نتیجهی سخت گیری بی مورد بر کودکان
تأثیرات و عواقب سختگیری، بدرفتاری و حکمرانی های نابه جا بر فرزندان
اذیت و آزار فرزندان و سختگیری های والدین و خانواده بر آنها مشکلی جدید در جوامع نیست؛ این مشکلات از روی چشم وهم چشمی نیستند. مطالعات، نتایج سختگیری و آزار خانواده بر روی فرزندان را نشان میدهد. بچه هایی که زیر فشارها و اذیتهای خانواده قرار میگیرند، بیشتر اوقات بر این عقیده اند که در محیط خانواده مورد سرزنش و سرکوفت قرار گرفته و همیشه در شرایط ترس و دلهره و عصبانیت زندگی میکنند و همچنین دختران نیز مورد تجاوز جنسی و سکسی قرار میگیرند، در اینجا به مواردی که تأثیرات سختگیری خانواده بر فرزندان را آشکار میسازد، اشاره میکنیم:
۱- شواهد حاکی بر آزار و اذیتهایی که از طرف مادر خانواده به فرزندان میرسد:
تحقیقات نشان میدهد که ۳_۴ میلیون کودک از سنین بین ۳_۱۷سال، در هر سال زیر بار سختگیری های خانواده قرار میگیرند. آمار و ارقام حکومت آمریکا نشان دهنده این واقعیت است که ۹۵% قربانیان سختگیری و بدرفتاریهای خانوادگی، زنانی هستند که شوهر یا دوست پسر دارند. این کودکان یا نوجوانان بیشتر اوقات از طرف چنین زنان یا مادرانی شاهد بدرفتاریهای خانوادگی هستند. شواهد و مدارک نشان دهنده سختگیری و بدرفتاری و آزار و اذیت کودکان و نوجوانان در محیط خانه و خانواده است، همانند: شنیدن ترس و دلهره و هنجارهای روحی و روانی کودکان در منزل یا شاید آزار روانی کودکان؛ مانند دیدن صحنه خونی شدن بدن یکی از اعضای خانواده و خدشه دار کردن احساس و چشمان پر از اشک، پاره شدن لباس تن و یا شکستن جسم یا شی ای هنگام دعوا و درگیریهای خانوادگی. در نتیجه کودکان در این هنگام نظاره گر کلیه این ناهنجاریهای خانوادگی و ترس و دلهره مادرانشان هنگام چنین دعواها و کشمکشهایی هستند.
۲- کودکانی که زیر بار تهدید و کتک و آزار جسمی میروند، چه احساسی دارند؟
چنین کودکان و نوجوانانی دچار ترس و نگرانی و دلهره های مداوم میشوند. آنها همیشە در انتظار رویداد یا کشمکشی ناخوشایند هستند، هرگز نمیدانند چگونه با رویدادها و سختگیری ها مواجه شوند و با آنها مقابله کنند. نمیتوانند در مورد هیچ چیزی احساس اطمینان کنند. همیشه حتی نسبت به خود، مادر، خواهر و برادرانشان دلهره و اضطراب دارند. احساس بیهودگی و بی ارزشی می کنند. آن کودکانی که در سختگیری، آزار و اذیت و تنگنا به رشد و بلوغ میرسند و بزرگ می شوند، برای حفظ اسرار خانواده خود، بیشتر اوقات هیچ حرفی در این موارد برای دیگران نمی زنند.
کودکانی که در خانوادهی پریشان و ناآرام زندگی میکنند، می توانند به راحتی با جهان بیرون از خانه تعامل برقرار کنند، اما در دنیای آشفتگی و بی بند و باری خانه و خانواده ی خود سر در گریبان فرو میبرند و حتی شاید خود را مقصر بدانند و سرزنش کنند که نمیتوانند هیچ کاری برای بهبود وضع اسفناک خانواده انجام دهند. همیشه از مادر و خواهر و برادر خود عصبانی اند. احساس شلختگی و عصبانیت میکنند. کوکان رنج دیده همیشه احساس دوری از مردم و بیهودگی میکنند.
لازم است این گونه کودکان از خواسته هایشان استقبال شود، مواظب سیر بودن فکر و مغز آنها بود، ستایش شوند و مورد محبت و ارجمندی قرار گیرند، به این خاطر که مادر خانواده همیشه برای نجات از گرفتاریها و ناهنجاریها در تلاش و کوشش است و پدر خانواده نمی تواند کنترل همه فرزندانش را در دست داشته باشد و همیشه کنار آنها بماند. به همین خاطر چنین بچه هایی همیشه با بی اعتنایی درونی، جسمی و عاطفی رودرو هستند.
۳- موضع گیری بچه هایی که شاهد سختگیری های خانوادگی هستند، چیست؟
انعکاس و برخورد چنین بچه هایی احتمالاً ترس و دلهره، شرم و خود کم بینی، خواب ناآرام، اندوهگینی، سستی و نگرانی و عصبانیت (در هر دو مورد، سختگیری و آزار و اذیت کودکان و ناتوانی مادران برای جلوگیری از سختگیری) می باشد. انعکاس روانی سختگیری و آزار و اذیتهای خانوادگی شاید با شکم درد، سردرد، خیس کردن تختخواب، ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی و ارتباط با دوستان و همسن و سال های خود همراه شود. نتایج ضربه های روحی و پشت گوش انداختن شرایط روانی بچه ها، باعث لاغری اندام آنها و عقب افتادن از درس و مدرسه و حتی بیزاری آنها از مدرسه و حضور در اجتماع می شود.
آثار و نتایج آن بر لکنت زبان و جاماندن و عقب افتادن در حرف زدن و حرکت اندامها و تواناییها و فعالیتهای مغزی و فکری اثبات شده است و هر گونه آزار و اذیتی در این باره از طرف مادر یا اعضای خانواده ضربه ی روحی دیگری به کودک یا نوجوان وارد میکند.
۴- تأثیرات آزار و اذیتهای خانوادگی بر بچه ها در طولانی مدت چه خواهد بود؟
حتی اگر در دعواهای خانوادگی، کودکان آزار هم نبینند، دچار عصبانیت و ضربه روحی شده و در محیط خانه ای که پدر، مادر را آزار میدهد، شکنجه روانی میبینند. زندگی و رشد و بلوغ بچه هایی که مادرانشان آزار میبینند، در چنین خانه ای درست و مصلحت نیست. این بچه ها عاقبت کار را چنین می بینند که در آینده آزار و اذیتهای مادرشان به مرور به خصوص از طرف پدرشان اضافه خواهد شد و بزرگ شدن در چنین محیطی که شکنجه و آزار بر روی شخص دیگری از عزیزانشان اعمال می شود، بسیار سخت و دشوار و حتی گاهی غیر قابل تحمل بوده و چون ذات بچه ها چنین است که دوست دارند، سرشناس شده و در خانواده و جامعه شناخته شده باشند، بنابراین برای ناتوانی مادرشان در مقابل پدر و یا ناسزاگویی های پدر (اینکه مادرشان بی عرضه یا دست و پا چلفتی یا… است) یا هر کس دیگری نسبت به مادرشان و اینکه چرا برای زن احترام قائل نیستند، واکنش نشان داده و مقابله می کنند. بیشتر اندیشمندان بر این باورند که اکثر بچه هایی که در محیط خانه زیر فشار و شکنجه های روحی و روانی و جسمی زندگی می کنند، یاد میگیرند که عصبانیت و تندخویی روشی تأثیرگذار بوده و شاید آنان از رفتار پدر و مادر و جوانان تازه به دوران رسیده ای که رفتارهای رکیک و ناپسند دارند، امتحان پس دهند.
پسرانی که شاهد آزار مادر از طرف پدر بوده، بیشتر دوست دارند در میان زنان باشند و زندگی کنند، نه اینکه زیر فشارها و شکنجه های همجنس خود باشند و دختران نیز به این باور می رسند که چنین رفتارهای خسمانه و تندی در میان همه ی مردان و رابطه های همسران وجود دارد و امری انکارناپذیر است، به همین دلیل کمتر و حتی گاهی اصلاً تن به ازدواج و رابطه زناشویی نمی دهند.
بچه هایی که در محیط های آشفته و در معرض دعواهای همیشگی خانواده هستد، بیشتر در معرض کشیده شدن به طرف مصرف مشروبات الکلی، اعتیاد و مواد هوشبر هستند و احساس سرخوردگی کرده و لجباز و یکدنده می شوند و همین آشفتگیها مقدمه ای برای فرار بچه ها و نوجوانان از منزل و کشیده شدن به طرف خلاف و نابودی خود می باشد.
دعای درون سینه هایمان را به سوی خداوند منان میبریم که یاریمان دهد، ابتدا خوبی و آرامش را در وجود خودمان جای دهد و ما نیز بتوانیم آرامش و آسایش را برای خانواده و سپس جامعه به ارمغان بیاوریم.
برگرفته از: پیج کوردستان نو
تهیه و تنظیم: چنار عزیز
مترجم: مینا قرنی دولت آباد