جهت آشنایی خوانندگان محترم، تصوف عبارت است از پیروی از شریعت و عمل به کتاب و سنت و مبارزه و مخالفت با هواهای نفسانی و… بسیاری از مشاهیر نامی آن به درجه ولایت و عنایت ربانی نایل آمده اند، ازجمله شیخ احمد رفاعی و جنید بغدادی و امام گیلانی و دیگر اعلام مشهور آن. اما داعیان متصوفه کنونی که ادعای حلولیت می کنند و به افضلیت یکی از مردم بر پیامبران معتقدند، چنین داعیانی گمراه و از حقیقت تصوف ناآگاهند.
برادر مسلمان! تاریخ اسلامی در ادوار گذشته خود بر تعهد مردان راستین راه خدا، بر پیروی از راه و روش پیامبر اسلام(صلیالله علیه وسلم) معترف است. آنان همان مردان هدایت و نورانی راه حقیقیت اند، چرا که آنها این جهان فانی را کم اهمیت جلوه داده اند و راه و روش پیامبر را روشنایی بخش راه خود قرار داده و بر یاری و نصرت دین همت گماشته و با تمام قوا از امور مربوط به مسلمین دفاع و حمایت کرده اند، پس خداوند هم ایشان را مورد اکرام و تجلیل قرار داده است.
یکی از آن مشاهر نامور، شیخ احمد رفاعی بزرگوار و والامقام است. ایشان شیخ پارسا و مقتدای آگاه و خداشناس نامور ابوعباس احمد بن علی بن احمد بن یحیی بن حازم بن علی بن رفاعه می باشد و به ثبوت رسیده که سلسله نسب مبارک ایشان به سیدنا حسین بن فاطمه الزهرا دخت گرامی پیامبر اسلام(صلیالله علیه وسلم)خواهد رسید و همچنین از طریق پدربزرگشان، امام جعفر صادق به امیرالمؤمنین ابوبکر صدیق خواهد رسید. زیرا مادر امام جعفر صادق فروه دخت قاسم بن محمد بن ابوبکر صدیق می باشند.
تاریخ و محل تولد
شیخ رفاعی در سال ۵۱۲ هجری قمری در روستایی از توابع ناحیه بطایح عراق متولد شد. بطایح از مجموعه روستاهایی تشکیل یافته که در وسط آب قرار گرفته و در حدود میان واسط و بصره واقع شده اند. در هفت سالگی پدرش را در شهر بغداد از دست داد و بعد از فوت پدر، دایی محترمش شیخِ پارسا و خداشناس نامور منصور بطحایی به تربیت شیخ رفاعی همت گماشت و ایشان را زیر حمایت خویش به نحو احسن تربیت نمود و به انسان وارسته ای تبدیل کرد.
رشد علمی و اساتید ایشان
امام رفاعی از دوران کودکی در میان علم و علماء رشد یافت و در فراغت به یاد گرفتن علوم متداوله شرعی همت گماشت که در هفت سالگی قرائت و ترتیل قرآن را از شیخ مقرء و شیخ عبدالسمیع الحربونی در روستای خودشان فرا گرفت و در همان اوان با دایی و مادر و برادر و خواهرانش به روستای نهر دفلی از توابع واسط نقل مکان کردند که دایی اش در همان روستا شیخ رفاعی را به نزد پیشوای فقه شیخ ابوالفضل علی الواسطی که قاری نامی و حدیث شناس ماهر و واعظ زبردستی بود، برد و بلافاصله آن امام همام به تربیت و تادیب و تعلیم ایشان پرداخت و شیخ رفاعی با جدیت تمام به خواندن و فراگیری علوم مشغول شد و در ایام اندکی در علوم نقلی و عقلی سرآمد آن روزگار گردید و بر هم شاگردی هایش پیشی گرفت و زبان زد آن دیار گشت. شیخ رفاعی با اشتیاق فراوان در دروس و مجالس علما شرکت کردند، خصوصاً دروس دایی هایش شیخ ابوبکر از علماء نامور آن معاصر و شیخ منصور بطحایی. بعضی از علوم را نزد شیخ عبدالملک الحربونی فرا گرفت و کتاب التنبیه شیخ اسحاق شیرازی را کامل حفظ نمود و شرحی بر آن نوشت. بدین ترتیب تمام اوقات ایشان به فرا گرفتن علوم متداوله آن روزگار سپری شد و در ضمن فراگیری علوم، به عبادت و پارسایی مشغول گردید که در آن راستا به علوم لدنیه هم فایض آمد که به فقیه شافعی و عالم ربانی مبدل شد و استادانش برای نیل به علوم ظاهری و علوم لدنیه به ایشان مراجعه می کردند.
شیخ بزرگوار ابوالفضل علی محدث واسط و استادِ نامی ایشان، شیخ رفاعی را در سن بیست سالگی اجازه علم شرعی و طریقتی داد و مقامش را عالی نمود، به پدر دو علم (ظاهری و باطنی) ملقب نمود و زمانی که خداوند ایشان را با انواع علوم آراست، اجماع استادانش بر بزرگی ایشان منعقد گشت و مقامش را والا و عالی داشتند.
در سن بیست و هشت سالگی، دایی اش شیخ منصور منصب به شیخ المشایخی و شیخ دودمان خویش که شیخ منصور در آن به شیخ المشایخی منسوب بود را به ایشان سپرد و به ایشان دستور داد که به ام عبیده رواق پدر بزرگش از جانب مادرش، شیخ یحیی النجاری پدر شیخ منصور رود و به شیخ المشایخی آن کمر همت گمارد.
سعی امام رفاعی در تعلیم امور دینی:
امام رفاعی به مانند دیگر علماء در تعلیم امور دینی در میان مردم تلاش فراوانی انجام دادند و با جدیت هرچه تمامتر، مردم را نصحیت و ارشاد می کردند و به چراغ درخشانی تبدیل شده که دیگران از روشنایی آن بهرهها می بردند. ایشان از تعلیم و یاددادن راه و روش پیامبر(صلی الله علیه وسلم) و اسرار قرآن دریغی به خود راه نمی دادند.
امام رافعی در رساله (سواد العینین فی مناقب ابی العلمین) می گوید: فقیه و عالم نامور و سرآمد صالحین فرمودند: من در ام عبیده در کلبه عبادتش به خدمت شیخ احمد رفاعی رسیدم که دوروبرش مملو از زائرین بود که بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ (یکصدهزار) نفر حضور داشتند، در میان آنها امرا و علماء و شیوخ و مردم عادی به چشم می خوردند و از همه با گشاده رویی و شادکامی پذیرایی می شد و بعد از ظهرها خودشان بر بالای منبر می نشستند و سخنرانی می کردند و مردم با اشتیاق فراوان در حلقه های منسجم، برای شنیدن سخنرانی هایش مینشستند و گوش فرا میدادند و روزهای پنج شنبه برای سخنرانان شهر واسط سخنرانی میکردند که علماء و بزرگان فراوانی در آن محفل علمی شرکت می کردند و با سؤالهایشان در رابطه با تفسیر قرآن و شرح احادیث و احکام فقهی و پاره ای از مادههای اصول فقه و دیگر علوم رونق بیشتری به آن محفل علمی می بخشیدند. ایشان با متانت تمام و بدون هرگونه دگرگونی، جواب همهی سؤالها را می دادند که موجب حیرت بنده شده بود، بلند شدم و گفتم: کافی نیست؟ اگر از هر علمی سؤال بفرمایید، باذن الله جوابش را خواهید داد، پس تمامش کنید. خندید و فرمود: ابا زکریا بگذار بپرسند قبل از اینکه از دست بروم، چرا که رفتنی ام و خداوند خود مقلب احوال است. مردم گریه سردادند و مجلس دگرگون گشت و ناله و زاری ها بلند گشت و در میان مردم پنج نفر فوت کردند و هشتادهزار یا بیشتر از ناباوران ایمان آوردند و چهل هزار نفر درجا توبه کردند.
کتاب و دست نوشته ها
شیخ احمد رفاعی کتابهای ارزشمندی را به جامعه ی اسلام تقدیم کرده که بیشترشان در حمله مغول نابود گردیدند و کتابهایی که به دست ما رسیده است، کتاب های: “حاله اهل الحقیقه مع الله” و “الصراط المستقیم” و “الحکم شرح التنبیه (درفقه شافعی)” و “البرهان المؤید” و “معانی بسم الله الرحمن الرحیم” و “تفسیر سوره القدر” و “البهجه” و “النظام الخاص لاهل الاختصاص” و “المجالس الاحمدیه” و ”الطریق الی الله” می باشند.
رفتار و اخلاق
امام رفاعی صاحب اخلاق برجسته و کریمانه و اعمال صالح فراوان بودند و در همه سخنرانیهایش به التزام به حدود شرعی توصیه می نمودند. مردم را از سخنان منحرفان و غلوّ آمیزان متصوفه هوشیار می کردند و می فرمودند: «آنها راهزنانند، پس از آنها دوری کنید.» با کسانی که ادعای حلولیت می کردند و به وحدت مطلق خداوند با جهان هستی اذعان داشتند، به شدت برخورد می کرد و میفرمود: «آنها قومی هستند بدعتگذار، پس از مجالس چنین اشخاصی دوری جویید.» به پیروی از شریعت و سیره پیامبر(صلیالله علیه وسلم) توصیه مینمودند و میفرمودند: «از پیامبر(صلی الله علیه وسلم) پیروی کنید و بدعتگذار نباشید، اگر از زمره پیروان پیامبر(صلی الله علیه وسلم) باشید، رستگار خواهید شد، ولی اگر از جمله بدعتگذاران باشید، حتما هلاک خواهید گردید». باری امام احمد رفاعی از لحاظ گفتار و اعمال و اخلاق بر شاهراه پدربزرگش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وسلم) قدم گذاشتند و بر آن راه ادامه مسیر دادند، تا به درجات عالیه رسیدند.
زهد و تواضع
امام رفاعی الگوی ارزنده برای عالِمی عامِل در زُهد و ورع و تقوا و تواضع بودند و نمونه ای برای عالِمی ناصح و باشجاعت و اخلاص در باب امر به معروف و نهی از منکر به شمار می رفت. از ایشان روایت گردیده که فرمودهاند: «همه راههای رسیدن به خدا را بیم و دم راهی نزدیک و آسانتر از نیازمندی و فروتنی و تواضع ندیدم.» گفته شد، سرورم چگونه؟ فرمودند: «فرمان خدا را بزرگ دارید و با مخلوق خدا مهربان و همیشه پیرو طریقه و روش پیامبرتان(صلی الله علیه وسلم) باشید.» خود به امور خویش رسیدگی می کرد و کفشهایش را وصله میکرد و هیزم را جمع میکرد و با ریسمانی آنها را به پشت میبست و برای خانوادههای تهیدست از جمله یتیمان و بیوه زنان می برد و نیاز نیازمندان را خود برطرف میکرد و کفش نابینایان را با دستان خود به آنها می پوشید و دستشان را میگرفت و راهنمایی میکرد و به مقصد میرساند. بیماران خاص (جذامیها) و زمین گیرها را عیادت میفرمود و آنها را دلنوایی میداد و لباسهایشان را میشست و برایشان غذا تهیه میکرد. در صورتی که میشنید کسی بیمار است، اگر راه طولانی هم بود، باز هم به دیدارش میشتافت و عیادتش میکرد. با مردم مهربان بود، خصوصاً با یتیمان و فقرا، با وضعیت نامطلوب آنان گریان و با خوشحالی آنها خوشحال میشد.
بزرگان هم عصرش میگفتند: تمام بزرگ و بزرگواری که امام احمد رفاعی به آن رسید، از مهربانی و تواضع با فقرا بود، ایشان احترام زاید الوصفی نسبت به علماء و فقیهان داشتند و همیشه مردم را به احترام گذاشتن و بزرگداشتن آنها توصیه میکردند و میفرمودند: «آنها (علماء) رکن اساسی و فرماندهان امت هستند.»
سخاوت و زهد و اندیشه پاک امام رفاعی
امام احمد رفاعی همیشه متواضعانه زندگی میکرد و هرگز اموالی را برای خود پسانداز نکرد و لباسی را نه در تابستان و نه در زمستان بر لباس دیگری نپوشید. تنها یک لباس را میپوشید در حالی که یک چهارم املاکش به اندازه املاک امیران دیگر بود و هر گونه حاصلی از این املاک را در راه خداوند به فقرا و نیازمندان میداد و میفرمود: «زهد اساس احوال زاهدان و درجات والای عابدان است.» ایشان پیرو واقعی جدش پیامبر اسلام بود، هرگز جواب بدی را با بدی نمیداد و همیشه فردی با گذشت و صبور و آرام بود و میفرمودند: «راه من همان راه دین واقعی است، بدون بدعت و کردار است، بدون سستی، نیتی است بدون فسادی و راستی است، بدون دروغ پردازی و حال است بدون ریاء.»
شاگردان و منسوبین امام
امام احمد رفاعی شاگردان بسیاری داشتند که ابن مهذب در کتاب خود به نام “عجائب الواسط” گوید: خلفایِ سید احمد رفاعی در قید حیاتش به حدود یکصدوهشتادهزار خلیفه رسیده بود و از بزرگواری ایشان همین بود که هیچ شهر و دیاری از جهان اسلام از شاگردان و یاران و دوستداران شیخ احمد رفاعی خالی نبود. اغلب اقطاب جهان اسلام از طریق گرفتن خرقه از استادانشان به امام رفاعی می رسند، بدین جهت امام رفاعی به شیخ الطرایق و شیخ الکبیر و استاد الجماعه موسوم شدهاند. از جمله کسانی که به ایشان منتسب هستند، میتوانیم به شیخ الحافظ عزالدین الفاروقی، شیخ احمد البدوی، عارف نامی ابو الحسن شاذلی، شیخ نجمد الدین اصفهانی، شیخ الامام الدسوقی، شیخ احمد علوان مالکی، حافظ جلال الدین سیوطی، شیخ عقیل منبجی و شیخ علی خواص و دیگر علماء و مشایخ اهل طریق اشاره کنیم…
کرامات امام رفاعی
کرامت به کاری خارقالعاده گفته میشود که انجام دهندهی آن ادعای پیامبری نمیکند و حتی مقدمهای برای ادعای آن نمیباشد و بر دست بندهی صالحی که دارای عقیدهای صحیح و عمل صالح است، ظاهر میشود و فرق بین معجزه و کرامت این است که معجزه برای ادعای نبوت بکار میرود، برخلاف کرامت که صاحب آن ادعای نبوت نمیکند و به خاطر تبعیت از پیامبر و استقامت بر شریعتش، آن کرامت برایش حاصل شده است. معجزه، خاص پیامبران و کرامت، برای اولیاء است. در مجموع هر دو امری خارقالعاده هستند. هر کرامت اولیایی نشانهای از معجزات رسولش است که خداوند را با شریعتش عبادت میکند. اگر هر چیزی معجزه پیامبران قرار گیرد، میتواند کرامت اولیاء واقع گردد، بجز خصایص پیامبران که نمیتوانند کرامت واقع شوند و ایمان به معجزات انبیاء و کرامات اولیاء اصلی از اصول دین میباشد که نصوص کتاب و سنت بر آن شاهد است. مسلمانی که رویدادی را مشاهده میکند (از کرامات اولیاء) واجب است که به صحت آن معتقد باشد و بداند که آن حق است، وگرنه تکذیب آن یا انکار چیزی از آن، رد کردن نصوص و مخالفت کردن با آنچه که واقع شده میباشد و انحراف بزرگی است از آنچه امامان دین و علمای مسلمانان در این باب بر آن هستند. با ذکر، عقیده ای صحیح و عمل صالح آنچه بر دست ساحر و کاهن رخ می دهد که سحر و جادو میباشد خارج میشود.
امام رفاعی بزرگوار که در دانش و زهد و تقوا و عبادت سرآمد روزگار خویش بود، یکی از اولیای خداوند و دارای کرامات بسیاری بود که بیشتر آن در کتب تذکره اولیاء مندرج است، از مشهورترین کرامات آن بزرگوار بوسیدن دست پیامبر عظیم الشأن اسلام بود که علمایان خلف از علمایان سلف آن را روایت نموده تا به حد تواتر رسیده است و هیچگونه وجهی بر انکار و رد آن از طرف ناباوران نباید نهیده شود، زیرا بسیاری از علماء نامی روزگاران گذشته، آن کرامت را در کتب مشهور خود درج نموده اند، از جمله؛ امام سیوطی، محدث نامی مناوی و امام شعرانی وغیره…
امام زین الدین فاروقی در کتاب “ارشادالمسلمن” گوید: ابو الحافظ محی الدین ابواسحاق از پدرش شیخ عمر فاروقی روایت میکرد که میگفت: من در اولین انجام فریضه حج تمتع به سال پانصدوپنجاه وپنج هجری در خدمت امام رفاعی بودم. روز ورود به مدینه همگام بود با ورود کاروانهای زوار شهرهای شام و عراق و یمن و مغرب و حجاز و دیگر سرزمینها که بالغ بر نودهزار نفر می بود. هنگام ورود به مدینه از مرکبش پیاده شد و با پای برهنه رو به حرم شریف محمدی حرکت نمود و همچنان راه را ادامه داد تا به نزد حجره مبارکه مزار سیدنا محمد رسید و در برابر آن استاد فرمود: «السلام علیک پدر بزرگوار، پیامبر(صلی الله علیه وسلم) فرمودند: وعلیکم السلام پسرم.» همه حضار حرم آن را شنیدند و امام رفاعی از آن بخشش بزرگوارانه به وجد آمد و دلنوازانه ناله سرداد و گریان شد و بر دو زانویش نشست و فرمود: «فی حاله البعد روحی کنت أرسلها * تقبل الارض عنی و هی نائبتی»
در فراق دوری جانم را میفرستادم که به جای من در حالی که نماینده من است، زمین قبرت را بوسه زند.
و هذه دوله الأشباح قد حضرت * فامدد یمینک کی تحظى بها شفت»این ثروت جانها است که حاضر شده، پس دستت را دراز کن تا با لبانم آن را زیارت کنم.
پیامبر(صلی الله علیه وسلم) دست مبارکش را بیرون آورد و امام احمد آن را بوسه زد و همه مردم حاضر نظارهگر آن بودند و هزاران کس از حاضران حرم دست پیامبر را مشاهده کردند که در جمع آن، استادان نامی آن عصر از جمله: شیخ حیاه بن قیس حرانی و شیخ عدی بن مسافر و شیخ عقیل منبجی، که به سلک خرق پوشان امام رفاعی در آمدند و شیخ احمد ظاهر انصاری و شیخ شرف الدین بن عبدالسمیع هاشمی حضور داشتند و مردم بسیار دیگری که همه به دیدار دست شریف پیامبر نایل آمدند و بعد از مشاهده آن واقعه، همه با امام رفاعی بیعت نمودند و در سلک مریدان آن بزرگوار درآمدند.
وفات امام
امام رفاعی در سن شصت و شش سالگی به بیماری اسهال شدید گرفتار شد و به مدت یک ماه بر بستر بیماری ماند، در ایام بیماری با وجود شدت بیماریش، زبان شکوه و ناله نگشود و با همین درد و آلام فراوان باز هم از عبادات خود اندکی نکاست و عاقبت با همین بیماری در روز پنج شنبه، دوازده جمادالثانی سال ۵۷۸ ه دار فانی را وداع فرمودند و در میان اندوه فراوان شاگردان و منسوبین و مردم آن دیار در قبه پدر بزرگش «از طرف مادر» شیخ یحیی بخاری در شهر ام عبیده به خاک سپرده شد.
خلاصه مقاله
– تصوف اسلامی علم و عمل و برگرفته از قرآن و سنت است.
– تصوف حقیقی، عاری از خرافات و شعبده بازی است.
– تصوف عبارت است از علم و عمل و زهد در دنیا.
– بسیاری از داعیان تصوف علم و عمل را ترک و به خرافات روی آوردند.
– شیخ الامام احمد رفاعی بزرگوار پیشوای علم و عمل و زهد و تقوا بود.
– طبق قرآن و سنت، کرامات اولیاء حق است.
– کرامت تقبیل ید پیامبر(صلی الله علیه وسلم) از طرف امام رفاعی با روایات متواتر به ثبوت رسیده است.
– کرامات اولیاء دلیل صدق آنها بر پیروی از پیامبر(صلی الله علیه وسلم) می باشد.
وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
منبع : https://alsunna.org
ترجمه : احمد حسن زاده – پیرانشهر
ویراستار: سوزی میحراب