????گوشهای زیبا از زندگی پیامبر اکرم{ صلی الله علیه و آله و سلم}.
بهقلم: دکتر علی محمد محمدصَلّابی
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در ساخت خانهی خدا{کعبهشریفه} شرکت کرده است
((وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ))بقره/127
آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانهی کعبه را بالا میبردند (در اثنای آن دست به سوی خدا برداشته و میگفتند) ای پروردگار ما؛ از ما بپذیر، بیگمان تو شنوا و دانا هستی.
خانه کعبه مقدّس، پنج بار ساخته شده است.
-اوّلی: وقتی شیث بن آدم علیهما السلام آن را ساخت.
–دوّم: وقتی ابراهیم آن را بر پایه های اوّل بنا کرد.
–سوم: وقتی قریش پنج سال قبل از اسلام آن را بازساخت.
–چهارم: هنگامی که در زمان ابن الزبیر خیلی بد سوخته شد،!
روایت شده که ابو قَبیس قطعهای از آتش پرتاب کرد و به پوشش آن اصابت کرد و سوخت .
همچنین گفته اند که: زنی میخواست آن را بسوزاند و جرقهای از منقل خارج کرد و آن را سوزاند؛ ابن الزبیر در مورد تخریب و بازسازی مجدد آن مشورت کرد،پس ترسیدند که آنرا تخریب کنند بههمین خاطر گفتند: آن را به حال خود رها کنیم، بهتر است؛
ابن زبیر گفت: اگر خانه یکی از شما سوخته باشد، آیا به جز کاملترین تعمیر به چیز دیگری راضی خواهد شد و آیا مقدمه تعمیر آن ، تخریب آن نیست؟ لذا به آنها دستور داد که حفاری را به پایان برسانند.
طبق برخی روایات، وی هنگامیکه به پایههای آن رسید، کعبه را روپوش انداخت و مسقف کرد، مردم در آن حالت کعبه را طواف میکردند؛ تا جایی که ذکر شده روزی که ابن الزبیر کشته شد، جنگ شدّت گرفت و مردم درگیر شدند و طائفهای دیدهنشد که در کعبه پرسه بزند به جزو شتری که در آن جا بود .
هنگامیکه ساخت آن به پایان رسید، او درب آن را به زمین چسباند و برای آن درب دیگرى پشت آن قرار داد و سنگی را داخل آن گذاشت و این کار را به دلیل حدیثی که خالهاش عایشه برای او تعریف کرده بود انجام داد آنجا که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: آیا قومت را به یاد داری که از ترس هزینهی زیاد، کعبه را فقط تا مقام ابراهیم گسترش دادند! سپسفرمود: “اگر قوم شما بر جاهلیّت اتفاق نمینمودند، آن را خراب میكردم و بهتر از آن را میساختم ، و درب آن را به زمین میچسباندم و سنگ را در آن فرو میكردم ” …
وقتی محمّد{صلیاللهعلیهوآلهوسلم} سی و پنج ساله بود، قریش دور هم جمع شدند تا کعبه را از نو بسازند؛ چرا که دچار آتش سوزی شده بود و سیل دیوارهای آن را شکافته بود و همچنان میخواستند به مانند ابراهیم علیهالسلام آن را به صورت گلدستهای بالاتر، قد بکَشند، بنابراین میخواستند آن را برای بالا بردن سقف تخریب نمایند، اما از این تصمیم نگران بودند! ولید بن المغیره گفت: من شروع به تخریب آن میكنم، پس او كلنگ را برداشت، سپس بر روی آن بلند شد و گفت: خدایا! هدفم تخریب نیست! ما فقط میخواهیم آن را از نو و بهتر بسازیم.
از کنار دو ستون تخریب شد؛ بنابراین مردم آن شب منتظر ماندند و گفتند: منتطر میمانیم اگر چیزی اتّفاقی افتاد! دیگر تخریب را ادامه نمی دهیم و آن را همانطور که بود بازسازی می کنیم!! و اگر اتّفاقی برای آن نیفتاد نشانه این است که خدا از آنچه کرده ایم راضی است ! این ولید با این ابتکار به یک انسان شجاع تبدیل شد و به تخریب ادامه داد و افرادی نیز که همراه او بودند دست بهکار شدند تا اینکه سرانجام به (سنگهای سبز ریز شنی) رسیدند!
آنها کار را میان خود تقسیم کردند و هر قبیله را در منطقهای جداگانه به کار گماشتند و اربابان قریش و شیوخ آن نیز در حمل و نقل و برافراشتن سنگها شرکت کردند و پیامبر{صلیاللهعلیهوآلهوسلم} و عمویش عبّاس در ساختن کعبه مشارکت داشتند و آنها سنگها را جابجا میکردند؛ عبّاس به پیامبر{صلیاللهعلیهوآله} گفت: پایین تنه لباست را بر گردنت بگذار تا شما را از سنگ حفاظت کند، ناگهان پیامبر به زمین افتاد و چشمهایش به آسمان دوخته شد، سپس از زمین برخاست و گفت: «پیراهنم!پیراهنم ! “سپس تند دنباله پیراهنش را دور گردنش پیچید تا سنگها وی را اذیت نکنند. [البخاری (1582) و مسلم (340)].
وقتی به گذاشتن حجرالاسود در جای مخصوص آن رسیدند ، دچار اختلاف نظر شده و بر سر اینکه چه کسی آن را در جایش بگذارد درگیر شدند!
در شُرُف جنگ با یکدیگر بودند، که ابواُمیّه بن المغیره خطاب به آنان گفت: ای بزرگان قریش! داوری را در بین خودتان قرار دهید و آن نخستین کسی باشد که از دروازه مسجد وارد می شود! وقتی بر این پیشنهاد وی به توافق رسیدند محمّد{صلیاللهعلیهوآله} وارد شد و وقتی او را دیدند همگی گفتند: این شخص قابل اعتماد است، ما به داوری وی راضی هستیم.
وقتی محمد را در جریان درگیری های خود و توافق بر داوری وی گذاشتند گفت: “پارچهای بیاورید” آن را آوردند، پس حجرالاسود ه را با دستان خود بر آن قرار داد، سپس گفت: “بگذارید هر قبیله یک طرف پارچه را بگیرد ، سپس همه با هم آن را بلند کنید.” آن را بلند کردند، تا بهجایگاه خود رسید، رسولخوبیها، آنرا با دست مبارکش سر جای خود نهاد، سپس شروع به ساختن روی آن نمودند. [الحکیم (1/458 – 459) ، عبد الرزاق (5 / 100-101) و البیهقی فی الدلیل (2 / 56-57).
ارتفاع خانه کعبه به هجده ذراع رسید و درب آن از زمین جدا شد طوری که با پله از آن بالا می رفتند ؛ تا هرکسی وارد آن نشود و این طور نباشد که هر کس که دلش خواست بدان ورود پیدا کند و همچنین این کار مانع نفوذ آب به داخل آن می شد. شش ستون چوبی از سقف آن حمایت میکرد، البته قریش هزینه کافی برای ساخت وساز بر ستون های حضرت اسماعیل اختصاص ندادند بنابراین آنها سنگ را بیرون آوردند و به عنوان نشانه از آن دیواری کوتاه بر آن ساختند؛ آنها شرط بسته بودند که وارد ساخت آن نشوند! جز با هزينه پاک وحلال و نگذارند مهریه زنان فاحشه و معاملات ربوی و پول های غصبی در ساخت و ساز آن مورد استفاده قرار گیرد.
درسها، عبرت و مزایا این رویداد
*اهمیّت کعبه و قداست آن از نظر قریش
همین کافی بود که به دستور خداوند متعال بنیانگذاری آن را آغاز کنند و پایههای آن را ابراهیم و پسرش اسماعیل-صلوات الله علیهما-طراحی کنند؛ تا اولین خانهای باشد که تنها خدا را در آن عبادت شود.
به ضرس قاطع می توان گفت کعبه در طول عمر آن چهار بار ساخته شده است؛
برای اولین بار، همان روزی بود که ابراهیم – صلوات الله علیه-همراه پسرش اسماعیل اقدام به آن کردند.
دوم: اینکه قریش قبل از بعثت رسولاکرم آن را ساخت و پیامبر صلیاللهعلیهوآله در ساخت آن شرکت کرد.
سوم: وقتی خانه خدا در زمان یزید بن معاویه در آتش سوخت ، آن هم به دلیل محاصرهای که از جانب[حصین سکّونی]به ابن زبیر وارد شد! تا زمانی که او تسلیم شد؛ که ابن الزبیر آن را دوباره ساخت.
امّا بار چهارم در زمان عبدالملک بن مروان پس از کشته شدن ابن الزبیر بود ، آن را به آنچه در زمان رسول الله بود؛ برگردانده بود؛ زیرا ابن الزبیر شروع به بالا بردن بنای خانه کرد و آن را به شش بازویی که از آن خارج شده بود، افزایش داد و طول آن را به آسمان ده ذراع افزایش داد و برای آن دو درب ورودی و خروجی ساخت؛
و آنچه به وی جسارت این اقدام را داد روایتی بود که خالهاش عایشه برای او تعریف کرده بود انجام داد آنجا که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: آیا قومت را به یاد داری که از ترس هزینهی زیاد، کعبه را فقط تا مقام ابراهیم گسترش دادند! سپسفرمود: “اگر قوم شما بر جاهلیّت اتفاق نمینمودند، آن را خراب میكردم و بهتر از آن را میساختم ، و درب آن را به زمین میچسباندم و سنگ را در آن فرو میكردم “
روش مدیریت بحران و درگیری توسط پیامبر صلی الله علیه و سلم موفقیت آمیز و منصفانه بود و همه از آن راضی بودند و از ریختن خون های زیاد و از جنگهای سختی جلوگیری کرد . یکی از علایم عادلانه بودن داوری اش این بود که همه قبایل از آن راضی بودند و افتخار قرار دادن سنگ،مخصوص یک قبیله بدون قبیله دیگر نبود، و این از توفیق خداوند برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و تثبیت جایگاه خود قبل از بعثت،است.
واردشدن رسولخداصلیاللهعلیهوآلهوسلم از باب الصفا تقدیری از جانب خداوند برای حلّ این بحران بود که از نظر روانشناختی عبارت است از حل واقعه قبل از وقوع آن . همه از کاری که محمّد{صلیاللهعلیهوآلهوسلم} انجام داد راضی شدند و با دل و جان رعایت کردند، زیرا او فردی قابل اعتماد است که اشتباه نمیکند، و او شخص معتمدیست که از هیچ قبیلهای طرفداری نمیکند و خرابی بهبار نمیآورد و او متولی خانهها، روحها و خونها است.
واقعه بازسازی ساختمان کعبه، موقعیّت ادبی پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم در جمع قریش را آشکار کرد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در این حادثه به دو افتخار دست یافت:
۱-افتخار میانجیگیری بدون درگیری.۲-قطع جنگ پیش بینی شده بین قبایل قریش و هر اشرافیای به او احترام میگذاشت.
وی سنگ سیاه را در دستان شریفش نهاد و پس از بلند كردن آن را از فرشبرداشت و در جای خود در خانه کعبه قرار داد.
–مسلمان در تجدید بنای کعبه ، اوج محافظت الهی و قله موفقیّت ربانی در زندگی رسولخداصلیاللهعلیهوآلهوسلم را مشاهده میکند و متوجه میشود که چگونهخداوند، رسولخود{صلیاللهعلیهوآلهوسلم}را گرامی داشته است، با این توانایی فوق العاده برای حلّ مشکلات از نزدیکترین و آسانترینراه، و این همان چیزی است که شما میبینید، تمام زندگیپیامبر نقطه عطف پیام اوست؛ بنابراین پیام او انتقال حقایق به نزدیکترین روش و حلّ مشکلات به ساده ترینراه و کاملترین آن است.
یکی از مصادیق محافظت خداوند از پیامبر صلی الله علیه و سلم در جوانی در برابر آلودگی های جاهلیت و معایب آن آن اتفاقی بود که هنگام بازسازی کعبه برایش اتفاق افتاد و پیراهنش را بر گردنش نهاد و بر زمین افتاد و به کما رفت و چشمانش به آسمان خیره شد و گفت: پیراهنم؛ پیراهنم! پس پیراهنش را محکم کرد و دیگر پس از آن رسول خدا به صورت برهنه مشاهده نشد. [البخاری (1582) و مسلم (340)].
اللهم صل و سلم علی نبیک و رسول وحیک محمد وعلی آله و صحبه و من اتبعه بإحسان إلى يوم الدين.
برگرفته شده از کتاب:[مروری بر واقعیتها و تحلیل حقایق]
برگرداننده از عربی به فارسی: ابراهیم مهرابیان