محمد حامدی
سوال:
پیامدهای صلح حدیبیه برای مسلمانان معاصر در رابطه با نحوهی تعامل با حاکمان مخالف دین خدا چیست؟
جواب:
پیامبر اسلام (ص) در سال ششم هجری تصمیم بر اجرای حج عمره نموده و با ۱۴۰۰ تن از یارانش عازم مکه شدند. و برای اثبات حسن نیتش، با خود حیواناتی را برای قربانی برده و شمشیرها را در غلاف نمودند. با این وصف هنگامی که قریش از ماجرا باخبر شدند در زمانی که پیامبر (ص) و یارانش به منطقهای به نام «حدیبیه» رسیدند، مانع ادامهی حرکت ایشان شدند. و اردوی پیامبر (ص) در این مکان ماندگار گردید. در این زمان چندین نفر از جانب قریش برای بررسی موضوع، نزد پیامبر (ص) آمده و متوجه قصد صلح جویانهی پیامبر (ص) شدند. اما قریش قانع نشده و در ابتدا درخواست نمایندهای از جانب مسلمانان نمودند. که پیامبر (ص) عثمان بن عفان را برای این کار برگزیدند. پس از اعزام ایشان به میان قریش، اقامتش طولانی شد و در این زمان شایعهای مبنی بر قتل عثمان منتشر گردید. که پیامبر (ص) برای حمایت از ایشان در زیر درخت رضوان با صحابه پیمان و بیعت همکاری را منعقد نمودند. در نهایت، قریش نمایندهای را به نام سهیل بن عمرو جهت انعقاد پیمان صلح با پیامبر (ص) فرستادند. و بعد از انجام مذاکراتی پیمان صلح به قرار زیر بسته شد:
۱. ترک جنگ میان مسلمانان و قریش به مدت ده سال
۲. هرگاه فردی از قریش برای ایمان آوردن نزد مسلمانان برود، باید او را باز گردانند، اما قریش ملزم نیست افرادی را که پس از ارتداد به نزد آنان میروند، باز گردانند.
۳. پیامبر امسال را بدون انجام عمره به مدینه بازگردد و سال آینده به اتفاق مؤمنان به مدت سه روز برای انجام عمره بیاید و قریش در آن ایام مکه را ترک کنند و مسلمانان هیچ گونه سلاحی به جز شمشیرهای غلاف شده به همراه نداشته باشند.
۴. هر کس به جز قریش میتواند با محمد هم پیمان شود و همهی افراد به طور مطلق میتوانند با قریش پیمان ببندند.
نکتهی برجستهی پیماننامه این بود که در هنگام نوشتن آن توسط علی ابن ابیطالب، پیامبر (ص) به ایشان فرمود بنویس: «بسم الله الرحمن الرحیم». اما سهیل گفت بنویس «بسمک اللهم». و صفت رحمان را برای خداوند نپذیرفت. سپس فرمود بنویس: «این پیمانی است از جانب محمد رسول الله». اما سهیل گفت بنویس: «از جانب محمد بن عبدالله». آنچه که در این میان جالب توجه است اینکه در این دو حالت، هم مقتضیات اسماء حسنای خداوند از جانب سهیل انکار شد و هم قضیهی رسالت پیامبر (ص). اما با این وجود، پیامبر (ص) نسبت به درج آنها حساسیتی را نشان نداد. زیرا مصالح بزرگ پیمان مورد نظر را در نظر داشت. و خداوند نیز جریان صلح حدیبیه را به عنوان فتح مبین تلقی نمود.
إِنّا فَتَحنا لَكَ فَتحًا مُبينًا [سوره فتح: آیه ۱]ما برای تو فتح آشکاری را فراهم ساختهایم.
نتایج صلح حدیبیه:
۱. قریش با بستن این پیمان، به این مسئله اعتراف نمود که مسلمانان به یک امت مستقل و دارای هویت جداگانه تبدیل شده و حق زیارت خانهی خدا را دارند و سایر قبایل هم میتوانند به آنان بپیوندند. همانطور که قبیلهی خزاعه چنین کردند.
۲. مسلمانان توانستند در ایام صلح مردم را به اسلام فراخوانند. به طوری که آمار تازه مسلمانان در دو سال متوالی صلح، از کل مسلمانان شش سال قبل از آن بیشتر بود.
۳. پیامبر (ص) با دو جبهه روبرو بود: جبههی قریش و جبههی یهودیان در خیبر. با بستن پیمان از یک جبهه فارغ شد و نیروی خود را متوجه جبههی یهود نمود.
۴. این صلح مقدمهای برای فتح مکه بود که پیامبر (ص) مژدهی آن را هنگام بازگشت به مدینه به اصحاب خود داد و این وعده در آیات مربوطه گنجانده شده بود.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ⭐️ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ⭐️ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ⭐️ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا [سوره فتح]
به نام خداوند بخشندهی مهربان ⭐️ هنگامی که یاری خدا و پیروزی (و فتح مکّه) فرا میرسد. ⭐️ و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند (و به اسلام ایمان میآورند). ⭐️ پروردگار خود را سپاس و ستایش کن، و از او آمرزش (خود و یاران خویش را از شتابگری در فرا رسیدن فتح و وقوع پیروزی، و اظهار دلتنگی و گلایهی از زندگی) بخواه. خدا بسیار توبهپذیر است.
عبرتهای حاصله از صلح حدیبیه:
۱. تأمل در فهم امور و تجزیه و تحلیل درست آنها امری ضروری است.
۲. اطمینان به رهبر مسلمانان و التزام به کتاب خدا راهی به سوی پیروزی است.
۳. اعتماد و دوست داشتن پیامبر (ص) خدا و ایمان به اینکه او از روی هوا و هوس سخن نمیگوید.
۴. برقراری پیمان صلح مدتدار و مصلحتآفرین میان مسلمانان و غیر مسلمان جایز است.
۵. ضرورت آراسته شدن به صفاتی همچون: بیداری، آگاهی و احاطهی کامل بر نقشههای اسلامی جهت نابودی توطئههای دشمنان دین خدا و استفاده از روشهای مناسب.
۶. قربانی کردن مصالح کوچک برای دستیابی به مصالح بزرگ.
۷. قربانی کردن مصالح آنی و زودگذر برای دستیابی به مصالح ثابت و بادوام.
موضع صحابه در برابر صلح حدیبیه:
چون ظاهراً مفاد پیماننامه حاوی نکاتی بود که به ضرر مسلمانان و ذلیلانه تلقی میشد، بیشتر افراد صحابه را برآشفته نمود و به حدی این حادثه برای آنها غیر قابل هضم بود که حتی عمر بن خطاب بر پیامبر (ص) معترض گردید و آن را ذلت بار خواند. و در هنگام اجرای مراسم عمره در حدیبیه از جانب پیامبر (ص)، فرمان ایشان را برای اجرای آن نپذیرفتند.
و پیامبر برای حل این معضل با همسرش «ام سلمه» مشورت نمود. که ایشان به پیامبر عرض نمودند شما شخصاً مراسم را در میان آنان انجام بده تا شاید آنها نیز از شما پیروی کنند. که پیامبر این پیشنهاد را پذیرفت و صحابه نیز به تدریج از ایشان اطاعت نمودند.
مهمترین درسی که مسلمانان در جهان معاصر و همهی اعصار دیگر تاریخ از ماجرای «صلح حدیبیه» باید بگیرند این است در زمانی که مسلمانان نیروی کافی را برای دفع حاکمان مخالف دین خدا، ظالمان و طاغوتیان ندارند، بایستی در تعامل با آنها از پیمانهایی همچون صلح حدیبیه بهره جویند. و از مقابلهی مستقیم با آنها تا زمانی که توان کافی را پیدا نمایند، خودداری کنند. گرچه ممکن است پیمانهای مذکور ظاهراً ذلیلانه نیز جلوه کنند. اما بایستی بر اساس سنت نبوی تعامل نمود و مصالح اسلام و مسلمانان را در درجهی اول اهمیت قرار داده و آزارهای شخصی حاصله از آنها را به خاطر مصالح بزرگشان قبول نمود.
در اینجا برای وضوح بیشتر موضوع به بعضی از قواعد قرآنی مربوطه اشاره میشود:
۱. انسان موجود ضعیفی است. و از عهدهی انجام همهی کارها برنمیآید.
يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا [سوره نساء: آیه ۲۸]
خداوند میخواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند (چرا که او میداند که انسان در برابر غرائز و امیال خود ناتوان است) و انسان ضعیف آفریده شده است (و در امر گرایش به زنان تاب مقاومت ندارد).
۲. خداوند، به خاطر وجود ضعف در انسان، تکالیف دینی را به اندازهی توان ایشان مقرر و بالاتر از توانش تکلیفی را تعیین نمیکند.
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [سوره اعراف: آیه ۴۲]
کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند – به هیچ کس (از آنان) جز به اندازهی تاب و توانش تکلیف نمیکنیم – ایشان بهشتیانند و جاودانه در آن میمانند.
۳. مسلمانان بایستی در جامعهای که حاکمیت آن در دست مخالفان دین خداست، بر اساس میزان توان خویش و به صورت مرحلهبندی و حکیمانه با آنها تعامل نمایند. در غیر این صورت از جانب طواغیت مورد نظر سرکوب و ممکن است کار دینی را به صورت کامل در نطفه خفه کنند.
فَاصبِر كَما صَبَرَ أُولُو العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلا تَستَعجِل لَهُم ۚ كَأَنَّهُم يَومَ يَرَونَ ما يوعَدونَ لَم يَلبَثوا إِلّا ساعَةً مِن نَهارٍ ۚ بَلاغٌ ۚ فَهَل يُهلَكُ إِلَّا القَومُ الفاسِقونَ [سوره احقاف: آیه ۳۵]
پس (در برابر اذیّت و آزار کافران) شکیبائی کن، آن گونه که پیغمبران أُولُواالعزم (در سختیها) شکیبائی کردهاند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن. روزی که ایشان چیزی را مشاهده میکنند که بدیشان وعده داده میشد، انگار که آنان مدّتی از یک روز در دنیا ماندهاند (و زندگی کردهاند. این قرآن) ابلاغ است و بسنده است. مگر جز مردمان گناهکار و سرکش از اطاعت خدا، هلاک میگردند؟!
فَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ وَلا تَكُن كَصاحِبِ الحوتِ إِذ نادىٰ وَهُوَ مَكظومٌ [سوره قلم: آیه ۴۸]
در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش (و در کار تبلیغ، مقاوم و استوار). و همسان یونس مباش که با دلی پر کینه و اندوه، خدا را به فریاد خواند (و خواهان تعجیل در عذاب قوم خود شد).
۴. ما در زمینهی دینداری و تبلیغ آن، مامور به نتیجه نبوده و تنها مامور به ادای وظیفه به تناسب توان خویش هستیم.
لِيُنفِق ذو سَعَةٍ مِن سَعَتِهِ ۖ وَمَن قُدِرَ عَلَيهِ رِزقُهُ فَليُنفِق مِمّا آتاهُ اللَّهُ ۚ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا ما آتاها ۚ سَيَجعَلُ اللَّهُ بَعدَ عُسرٍ يُسرًا [سوره طلاق: آیه ۷]
آنان که دارا هستند، از دارائی خود (برای زن شیر دهنده، به اندازهی توان خود) خرج کنند، و آنان که تنگدست هستند، از چیزی که خدا بدیشان داده است خرج کنند، خداوند هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلّف نمیسازد. خدا بعد از سختی و ناخوشی، گشایش و خوشی پیش میآورد.
۵. در جایی که مسلمانان بعد از ادای وظیفه در حد توان، نیروی کافی را برای دفع دشمنان دین نداشته، خداوند شخصاً دفاع از دینش را بر عهده میگیرد. مانند جریان ابرهه، که برای تخریب خانهی کعبه لشکرکشی نمود. و از طریق پرندگان نابود شدند.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ⭐️ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ⭐️ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ⭐️ وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ⭐️ تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ⭐️ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ [سوره فیل]
به نام خداوند بخشندهی مهربان ⭐️ آیا نشنیدهای که پروردگار تو با فیلداران چه کرده است و چه بر سر ایشان آورده است؟ ⭐️ مگر نیرنگ ایشان را تباه و باطل نگردانده است. ⭐️ و مگر پرندگان را گروه گروه بر سر آنان نفرستاده است؟ ⭐️ آن پرندگان به سوی فیلداران سنگهای کوچکی از سنگْ گِل را میانداختند (و به سویشان نشانه میرفتند). ⭐️ و ایشان را همچون برگ آفتزده (ی کشتزار، سوراخ سوراخ و نابود) میکردند.
۶. تا زمانی که از طریق تربیت دینی همگانی، امت اسلامی مجهز به ایمان، ثروت، قدرت، تخصص و تعهد تشکیل نشود، نمیتوان با دشمنان نیرومند دین خدا مقابله نمود. لذا تا آن زمان باید در ضمن تلاش برای انجام این کار اساسی صبر نمود.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ⭐️ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ⭐️ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ⭐️ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا [سوره فتح]
به نام خداوند بخشندهی مهربان ⭐️ هنگامی که یاری خدا و پیروزی (و فتح مکّه) فرا میرسد. ⭐️ و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند (و به اسلام ایمان میآورند). ⭐️ پروردگار خود را سپاس و ستایش کن، و از او آمرزش (خود و یاران خویش را از شتابگری در فرا رسیدن فتح و وقوع پیروزی، و اظهار دلتنگی و گلایهی از زندگی) بخواه. خدا بسیار توبهپذیر است.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّـهِ ۚ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّـهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ [سوره انفال: آیه ۳۹]
و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند (و نیروئی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دینتان برگردانند) و دین خالصانه از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئین خویش زیست کنند). پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذیرفتند، دست از آنان بدارید، چرا که) خدا میبیند چیزهائی را که میکنند (و کیفرشان میدهد).
إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً واحِدَةً وَأَنا رَبُّكُم فَاعبُدونِ [سوره انبیاء: آیه ۹۲]
این (پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد، همگی) ملّت یگانهای بوده (و آئین واحد و برنامهی یکتائی دارند) و من پروردگار همهی شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید (چرا که ملّت واحد، با برنامهی واحد، باید روبه خدای واحد کند).
۷. برای پیروزی بر دشمنان دین خدا بایستی برنامهریزی و تلاش نمود و تا زمان موعود، صبر نمود.
فَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ وَلا تَكُن كَصاحِبِ الحوتِ إِذ نادىٰ وَهُوَ مَكظومٌ [سوره قلم: آیه ۴۸]
در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش (و در کار تبلیغ، مقاوم و استوار). و همسان یونس مباش که با دلی پر کینه و اندوه، خدا را به فریاد خواند (و خواهان تعجیل در عذاب قوم خود شد).
۸. زندگی برنامهریزی شده و مرحلهبندی پیامبر خدا (ص) برای تبلیغ دین خدا و مقابله با مخالفانش از اوایل دعوت تا پایان آن و پیروزی کامل بر دشمنانش بهترین الگوی عملی برای مسلمانان معاصر در مواجهه با دشمنان دین خداست.
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا [سوره احزاب: آیه ۲۱]
سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [سوره نساء: آیه ۵۹]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند) و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجامتر است.
۹. گاهی برای ترویج دین خدا بایستی به صورت مسالتآمیز با طواغیت مذاکره نمود.
اذهَبا إِلىٰ فِرعَونَ إِنَّهُ طَغىٰ ⭐️ فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشىٰ [سوره طه: آیات ۴۳ و ۴۴]
به سوی فرعون بروید که سرکشی کرده است (و در کفر و طغیان از حدّ گذشته است). ⭐️ سپس به نرمی با او (دربارهی ایمان) سخن بگوئید، شاید (غفلت خود و عظمت خدا را) یاد کند و (از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ) بهراسد.
۱۰. با وجود اینکه مسلمانان همهی تلاشهایشان را به کار میگیرند در بعضی از حالات ممکن است حاکمیت طواغیت و دشمنان دین در زمان حیات آنها دچار نابودی نشده و همچنان مسلمانان تحت سیطرهی آنها باقی بمانند. و پیروزی نهایی در زمانهای دور واقع شود. مانند جریان تلاشهای طولانی حضرت نوح (ع) و پیروانش.
قالَ نوحٌ رَبِّ إِنَّهُم عَصَوني وَاتَّبَعوا مَن لَم يَزِدهُ مالُهُ وَوَلَدُهُ إِلّا خَسارًا [سوره نوح: آیه ۲۱]
نوح (بعد از یأس و نومیدی از ایشان به آستان الهی عرضه داشت و) گفت: پروردگارا! آنان از من نافرمانی کردهاند، و از کسانی پیروی نمودهاند که اموال و اولادشان جز زیان و خسران (برای ایشان پدید نیاورده است و) بر آنان نیفزوده است.
وَقالَ نوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلَى الأَرضِ مِنَ الكافِرينَ دَيّارًا [سوره نوح: آیه ۲۶]
نوح (به دعای خود ادامه داد و) گفت: پروردگارا! هیچ احدی از کافران را بر روی زمین زنده باقی مگذار.
بنابراین بایستی در راستای توسعهی دین خدا بر مبنای قرآن و سنت حرکت نمود و در این راستا از انجام حرکات نسنجیده، غیرحکیمانه و تندروانه پرهیز نمود. و در زمینهی غیرتورزی در راستای دفاع از دین خدا خود را با غیرتتر از پیامبر محبوب خدا (ص) ندانسته و از سیرهی ایشان در زمان حیات مبارکشان عبرت بگیریم. به عنوان نمونه میتوان به دو حادثهی عجیب در این رابطه اشاره نمود:
الف) تعامل ایشان با قریش در جریان «صلح حدیبیه»: که ظاهراً ذلیلانه تصور شده و سرانجام به پیروزی رسید.
ب) در زمانی که ابوجهل در حال فروکردن نیزه در سینهی سمیه بود، پیامبر (ص) از آنجا عبور نموده و در مقابل این کار جنایتکارانهی او تنها این را فرمودند: ای خانوادهی یاسر موعد ما در بهشت است. آیا ایشان در زمینهی دینداری از ما شجاعتر نبودند. یا اینکه تصور میکنیم که ما از ایشان شجاعتر هستیم. آری البته ایشان از ما شجاع تر بودند. اما حکمت چنین اقتضا مینمود که چنین تعامل نمایند. که پیامبر (ص) با صبر و تحمل تا زمان وقوع جنگ بدر، از طریق یارانش ابوجهل را به قتل رساند و انتقام سمیه را از او گرفتند.
نویسنده: محمد حامدی