناسیونالیستی جهت ایجاد تفرقه و پراکندگی میان مسلمانان

✅ گسترش فعالیت های تبشیری در جهان اسلام از طریق تأسیس مدارس، ارسال معلم، اعزام هیأت های تبلیغاتی، تأسیس بیمارستان و درمانگاه ها، انتشار کتب و مجلات و…

✅ تأسیس مذهب ها و مکتب های ویران کننده ای از قبیل فراماسونی، بهایی گری و قادیانی گری و نظایر آن

✅ ترویج فساد و بی بندوباری اخلاقی به نام فرهنگ آزادی و دموکراسی

ب) عوامل داخلی

🔴 استبداد حکام کشورهای مسلمان

متأسفانه بعد از فروپاشی خلافت اسلامی و تقسیمات جدید کشورهای مسلمان، در جهان اسلام همواره حکام مستبد و دیکتاتور با زر و زور و تزویر بر مردم حکمرانی کرده اند و هرگاه فریاد اعتراض و دادخواهی مردم بلند شده باشد، یا از طریق توسل به فتاوای برخی علما و مشایخ خودباخته و یا با توطئه و پشتیبانی کشورهای بیگانه، از طریق زندانی کردن و شکنجه و کشتار، مردم را سرکوب نموده اند. برای مثال؛ جماعت «اخوان المسلمین» مصر، در سال های ۱۹۴۸م، ۱۹۵۴م و ۱۹۵۶م به ترتیب به درخواست انگلیس، آمریکا و مسکو منحل اعلام شده است.

پایه های استبداد در کشورهای اسلامی به گونه ای تحکیم شده اند که ممکن است برخی گمان کنند اسلام در قبال موضوع استبداد، موضعی نگرفته است. ولی در قرآن مشاهده می کنیم که در آیین الهی [ از همان اوایل و بسیار قبل از اسلام]، مستبدان به شدت نکوهش شده اند و مقابله با آنها، سنّت مردان خدا بوده است.
برای مثال؛ قرآن از همکاری و پیمانی زشت میان فرعون – به عنوان فرمانروایی خودکامه – ، هامان – به عنوان سیاستمداری مکار که در اندیشه ی ارتقای جاه و مقام خویش بوده- و قارون – به عنوان ثروتمندی استثمارگر که توسعه ی مال و مکنت خود را در سایه ی حکومتی مستبد جستجو کرده – سخن به میان آورده است. اکنون نیز اگر در احوال کشورهای مستبد اسلامی باریک شویم، این سه رکن اساسی آن را در کَنف یکدگر می بینیم.

🔴 عدم تبادل قدرت به شیوه ای مسالمت آمیز

سیستم حکمرانی بسیاری از کشورهای مسلمان و به ویژه عربی، سلطنتی است و حاکمیت در دست خاندانی مشخص می باشد.
در بقیه ی کشورها سیستم ریاست جمهوری برقرار است و به اصطلاح، مردم در سرنوشت سیاسی خود دخیل اند و برای آینده ی وطنشان تصمیم می گیرند. ولی این شیوه نیز در واقع تفاوت زیادی با سیستم سلطنتی ندارد. اکثر این رؤسای جمهوری، از طریق کودتا قدرت را به دست گرفته و دولت آنان از نوع توتالیتاری است و با اعلام حالت فوق العاده ی دهها ساله، برای مدت نامشخص و دوره های متوالی، حکمرانی و صدای هرگونه نارضایتی و اعتراض را در گلو خفه می کنند. بنابراین مگر مرگ یا کودتا و انقلاب آنها را مسند ریاست به زیر بکشاند.

وضعیت اسفناکی که بعد از پیروزی اسلام گرایان در مصر، لیبی، تونس و… شاهد بودیم، این واقعیت را بیش از هر زمان دیگری آشکار می کند که دولت های مدعی دموکراسی و جریانات سکولاریستی، تنها وقتی به آراء مردم و پروژه ی دموکراسی اعتقاد دارند که نتایج صندوق های رأی، موافق خواست و آرزوی ایشان باشد. گویا از این پس، اجازه داده نمی شود جهان اسلام، فرزندانی چون «رجب طیب اردوغان» که در مدت کوتاهی تورم ترکیه را از 57% به 7% رساند، و «ماهاتیر محمد»، پدر مالزی مدرن، که کشورش را از فقر نجات داد و به هفدهمین کشور جهان از لحاظ حجم صادراتی تبدیل کرد، به خود ببیند.
🔴 نبود امنیت فکری، جانی و اقتصادی

پروردگاری که خالق انسان ها و تنها ذات سزاوار پرستش است، هنگامی از بندگانش توقع بندگی دارد که « أطعَمَهُم مِن جوعٍ»[قریش/۴] یعنی امنیت اقتصادی را برایشان برقرار ساخته و فقر و گرسنگی را از میانشان برداشته، و « ءَامَنَهُم مِن خَوفٍ»[قریش/۴] و امنیت جانی و فکری را نیز میانشان مستقر کرده باشد. یعنی ابتدا نیازهای اولیه ی انسان ها را مهیا نموده و پس از آن به حق خود بر بندگان (بندگی) امر کرده است. در حالیکه حکام خودکامه ی این روزگار، فضایی آکنده از گرسنگی، فقر و رعب و وحشت به مردم زیردستشان تحمیل می کنند تا بتوانند ایشان را زیرِ بارِ بردگی و اطاعت خود بکشانند. آنها هرگونه امنیت و آرامش را از مردم سلب می کنند تا جوّی پر از خفقان برای ظلم و استبداد خویش فراهم آورند. که قطعاً نتیجه ای جز سربرآوردن جریانات افراطی در پی نخواهد داشت. نمونه ی بارز آن، شکل گیری جریان تکفیری در زندان های مصر است.

◀️ عوامل درون دینی

1⃣ تفاوت قائل نبودن میان اسلام و فکر اسلامی

بدین معنا که حاصل برداشت ها و تراوشات فکری خود از قرآن و سنت را، با نام اسلام به دیگران معرفی می کنیم. تفاوت های اساسی میان اسلام و فکر اسلامی عبارتند از:

✅ اسلام وحی است؛ ولی فکر اسلامی محصول عقل آدمی است.
✅ اسلام از خطا و نقصان مبراست؛ ولی فکر اسلامی فاقد عصمت است.
✅ کتاب آسمانی اسلام (قرآن) مقدس و اطاعت از آن واجب است؛ ولی تبعیت و پیروی از یک فکر اسلامی تنها زمانی روا و مقبول است که از چارچوب قرآن و سنت خارج نشده باشد. جایز نیست فردی را که از پذیرفتن اندیشه ای و پیروی از آن سرباز می زند، سرکش و مرتد بدانیم.

👈 بنابراین تفاوت میان اسلام و فکر اسلامی، چون تفاوت میان پروردگار و انسان است. چراکه اسلام از سوی خداوند متعال و فکر اسلامی، محصول اندیشه ی بشر است.
2⃣ عدم دقت در نصوص دینی

برای مثال آیه ی « وَ قَاتِلُوا المُشرِکِین کافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُم کافَّةً» [توبه/۳۷]، که «آیه ی سیف» نامیده می شود، به طرز ناصحیحی تفسیر و تبیین می شود و برخی افراد و جریانات اسلامی از این آیه ی مبارکه، برای توجیه تهاجم و تندروی استفاده می کنند. آنها به مخاطبان یا معترضانشان چنین پاسخ می دهند که « وَ قَاتِلُوا المُشرِکِین کافَّةً» امر است و امر برای وجوب است. این استدلال را نمی توان انکار کرد. ولی لازم است به قسمت دوم آیه نیز توجه نمود: « کَمَا یُقَاتِلُونَکُم کافَّةً». که در اینصورت موضع هجوم – که از قسمت اول برداشت می شود- جای خود را به استراتژی دفاع می دهد. ممکن است برخی عوام با اطلاع از آیات و احادیثی از این قبیل، بدون تحقیق و پیگیری، گمان کنند خداوند در قرآن به مبارزه با هرگونه مخالفی، دستور صریح داده است. در حالیکه مفهوم صحیح آیه این است که با مشرکین چنانچه با شما سرِ جنگ و ناسازگاری دارند و بر شما دلسوزی و شفقتی نمی ورزند، به همان شیوه به مقابله و دفاع از خود برخیزید.

یا برخی تصور می کنند که مقصود از اعداد و آمادگی در آیه ی «وَ أعِدُّوا لَهُم مَا اِستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ و مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم …» [انفال/۶۰] ، برای هجوم و حمله به دشمنان است. در آن صورت خداوند از کسی شرم و ابا نداشت و به جای « تُرهِبُونَ بِهِ» ، «تقتلون به» را در آیه به کار می برد. در صورتی که می فرماید: «تا آنان را بترسانید». یعنی لازم است از توان دفاعی پیشرفته ای برخوردار باشید که دشمنان جرأت طمع در سرزمین شما را نداشته باشند. اگر دورانی توان رزمی کشورها در شمشیر و زره و اسبهای ورزیده نمایان بوده است و مسلمانان به تهیه و تدارک آن امر شده اند، امروزه می بینیم که جنگنده های پیشرفته و موشک های قاره پیما و سلاح های هسته ای توان رزمی و دفاعی یک کشور را نشان می دهند. پس ضرورت دارد مسلمانان نیز مجهز به این نوع تسلیحات باشند تا بتوانند از مقدسات اسلام و حرمت شهروندان و تمامیت ارضی مسلمانان دفاع کنند.

 

نمایش بیشتر

اقبال جهانگیری

آذربایجان غربی - اشنویه فعال اجتماعی دانشجوی دکتری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا