پیامد فرهنگ ناهنجار
خوراکهایی هستند کە وقتی تناول میشوند، سردرد به وجود میآورند و اندام های بدن را سست کردە و از فعالیت باز میگیرند.
پارەای معارف نیز بە همین صورت هستند کە احساسات بدی چون بە فال بد گرفتن رویدادها و حقارت ذات را فراهم میسازند، چنانچە آن خوراکهای نامطبوع آثار ناگواری را روی اندام جا میگذارند، آنگونە معارف نامطلوب نیز روان را نشانە میگیرند.
همانا تحقیق و تفحص در خصوص منابع معرفتی و پیامد آن روی احساسات و افکار جامعە بسیار ضروری و لازم است.
تازه باید حد و اندازەی حقایقِ موجود در آن معارف بررسی شود و کارشناسانی بە واکاوی آن بپردازند، زیرا ممکن است گمانی بیش نبودە و هیچ پشتوانەی علمی نداشته باشد.
چقدر فراوان هستند آن حدس و گمانهایی کە مردم را سوی شبحهای فریبندەای گسیل میدارند و یا از خیالاتی جعلی بە هراس در میآورند.
مدت زمان مدیدی است کە قوانینی اشتباه و غلط به جامعەی اسلامی تزریق میشود و در نتیجە افکار و باورهایی بر آنها سایە گسترانیدە کە خداوند هیچ دلیلى (برحقانیت) آن نفرستاده است.
چقدر مسایل به عنوان دین مدارسه میشوند و وقتی مورد واکاوی قرار میگیرند، پوچ و ناچیز از آب درمیآیند و یا میفهمیم کە اجتهاد یکی از مجتهدین بودە و قداست دینی ندارد و کنار گذاشتنش هیچگونە معصیتی در پی ندارد.
باید فهمید کە حرام و ناروا است امتی والا و سترگ را روی فتوای مردی به زنجیر کشانیم کە امکان اشتباە رفتن و یا رسائی و صواب یافتن برایش تصور میرود.
و همچنین حرام است کە التزام بدان چهارچوب را بە عنوان پایبندی بە دستورات اسلامی معرفی نماییم.
بە عنوان نمونە یک مسالەی جزئیِ فقهی را جهت تبیین مراد خود، مورد بررسی قرار میدهیم:
ابن حزم بر این باورند کە پسر زنا (حرام زاده) و قریشی نسب هیچ تفاوتی برای امامتِ نماز مردم ندارند؛ زیرا جز قرائت بهتر، فقه بیشتر، نیک رفتاری و سِن و سال چیزی دیگر به عنوان نماد امتیاز قلمداد نمیشود.
ابن حزم بیان داشتە: امام مالک باور دارند کە امامت پسر زنا مکروە است… لابد این دیدگاهی شخصی است و هیچ دلیلی آن را پشتیبانی نمیکند، زیرا در قرآن چنین نیامدە و هیچ روایت صحیح و حتی ضعیفی هم بدان اشارە نداشتە و در اجماع و قیاس و فتوای اصحاب نیز چنین دیدگاهی نقل نشدە است.
باید فهمید کە عیب و ننگ در روش دینداری و منش مردم سر بر میآورد نە در قیافە و دودمان؛ خداوند متعال فرمودەاند:
“إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ”[همانا گرامىترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست].
برخی از پیروان امام مالک در توجیه دیدگاە ایشان گفتەاند: چون فکر و خیال مأمومین را بە خود مشغول میدارد و از نمازشان غفلت میورزند.
ابن حزم گفتە: این سخنی است بی نهایت پوچ و بی معنی؛ زیرا در فکر فرو رفتن مامومین وقتی کە خلیفه امامت را برگزار مینماید و یا فردی کوژپشت امام است، بسیار بیشتر از زمانی است کە پشت سر پسرزنا، نماز برگزار میشود.
اگر بە خاطر موردی کە آنها بیان داشتند، حکمی در دین وجود داشت، حتما خداوند متعال آن را از طریق پیامبرش ابلاغ مینمود:
وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً(۶۴)پروردگار تو فراموشکار نیست.
خداوند متعال ما را از پیروی کردن حدس و گمان و همچنین بزرگداشتن خرافاتِ شایع در جامعە باز داشتە است؛ بە ما یاداور شدە کە در قبال حواس خود مسئول هستیم و نباید فریب نقشەی توطئەگران خوریم و کورکورانه در مسیری منحرف حرکت نماییم.
وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (۳۶)
در رابطە با طرز تفکر اهل کتاب بیان داشتە:
مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِیناً (۱۵۷)
و در رابطە با طرز تفکر بتپرستان فرمودەاند:
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الْأَنفُسُ”
و فرمودەاند:
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (۲۸)
ابن حزم از حسن بصری نقل مینماید کە گفتە: پسرِزنا با دیگری تفاوتی ندارد.
باز از وی نقل نمودە کە بیان داشتە: پسرِزنا همچون فردی از جامعەی اسلامی قلمداد میگردد کە میتواند هم امامت نماز را عهدەدار شود و هم اگر عادل باشد، شهادتش پذیرفتە گردد.
وقتی راجع بە پسرزنا از ام امومنین عایشه سوال میشود: میفرماید: گناه پدر و مادرش هیچ ربطی بە وی ندارد:”وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَی”
زهری گفتە: ائمەهایی وجود دارند کە از طریق زنای والدینشان چشم به جهان گشودەاند.
سفیان ثوری از حماد گزارش دادە کە از ابراهیم راجع بە امامت پسرزنا، عرب بادیە نشین، عبد و کور مادر زاد سوال کردم. گفتند: آری میتوانند امامت نماز را عهدەدار شوند.
از معمر نیز گزارش شدە کە راجع بە امامت پسرزنا از زهری سوال کردند. در جواب فرمودند: آری میتواند امام واقع شوند، مگر چە عیبی دارد؟
وقتی ابوهریره در توصیف پسرزنا گفتند: بدترین آن سه نفر (او و پدر و مادرش) است، عبدالله بن عمر گفتند: بلکە بهترین آن سە نفر میباشد.
ما نمیخواهیم در این مساله به نتیجەی نهایی دست یازیم، هدف ما اعلان هشداری است نسبت بە وضعیت آشفتەای کە امت اسلامی با آن مواجه شدە و در هیچ یک از قرآن، سنت، قیاس و اجماع دلیلی برای آن یافت نمیگردد.
پس چگونە این احکام بە میان امت اسلامی رخنە کرد؟
چرا جامعەی اسلامی ملزم شد کە آنها را در زیر مجموعەی قوانین اسلامی بپذیرد.
اگر بپذیریم کە مجتهدی بدان رای دادە است، چنین اجتهادی چە ارزشی دارد اگر در هیچ یک از منابع دینی، پشتیبانی نداشتە باشد؟
پس چنین دیدگاهی چە تفاوتی با دیدگاە مخالفین خود دارد، فرقی نمیکند کە معاصر همدیگر باشند و یا اینکە چندین قرن تفاوت زمانی داشتە باشند؟
ما از هر کسی بیشتر نیازمند پژوهشگرانی هستیم کە موشکافانە احکامات، رسومات و میراث فرهنگی ما را بە چالش کشاند و آنها را مستند به قرآن کریم و یا سنت نبوی سازد.
فکر میکنم کە اگر چنین پژوهشی صورت گیرد، بعد از اندی بە آن نتیجە میرسیم کە شاعر سرودە است:
لو غربل الناس کیما یعدموا سقطا
لما تحصل شیء فی الغرابیل!!
اگر مردم به غربالگری بپردازند تا پستیها را بزدایند، خواهند دید کە چیزی در غربال باقی نماندە است.
ما بر آنیم کە اغذیەی روحی و عقلی امت اسلامی را از منابعی یقین بخش فراهم سازیم و موهومات را بزداییم تا بتواند بە حوزەی استدلالات علمی راه یابد و مورد استقبال دانشپژوهان واقع گردد…!
در پژوهشکدەها از حقایقی رو نمایی شدە کە کاملا یقین بخش هستند و نظریاتی هم ارائە شدەاند کە اگرچە پذیرفتە شدە، اما هنوز هم نتوانستە کانال انتقاد را درنوردد.
موضوعات دینی هم بدین صورت هستند.
حال آنکە اگر ما علوم دینی را مورد چالش قرار دهیم، موارد زیادی را درمییابیم کە ربطی بە اسلام ندارند و نە از دور و نە از نزدیک با آموزەهای دینی شباهت ندارند.
متاسفانە این قضایای نابخردانە از لابلای کتابها بە مردم تزریق میشوند و پتانسیل آنها را بر باد زدە و یا در جا خاموش میگرداند.
زیرا مردم چون فکر میکنند پیام آسمانی است، بدان تن میدهند، در حالی کە کاملا ساختە و پرداختەی بشری است و ربطی بە نزولات آسمانی ندارد.
با توجە بە اینکە حماستهای کاری و انگیزشهای درست و حسابی از باورهای همگانی و افکار عمومی سر بر میآورد، ضرورت دارد کە تحقیق نماییم چە چیزی این باورها را فراهم میسازد و چنین بینشی راخ بە وجود میآورد؟
محمد غزالی
ترجمە : سردار شمامی