نویسنده: دکتر محمد راتب نابلسی
ترجمه: خالد ایوبینیا
آیاتی از قرآن کریم که ما را به امر به معروف و نهی از منکر تشویق مینماید:
برادران گرامی، دهها آیه از قرآن کریم را میبینید که ما را به امر به معروف و نهی از منکر تشویق، ترغیب و امر مینمایند:
آیهی نخست:
با فعل امر شروع شده است و هر فعل امری در قرآن مقتضی وجوب است:
«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» [سورة آل عمران: ۱۰۴]
« باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند. »
آیه دوم
«لَیْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آَیَاتِ اللَّهِ آَنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» [سورة آل عمران: ۱۱۳ -۱۱۴]
«آنان همه یکسان نیستند، گروهی از اهل کتاب (به دادگری خاستهاند و برحق) پابرجایند و در بخشهائی از شب – در حالی که به نماز ایستادهاند – آیات خدا را میخوانند. به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و (مردمان را) به کار نیک میخوانند و از کار زشت باز میدارند.»
من این داستان را بسیار بازگو میکنم: رانندهی ماشینی در مسیر دمشق به بیروت در روزگاری که مسافران اندک بودند، منتظر مسافران بود، مرد و زن جوانی آمدند تا با ماشین او به سوی شام بروند، ولی از راننده خواستند که اندکی صبر کند؛ زیرا آنها منتظر کسی هستند که بعد از ربع ساعتی محمولهای را برای آنها خواهد آورد. راننده منتظر ماند، اما آن شخصی که قرار بود محموله را بیاورد، اندکی تأخیر کرد، هنگامی که رسید در حالی که محموله بر سر وی بود، آن جوان، او را – که پیرمردی هفتاد ساله بود- مشتی زد و به خاطر تأخیرش سرزنش کرد. راننده به عکس العمل وی اهمیتی نداد، کیف را از دست او گرفت، در جعبه ماشین گذاشت و حرکت کرد. هنگامی که به بالای کوه رسیدند، راننده از آن زن شنید که به مرد میگوید: معقول است که پدرت را بزنی؟ راننده که متوجه اصل قضیه شد، ماشینش را متوقف نمود و کرایهای را که آنها دریافت کرده بود پس داد و او را از ماشینش پیاده کرد و گفت: این است سزای کارت، پدرت را میزنی؟ این راننده با آنکه بیسواد و دارای فرهنگی ضعیف بود هنگامی که این برخورد را دید، به فکر کرایهاش نبود، بلکه کرایه را پس داد و او را از ماشینش پیاده کرد.
اگر هر انسانی در مقابل منکر موضعگیری نماید، مقصودم سختگیری و تندروی نیست، تنها یک موضع-گیری داشته باشد، اوضاع تغییر خواهد نمود.
در گذشته اگر دختر به دیدار عمویش میرفت، عومیش روی خود را از او برگرداند، و نگرانی شدید خود را از لباس او اظهار مینمود، و این وضعیت بیحجابی مشکل بزرگی برایش درست میکرد؛ یعنی از دید دیگران پست و بیارزش جلوه مینمود، اما الآن انسان هر کاری را که دلش بخواهد انجام میدهد، و هرگز مشکلی پیش نمیآید، هرکاری را که دلش بخواهد انجام میدهد، هر حد و مرزی و هرگونه آموزشی را زیر پا میگذارد، هر گناهی را مرتکب میشود، اما با این همه وی مورد احترام، عزت، و جایگاه بالایی است، امتی که چنین باشد مستحق یاری خداوند نیست، «کَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ» [مائده: ۷۹]
«آنان از اعمال زشتی که انجام میدادند دست نمیکشیدند و همدیگر را از زشتکاریها نهی نمیکردند و پند نمیدادند. و چه کار بدی میکردند!:»
برادران گرامی! هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر بنماییم دایرهی باطل تنگ و دایرههای حق گسترده میشود اما هنگامی که سکوت مینماییم دایرههای باطل وسیع و دایرههای حق تنگتر میگردد.
آیهی سوم
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاة» [سورة التوبة: ۷۱]
«مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند. همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد باز میدارند، و نماز را چنان که باید میگزارند، و زکات را میپردازند، و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری میکنند. ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود میگرداند. خداوند توانا و حکیم است.»
آیهی چهارم:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» [سورة التوبة: ۱۱۱]
«بیگمان خداوند (کالای) جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری میکند.»
«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» [سورة التوبة: ۱۱۲]
« (از جملهی اوصاف این مؤمنان و سائر مسلمانان این است که) آنان توبهکننده (از معاصی)، پرستنده (ی دادار)، سپاسگزار (پروردگار)، گردنده (در زمین و اندیشمند در آفاق و انفس)، نمازگزار، دستوردهنده به کار نیک، بازدارنده از کار بد، و حافظ قوانین خدا میباشند. (ای پیغمبر!) مژده بده به مؤمنان (به چیزهائی که خارج از توصیف و تعریف و به دور از فهم مردمان است).»
آیهی پنجم
«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ» [سورة الأعراف: ۱۶۵]
«امّا هنگامی که پندها و اندرزهایی را نشنیدند که بدانها تذکّر داده شدند، کسانی را که (دیگران را نصیحت مینمودند و آنان را) از بدی نهی میکردند از (عذاب به دور داشتیم و از بلا) رهانیدیم، و کسانی را که (مخالفت فرمان میکردند و بیشتر و بیشتر گناه میورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه) ستم مینمودند، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی، به عذاب سختی گرفتار ساختیم.»
آیهی ششم
«لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ * کَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ» [سورة المائدة: ۷۸]
«کافران بنیاسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعن و نفرین شدهاند. این بدان خاطر بود که آنان پیوسته (از فرمان خدا) سرکشی میکردند و (در ظلم و فساد) از حدّ میگذشتند. »
برخی از مراسمهای عروسی به گونهای غیر شرعی برگزار میگردند، زنان رقاصه و لخت در آن شرکت مینمایند و شراب به میهمانان تعارف میشود و در روزنامهها و مجلات تصاویری از زنان رقاصه و مردان مست منتشر میگردد در حالی که بر روی کارتهای دعوت آن جملهی «الطیبون للطیبات» زنان پاک از آنِ مردان پاکاند یا «النکاح سنّتِی فَمَن رَغِبَ عن سُنَّتِی فلیس مِنِّی»: ازدواج سنت من است و کسی که از سنت من رویگردان باشد از امت من نیست، درج گردیده است.
دین به صورت فولکلور در آمده است. یک بار از جا تکان خوردم هنگامی که در روزنامهای خبری را به این عنوان خواندم که در مراسمی در پاریس قرآن به عنوان یک فولکلور شرقی تلاوت شده است.
امتی که این گونه باشد استحقاق یاری خداوند را ندارد.
آیهی هفتم
«لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ» [سورة المائدة: ۶۳]
«چرا پیشوایان مسیحی و علماء یهودی آنان را از سخنان گناه آلود و خوردن مال حرام نهی نمیکنند و باز نمیدارند؟ آنان (هم با ترک نهی و لب فروبستن از اندرز و ارشاد) چه کار زشتی میکنند.»
چه چیزی روی میدهد زمانی که فعالین در عرصه دینی، تنها سلامت خود را در نظر بگیرند، لذا هیچ وقت در شؤون دیگران دخالت ننمایند، به این بهانه که مردم و شرع از هم جدا هستند؟ باید دانست که وظیفهی داعی این است که مردم را به سطح شرعی برساند، این یک وظیفهی سخت است.
به این خاطر است که همیشه میگویم: هر انسانی که به دنبال فتوایی باشد، به او اطمینان میدهم که نگران نباش، برای هر گناهی فتوایی است، (اما میپرسم) دنبال فتوی هستی یا به دنبال تقوی؟ حتی برای بزرگترین گناه هم فتوایی وجود دارد؛ از جمله اسثمار ربوی که خداوند مرتکب آن را به جنگ تهدید کرده است! چنان که خداوند میفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» [بقرة: ۲۷۹]
«پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاستهاید».
فرق بین فتوی و تقوی
بزرگترین گناه در اینجا فتوای یکی از بالاترین مراجع مسلمانان از کشوری اسلامی مبنی بر اینکه گذاشتن پول در بانک و دریافت سود آن با نام بهرهی آن اشکال ندارد. در پی این فتوی در روز بعد ۸۳ میلیارد در بانگ گذاشته شد، پس بزرگترین گناه به طور کلی در زیر پردهی فتوی است.
میگویم: هر انسانی که دنبال فتوی باشد به او اطمینان میدهم که این فتوی برای انجام دادن بزرگترین گناه است. مردانگی و زرنگی این است که تقوا داشته باشی، و یادآور خواهم شد اگر بتوانی از زبان سرور انسانها و حبیب حق به نفع خودت فتوی بگیری، اما بر حق نباشی، یقین بدان که از عذاب خداوند نجات نخواهی یافت، دلیل این گفته سخن پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم است که میفرماید: «لَعَلّ بَعْضَکُمْ أَلْحَنُ بِحُجّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَمَنْ قَضَیْتُ لَهُ مِنْ حَقّ أَخِیهِ شَیْئا فَلاَ یَأَخُذْهُ فَإنّمَا أَقْطَعُهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النّارِ» [متفق علیه]
شاید برخی از شما در استدلال از برخی دیگر قویتر باشند، پس هر کس که حقی از حقوق برادرش را به او دادم، نباید آن را بگیرد، بیگمان آن، قطعهای از آتش است که برایش تجویز کردهام.
آیه هشتم
«فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ» [سوره هود: ۱۱۶]
«چرا نمیبایست که در میان ملّتهای (گذشته) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند (تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند؟) مگر مردمان کمی که (به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و) ما نجاتشان دادیم، و (امّا در همان حال) کافرانی میزیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی میکردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود، و دائماً گناه میورزیدند (و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمیدادند و از فساد و تباهی دست نمیکشیدند).
آیه نهم
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» [سورة الحج: ۴۱]
«آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده یاری و پیروزی داده است) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند، و امر به معروف، و نهی از منکر مینمایند، و سرانجام همه کارها به خدا برمی گردد (و بدانها رسیدگی و درباره آنها داوری خواهد کرد، همان گونه که آغاز همه کارها از ناحیه خدا است).»
این برخی از آیات قرآن در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر بود.
احادیث نبوی که در امر به معروف و نهی از منکر تشویق مینمایند.
حدیث اوّل:
أما النبی العدنان فیقول علیه الصلاة والسلام: «إن أهل المعروف فی الدنیا هم أهل المعروف فی الآخرة، وإن أهل المنکر فی الدنیا أهل المنکر فی الآخرة» [أخرجه الطبرانی عن أبی هریرة]
پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَّ میفرماید: کسانی که در دنیا اهل کار نیک هستند در آخرت هم اهل نیکی هستند و اولین کسی که وارد بهشت میشود اهل کار نیک است.
حدیث دوم:
«أحب الأعمال إلى الله إیمان بالله، ثم صلة الرحم، ثم الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر» [الجامع الصغیر عن رجل من خثعم]
پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَّ میفرماید: بهترین عملها در نزد خداوند، نخست ایمان به خداست، سپس امر به معروف و نهی از منکر.
حدیث سوم:
«إن الدال على الخیر کفاعله» [أخرجه الترمذی عن أنس]
بیگمان کسی که دیگران را به انجام دادن کار نیک راهنمایی میکند، [اجر و پاداش او] مانند [پاداش] کسی است که کار نیک انجام میدهد.
حدیث چهارم:
«إذا عملت الخطیئة فی الأرض کان من شهدها فکرهها کمن غاب عنها، ومن غاب عنها فرضیها کان کمن شهدها» [أخرجه أبو داود عن العرس بن عمیرة]
هر وقت بر روی زمین کار زشتی انجام دهی، کسی که در آنجا حضور دارد، آن را زشت دارد، او مانند کسی است که غایب بوده است، و کسی که در آنجا حضور نداشته است اما به انجام دادن آن گناه راضی بوده، حکم او مانند کسی است که در آنجا حضور داشته است.
تو در شام هستی داستان شخصی را میشنوی که در کانادا با فریب دادن شخصی، ثروت زیادی را به دست آورده است، میگویی: واقعاً او شخص با هوشی است، آیا میپذیری که تو با این تعلیق در نزد خداوند مانند کسی هستی که در آنجا حاضر بوده و آن را انکار نکرده است؟
حدیث پنجم:
«من أعان على قتل مسلم بشطر کلمة لقی الله یوم القیامة مکتوب فی جبهته: آیس من رحمة الله» [رواه ابن أبی عاصم فی الدیات عن أبی هریرة]
هر کس با گفتن نیم کلمهای دیگری را بر کشتن مسلمانی یاری کند، در روز قیامت در حالی خداوند را ملاقات میکند که در پیشانی وی نوشته شده است: از رحمت خداوند ناامید است.
حدیث ششم:
«من أعان ظالما سلطه الله علیه» [أخرجه ابن عساکر عن ابن مسعود]
کسی که ستمکاری را یاری دهد، خداوند آن ستمکار را بر او مسلط خواهد نمود.
حدیث هفتم:
«إنَّ النَّاسَ إذَا رأوا الظَّالِمَ فَلَمْ یأخُذُوا على یَدَیْهِ أوْشَکَ أنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِعِقابٍ مِنْهُ» «[رواه أبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه عن أبی بکر الصدیق رضی اللّه عنه]
هر وقت مردم ظالمی را ببینند [که به دیگران ستم روا میدارد] اما جلوی او را نگیرند، نزدیک است که خداوند کیفر و عذابش را بر همه نازل کند.
حدیث هشتم:
«ما من قوم یعمل فیهم بالمعاصی هم أعز وأکثر ممن یعمله ثم لم یغیروه إلا عمهم الله تعالى منه بعقاب» [أخرجه أحمد، وأبو داود، وابن ماجة وابن حبان، عن جریر]
در میان هر قومی که کسانی به گناهان مرتکب شوند در حالی که آنان قویتر و بیشتر از کسانی باشند که مرتکب آن گناهان میشوند، اما در پی تغییر آن گناهان نباشند، خداوند عذابش را بر همه آنها نازل خواهد نمود.
حدیث نهم:
«مَنْ رأى مِنْکُمْ مُنْکَراً فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ، فإنْ لَم یَسْتَطِعْ فَبِلِسانِه، فإنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذلکَ أضْعَفُ الإِیمَان» [رواه مسلم، عن أبی سعید الخدری رضی اللّه عنه]
اگر کسی از شما عمل ناپسندی مشاهده کرد، باید با دست خویش مانع وی شود واگر نتوانست، به وسیله زبان او را از آن منع کند واگر باز نتوانست، در قلبش بدان رخصت ندهد واین ضعیفترین نوع ایمان است.
حدیث دهم:
«وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتَأْمُرُنَّ بالمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْکَرِ، أَوْ لَیُوشِکَنَّ اللَّهُ تَعالى أن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عِقاباً مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا یُسْتَجَابَ لَکُ» [رواه الترمذی عن حذیفة]
قسم به خدایی که جانم در دست اوست، امر به معروف و نهی از منکر مینمایید در غیر این صورت بعید نیست که خدای متعال عذابش را بر شما بفرستد و در آن هنگام دعای هیچکس مستجاب نخواهد شد.
حال در جنگهایی که مسلمانان از آن رنج میبرند، هیچ دانشگاه یا مسجدی نیست در سراسر پنج قاره با تضرع و زاری به درگاه خداوند پناه نبرند و دست به دعا بلند نکنند، اما تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر ننمایید خداوند دعایتان را قبول نمیکند.
نه به خشونت، آری به مهربانی و سخن نیک!!
برادران گرامی! هرگز شما را به خشونت دعوت نمینمایم، بلکه شما را به سخن نیک دعوت میکنم، باید حداقل موضعگیری داشته باشی و انجام دهندگان منکرات را تشویق ننمایی.
گاهی انسان منحرفی به خانهات میآید و از او استقبال مینمایی و به او خوش آمد میگویی، فرزندت میداند که این شخص چه کارهایی انجام میدهد، در حالی که از او به گرمی استقبال مینمایی. در واقع فرزندت را در مشکل بزرگی قرار دادهای. لذا باید امر به معروف و نهی از منکر با حکمت صورت گیرد. اما در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر سبب فتنهای بزرگتر از آن منکر شود، بهتر آن است که آن را تنها با قلبت انکار نمایی.
والحمد لله رب العالمین.