جنّ زدگی حقیقت یا توهّم؟!بخش اول
پژوهش و نگارش:رحمن جعفری
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله وحده، و الصّلاه و السّلام علی من لا نبی بعده، و علی آله و صحبه و بعد:
چکیده:
یکی از امور غیبی که انسان از طریق حواس و عقل و تجربه به شناخت آن دست نمییابد، و تنها راه شناخت آن وحی میباشد، عالم مربوط به جنّ است. جنّ موجودی است که قبل از آفرینش انسان آفریده شده؛ از توانایی و نیروی خارق العادّه ای برخوردار است. اعتقاد به همین نیروی فوق العادّه و دور شدن از منبع وحیانی، باعث شده بود که مشرکین قبل اسلام، جنّ را شریک خدا قرار دهند. قرآن کریم این امر را این گونه بازگو میکند: «وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ» [الأنعام /۱۰۰] و براى خدا شریکانى از جنّ قرار دادند، هر چند خداوند آنان، ملائکه و شیاطین را آفریده است. جنّیان مانند انسان دارای اراده و اختیار بوده و حق انتخاب مسیر خود را دارند، بنابراین به دو دسته ی مؤمن و غیر مؤمن تقسیم میشوند. قسمت غیر مؤمن جنّ که به اسم شیاطین مشهورند، دشمنان قسم خوردهی اولاد آدمند و بسیار وسوسه گرند و برای اغواء و گمراه نمودن اولاد آدم هر مشقتی را به جان میخرند.
کلید واژه: جنّ، انسان، داخل شدن جنّ به بدن انسان.
مقدّمه
بعد از اقامهی نماز جمعه، جوانی به من مراجعه نمود و گفت: من جنّ در بدن دارم؛ بنده هم در عین ناباوری از او پرسیدم از کجا میدانی؟ ایشان در جواب گفت: من نسبت به همسر خود بد بین هستم! گفتم: خوب این که در دایرهی وسوسههای شیطان قرار میگیرد! گفت: در هنگام خواب کسی بر شانههای من میزند و مرا بیدار میکند! گفتم: این کار اگر از جنّ باشد دلیل بر آن است که جنّ در کنار تو قرار دارند نه در داخل بدن تو!
به هر حال این قضیه و امثال آن که بحث از آنها امروزه شایع شده، مرا وادار نمود که در حد بضاعت علمی خود، در این مورد تحقیقی نمایم و اینک حاصل تحقیقات خود را تقدیم خوانندگان عزیز مینمایم. امیدوارم که توانسته باشم که حق مطلب را ادا کنم و گرهی از گره های فکری جوانان را باز کرده باشم.
در قرآن کریم از همان ابتدای آفرینش انسان، سخن از جنّ و نمایندهی آنان یعنی ابلیس به میان میآید و خداوند متعال در یک خطاب ملائکه و ابلیس را مکلّف به سجده برای آدم و همکاری کردن با او در مسیر جانشینی خداوند و آباد کردن زمین مینماید، ملائکه از ابتدای امر با طیب خاطر، گوش به فرمان خداوند، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با آدم ابراز میدارند، امّا ابلیس دچار خود برتر بینی شده و از اجرای دستور خداوند سر باز میزند و خود را در جبههی مخالف آدم قرار میدهد. بنا براین خداوند او را لعن و نفرین نموده و از رحمت خود بیرونش میکند، ابلیس هم که خود را بیبهره از رحمت خدا میبیند از خداوند درخواست عمر طولانی نموده، تا بتواند عقدهی خود را بر سر آدم و اولاد آدم خالی کند. هنگامی که خداوند این مهلت را به او میدهد در حضور خداوند سوگند یاد میکند که برای گمراه کردن اولاد آدم از هیچ کوششی دریغ نورزد.
دانشمندان اسلامی از دیرباز تا به امروز از این خط و نشان کشیدن ابلیس برای اولاد آدم، برداشتهای متفاوتی نمودهاند. عدّهای میپندارند که چون جنّیها از توانایی فوق العادّهای برخورداند و اساساً در جبههی مخالفین انسان قرار دارند، و عزم بر دشمنی با انسان جزم نموده اند؛ پس هر کاری در این زمینه از دستشان بر میآید و حتّی میتوانند به بدن انسان داخل شوند و در او اختلال ایجاد کنند. در نتیجه بعضی از مرضهای انسان را به جنّیها ربط داده و لابدّ برای پیش گیری و مداوای آن چاره اندیشی نموده و راهکارهایی هم ارائه دادهاند. البتّه ناگفته نماند دوستان نادان و دشمنان دانا از این گونه برداشت، سوء استفاده نموده، آن را به راهی برای چپاول نمودن جیب مردم تبدیل کرده، و سقف معیشت خود را بر این ستون برافراشتهاند و از این طریق ارتزاق مینمایند. کسانی هم طبق مثل مشهور «الغَرِیقُ یَتَشَبَّثُ بِکُلِّ حَشِیشٍ ـ غرق شده به هر خار و خسی آویزان میشود» برای مداوای مریضی های خود به این انسانهای سود جو مراجعه نموده و مینمایند.
در مقابل عدّهای با وجود اذعان به توانایی و نیروی جنّ، معتقدند چون نیروی بزرگی همانند ملائکه در جبههی همکاری بنی آدم قرار دارد، در نتیجه قسمت عمدهای از نیروهای جنّیان خنثی شده و قدرت جنّ فقط در وسوسهی انسانها منحصر میشود.
جنّ در لغت و اصطلاح شرع
«اَلْجِنّ» در لغت از «جَنََّ» گرفته شده که این مادّه دلالت بر استتار و پوشیدگی و مخفی بودن میکند، گفته می شود: «جَنَّ اللیلُ الشیءَ و عَلَیْهِ» یعنی شب او را در خود پنهان کرد، همچنان که در قرآن آمده است: «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»[الأنعام /۷۶] ( از جمله ) هنگامی که شب او را در برگرفت (و تاریکی شب همهجا را پوشاند) ستارهای را دید (بر سبیل فرض و إرخاءالْعِنان) گفت: این پروردگار من است! امّا هنگامی که غروب کرد (برای ابطال عقیدهی ستاره پرستان موجود در آن محیط) گفت: من غروبکنندگان را دوست نمیدارم (و به عبادت چیزهای تغییرپذیر و زوالپذیر نمیگرایم).
همچنین میگویند: «لا جِنَّ بِهذَا الاَمرِ» یعنی پوشیدگی و ابهامی در این کار نیست.[i]
کلماتی دیگر نیز از این ماده گرفته شده مانند: «مَجْنُون» یعنی دیوانه چون عقلش پوشیده و مخفی است؛ «مِجَنّ» سپری که جنگو خود را پشت آن پنهان میکند؛ «جَنیِن» بچه ای که در شکم مادر قرار دارد؛ «اَلْجَنّه» باغ دارای درخت، زیرا که با سایهی خود زمین را میپوشاند[ii].
«جنّ» در اصطلاح شرع، به مخلوقی نامرئی گفته میشود که اوصاف آن بعداً به طور اختصار ذکر میشود.
اعتقاد به وجود جنّ
اعتقاد به وجود جنّ، جزء ضروریات دینی است. چون در قرآن و سنّت دلائل بر وجود آن بسیار زیاد و متواتر است. همین کافی است که در قرآن سورهای به نام «اَلْجِنّ» وجود دارد و در این سوره از جنّ و تواناییهای او، سخن به میان آمده است.
امام فخر رازی میگوید: «وَأَمَّا جُمْهُورُ اَرْبَابِ الْمِلَلِ وَالْمُصَدِّقیِنَ لِلْأَنْبِیاءِ فَقَدْ اِعْتَرَفُوا بِوُجُودِ الْجِنِّ وَاعْتَرَفَ بِهِ جَمْعٌ عَظِیمٌ مِنْ قُدَمَاءِ الْفَلاسِفَهِ وَأَصْحَابُ الرُّوحَانِیّاتِ وَیُسَمُّونَهَا بِالْاَرْواحِ السُّفْلیَّهِ»[iii] جمهور مذاهب و پیروان پیامبران به وجود جنّ اعتراف میکنند و بسیاری از فلاسفهی قدیم و کسانی که با روح سروکار دارند به وجود جنّ معتقد بوده و آن را ارواح پایینی نامیدهاند.
دلیل عمدهی کسانی که وجود جنّ را انکار میکنند این است که میگویند: چون با حواس خود جنّ را درک نمیکنند پس موجودی به نام جنّ وجود ندارد! غافل از اینکه عدم وجدان، دلیل بر عدم وجود نیست و مسالک یقین منحصر در درک حسی نیست، بلکه عقل و خبر صادق نیز از مسالک یقین هستند.
حقیقت و اوصاف جنّ
جنّ، همانند «روح» از امور غیبی است، که حقیقت و اوصاف آن بجز از طریق خبر صادق (وحی) برای ما روشن نمیشود. از طریق خبر صادق ـ یعنی از پیامبر خدا(ص) ـ برخی از حقایق و اوصاف جنّ به ما رسیده و قرآن کریم صفاتی از آنان را برای ما ذکر نموده که خلاصه وار آنها را یاد آور میشویم:
۱ـ از آتش آفریده شدهاند
«وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ»[الرحمن/۱۵]و جنّ را از زبانهی شعلهور آتش خلق نموده است.
۲ـ قبل از انسان آفریده شدهاند
« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ وَ الْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ»[الحجر/۲۶و۲۷] ما انسان را از گِل خشکیدهی فراهم آمده از گِل تیره شدهی گندیدهای بیافریدیم و جنّ را پیش از آن از آتشِ سراپا شعله بیافریدیم. داستان آدم که بیش از یک دفعه در قرآن وارد شده، بیانگر این نکته است که ابلیس که از جنس جنّیان است و قبل از آدم وجود داشته است.
۳ـ تولید مثل میکنند و دارای فرزند میشوند
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا»[الکهف/۵۰](ای پیغمبر ! آغاز آفرینش مردمان را برایشان بیان کن) آن گاه را که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد. آیا او و فرزندانش را با وجود این که ایشان دشمنان شمایند، به جای من سرپرست و مددکار خود میگیرید؟! ستمکاران چه عوض بدی دارند!
۴ـ میخورند و میآشامند
ابْنِ عُمَر روایت میکند که رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ فرمود: «إِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ فَلْیَأْکُلْ بِیَمِینِهِ وَإِذَا شَرِبَ فَلْیَشْرَبْ بِیَمِینِهِ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَأْکُلُ بِشِمَالِهِ وَ یَشْرَبُ بِشِمَالِهِ»[iv] هرگاه کسی از شما طعام میخورد، با دست راست بخورد و هر گاه مینوشد با دست راست بنوشد، زیرا شیطان با دست چپ میخورد و مینوشد.
۵ـ آنها انسان را میبینند ولی انسان آنها را نمیبیند
«إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ» [الاعراف/۲۷]شیطان و همدستانش شما را میبینند، در صورتی که شما آنها را نمیبینید.
۶ـ از نیروی اراده و اختیار برخوردارند
بنابراین به دو دستهی مؤمن و غیر مؤمن تقسیم میشوند « وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا»[الجنّ/۱۱] برخی از ما تسلیم فرمان خدا و پرهیزگارند، و بعضی از ما جز این، (یعنی نافرمان و بیدین). اصلاً ما فرقهها و گروههای متفاوت و گوناگونی هستیم.
«وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا [الجنّ/۱۴و۱۵] در میان ما، فرمانبرداران، و منحرفان و بیدادگرانند. آنان که فرمانبردارند، هدایت و خیر را برگزیدهاند. و امّا آنان که ستمگر و بیدادگرند، هیزم و هیمهی دوزخ هستند.
۷ـ از توانایی و مهارتهای فراوانی برخوردارند
خداوند متعال جنّ را برای سلیمان (علیه السّلام)مسخّر نموده بود که کارهای خارق العادّهای برای او انجام میدادند؛ «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَوَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ»[ص/۳۶و۳۷] پس ما (دعای سلیمان را برآورده کردیم و) باد را به زیر فرمان او درآوردیم. باد برابر فرمانش به هر کجا که میخواست، آرام حرکت میکرد. و به زیر فرمان او درآوردیم همهی بنّاها و غوّاصان دیو را.
«قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ»[النمل/۳۹]عفریتی( نیرومند ترین جنّیان. دیو قوی و درشت هیکل) از جنّیان گفت: من آن را برای تو حاضر میآورم پیش از این که (مجلس به پایان برسد و) تو از جای برخیزی. و من بر آن توانا و امین هستم.
«یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ»[سبأ/۱۳] آنان هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسّمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوری همانند حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل جابه جائی نبود).
۸ـ جنّیها غیب نمیدانند
قرآن کریم در آیات متعددی به صراحت بیان میدارد که علم غیب مخصوص خداوند است و بس. در سورهی جنّ از زبان جنّیهایی که حاضر قرائت قرآن پیامبر(ص) بودند و ایمان آوردند و به عنوان دعوتگر به سوی قوم خود بازگشتند، میفرماید:«وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا » [الجنّ/۱۰] و ما نمىدانیم که آیا براى کسانى که در زمینند بدى خواسته شده یا پروردگارشان بر ایشان هدایت خواسته است. با توجّه به این آیه جنّیها از آیندهی انسانها وساکنان زمین هیچگونه اطّلاعی ندارند.
جنّیان و تکلیف
جنّیان نیز همانند انسان مکلّف به ایمان و عبادات هستند و از کفر و معصیت نهی شدهاند؛ زیرا که خداوند متعال در بسیاری از خطابهای تکلیف و تحدّی در قرآن، انسان و جنّ را با هم مورد خطاب قرار داده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ »[الذاریات/۵۶] من پریها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریدهام . «یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنْذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ »[الأنعام/۱۳۰] (در آن روز خداوند بدیشان میگوید:) ای جنّیان و ای انسانها، آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز بیم ندادند؟ میگویند: ما علیه خود گواهی میدهیم زندگی جهان، آنان را گول زد و علیه خود گواهی میدهند که ایشان کافر بودهاند .
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا» [الإسراء/۸۸] بگو: اگر همهی مردمان و جملگی پریان گرد آیند و متّفق شوند بر این که همچون این قرآن را بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند و ارائه دهند، هرچند هم برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند. بنابراین در روز قیامت زنده می شوند و محاسبه می گردند و جزا و سزا داده می شوند: «وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ»[الأنعام/۱۲۸] روزی را که در آن همهی آنان را در کنار هم گرد میآوریم ای گروه جنّیان! شما افراد فراوانی از انسانها را گمراه ساختید. پیروان ایشان از میان انسانها میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم. و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معیّن و مقدّر فرموده بودی. میگوید: آتش جایگاه شما است و همیشه در آن ماندگارید مگر مدّت زمانی که خدا بخواهد. بیگمان پروردگار تو حکیم آگاه است.
«وَتَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»[هود/۱۱۹] و سخن پروردگار تو بر این رفته است که: دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای (پیرو نفْسِ امّاره و اهریمن مکّاره) پُر میکنم.
بدیهی است که عقوبت و سزایی بجز هنگام سرپیچی از انجام تکالیف صورت نمیگیرد.
بعثت پیامبر از جنیّان؟
خداوند متعال در قرآن کریم یکی از صحنههای روز قیامت را اینطور به تصویر میکشد: «یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنْذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ»[الأنعام/۱۳۰] (در آن روز خداوند بدیشان میگوید:) ای جنّیان و ای انسانها! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز بیم ندادند؟ میگویند: ما علیه خود گواهی میدهیم زندگی جهان، آنان را گول زد و علیه خود گواهی میدهند که ایشان کافر بودهاند.
عدّه ای از دانشمندان اسلامی از سیاق این آیه اینطور برداشت نمودهاند که از جنّ نیز انبیاء مبعوث شدهاند، چون آیه می فرماید:«یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ» ای جنّیان و ای انسانها، آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند؟
استاد «محمّد ربیعی» دانشمند نامدار کُرد، این نظریه را ترجیح داده و با دلائلی دیگر از قرآن کریم آن را تقویت نموده است.[v] اما بسیاری از دانشمندان اهل سنّت قائل به بعثت انبیاء در میان جنّیان نیستند و معتقدند که بعثت انبیاء فقط مخصوص انسان است. میگویند: منظور از رُسُل جنّ، همان دعوتگرانی است که از جنس جنّیان هستند و پیام را از پیامبر انسان میشنیدند و به عنوان دعوتگر به میان قوم خود باز میگشتند. در این زمینه به این دو آیه استناد میکنند که میفرماید: «وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ»[الأحقاف/۲۹و۳۰] (ای پیغمبر، خاطرنشان ساز) زمانی را که گروهی از جنّیان را به سوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند. هنگامی که حاضر آمدند، به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و گوش فرا دهید. هنگامی که ( تلاوت قرآن ) به پایان آمد، به عنوان مبلّغان و دعوتکنندگان (همجنسان خود، به آئین آسمانی) به سوی قوم خود برگشتند. اینان گفتند: ای قوم ما، ما به کتابی گوش فرا دادیم که بعد از موسی فرستاده شده است و کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند (و هماهنگ با کتابهای آسمانی پیشین است)، و به سوی حق رهنمود میکند و به راه راست راهنمایی مینماید.
ابن عباس میگوید: «الرُّسُلُ مِن بَنِی آدَم، و مِنَ الجِنِّ نُذُرٌ»[vi]. پیامبران از میان بنی آدم مبعوث شدهاند و دعوتگران پیام آور جنّیان بودهاند.
۱ـ المنجد عربی فارسی ترجمهی محمّد بندر ریگی. مادّهی جَنَّ.
۳ـ فخر رازی، مفاتیح الغیب ـ (۳۰ / ۱۳۱).
۴ـ صحیح مسلم – (۱۰ / ۲۹۵)، رقم:۳۷۶۴٫
۵ـ ربیعی محمّد، آئینه اسلام ، مسئله ی ۱۶۱٫
۶ـ تفسیر ابن کثیر – (۳ / ۳۴۰).
ادامه دارد