ارزش و فضیلت علم
تاریخ و سرگذشتِ اعصار و دورانها مردانی را به ما نشان داده است که در روشنایی فکر و اندیشه زیستهاند و با نیروی خرد، بحرانها و تیرگیهای جهل و نادانی را پشتسر نهادهاند، و فقر و تهیدستی آنها را از وصول معرفت و تحصّل حکمت بازنداشته است، که این مکانت علم و دانش را میرساند که چه گنجینهی پرمایه و ارزشمندیست.
هیچکس با علم انس نگرفت مگر اینکه آن را تکّهای و بلکه عضوی از جثهاش قرار داد و تمام آن با گوشت و پوست و جریان خونش مختلط گردیده شده باشد!
اما متأسفانه بلای جهل و نادانی و نخواندن کتاب، بلایست آفت انگیز و اکنون اکثر مردمان بدان مبتلا گشتهاند طوری که طی آماری سرانهی مطالعهی هر ایرانی در شبانه روز ۲ دقیقه برآورد شده است، حال آنکه ژاپن و آمریکا به ۹۰ دقیقه میرسد. بقول شاملو:
اگر خواستی چیزی را پنهان کنی، لای یک کتاب بگذار، این ملت کتاب نمیخوانند!
اسلاف ما بسان شیرانی همواره نعرههای طنین اندازِ: یا علم یا مرگ جاهلیت سر میدادند و برای تحصیل یک لخت از علم، فرسنگها را با پای پیاده طی مینمودند و در این راه گرسنگی و رنجهای فراوانی را میکشیدند.
فارابی که از جمله علمای طراز اول اسلام میباشد، در دوران تحصیلش چون روزها را باغبانی مینمود، شبها در زیر نور چراغ داروغههای شبگرد، به علم اندوزی و مطالعه مشغول میشد، بدین خاطر لقب معلم ثانی را بدو دادند، و چنانکه میگویند:
عاش الفارابی فی دوله العقل ملکا، وفی العالم المادی مفلوکا
فارابی در دولت عقل پادشاه زیست، و در عالم مادیات فقیر و تهی!
تاریخ نیز بر شور و اشتیاق و جهد در علم اندوزی اسلاف گذشته گواه است، طوری که بی علم زیستن را ننگ و عار دانستهاند.
ابن رومیه طبیب اندلس، برای بررسی و تلاش در مورد گیاهان و نباتاتی که در مغرب زمین وجود نداشتند، مدتها به مصر، عراق و شام، سفر کرده بود و به مراکز و محل روییدن این گیاهان رفته، از نردیک آنها را مطالعه نموده، آثار و خواص آنها را یادداشت میکرد [عیون الأبناء/ جلد ۲/ صفحه ۸۷]
آری!
توانا بود هر که دانا بود / ز دانش دل پیر برنا بود
اسلام نیز چنین هدف شریفی را در مبدأ دین خویش قرار داد و فرمود:
ن والقلم وما یسطرون!
ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند!
کنستان ویرژیل گئورگیو نویسندهی رومانیایی در ذیل آیه إقرأ بسم ربک الذی خلق، میگوید:
من به مسلمانان تهنیت عرض میگویم که در مبدأ دین آنها کسب معرفت اینقدر با اهمّیّت تلقی شده و یکعدّه از علمای مسلمان در گذشته باتکای همین سوره، علم را از واجبات دین میدانستند و عقیده داشتند همانطور که یک مسلمان باید نماز بخواند و روزه بگیرد، مکلّف است که تحصیل علم کند [محمد پیغمبری که از نو باید شناخت/ ترجمه ذبیح الله منصوری]
پیامبر علیه الصلاه والسلام نیز در طول رسالت خویش، بسیار به طلب علم ترغیب نموده است، چنانکه میفرماید:
هرکس راهی برای رسیدن علم بپیماید، خداوند راه رسیدن به بهشت را برایش آسان میگرداند [ترمذی/ کتاب العلم/ ح۲۶۸۲]
پس خوشا به حال عالمانی که سراسر هستی خویش را نثار تحصیل علم نمودند و در این راه شاگردان خبره و اصلاحگری تربیت نمودند.
درود بر شاعر پر توان ابن یمین (۶۸۵ ه ق – ۷۶۹ ه ق)، که چه زیبا سروده است:
آن کس که بداند و بداند که بداند / اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
وآن کس که نداند و بداند که نداند / هم خویشتن از ننگ جهالت برهاند
وآن کس که بداند و نداند که بداند / بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
وآن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند
امروزه جنگ قلم است و دیگر شمشیر (جز در عینیّت جهاد) چنان که باید کارساز نیست.
مردمان بر اثر تیزی اقلام و پررّنگی جوهرِ آن است که میتوانند تغییر پیدا نمایند نه جبر و زور، و هر آنکس را که طعم علم و مصاحبت با اهل علم را چشید، بیشک از مجالست و انیس بودن با آن خسته نشد، از این روست که علم از مال و ثروت بهتر است.
نقل است شخصی از عالمی پرسید که علم بهتر است یا مال؟
گفت: علم، آن شخص گفت: پس اهل علم چرا به دل اهل مال میروند و اهل مال را چندان اعتنایی به اهل علم نیست؟ حکیم گفت: به جهت آنکه اهل علم به سبب علم قدر مال را میدانند و اهل مال به جهت جهل قدر علم را نمیدانند!
پس هیچوقت از طراوت و نشاطی که در تحصیل علم و دانش به آدمی دست میدهد، غافل مشوید و اجساد خویش را روحی پاک و تمیز بخشید، چرا که جسد بی علم بمانند کالبد بیجان هست، و از اینکه عمر خویش را بر بطالت و بیهودگی هدر دهیم، آن را صرف اندیشیدن و مطالعه و تفکّر و قوهی ذهنی سازیم، پارسی گوی شیرین سخن ایرانی، در مذمت بیهودگی عمر گذراندن میسراید:
دریغا که فصل جوانی برفت / به لهو و لعب زندگانی برفت
دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور گشتیم و غافل شدیم
[بوستان سعدی]
پس ای جوانی که عمر خویش را در علمِ مفید و با صاحبان علم گذراندهای، از صمیم قلب به تو میگویم: زهی سعادت!
شاهو سلیمی