اسلام و عشق به وطن
عشق به وطن موضوعی دامنه دار است و تحقیقات جداگانهای بر روی آن شده است. متأسفانه بعضی مواقع کسانی به نام دین تصور میکنند هر کس از عشق به خاک و وطن خود صحبت کرد، باعث قطع ارتباط و بیرون رفتن از امت اسلامی میشود. اما اگر ریزبینانه به آیات قرآن کریم و فرمودههای پیامبر اسلام(صلیالله علیه وسلم) توجه نماییم، برای ما مشخص خواهد شد که نه تنها عشق به وطن برای هیچ کسی گناه نیست، بلکه برعکس امری دینی و بر همه کس لازم است که به خاک، وطن و زادگاه اجداد خود علاقهمند باشد.
برای نمونه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» [الحشر: ۸]
یعنی: «همچنین غنائم از آنِ فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند. (بعد از اینکه بتپرستان مکه آنان را از وطن خود بیرون راندند و آواره شدند) تا اینکه به زندگی خود سروسامانی ببخشند، آن کسانی که فضل خدا و خوشنودی او را میخواهند و خدا و پیغمبرش را یاری میدهند، اینان راستانند.»
اگر با دقت به این آیه کریمه توجه نماییم، در میابیم که آیین اسلام آواره شدن از زادگاه خود را مورد توجه قرار داده و جزو مواردی است که غنیمت به آن تعلق میگیرد. غنیمت مالی است که مسلمانان از جنگ با کافران به دست میآورند.
خداوند متعال در آیه دیگری میفرماید:
«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» [ممتحنه:۸]
یعنی: «خداوند شما را باز نمیدارد از این که نیکی و بخشش کنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیدهاند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نراندهاند، خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
کسانی که با شما دشمنی نمیکنند؛ شما میتوانید با آنان دوست باشید، بعد از اینکه خداوند دوستی با اقوام بدرفتار و دشمن خدا و اسلام را منع کرد، در این آیه برای ما مشخص میکند که مردمانی جنگافروز و ناپاک با مردمانی صلحطلب و آرام از هم جدا هستند. در این آیه خداوند امتیازی برای کسانی که آواره شدهاند و از زادگاه خود بیرون راندهاند قائل میشود.
همانگونه پیامبر (صلیالله علیه و سلم) میفرماید:
عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- لِمَکَّهَ: «مَا أَطْیَبَکِ مِنْ بَلَدٍ وَأَحَبَّکِ إِلَیَّ، وَلَوْلا أَنَّ قَوْمِی أَخْرَجُونِی مِنْکِ، مَا سَکَنْتُ غَیْرَک.»
یعنی: «ای مکه تو پاکترین شهری و چقدر دوست داشتنی هستی، به خدا سوگند اگر مردمانم من را بیرون نمیکردند، هیچ وقت تو را ترک نمیکردم و همیشه کنارت میماندم.»
هرچند علما فرمودهاند: در دین مبین اسلام بعضی مکانها از جایگاه ویژهای برخوردار هستند و از مکانهای دیگر مبارکتر میباشند، شهر مکه هم یکی از آن مکانهای ویژه است. اما علاقه پیامبر اکرم(صلیالله علیه وسلم) به مکه فراتر از این بود، چون مکه زادگاه خود و پدرانش بود، دوران کودکی و جوانی خود را در این شهر سپری نموده بود. بر همین مبنی دفاع از خاک و وطن واجبی دینی است قبل از اینکه یک امری وطنی باشد. پیامبر(صلیالله علیه وسلم) در جواب مردی که از ایشان در این باره سوال کرد فرمود:
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ أَرَأَیْتَ إِنْ جَاءَ رَجُلٌ یُرِیدُ أَخْذَ مَالِى؟ قَالَ: فَلاَ تُعْطِهِ مَالَکَ. قَال:َ أَرَأَیْتَ إِنْ قَاتَلَنِى؟ قَال:َ قَاتِلْهُ. قَال:َ أَرَأَیْتَ إِنْ قَتَلَنِى؟ قَالَ: فَأَنْتَ شَهِیدٌ. قَالَ: أَرَأَیْتَ إِنْ قَتَلْتُه؟ُ قَالَ: هُوَ فِى النَّارِ.» (أخرجه مسلم)
یعنی: «عبدالرحمن از ابوهریره(رضی الله عنه) روایت میکند که گفت: «مردی نزد پیامبر(صلیالله علیه وسلم) آمد و از ایشان سوال کرد: اگر کسی بخواهد خانه و کاشانهام را از من بگیرد، چه کنم؟ پیامبر فرمود: نگذارید، گفت: اگر به زور این کار را بکند و با من جنگید؟ فرمود: دفاع کن و تو هم بجنگ، گفت: اگر من را کشت؟ پیامبر فرمود: شهید خواهی شد، گفت: اگر من او را کشتم؟ فرمود: به آتش افکنده میشود.»
در جای دیگر میفرماید:
وَعَنْ سَعِیدِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ: سَمِعْت النَّبِیَّ یَقُولُ: «مَنْ قُتِلَ دُونَ دِینِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ وَمَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ.» (رَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَالتِّرْمِذِیُّ وَصَحَّحَهُ)
یعنی: سعید پسر زید میگوید: از پیامبر خدا(صلیالله علیه وسلم) شنیدم که فرمودند: «هرکس به خاطر دفاع از دینش، هر کس در دفاع از جانش، هر کس به خاطر دفاع از مال و ثروتش، هر کس به خاطر دفاع از خانواده اش کشته شود، شهید بوده و به مقام شهادت خواهد رسید.»
بنابراین این فرموده و بسیاری از فرمودههای دیگر این پیام را میرساند که تمام انسانها حق آن را دارند که در زادگاه خود و اجدادشان دفاع کنند. البته این مطالب بدان معنا نیست که ما برای خاک و وطن خود (تعصب) داشته باشیم، چون عشق به وطن با تعصب کورکورانه بسیار متفاوت است. در این زمینه پیامبر اکرم(صلیالله علیه وسلم) میفرماید:
عَنْ صَدَقَهَ بن یَزِیدَ، قَالَ: «حَدَّثَتْنِی بنتُ وَاثِلَهَ بن الأَسْقَعِ، عَنْ أَبِیهَا، قَالَ: قُلْتُ:یَا رَسُولَ اللَّهِ، الرَّجُلُ یُحِبُّ قَوْمَهُ، أَعَصِبِیٌّ هُوَ؟ قَالَ: لا، قُلْتُ: مَنَ الْعَصَبِیُّ؟ قَالَ: الَّذِی یُعِینُ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ.»
یعنی: از صدقه بن یزید روایت است که گفت: «بنت واثله بن اسقع از پدرش تعریف کرد و گفت: ای پیامبر خدا، مردی که قوم و قبیلهی خود را دوست داشته باشد، آیا نژادپرست است؟ فرمود: خیر، گفتم: نژادپرست کیست؟ فرمود: کسی که قوم و خویشاوندان خود را بر ظلم یاری کند.»
از طرفی دیگر ما همه بندگان خدا هستیم، هیچ کسی بر دیگری برتری ندارد؛ پیامبر(صلیالله علیه وسلم) میفرماید:
«باب خطبه النبی صَلَّی الله عَلیه وسَلَّم بمنی
عَنْ أَبِی نَضْرَهَ، عَمَنْ شَهد خُطْبَهَ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی أوَسَطِ أَیَّامِ التَّشْرِیقِ. قال: قَالَ رَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: أَیُّهَا النَّاسُ، أَلاَ إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ، أَلاَ وَإِنَّ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ، أَلاَ لاَ فَضْلَ لِعَرَبِیٍّ عَلَى عَجَمِیٍّ وَلاَ لِعَجَمِیٍّ عَلَى عَرَبِیٍّ، وَلاَ أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، وَلاَ أَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، إِلاَّ بِالتَّقْوَى ألا هَلْ بَلَّغْتُ؟ قَالُوا: بَلَّغَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.»
یعنی: «از ابی نضره روایت است که پیامبر اکرم(صلیالله علیه وسلم) در مبحث روز دوم ایام تشریق در این باره فرمود: ای مردم بدانید و آگاه باشید که خداوند واحد است و هیچ شریکی ندارد، بدانید پدر شما یکی است و آن حضرت آدم است، آگاه باشید که عرب هیچ برتری بر عجم ندارد، عجم هم هیچ برتری بر عرب ندارد، سیاه پوست هیچ برتری بر سرخ پوست ندارد، سرخ پوست هم هیچ برتری بر سیاه پوست ندارد، برتری تنها با تقوا و خداپرستی است، آیا من این پیام را به شما رساندم؟ گفتند: بله، پیامبر(صلیالله علیه وسلم) فرمود: این پیام را به دیگران برسانید.»
تمام اینها در زمانی است که ما ملت کرد صدها سال است به دلیل کرد بودن، مورد ظلم و ستم قرار گرفتهایم. با توجه به اینکه تنها مساحت کردستان عراق بیشتر از چهل هزار کیلومتر مربع است و مساحت کردستان در چهار کشور به پانصد هزار کیلومتر مربع خواهد رسید، اگر آنرا با بعضی از کشورهای دیگر مقایسه کنیم، برای مثال: خیلی بیشتر از کشور هلند، چهار برابر کشور بحرین میباشد کشورهایی وجود دارند که مساحت آن به اندازه منطقهای از مناطق ما میباشد، ولی متأسفانه ما اجازه داشتن حکومت مستقل را نداریم. در حالیکه حتی اسم یکی از کوههای کردستان در قرآن کریم آمده است:
«وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» [ هود:۴۴]
یعنی: «(بعد از هلاک کافران) گفته شد که: ای زمین! آب خود را فرو خور، و ای آسمان! از باریدن بایست، و (آن گاه به دستور خدا) آبها از میان برده شده و فرمان اجرا گردید و کار به انجام رسید و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت (و در این وقت بود که) گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران!»
کوه جودی: در نزدیکی شهر موصل در کردستان عراق و جنوب ترکیه قرار گرفته که اکنون به این نامها معروف است: «آرارات، هراوراد، بخشنده، جودی، گودی، کوردی، کردین»
در دین مبین اسلام مادەای وجود دارد به آن “احیاء الموات” میگویند: یعنی زنده کردن زمینهای مرده. به گونهای که هر کس میتواند زمینی را پاکسازی کرده و بر روی آن کار کرده و آنرا هموار کند و بر همین اساس میتواند مالک آن زمین شود. در این مورد پیامبر(صلیالله علیه وسلم) میفرماید:
«عَنْ عَائِشَهَ رَضِیَ الله عَنْهَا ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَیه وسَلَّم: الْعِبَادُ عِبَادُ الله وَالْبِلاَدُ بِلاَدُ الله، فَمَنْ أَحْیَا مِنْ مَوَاتِ الأَرْضِ شَیْئًا، فَهُوَ لَهُ، ولَیْسَ لِعِرْقِ ظَالِمٍ حَقٌّ.»
یعنی: «تمام انسانها بنده خدای متعال هستند، شهرها و روستاها ملک خداوند است، هرکسی زمینی مرده را زنده کند، آن زمین مال ایشان است، هیچ کسی حق ندارد به زور و بدون اجازهی ایشان از آنجا بهرهبرداری کند.»
این ماده شامل کسانی میشود که قبل از تمام هموطنان خود زمینی را پیدا کرده و آنرا پاکسازی و مسطح نموده بدون اجازه ایشان هیچ کسی حق استفاده از آن زمین را ندارد، پس چگونه است کسانی به خود اجازه میهند خاک، وطن و زادگاه مردمانی را غصب کنند که هزاران سال است مالک آنجا هستند؟!؟
«و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین»
نویسنده: دلشاد شمس الدین بالکی
ترجمه: امید شکری