بیان عزیزی
بیشتر لغتشناسان، واژه «تربیت» را از ریشه «ربب» گرفتهاند. راغب میگوید:«الرَّبُّ فی الأصل: التربیة، و هو إنشاء الشیء حالاً فحالاً إلى حدّ التمام، یقال رَبَّهُ، و ربّاه و رَبَّبَه.»«رّب: در اصل به معنى تربیت و پرورش است، یعنى ایجاد کردن حالتى پس از حالتى دیگر در چیزى تا به حدّ نهایى و تمام و کمال آن برسد.» (راغب اصفهانی، /336 نیز رک: مقاییس اللغة، لسان العرب، التحقیق فی کلمات القرآن)
اما برخی آن را از ریشه «ربو» دانستهاند:«الربا: الفضل و الزیادة، و ربى الصغیر یربى من باب تعب و ربا یربو من باب علا: إذا نشأ، و یتعدّى بالتضعیف فیقال ربّیته- فتربّى.»«ربا عبارت است از زیادی و افزایش و هرگاه گفته میشود: ربّی الصغیر یربّی ـ از باب تعب یا ربا یربو از باب علاـ یعنی رشد و نمو کرد. با مضاعف شدن متعدی میشود و گفته میشود ربّیته ـ فتربّی.» (مصباح اللغة نیز رک: مقایس اللغة، صحاح اللغة)صاحب «التحقیق فی کلمات القرآن» میگوید:«(وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً) (اسراء/24) فالمناسب أن یکون لفظ ـ التربیة ـ فی هذا المورد من مادّة الربو لا من الربب، فانّ المعنى العام فی جمیع الموارد هو تحقّق الانتفاخ و الزیادة الجسمانیّة و حصول النشوء المادّىّ الظاهرىّ تحت مراقبة الوالدین، و أمّا التربیب و السوق الى الکمال المعنوىّ غیر متحقّق فی أغلب الموارد و بالنسبة الى أغلب الأولاد.» «مناسب این است که واژه «تربیت» در این موارد از ماده «ربو» باشد نه «ربب»، برای اینکه معنای عام این واژه در همه این موارد عبارت است از تحقق آماسیدگی و افزایش جسمانی و رشد مادی ظاهری زیر نظارت والدین.
و اما تربیب و سوق دادن به سوی کمال معنوی در بیشتر موارد این واژه و نسبت به بیشتر فرزندان تحقق نمییابد.»اگر نظریه نخست درست باشد، معنای تربیت که در فارسی با تعبیر پروردن یا پرورش دادن بیان میشود (دهخدا)، به معنای رشد دادن و به کمال رساندن خواهد بود که ناظر به دو بعد معنوی و جسمی شیء یا شخص است.اما اگر نظریه دوم درست باشد، در این صورت معنای تربیت مترادف تغذیه و حمایت و صیانت متربی در برابر آسیبها میشود، چنان که جوهری در «الصحاح» و ابن فارس در «مقاییس» گفته بودند و تربیت تنها ناظر به بعد مادی و جسمی شیء یا شخص ـ نمو و افزایش جسمی ـ خواهد بود.شاید کسانی که تربیت را به معنای شکوفا سازی استعدادهای نهفته در شیء یا شخص گرفتهاند، دیدگاه نخست را برگزیدهاند.اما در قرآن کریم مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربو» و دو بار به کار رفته است؛ یکی در سوره اسراء آیه 24؛ (رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا)و دیگری در سوره شعراء آیه 18؛ (أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا).
با توجه به این کاربرد قرآنی و نیز سخنان لغتشناسان در مورد ریشه و معنای واژه تربیت، این نتیجه را میتوان گرفت که تربیت در قرآن به معنای دوم، یعنی تغذیه و حمایت به کار رفته است، نه معنای نخست یعنی به کمال رساندن یا سوق دادن به سوی کمال؛ زیرا ریشه «ربو» چنان که اشاره شد، به معنای دوم میآید.این ادعا با دو قرینه تأیید میشود: یکی اینکه دو کاربرد یاد شده در ترکیب با واژه «صغیر» و «ولید» صورت گرفته است و در مورد آن دو، تغذیه و نمو جسمی و بدنی بیشتر مطرح است. دیگر اینکه در آیه اخیر، تربیت به شخصی ـ فرعون ـ نسبت داده شده است که خود فاقد کمال و رشد است، چنین فردی چگونه میتواند دیگری را به سوی کمال و رشد رهنمون باشد؟!
قرآن کریم به جای واژه تربیت به معنای جامع نخست یعنی به کمال رساندن، از دو واژه دیگر استفاده کرده است: یکی «انبات»؛ (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً)(آل عمران/37)، و دیگری «صنع»؛ (وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی)(طه/39).این دو واژه بر خلاف واژه تربیت از دو نظر جامعیت و گستردگی دارند: یکی از نظر معنایی که هم فرایندهای ناظر به جنبه مادی و جسمی تربیت را در بر میگیرد و هم فرایندهای معنوی و ناظر به بعد روحی و فکری را. و دیگر از جهت زمانی اختصاص به سن خاصی ندارد، بلکه سراسر زندگی انسان را در بر میگیرد، بر خلاف واژه تربیت که تنها در مورد کودک (صغیر- ولید) مطرح شده است.در کنار سه واژه «تربیت»، «انبات» و «صنع» که اولی ناظر به جنبه مادی و جسمی است و دو مورد دیگر ناظر به هر دو بعد مادی و معنوی، واژه دیگری وجود دارد که تنها ناظر به جنبه معنوی و فرامادی است و آن عبارت است از واژه «تزکیه». این واژه که از ریشه «زکو» است، در نگاه لغتشناسان به دو معنا آمده است: یکی «رشد و نمو دادن» و دیگری «تطهیر و پاک کردن»؛«و قد تکرر ذکر «الزکاة» فی الکتاب و السنة، و هی إما مصدر «زکى» إذا نمى لأنها تستجلب البرکة فی المال و تنمیه و تفید النفس فضیلة الکرم، و إما مصدر «زکا» إذا طهر لأنها تطهر المال من الخبث و النفس البخیلة من البخل.» «واژه «زکات» در کتاب و سنت تکرار شده است. این واژه یا مصدر فعل «زکی» به معنای رشد کردن است، برای اینکه زکات باعث جلب برکت در مال شده و باعث رشد آن میگردد و در نفس زکات دهنده نیز فضیلت کرم ایجاد میکند. و یا مصدر فعل «زکا» به معنای پاک شدن است، برای اینکه زکات باعث پاکی مال از پلیدی و پاکی نفس از صفت بخل میشود.» (نیز رک: العین، المفردات، مقاییس اللغة، التحقیق فی کلمات القرآن)شاید ریشه «زکو» همان گونه که اکثر لغتشناسان گفتهاند، به معنای رشد و نمو باشد، اما از آن جهت که پاک کردن باعث رشد و نمو میشود، بر پاک کردن نیز «تزکیه» اطلاق شده است، از قبیل تسمیه سبب به اسم مسبب.به هر حال واژه «تزکیه» چه به معنای رشد و نمو دادن باشد و چه به معنای پاک کردن، در هر صورت وقتی در مورد انسان به کار میرود، ناظر به جنبه معنوی و روانی وی است، نه مادی و جسمیاش و از همین رو تزکیه جزء رسالت و مسئولیت پیامبر اسلام معرفی شده است؛(لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ)(آلعمران/164)«خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.»به این ترتیب در قرآن گرچه سه گونه تربیت مطرح شده است (تربیت جسمی، تربیت روحی، تربیت جسمی و روحی)، اما مشتقات واژه «تربیت» تنها در مورد نخست به کار رفته است و برای تربیت معنوی و روحی، از واژه «تزکیه» استفاده شده است.
معادل فارسی واژه تربیت، یعنی پروردن یا پرورانیدن یا پرورش دادن، گر چه مفهوم کلی و چند بعدی است و فرایندهای ناظر به جنبه معنوی چون تأدیب و تعلیم، و ناظر به جنبه مادی مانند بزرگ کردن، تغذیه و حمایت کردن را فرا میگیرد، اما این معادل واژگانی برابر با واژه تزکیه نیست، زیرا تزکیه چنان که راغب گفته است، به معنای رشد و نمو دادن است اما نه هر رشدی، بلکه رشد دادنی که همراه با خیر و برکت باشد و این در مورد انسان هنگامی تحقق مییابد که همراه با حقایق اعتقادی و ارزشها و فضایل اخلاقی باشد، چنان که برخی مفسران نیز اشاره کردهاند؛«التزکیة تفعیل من الزکاة بمعنى النمو الصالح الذی یلازم الخیر و البرکة فتزکیته لهم تنمیته لهم نماء صالحابتعویدهم الأخلاق الفاضلة و الأعمال الصالحة فیکملون بذلک فی إنسانیتهم فیستقیم حالهم فی دنیاهم و آخرتهم یعیشون سعداء و یموتون سعداء.» «تزکیه از باب تفعیل از زکات مشتق شده است که به معنای رشد شایسته است، به گونهای که همراه با خیر و برکت باشد. پس تزکیه مردم توسط پیامبر یعنی رشد شایسته دادن آنها از طریق عادت دادنشان به اخلاق نیک و رفتار شایسته تا بدین وسیله در انسانیتشان به کمال برسند و وضعیتشان در دنیا وآخرت بهبود یابد و سعادتمند زندگی کنند و سعادتمندانه بمیرند.»«و التزکیة: جعل الشیء زکیاً، أی کثیر الخیرات. فقوله: «تُطَهِّرُهُمْ» إشارة إلى مقام التخلیة عن السیئات. و قوله: «تُزَکِّیهِمْ» إشارة إلى مقام التحلیة بالفضائل و الحسنات. و لا جرم أن التخلیة مقدمة على التحلیة. فالمعنى أن هذه الصدقة کفارة لذنوبهم و مجلبة للثواب العظیم.» (ابن عاشور، 10/196)«تزکیه به معنای چیزی را دارای خیر کثیر قرار دادن است. پس سخن خداوند که فرمود: «تطهّرهم»، اشاره دارد به مقام تخلیه از بدیها و سخنش که فرمود: «تزکّیهم»، اشاره دارد به مقام تحلیه و آراستن به فضایل و نیکیها و ناگزیر تخلیه مقدمه تحلیه است. پس معنای آیه این میشود که صدقه، کفاره گناهانشان و باعث جلب ثواب عظیم میگردد.»بنابراین با توجه به واژگان متفاوت به کار رفته در قرآن در موضوع تربیت، (تربیت، تزکیه، صنع، انبات و …) و مفاهیم متفاوت و متعددی که در آنها وجود دارد، نمیتوان از تربیت به صورت کلی و بدون تعیین مصداق و معنای خاص آن بحث کرد، زیرا هر یک از معانی و حوزه کاربرد آنها احکام و آثار ویژهای دارد .
🌹بیان عزیزی/پاوه ۱۵دی🌺
ادامه دارد…