اندیشهخبرها،نظرهاسیاسی

جادویی بنام فوتبال!

فوتبال


ترجمه: رسول رسولی کیا

آنچه ساحران فرعون در حضور مردم پرتاب کردند چیزی نبود جز چند ریسمان و عصا، ولی طوری چشمان مردم را جادو کردند که گویی مارهایی خزنده حرکت می کنند!
آنچه «دایره جادوگر» نامیده می شود چیزی نیست جز قطعه ای پوست پر از هوا که برای سرگرمی و بازی مورد استفاده قرار می گیرد، ولی کسانی در صددند آن را به وسیله ای برای تحریک احساسات مردم، منحرف نمودن افکار و کاستن آگاهی و دور کردن آنان از آنچه زندگیشان با آن اصلاح می شود، تبدیل کنند!
بر این باور نیستم که توپ تنها برای از راه بدر کردن جوانان مسلمان اختراع شده است، چرا که فوتبال برای اولین بار در کشورهای عربی و اسلامی راه اندازی نشده است، علاوه بر اینکه علاقه افراطی غرب به توپ و فوتبال کمتر از شیفتگی مردم ما نیست! ولی یقین دارم که این وسیله بازی که در اصل برای انجام یک ورزش جسمی ساخته شده است توسط برخی دولت ها برای تثبیت سیاست هایشان در جهت ناکارآمد نمودن آگاهی عمومی به کار گرفته شده و می شود، آن هم از طریق سرگرم کردن مردم با آن ورزش!
ولی سخن من اینجا در باره علاقه مردم مسلمان ماست به این دایره جادوگر، توپ، که چه قدر بر آنان تاثیر گذاشته است؟ مردمانی که در اثر مشکلات و بحران ها به ستوه آمده اند و بیشتر فرزندانشان در زندگی نامتوازن و پرتلاطم به سر می برند و مشکلات و مصایب، از جمله مشکلات اقتصادی شکننده بر آنان سنگینی می کند، علاوه بر سیاست های سرکوبگرانه که زبان ها را می بندد و رنج هایی که در اثر زمامداری مشتی ارازل ثروتمند که دولت ها را قبضه کرده اند عایدشان می شود و در نهایت شهروندان به ستوه آمده ناگزیرند برای مقابله با مشقت های زندگی و نیازمندی های آن دنبال چندین شغل باشند!
سریالی طولانی از بحران های شدید که گریبان مردم عرب – و مسلمان – را گرفته است، انسان را در مورد این مردم که زیر بار این بحران های متوالی می نالند به تعجب وا می دارد که چرا باید چنین مردمی با تکه پوستی بادکرده و فشرده که ۲۲ بازیکن دنبال آن می دوند اینگونه رفتار کنند!
ای کاش همه مردم این ورزش را انجام می دادند که برای جسم، روان و ذهنشان مفید است، ولی متاسفانه نی بینیم که بجای این کار سودمند، هوس تشویقی آنان به اوج رسیده است!
چه معنایی دارد که تماشاچیان حامی تیم‌های در حال مبارزه با هم درگیر شوند؟
چه معنایی دارد که یکی از تماشاچیان وقتی تیم مورد علاقه اش بازی را واگذارمی کند از فوران خشم، همسرش را طلاق دهد؟!
چه معنایی دارد اینکه جوانی به بهانه اینکه یکی از لیدرهای تماشاچیان است همه بازی های رفت و برگشت تیم مورد علاقه اش را از نزدیک تماشا کرده و کار و کاسبی و درسش را رها کند؟!
چه معنایی دارد اینکه یکی از جوانان ما در واکنش به باخت تیم مورد علاقه اش دچار سکته قلبی ❤️ شود؟!
چرا باید بخاطر برگزاری مسابقات فوتبال، مراسم ها و دیدارهای مهم کنسل شود؟!
چرا باید مردم فلان کشور با مردم کشوری دیگر تنها بخاطر توپ فوتبال، دشمنانگی کرده و دین و زبان و جغرافیا و تاریخ آن را به سخره بگیرد؟!
آیا زیبنده است همه مردم یک کشور بخاطر پیروز شدن تیمشان با رقص و پایکوبی و گردهمایی شب را به روز کنند و آیا شایسته است مردم کشوری دیگر بخاطر شکست تیمشان غصه و غم بخورند؟!
آیا رواست برای مردمی که بخش عمده زندگی اش را در حاشیه و در سایه منحوس فقر و معیشتی پایین به سر می برد تماشای مسابقات فوتبال را از یافتن مخرجی جهت برون رفت از این بحران، مهم تر بداند؟!
چرا باید الگوپذیری جوانان ما از فوتبالیست ها بیشتر باشد تا علما و اندیشمندان و مخترعان و معلمان؟ با احترامی که برای فوتبالیست ها قایل هستم باید این نکته را یادآور شوم که این عزیزان منافع و دستاوردهایشان تنها برای خودشان و باشگاه هایشان می باشد! در حالی که این نخبگان علمی و فرهنگی و فکری منافع فراوانی برای جامعه و مردم دارند.
اگر چه امروزه فوتبال به بخش مهمی از اقتصاد و تولید مبدل شده ولی باز اینکه سودرسانی انحصاری این قشر تنها برای خود و باشگاه و سرمایه گذارشان است بر کسی پوشیده نیست و هیچ گونه دستاورد و فایده ای برای جامعه و مردمی ندارد که تشویق و اهتمام و حمایت از فوتبال برایشان از یک مساله تفریحی مانند تماشای فیلم ها و سریال ها که بیننده از تماشای آن لذت می برد و با اتمام نمایش، هرگونه واکنش نسبت به آن پایان می پذیرد، فراتر رفته است!
راستی چه چیزی باعث شده مردم ما به این نقطه خطرناک از کمبود بیداری برسند؟ چه چیزی مردم ما را به این روز رسانده که به ساختن استادیوم های ورزشی بیشتر توجه کنند تا احداث کارخانه و حقوق و مزایای یک فوتبالیست را میلیون برابر حقوقی قرار دهد که به استادان دانشگاه و دانشمندان و مهندسان پرداخت می شود ؟!

آنچه مردم را به این روزگار رسانده چیزی نیست جز هزینه های هنگفت و سخاوتمندانه ای که دولت ها خرج این ورزش می کنند! علاوه بر رسانه هایی که به طور وحشتناکی به پوشش فوتبال و مسابقات ورزشی می پردازند.
لابد می دانید که یک مسابقه فوتبال قبل از برگزاری چه قدر مورد توجه و اهتمام مسئولان قرار می گیرد، دیدارهای مختلف با شخصیت های مرتبط با آن از قبیل مربیان و بازیکنان و رؤسای باشگاه ها! تازه استودیوهای ویژه ای نیز برای تحلیل گذاشته اند که قبل از مسابقه و پس از آن حداقل یک ساعت تا دو ساعت وقت بینندگان را می گیرد! در حالی فعالیت های فوتبالی – در رسانه های سمعی و بصری و نوشتاری با هلع و ولع – پوشش داده می شود که کمترین پوشش خبری و تحلیلی نصیب آن کسانی می شود که برای پیشرفت کشور تلاش می کنند و همه جامعه از آنان سود می برد! آنان در سکوت رسانه ای به فعالیت می پردازند و شهرتشان به یک دهم آوازه یک فوتبالیست نمی رسد!
کسانی بلاد و عباد را به این روز رسانده اند که در مدیریت کشور ناکام و شکست خورده اند، این سرکردگان سرسپرده برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی هایشان به جلب مبالغه آمیز افکار عمومی به سمت فوتبال و مسابقات و قهرمانی در آن معطوف می پردازند!
همینکه کشوری در زمان زمامداری فلان رئیس جمهور موفق به کسب عنوان قهرمانی در سطح قاره شود کفایت می کند تا او به آن رئیس جمهور تلاشگر و خدومی مبدل شود چرا که باعث شده شادی به دل میلیون ها انسان وارد شود!
این همه توجه هدفمند به توپ و فوتبال از سوی دولت ها باعث شده ارزش دستاوردها در نگاه مردم دگرگون شود، پس از پیروزی در یک مسابقه فوتبال شاهد شادی و رقص های غیر عادی مردم هستیم و کشور چنان به میدانی برای ابراز شادی تبدیل می شود که شخص بیننده گمان می کند بلاد از چنگال اشغال آزاد شده است و همین نمایش ها در اذهان بویژه نوجوانان این ذهنیت را به وجود می آورد که باید قبل از هر چیز در فکر تحقق اینگونه دستاوردها و موفقیت ها بود!
اما برای مثال اگر یکی از مخترعان زبده اختراعی انجام دهد و یا یکی از متخصصان پروژه ای ارائه کند که باعث پیشرفت چشمگیر کشور شود با کمترین اهتمام و شادی های مردمی مواجه می شود!
مردمانی که این گونه هوشیاری و بیداری شان را از دست داده اند چگونه می توانند حقشان را از زمانداران بطلبند و یا آن بحران هایی که برایشان برنامه ریزی و صادر می شود را درک کنند؟!
آری دولت ها به سرگرم کردن مردم با این جادوگر دایره ای شکل، همانا توپ، می پردازند و همواره در این 🔥 آتش می دمند تا خاموش نشود و در حالی که مردم به خواب عمیق فرو رفته اند وقت را غنیمت نی شمارند تا به اجرای سیاست های بی حاصلشان بپردازند!
برخی از دوستانم در کشورهای عربی به من گفتند که دولت هایشان همزمان با برگزاری مسابقات فوتبال اقدام به افزایش قیمت کالاها می نمایند و این یکی از حوادث خنده داری است که اشک از چشم هر انسان با انصافی جاری می کند.
دردناک تر این که عموم مردم علیرغم اینکه پذیرفته اند که به بازی گرفته شده اند باز مسابقه فوتبال را از همه چیز مهم تر دانسته و آن را مساله زندگی و مرگ می دانند!
شرایط به گونه ای است که آرمان فرزندان نوجوان ما از این فراتر نمی رود که در آینده یک فوتبالیست شوند، با پاهایشان توپ را به گردش در آورده و میلیون ها دلار را در قبضه خود بگیرند و دولت نیز میلیون ها میلیون دلار را صرف آکادمی های اختصاصی آنان کند و خودشان در خفن ترین هتل ها سکنی گزیده و با هواپیماهای اختصاصی به این کشور و آن کشور سفر کنند! سود هنگفتی که در اثر انجام یک بازی و سرگرمی عایدش شده است!
آیا جوانان، در چنین جامعه ای هرگز برای این تلاش خواهند کرد که روزی استاد دانشگاه، معلم، آموزگار، مهندس، شیمی دان شوند؟!
همین شرایط باعث شده جوانان ما کمتر به دنبال تحصیل دانش و فرهنگ باشند؛ زیرا می دانند در پایان تحصیلات تنها چیزی که عایدشان می شود یک برگه گواهی است که در کشورشان فاقد هرگونه اعتبار است و ارزشی فراتر از اینکه بر دیوار منزل آویزان کنند ندارد !
تازه آنان نیک می دانند که بر اساس رشته تخصصی اشان در جامعه به کار گرفته نمی شوند و اگر چنانچه در جایی استخدام شوند باید با حقوق اندکی که دریافت می کنند بسازند و بسوزند!
نتیجه نهایی این شرایط عبارت است از ظهور روش های رفتاری زبونانه از اشتیاق جوانان به درآمد های سریع و فوری بدون توجه به ابزار آن و انکار آن مبانی و ارزش های مربوط به کار و تولید و پیشرفت کشور بوسیله تلاش و زحمت و ریختن عرق که گذشتگان زمزمه کرده اند.
این یادداشت فراخوانی است به همه طرفداران توپ و فوتبال که به اندازه و تنها در قد و قواره یک سرگرمی به این ورزش اهتمام بورزند، چرا که توپ پرچم میهن دوستی نیست کما اینکه فوتبال یک مسأله سرنوشت ساز محسوب نمی شود و این ورزش هرگز برتر از عرصه های دیگر مرتبط به زندگی مردم نمی باشد و نباید آن را وسیله و معیاری برای دوستی ها و دشمنی ها قرار داد و شایسته نیست فوتبالی شدن را قله آرمان های جوانان قرار داد!
بیدار شوید رحمت خدا بر شما باد.

والله غالب على أمره لكن أكثر الناس لا يعلمون، خداوند بر کارهایش چیره است ولی بیشتر مردم نمی فهمند.

نویسنده: احسان الفقیه

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا