
ترجمه: حسن محمدی آذر
البته جوامع غربی خیلی پیچده و نامنظم تر از این است که ما بتوانیم با بیان چند نکته مهم، در مورد همه جوانب آن بحث کنیم ولی کسانی که قبلا در مورد جوامع غربی تحقیق و جستجو کرده باشند بوسیله مطالعه و مشاهدات عینی و میدانی میتوانند بر همه جوانب آن واقف شوند.
تمام جوامع غربی دقیقا مثل هم نیستند اما بعضی شکل و ظواهر کلی دارند که آنها را به هم مرتبط میسازد بویژه اکنون که اتحادیه اروپا وجود دارد و قاعده و قوانین آن بر اکثر آن جوامع مشتمل می شود. نکات حایز اهمیت در این راستا هم زیاد هستند که ما فقط به تعدادی از آنها اشاره میکنیم که به نوعی به این مقوله ارتباط پیدا میکند و در مناطق ما نیز وجود دارند.
۱- بر خلاف جامعه ما، در غرب جامعه و زندگی بیش از حد سیستماتیک و سازماندهی شده است این هم یک نوع فعالیت بی وقفه و فشار درونی و روحی برای مردم ایجاد کرده و بخشی از رفاه در زندگی را از بین برده است لذا باید اذعان کرد که نه سبک زندگی جوامع ما و نه سبک زندگی آنها مورد تایید نمیباشد.
۲- هر چند در جوامع غربی دولت از همجنسگرایان حمایت میکند و هر کس را که با این حمایت و آزادی مخالفت کند مجازات مینماید اما هنوز هم جامعه به این امر به عنوان یک پدیده نامتعارف و غیر دلخواه نگاه میکند.
۳- علاوه بر آزادی که زن و مرد دارند آنها بر این باورند که آینده ی یک زندگی پر از آرامش در گرو تشکیل خانواده میباشد لذا از سن سی سالگی به بعد هر دو جنس به سوی تشکیل خانواده و ازدواج تشویق میشوند.
۴- خسته شدن از زندگی، افراط گرایی فردی و میزان خود پرستی فردی موجب شده است تا در مسئله جنسی و ارتباط، هر دو جنس کاملا از مسئولیت پذیری شانه خالی کنند. با این تعبیر که جوامع غربی میخواهند به لذت و بهره جویی برسند ولی بدون این که هر گونه مسئولیتی از جمله مسئولیت در قبال خانواده را بپذیرد، بر خلاف نظر اسلام که لذت در زندگی به ویژه لذت جنسی و اشباع این غریزه را به مسئولیت پذیری اخلاقی و جامعه گره میزند.
۵- علاوه بر این همه آزادیهای جنسی در غرب، زندگی طبیعی مملو از کم و کاست، نابسامانی و بی نظمی میباشد و با توجه به این که مسئله جنسی به شکل پیوسته و مدام و سازماندهی شده برای کسانی که خانواده تشکیل دادهاند میسر نمیباشد به همین خاطر بکارگیری ابزار و وسایل جنسی مصنوعی برای هر دو جنسیت ( زن و مرد) حتی در بعضی از کشورها به ۸۸ در صد میرسد این هم بیانگر این واقعیت است که هیچ چیزی جای ارتباط شرعی دایمی، آن هم در چهار چوب خانواده را پر نمیکند و اگر برخی از آداب و رسوم و تعامل مانع ایجاد نکنند موجب میشود که مسئله جنسی به امری بی جان ، مصنوعی و برهنگی تبدیل نگردد و چهره و روح خود را از دست ندهد.
۶- مفهومی که برهنگی زنان نزد ما دارد با مفهومی که جامعه غربی از آن دارند بیسار متفاوت است آن هم نه فقط از لحاظ دینی و فرهنگی ، بلکه به خاطر مشغولیت بیش از حد ، عدم توجه زیاد به زنان ، سردی جنسی ،واقع شدن مردان در مناطق سردسیر و آزادی جنسی میباشد.
لذا تشویق به ایجاد چنین پدیدهای در جامعه ما یک اشتباه بزرگ است.
۷- راستگویی و صداقت یکی از محسنات اخلاقی جامعه غربی میباشد که توجه مهاجران را به خود جلب کرده است بر خلاف جامعه ما که علی رغم اصرار دینمان بر راستگویی هنوز مشکلاتی زیادی در این موضوع داریم.
۸- نیکوترین چهره زندگی این جوامع عبارت از چهره سیاسی و موسسها
– قانونمندی
– تواضع مسئولین و تحت فشار قرار دادن آنها به استعفا پس از معذرت خواهی به خاطر قصور ،انحراف و فسادی که مرتکب شدهاند گاهی به دلیل یک مورد بسیار کوچک که اگر در جامعه ما به عنوان ملاک قرار داده شود چه اسلامی چه سکولار به سختی میتواند نمره قبولی را دریافت کند. زیرا بعضی از کیسها فقط در رابطه با چند دلار میباشد.
– دایمی بودن سیستم ، شفافیت در انتخابات و عادی بودن انتقال قدرت به شکل صلح آمیز.
– احساس شهروندان به برابری و آزادی
به شیوهای است که به طور کلی در همه احساس میشود. کسی بر دیگری برتری ندارد و هیج چیزی از قانون بالاتر نیست و قانون بدون اعمال تبعیض بر همگان الزامی است.
۹- احساس تنهایی مشکل بزرگ جامعه غربی میباشد برای روابط صمیمانه ، قربانی شدن برای دیگران و نیز برای ارتباط موجود در خارج از جامعه خودحسرت میخورند شاید همین عامل نگهداری از این همه حیوانات در خانهها و علاقه شدید به این حیوانات باشد. زیرا انسان زیاد نمیتواند تنهایی را تحمل کند.
۱۰ – با وجود این همه آداب و رسوم متفاوت و فرافرهنگی و برابری تمام شهروندان که هرگز قادر به حذف این جوامع نمیباشد باز هم وجود تبعیض در بعضی جاها واقعیت دارد چون راستگرایان مخالف در خیلی از جوامع غربی در حال شکوفایی میباشد.
۱۱ – چنین احساس میشود که در اثر چند عوامل اساسی از جمله ورود تکنولوژی به درون زندگی اعم از کلی و جزئی آن و همچنین مشکلات روحی انسانها بعید است چنین جوامعی در مقابل بحرانها ، قدرت مقابله را داشته باشند بویژه اگر خلا قدرت به وجود بیاید.
در حالی که در جوامع ما دین و آداب و رسوم این خلا را پر کرده و از جهاتی جامعه را حفظ کرده است.
۱۲- قرار نیست که جامعه به طور کلی با همه ابعاد مختلفی که دارد از این سبک زندگی خشنود و راضی باشد ولی دیگر دیر شده و از دست آنها خارج شده است ناچارند هر طور شده خود را با آن شرایط منسجم نمایند.
۱۳- مردم علی رغم وجود تبعیضهای جهانی و افراط از جهت جامعه لیبرالیسم خیلی وطن دوست هستند و به کشور خود و پیشینه آن افتخار میکنند و به آن احترام میگذارند
۱۴- فشار زیادی روی خانواده و والدین از ناحیه فرزندان وجود دارد و این مسئله برای کوردها و مسلمانان به بیم و هراس تبدیل شده است زیرا با بهانههای خیلی ساده فرزندان از والدین گرفته میشوند و به اشخاص دیگری تحویل داده میشوند که بعضاً دچار سرنوشت بسیار بدی میگردند مسیرها از این جهت به مرزهای نامعقولی منتهی شده و در واقع یک نوع بهانه گیری است.
۱۵- مسئله جنسی به سطح کلاس پنجم ابتدایی کشیده شده انگار به حالت اجباری و تکلف در آمدە است این هم ترس و نگرانی برای مهاجرین به ویژە مسلمانان و بخشی از اهل آن کشورها را بە دنبال دارد.
نویسندە : ابوبکر علی
مترجم: حسن محمدیآذر