اندیشهجوانان

همواره بر اعصابت مُسلط باش

تسلط بر اعصابت مُسلط باش

ّدکتر جراح داخل بیمارستان شد تا این که عمل جراحی یکی از مریض ها را بصورت اورژانسی انجام دهد،قبل از اینکه به اتاق عمل برود پدر مریض بر سر پزشک داد زد وگفت:
چرا تاخیر کردی؟ زندگی پسرم درخطر است،آیا تو هیچ احساسی نداری؟!
دکتر لبخند بی رمقی زد و به وی گفت:
خواهش می کنم آرام باشید و بگذارید که کارم را انجام دهم و به یاری خدا مریضی پسرتان بهبود می یابد،
پدر مریض جواب داد: چقدر بی عاطفه ای ای برادر!اگر مریض پسر خودت بود آیا آرام می بودی؟!
نصیحت کردن دیگران چه کار آسانی است!
دکتر بدون این که یک کلمه حرف بزند وی را تنها گذاشت و داخل اتاق عمل شد..
پس از دو ساعت دکتر بیرون آمد و به پدر مریض گفت:
حال پسرت خوب است و به امید خدا مریضیش شفا خواهد یافت و حالا هم عذر خواهی می کنم که من موعد دیگری دارم باید به آنجا بروم…

پزشک، بدون اینکه به سوال دیگری گوش فرا دهد، راهش را در پیش گرفت و رفت ….

هنگامی که پرستار از اتاق عمل خارج شد، پدر مریض از وی پرسید: این دکتر چرا اینقدر خود پسند می باشد؟!
پرستار گفت: متاسفانه پسر دکتر مدتی پیش درحادثه رانندگی فوت کرده است! و با این حال وقتی که از وضعیت وخیم پسر شما اطلاع یافت، جنازه پسرش را رها نمود و اینجا آمد تا پسرت را نجات دهد!


درس اول:

شأن و منزلت بعضی اشخاص بالاتر از آن چیزی است که تو گمان می کنی، پس پیش داوری نکن،

هر صحنه ای پشت پرده ای دارد  و در درون هر شخصی شخصیتی نهفته است،که شاید تو آن را نشناسی و گاهی اوقات واقعیت چیزی خلاف ظاهرش می باشد، ؛آنچه درظاهر نهایت جوانمردی است،شاید انجام دهنده آن تنها نقش بازی کند و واقعیت نداشته باشد و گاهی هم ظاهر چیزی و یا کاری زشت به نظر می آید، اما در واقع کاری بجا و بسیار شرافتمندانه می باشد…
عمر( رض) گفته است: هوشیار و دانا آن کس نیست که خیر را از شر تشخیص دهد، بلکه هوشیار کسی است که دریابد، در میان دو تا شر و بدی کدام یک از آن ها شرّش سبک تر است !


درس دوم:

نمی توان هیچ رفتاری را به طرز صحیح درک کرد،تا این که آن ذهنیتی که موجب چنین رفتاری شده را مورد تحقیق و بررسی قرارداد…
مردم ساخته و پرداخته تعالیم و ارزش ها و عادات خودشان هستند و گاهی اوقات قربانی این تعالیم و عادات قرار می گیرند…

توجیه نمودن هر رفتاری که مورد پسند نیست، کار مطلوبی نمی باشد، آنچه اشتباه است سر انجام اشتباه باقی می ماند،
اما هنگامی که تلاش می کنیم که انگیزه انجام دادن آن رفتار را درک نماییم، شاید عصبانیتمان از شخصی، به ترحم و شفقت نسبت به آن شخص تبدیل گردد، تصور کن مثلا اگر تولدت تا وفات نمودنت قبل از بعثت در میان قریش می بودی،
چقدر احتمال داشت درآن محیط شرک آلود تو هم بت پرست می شدی،

موقعی که اهل قریش در ابتدای بعثت در برابر دعوت پیامبر( ص) قد علم کردند،تنها به خاطر دفاع از اعتقادات و ارزش هایشان بود، بدین خاطر ازلحاظی آنان قربانی بودند،نه جنایتکار و در هر عصر و زمانی هم بیشتر مردم قربانی باورهایشان هستند ، قبل از اینکه جنایتکار باشند!


درس سوم :

ذهنیتت به خودت ربط دارد،اما اقداماتی که انجام می دهی به مردم نیز مربوط می شود،نگذار ذهنیتی که داری برتصرفاتت حاکم شود…
مردم هم ناچار نیستند که هزینه اوضاع و شرایط تو را پرداخت نمایند؛ مشکلات خانوادگیت به خودت مربوط است  و نباید دق دل خودت را بر سر مردم خالی کنی و نیز مشکلات مادیت هم به خودت ربط دارد  و مردم کیسه بوکس نیستند ،تا عصبانیتت را روی آنها خالی کنی!

مشکلات خانوادگیت را به محل کارت انتقال نده و مشکلات محل کارت را نیز با خودت به منزل نبر…

عصبانیت گره گشای مشکلات نیست، بلکه آن را پیچیده تر خواهد کرد.

خشمگینی، مردمی را که نسبت به تو مهربان هستند به سرزنشگر تبدیل می کند!


درس چهارم:

خویشتن دار باش ،

نفس انسان به هنگام عصبانیت همانند اسب چموش است و کسی را که از وی نزدیک می شود لگد می زند و به یاد داشته باش که گره گشایی بیشتر مشکلات از طریق تعقل امکان پذیر خواهد بود نه از راه به کارگیری قدرت .

باد و خواب با هم به نزاع پرداختند، باد به خواب گفت: من از تو قوی ترم!
خواب جواب داد: بلکه قدرت من از تو بیشتر است!
اتفاق کردند که با هم مسابقه دهند…
به بچه ای رسیدند که یک قرص نان در دست داشت،
مسابقه شان بر این بود که هرکدام از آنها بتواند این قرص نان را از دست بچه بیرون بیاورد ، او قوی تر است و برنده خواهدبود…
باد به شدت بر سر بچه وزیدن گرفت در حالی که پسر بچه محکم‌ قرص نان را گرفته بود و حتی بچه را برداشت و بر زمین انداخت، اما بی فایده بود و هنگامی که مایوس گشت،نوبت به خواب رسید،خواب بچه را به دام انداخت 
و بر وی تسلط یافت …و بدون نیاز به تلاش زیاد قرص نان را از او گرفت!!
پس تو اگر دارای قدرت باد هم نباشی، بدان که مشکلات بسیاری را می توان بواسطه خواب آرام برطرف نمود!


نویسنده: ادهم شرقاوی
مترجم : امیدسلیمانی _ بانه

نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا