ترجمه: حسن محمدی آذر:
✍ نویسنده : دکتر مصطفی محمود
چرا و با چه دلیلی تاریخ ناپلئون مجرم را ادیبانه و با آب و تاب برای ما نقل میکنند اما در روایت تاریخ ، از قتل و عام خیانتکارانه سه هزار اسیری که خود را تسلیم کرده بودند بوسیله ناپلئون بحثی به میان نمیآورند و بر این جنایت بزرگ سر پوش میگذارند.
چرا در مورد جنگهای ناپلئون این بخش را ذکر نمیکنند که وقتی بسوی بیت المقدس حرکت میکند میگوید : اکنون زمان آن رسیده است که یهودیان به سرزمین خود برگردند…؟!و چرا این رویداد که ناپلئون مستقیما شخصیتهای برجسته کشورها را به قتل میرساند و سر آنها را بر دروازه ورودی شهرها آویزان مینمود مطلبی نمینویسند؟!
چرا هیچ وقت در مورد حادثه دردناک لشکرکشی ناپلئون به مدرسه الازهر و کشتن شیوخ و دانشجویان نابینای آن مدرسه به دستور او صحبت نمیکنند؟!
چرا برای ما تاریخ کلئوپاترا علی رغم این که شخصی خائن ، تبهکار و منحرف بوده است بازگو میکنند اما تاریخ زندگی حضرت عائشه، اسماء، و آسیه همسر فرعون را برای ما نمینویسند ؟
چرا درباره افلاطون و سقراط قلم فرسایی میکنند اما از نوشتن زندگینامه سلمان فارسی که جویای حق و حقیقت بود خودداری میکنند؟!
چرا فرومایگان بر امام مسلم و امام بخاری و عقبه پسر نافع میتازند و سیره آنها را به کلی از روش کار خود حذف کردهاند؟!
چرا در مورد بودا مانند یک سفیر انسانیت ، بخشش و مودت صحبت میکنند و چنین وانمود میکنند که فقط مسلمانان آدم کش و گنهکار هستند؟!
راستی چرا نویسندگان مسلمان در مورد غیر مسلمانان آن هم در اوج احترام و در نهایت ادب و تعظیم تاریخ مینگارند اما در مورد مسلمانانی که بلاد را فتح کردند و آزادی را برای بردگان به ارمغان آوردند و عدالت و برابری را بین مردم گسترش دادند هیچ نامی را از آنها نمیبرند؟!
آیا این کار به این منظور انجام نمیشود تا کم کم هویت اسلامی خود را از دست بدهیم و از نام و نشانه های دینی تهی شویم و نسلی از مسلمانان تشکیل شود که در مورد اسلام و تاریخ آن چیزی بلد نباشد؟!
آیا واقعا هدف از این کار گسترش اباحهگری ، فسق و فجور و اخلاق ناهنجار و ناشایست و جلو گیری از نشر دانش صحیح نیست؟
در حقیقت غربیها قهرمانان واقعی در تاریخ خود ندارند لذا به فرزندان خود تاریخ شخصیتهای خیالی میآموزند و در مورد شخصیتهای ساختگی چندین فیلم به عنوان اسطوره و ابر قهرمان تولید میکنند و چنین به مردم القا میکنند که آنها از سرزمین خود و آمریکا دفاع نمودهاند.
ولی ما واقعا برای مسلمانان دلمان میسوزد به ویژه آن دسته از مسلمانانی که زندگینامه چنین اشخاصی را به فرزندان خود میآموزند و از سوی دیگر تاریخ پر افتخار خودمان را به کلی رها میکنند. تاریخی که پر است از شخصیتها و مردان پر آوازه و قهرمانان واقعی چون:
۱ – سپهسالار خالد بن ولید بزرگترین فرمانده در تاریخ بشر که دو امپراطور روم و ایران را در مدت پنج سال شکست داد و در جنگ موته ده عدد شمشیر در دستش شکست.
۲ – در جنگ یرموک صحابی بزرگوار دیگر به نام ضرار پسر ازور که رومی ها او را شیطان بی قلب مینامیدند قبل از آغاز جنگ در جنگ تن به تن ۲۰ فرمانده آنها را یکی پس از دیگری به هلاکت رساند و این اقدام متهورانه او منجر به ضعف روحیه لشکریان دشمن گردید نویسندگان ما نه تنها چند صفحه از تاریخ را به این شخصیت اسطورهای اختصاص ندادهاند بلکه حتی در فیلمهایی که تولید میکنند به این واقعه کمترین توجهی هم نکردهاند.
۳ – پهلوان نامدار عرب قعقاع بن عمرو وقتی که در صف مقدم جنگ قرار میگرفت به تنهایی خودش یک لشکر بود و همیشه جنگ را یک بر صفر به نفع خود به پایان میرساند چرا که ابوبکر صدیق رضی الله عنه در مورد او چنین فرموده بود : ” لشکری که قعقاع بن عمرو فرمانده آن باشد هرگز شکست نمیخورد پیروزمند واقعی در میدان جنگ است.”
۴ – یوسف پسر تاشفین زمانی که او را خشمگین کردند در سن ۸۳ سالگی لشکری برای فتح دوباره آندلس گرد آورد و با اقتدار تمام بر صلیبیان پیروز شد و آندلس چهار قرن در اختیار مسلمانان باقی ماند.
و بعد از پایان جنگ دوباره به بیابان برگشت تا بقیه عمر خود را در آنجا سپری نماید.
۵ – سرلشکر موسی پسر نصیر با وجود این که یکی از پاهایش لنگ بود شمال آفریقا و آندلس اسپانیا را فتح کرد.
۶ – محمد فاتح بوسیله کشتیها از راه دریا و از طریق بیابان لشکر خود را بسوی قسطنطنیه گسیل داشت صلیبیان تا لشکر محمد فاتح را در خیابانهای قسطنطنیه مشاهده نکردند باور نمیکردند که محمد فاتح بتواند شهر قسطنطنیه را فتح کند.
۷ – هارون الرشید کسی که سالی مناسک حج را به جایی میآورد و سال دیگر مشغول گسترش دامنه فتوحات بود.
۸ – عمر بن عبدالعزیز که از چین و هندوستان تا آندلس تحت فرمانروایی او بود عدالت را بین تمام این ممالک بدون نقص بر قرار مینمود.
حتی از او نقل میکنند که فرمان داده بود تا دانه های گندم را بر سر قله کوهها پخش کنند تا پرندگان از این دانهها تغذیه کنند و مردم نگویند که در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز جانداری گرسنه مانده بود.
۹ – منصور پسر ابی عامر کسی بود که نگذاشت حتی یک اسیر از مسلمانان در زندان کافران بماند بلکه همه آنها را آزاد کرد و با این کار شایسته به مسلمانان عزت و کرامت بخشید و در ۵۴ جنگی که به مصاف دشمن رفت در هیچ کدام از آنها شکست نخورد.
۱۰ – آلپ ارسلان آنگاه که پاپ در واتیکان از تمام کشورهای اروپایی لشکر عظیمی که تعداد آنها بالغ بر دویست هزار نفر بود برای جنگ با او جمع کرد تا حمله دوم صلیبیان را تشکیل دهند اما آلپ ارسلان آن فرمانروای سلحشور با بیست هزار نفر جنگجو از سلجوقیان به مصاف آنها رفت و مقتدرانه بر لشکر پاپ پیروز شد تا جایی که در این جنگ برای اولین بار در تاریخ امپراطور رومیان هم به اسارت مسلمانان در آمد.
۱۱ – سلطان محمود غزنوی وقتی که هندوستان را فتح کرد در آنجا بت بزرگی را یافت که مردم از گوشه و کنار هندوستان و از راه دور و نزدیک برای عبادت آن میآمدند و منزلتی چون کعبه برای آن بت قائل بودند و نزدیک به پنجاه هزار نفر خدمه ، کلید دار و نگهبان بر آن گماشته بودند سلطان محمود غزنوی بر همه آنها غالب گردید بعد به او وعده مال و اموال زیادی دادند تا از نابود کردن آن بت عجیب صرفنظر نماید اما سلطان محمود اندکی فکر کرد سپس گفت : اگر خدای متعال در روز قیامت من را فرا بخواند دوست دارم بفرماید محمود بت شکن کجاست نه این که بفرماید: کجاست محمودی که به خاطر مال و منال دنیا از شکستن بت منصرف شد.
۱۲- فاتح بزرگ عقبه پسر نافع وقتی با لشکریان خود به اقیانوس اطلس رسید و مقدمه لشکرش وارد آب شدند با صدای بلند گفت : ” خدایا خودت شاهد و گواه باش اگر این دریا مانع نمیشد من به فتوحات خود ادامه می دادم و با کافران میجنگیدم تا در روی زمین کسی به جز تو پرستش نشود.” سپس به همراه لشکر خود برگشت.
این شخصیتها قهرمانان حقیقی ما امت اسلام هستند زندگینامه و تاریخ پر افتخار آنها را به فرزندانتان بیاموزید ما مثل امتهای دیگر نیستیم که تاریخ ندارند اما سعی میکنند ما را در سر در گمی قرار دهند سپس ما را شکست دهند و ما را به برده خود تبدیل کنند.
مترجم : حسن محمدی آذر