سردار شمامی
بخاری گزارش دادە کە پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: مردی تصمیم گرفت کە صدقەای را [در راە خدا]پرداخت نماید، لذا صدقە را برداشت و [در لابلای راە] آن را در دستان دزدی گذاشت!
فردای آن روز در میان مردم شایع شد کە دیشب بە شخصی دزد صدقە دادەاند!
گفت: خداوندا! تنها تو را میستایم، باید صدقەای [دیگر] پرداخت نمایم.
صدقە را با خود بیرون برد و آن را در دستان فردی زناکار قرار داد!
فردای آن روز دید که مردم میگویند: بە فردی زناکار صدقە شدە است!
گفت: خدایا جز تو را نمیستایم، صدقەای [دیگر] را میپردازم.
صدقە را با خود برداشت و بیرون رفت کە [این بار] آن را بە شخصی ثروتمند داد!
صبح کە شد، دید مردم میگویند بە فردی ثروتمند صدقە پرداختەاند!
گفت: خداوندا! تنها شکرِ تو را گویم؛ صدقات من بە دستان دزدی، زناکاری و ثروتمندی رسید!
[در خواب] بە او گفتند: اینکە بە فردی دزد صدقە دادەاید، چە بسا باعث شود کە از دزدی دست بکشد.
زناکار نیز ممکن است، پند گیرد و از عمل زنا دوری گزیند ، ثروتمند هم امید است پند گیرد و از آنچە خداوند بە او دادە، انفاق نماید.
آموزەهای این روایت:
آموزەی نخست:
از ویژگیهای همیشگی مردم این است کە در خصوص هر عملی سخن گویند؛
اگر بدون سر و صدا از کنار بدرفتاری دیگران رد شوید، میگویند: مردی بزدل و ترسو است ، اگر صدقەای بپردازید، میگویند: شیفتەی ریا و خودنمایی است.
اگر عالم و فرهیختەای را مصاحبت نمایید، گویند: اهل چاپلوسی است.
اگر با گناهکاری دست بزنید، گویند: هیچ تفاوتی با هم ندارند.
اگر بە نیکویی با همسرت رفتار نمایید، میگویند: زن ذلیل است.
اگر در عملی گناه و معصیت آنان را همراهی نکنید، گویند: فردی یک دندە و خودگیر است.
اگر در پذیرفتن رشوه با آنان همدست نشوید، گویند: ناشی و بی استعداد است.
اگر حجاب رعایت کنید، گویند: موضوع را فرا نگرفتە است.
اگر نقاب بپوشید، گویند: چهرەی کریهش را مخفی مینماید.
اگر از شوهرت فرمان ببرید، گویند: زنی است بی اراده و ضعیف البنیه!
پس باید خود باشید و اجازه ندهید دیگران شما را شکل و صورت بخشند.
نباید بە خاطر کسب رضایت مردم از اصول و مبادی خود دست بکشید.
اگر جامعەی بشری را ارزیابی نمایید، خواهید دید کە بیشتر مردم از خداوند شاکی هستند و بە او راضی نیستند؛ پس چگونە میتوان جامعەای را دریابید کە مردمانش از همدیگر راضی باشند؟
آموزەی دوم:
مردم را سوی خداوند متعال راهنما و هدایتگر باش و بدان کە خداوندگار پیامبرانش را جز برای هدایت گناهکاران ارسال نکردە است؛ اگر مردم همە نیکوکار بودند، دیگر چە نیازی بە ارسال پیامبران وجود داشت؟
از این رو است کە خداوند حتی برای جامعەی ناسازگار و بدخویی و سرسخت نیز پیامبر را فرستادە است.
بە سوی آن کس هم کە میگفت: (انا ربکم الاعلی) پیامبری را فرستاد تا با (قولا لینا) گویشی آرام و متین پیام الهی را بە وی برساند.
آنان کە اعلان میداشتند، بت ها دختران خداوندگار هستند، برگزیدەی آفرینش (حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و سلم) مسئول دعوتشان قرار گرفت.
پس نباید از مقام خداوندی بە گناهان مردم بنگریم، بلکە نیاز است بدانیم کە ما بندە هستیم و مسئول مجازات و کیفر کسی نیستیم.
لازم است بدانیم آنچە بر ما است، هدایت مردم بە برنامەای است کە بدان مفتخر شدەایم و میبایست در این راستا دست در دست آنان نهیم.
هیچ احدی موظف نیست کە با استفادە از نیروی فیزیکی، مردم را سوی هدایت سوق دهد؛ باید دریابیم کە خداوند بر ما منت نهادە کە دین را پذیرفتەایم، پس باید افراد اهل عصیان و گناهکار را همچون افراد بیمار در نظر گیریم کە شایستەی مهربانی هستند و چە بسا بیش از بیمار نیازمند مهرورزی میباشند؛ زیرا بیماری آسانتر از گمراهی است، چون بیماری باعث فزونی پاداش میگردد، اما گمراهی سرانجامی ناهموار در انتظارش است.
آموزەی سوم:
آری درست است کە ما میبایست ظاهر امور را مورد سنجش قرار دهیم و طبق آن گزارشات تهیە نماییم، اما ضرورت دارد کە تحت تأثیر ساختار ظاهری قرار نگیریم و مطابق آن موضعگیری ننماییم؛ زیرا گناهکارانی هستند کە خدا و رسولش را بیشتر از کسانی دوست دارند کە در کسوت دینداری خود را معرفی نمودەاند، اما چون تحت تأثیر فشار شهوات قرار گرفتەاند، شیاطین بر آنان چیرە شدە است.
بخاری در روایتی کە به عمر بن خطاب رضی الله عنه منتهی میشود، گزارش دادە کە در عصر رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مردی وجود داشت کە عبدالله نام داشت و ملقب بە حمار بود، او فردی شیرین زبان بود و رسول خدا را میخندانید؛ در عین حال مشروب نیز مینوشید! چند مرتبە حد شرعی بر وی جاری شد، در بار سوم فردی وی را گفت: نفرین خداوند شما را باد، چقدر فراوان بدین عمل رویی میآورید!
رسول خدا فرمود: او را نفرین نکنید، سوگند باد خداوند را تا آنجا کە من وی را میشناسم خدا و رسولش را دوست دارد!
دلها نهانگاه انسان هستند و جز آفرینندە کسی بدان آگاهی ندارد.
زنی کە حجاب اسلامی را مراعات نمیکند، ناپاک و زناکار نیست.
کسی کە بە موسیقی گوش فرا میدهد، بیانگر این نیست کە او را قرآن خوش نیاید.
من از گناهکاران دفاع نمیکنم و بر آن هم نیستم کە عملشان را تایید نمایم، بلکە میخواهم بگویم: دستان آنان را بگیرید و سوی خداوند متعال رهنمودشان کنید.
آموزەی چهارم:
اگر اخلاقمدارانە و با اسلوبی مهرورزانە در جامعە سربرنیاوریم، لابد چهرەای کریە و زشت از نمونەی دینداری بە نمایش میگذاریم.
در این صورت، هیچ احدی دنیای گناه و معصیت خود را برای پیوستن بە صف ما کە دیندارانی سختدل هستیم، جا نمیگذارد، مگر اینکە همچون اسوهایی والا و شایستەی پیروی، خود را بروز دهیم؛ و اگرنە نمیتوانیم تجمعی ایمانی تشکیل دهیم، زیرا احدی نیست کە بخواهد بسان ما از آب درآید؛ پس نباید خداوند متعال را در انظار عموم، منفور و جانکاە جلوە دهیم.
نمازگذاری کە در مسیر مسجد با فردی بینماز دست میدهد، چە بسا کە وی را همقطار خود گرداند.
زنی کە پایبند بە پوشش اسلامی است و با رویی خوش و سخنانی نیکو ظاهر میشود، احتمال میرود کە بتواند دیگری را بدان پوشش جلب نماید.
مومنی کە شیرینزبان است چە بسا بتواند گناهکاری را به بستر دستورات الهی بازگرداند.
اگر دعوت و تلاش ایشان هیچ بازتابی هم نداشتە باشد، پاداش دعوتگری، وی را بس است.
توجە داشتە باش کە وقتی آن مرد، بە یک دزد، زناکار و ثروتمند صدقه میپردازد، خداوند بە او نمیگوید: اگر بە افرادی پاکدامن، درستکار و فقیر صدقە میپرداختی بهتر و سودبخشتر میبود؛ بلکە از طریق رؤیایی نیکو به او خبر داد کە صدقاتش را پذیرفتە است.
زناکار امید میرود از عمل زنا دوری گزیند.
دزد نیز چە بسا از دزدی دست بکشد.
فرد ثروتمند هم امکان دارد کە از شما پیروی نماید و او نیز صدقە بپردازد.
منبع: مع النبی ـــ ادهم شرقاوی
ترجمە: سردار شمامی