
تفکر و ايده رنگ و لعاب دار روشنفکری که در جهشهای مرموز خود و به لطف ادعای تکیه بر عقل وتفکر، توفیقات نسبی ای کسب کرده ،با اتقان نظر در منابع و محاضرات افراد حقوقی این مکتب به خوبی آشکار می گردد که عنوان پیوست دینی، جهت نشاندن جوانان ،به ویژه تحصیلکردگان مسلمان در پاتوقها و تاریکخانه های تدارک دیده شده ،فریبی بیش نیست .
آیا به غیر از کاستن از اعتقادات مستنبط از متون دینی ، زیر سوال بردن اصل نبوت ،وستیز بی امان با سنت رسول اللهﷺ و پالایش دین منطبق با عقل محدود بشری ،سوغاتی در بساط خوانش فلسفه زده یافت میشود؟؟
روشنفکر دینی مطابق ادعاهای مطروحه ، باید یک اصل برای دین قائل باشد و سعی کند زوائد و بدعتهای وارده را از دین بزداید، اما با دقت در آثار و رهاوردهای روشنفکران شاهد آن هستیم که این جماعت نه تنها چنین روندی را طی نمیکنند بلکه یکسره چوب انتقاد را سمت اسلام میگیرند و آنچنان ادامه میدهند که زیرآب وحی و قرآن هم زده میشود.
جالب امر اینجاست که نوک پیکان انتقادات این رویکرد انتقادی فارغ از ملاحظات، تنها متوجه اسلام است و هیچگاه به سمت غرب، سکولاریسم ،و سایر مکاتب نمیچرخد.
درنگی کوتاه در محضر پیش قراولان این مکتب که سینه سوخته های عدیدی را گرد خود جمع کرده اند
نظر مصطفی ملکیان پیرامون شخصیت پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم
کشیدن کاریکاتور یا به سخره گرفتن ایشان .
پیامبر اسلام درگذشته است و بالفرض ، شعری وهن آمیز ، درباره ایشان گفته می شود.
اگر سخن درباره خود پیامبر است ، توهین امیز بودن کاملا بی وجه است. چرا؟
چون پیامبر اسلام از دو وضع بیرون نیست : یا وقتی درگذشته اند , بنابر دیدی که می گوید انسان ها وقتی میمیرند ، نابود می شوند ، ایشان هم کاملا صفر شده اند و بنابریان کسی نیست که وی را آزرده باشیم.
چنانچه به سخنرانیها ، مصاحبه ها و نوشته ها وسایل اعلام این شخص مراجعه کنیم با انبوهی از این حرفها والبته شخصیت واقعی نگارنده موا جه خواهیم شد .
محمد مجتهد شبستری
او با تکیه بر دیدگاه هرمنوتیکی و تفسیری خود، قرآن کریم راکلام محمد می داند
صادق هدایت
آتئیسم معروف در نامه های به جا مانده از خود می نویسد که پس از خودکشی مورد واکاوی قرار گرفت می گوید:
«شرح حال من هیچ نکتهٔ برجستهای در برندارد. نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند بهطوریکه هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیانآوری پذیرفته شدهاست. رویهمرفته “موجود بیمصرف” قضاوت محیط دربارهٔ من میباشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.
و اما گل سر سبد این جماعت که دم زدن از قرآن و مثنوی او، گوش فلک را کر کرده در در منابع متعدد خود از جمله صراطهای مستقیم ،قبض و بسط شریعت و اخیرا در رویای رسولانه پرده ابهام از منویات مسموم برداشته و آشکارا می گوید :
وحی از مقوله رؤیا و خواب است و معتقد است قرآن روایت رؤیاهای پیامبر اسلام است. سروش، پیامبر را روایتگر تجربهها و ناظر منظرههایی میداند که خود در رؤیا دیده است. طبق این نظریه، به پیامبر گفته نشده به مردم بگوید خدا یکی است بلکه او خدا را به صفت وحدت دیده است.
در این نظریه، پیامبر در رؤیاگاه چهره دیگران را میگیرد و به جای آنان مینشیند.
در داستان چهار مرغ ابراهیم، گویی حضرت محمد(ص) به صورت ابراهیم(ع) بر خود ظاهر میشود و خواسته خود را از زبان او میگوید و پاسخ میگیرد. به اعتقاد سروش، پیامبر در رؤیا به جای خدا نیز مینشست و سخن میگفت.
همه «أنزلناها» و «قلها» در قرآن با چنین رویکردی تفسیر میشود. سروش معتقد است قرآن به خوابگزارانی نیاز دارد تا حقایق را که به زبان رؤیا بر پیامبر پدیدار شده، به زبان بیداری برگردانند و تعبیر را به جای تفسیر بنشانند.
این گزارش مختصری از شرح حال این پوستین پوشان است که به قول یکی از داعیان راسخ ، اسلام هرگز ضربه بزرگتر از آنچه از جانب منور الفکران دریافت کرده ،در تاریخ به خود ندیده است .
شفیع صادقی
┈••✾•🍂🌸🍂•✾••┈
@sozimihrab
┈┉┉━━❋✺❋━━┉┉┈