رهنمود های پیامبر(ص) در تعامُل با نمایندگان و سُفرای بیگانه
1– از ایشان به اثبات رسیده که فرموده است: ” ذمّه ی مسلمانان یکی است که پایین ترینشان در آن مورد ، تلاش می کند.”
و فرموده است : ” هرکس بین او و عده ای دیگر پیمانی باشد، تا وقتی که مدت آن پیمان تمام بشود نباید پیمانی را بشکند و یا پیمان دیگری(برعلیه آن) ببندد یا آن را بشکند.”
2– فرموده است:” هر کس از جانب خود به کسی امان دهد ولی او را بکشد، ازمن نیست (من از قاتل بیزارم).”
3– وقتی که دو فرستاده ی مُسَیلَمة کذاب پیش او آمدند و با ایشان صحبت کردند، – و البته پس از تعریف و تمجیدشان از مسیلمه- فرمود: ” اگر بنا، بر این نبود که فرستاده کشته نشود، بی شک گردنتان را می زدم.” پس سنت مورد تایید آن حضرت بر این شد که فرستاده و سفیر نباید کشته شود.
4-ایشان فرستاده را اگر اسلام را می پذیرفت و مسلمان می شد، نزد خود نگه نمی داشت، بلکه او را برمی گرداند.
5-اگر دشمنانش با یکی از یاران او بدون رضایت او پیمانی می بستند که آن پیمان به مسلمانان زیانی نمی رساند، آن را امضا می کرد.
6-پس از ده سال جنگ با قریش ، بالاخره با آنان صلح کرد مبنی بر این که اگر هر کس از قریشیان مسلمان شود و در این مدت پیش او – در مدینه – بیاید ، او را به مکه برگرداند، ولی هرکس از مسلمانان از مدینه پیش آن ها در مکه برود او را برنگردانند ، عهدی که خداوند آن را در حق زنان نسخ فرمود، و دستور به امتحانشان داد، و هر کس را که تشخیص دادند که بانویی مؤمن است برگردانده نشود.
7– به مسلمانان دستور داد که هر کس زنش از دین برگشت – و مرتد شد – مَهرش را به او بپردازد، دادن مهریه زن مهاجر واجب است پس مَهریه زنی که مرتد شده و حاضر نیست هجرت کند را باید برگردانند.
8– وقتی بر اهل خیبر چیره شد، با آن ها به توافق رسید مبنی بر این که آنان از آنجا بیرون روند و آنچه را که مرکب هایشان بتواند حمل کنند، مال ایشان باشد ولی صفراء و بیضاء و سلاح از آنِ پیامبر(ص) باشد.
9– با ایشان بر زمین صلح کرد مبنی بر این که آنچه که از آن حاصل می شود قسمتی از آنِ او باشد و قسمتی از آنِ ایشان باشد، و این که هرچند بخواهد در آنجا بمانند و هرسال محصول را به کسی که میوه ها را برای آن ها تخمین می زد، می فروخت، و نگاه می کرد چقدر از آن برداشت می کند، و قسمت مسلمانان را می داد و آن ها هم در آن تصرف می کردند. ( آن را مصرف می نمودند. )
ترجمه : ابراهیم عمری