
مترجم: حسن محمدی آذر
استاد بزرگوار ،متفکر برجسته ، چیره دست و جسور راشد الغنوشی هشتاد و دومین سالگی ولادت خود را از عمر مبارکش در پشت میلهای ظلم و ستم سپری مینماید.
این جریان هم در اثر مصادره افکار و نظرات راجع به تصفیه حسابهای سیاسی فاقد ارزش و هر گونه سودی میباشد..
ایشان در زندانهای سرکشان و ستمگران است شیخ به جسم در زندان به سر میبرد ولی او بوسیله صبر، تاثیر و منزلت و اندیشهای که دارد از مرزها عبور کرده است.
استاد راشد الغنوشی از شخصیتهای بزرگ و صاحب اندیشه و با فرهنگ محسوب میشود که به خانوادههای عربی اسلامی و انسانی منسوب میگردند کسانی که از ارزشهای انسانی از قبیل آزادی، دمکراسی ، عدالت اجتماعی ، معاهدات بین حکومت و مردم و نیز حقوق بشر اعم از زن و مرد دفاع مینمایند. ایشان و همفکرانش در این راه دشوار و طولانی در زندانها، تبعیدگاها در اثر اتهامات ناروا و ترور شخصیتی، سختی و مشکلات طاقت فرسایی متحمل شدند و در این راه قربانیهای فراوانی دادند و فداکاریهای زیادی کردند.
دشمنان او از ترور شخصیت و حذف او از نقشه سیاسی تونس و عربی اسلامی دست بردار نبودند. اما فراموش کردند که اندیشه ها هرگز نمیمیرند و مبارزه صادقانه همیشه به یاری خدا از نابودی مصون میماند. و خداوند الگوهای بزرگ را چراغ راه قرار داده است که نسل بعد از نسل ، دولت ها ، ملتها و جامعها بوسیله آنها هدایت و رهنمون میگردند.
من استاد غنوشی را از زمانی که چشم به دنیا گشودهام و دنبال نهضتهای اسلامی در جهان عربی و اسلامی رفتهام میشناسم زمانی که در دوره سرهنگ معمر قدافی در زندان بودم سخنان او را شنیدم و از فعالیت ، تبلیغ ، بازداشت ، و بلا و گرفتاریهایی که در حکومت حبیب بورقبیه بر سر او و همفکرانش آمد مطلع هستم. وقتی که از زندان آزاد شدم و از لیبی مهاجرت کردم در آن هنگام در عنفوان جوانی بودم در شهر جده در مهمانی که استاد فتحی خولی ( رحمه الله ) ترتیب داده بود شیخ راشد الغنوشی را ملاقات نمودم بر ایشان سلام کردم و به کلام جذاب او گوش فرا دادم و با افکار نورانی او آشنا شدم استاد پیوسته در مقابل من تبسم میکرد تا جایی که اکنون هم به یاد آن صحنه هستم واقعا ایشان را شخص بشاش با صورت سرخ گون در لباس سنتی تونسی زمانی که در دهه آخر رمضان مشغول طواف کعبه شریف بود بارها و بارها دیدهام. سپس نوشتهها و مقالات و مواضع او را پیگیری نمودم و در کنفرانسهای متعدد و گردهمای های تبلیغی منحصر به فرد او، درکنارش بودم.
همچنین در ملاقاتهای اتحاد و همگرایی جهانی علماء مسلمان به همراه ایشان بودم من زیاد از ایشان سوال میکردم
علاقه من نسبت به استاد الغنوشی مثل علاقه شاگرد تلاشگر از لحاظ الگو پذیری در علم ، اخلاق و تجارب استادش بود.
در هیچ کنفرانسی یا در خانه شیخ و یا محل دفتر حزب نهضت با ایشان برخورد نکردهام مگر این که از اندیشه و دانش وی بهره کافی برده ام.
آیا جای چنین مرد بزرگی با این منزلت علمی و تجارب غنی زندان است، یا میبایست در بین فرزندان کوچک و بزرگ ملت خود میبود تا از تجارب و افکار او که با مرور زمان پخته شده و تجربه ها او را صیقل داده و آب د.یده کردهاند بهره میبردند یا این که شب ، تاریکی خود را بر همه جا گسترانیده و او شعاعی در دل تاریکی و یا شمعی است که شب تیره و تاریک را روشنایی میبخشد؟
به راستی شیخ راشد الغنوشی بهترین میراث فکری ، سیاسی ، اسلامی و انسانی میباشد که بوسیله کتابهای خود و موضعگیرهای ارزشمند و ترجیح مصلحت عام بر مصاحت خاص و اخلاصش برای اسلام عزیز ، تمدن ، فرهنگ و هویت اسلامی و دفاع از آنها و حمایت از دین مبین اسلام در محافل بین المللی به این جایگاه رسیده است.
او خیلی حریص است تا کشور عزیز تونس چون شمع روشنی بخش در دل بهار عربی بماند و از لحاظ دمکراسی ، دیگر اندیشی و عدالت نمونه کامل باشد.
او بر این باور است که بزرگترین خطر برای اسلام در نبود آزادی و عدم ضمانت کافی برای آزادی بیان و اندیشه ، آزادی عقیده ، آزادی تغییر وتحولات و دیگر آزادیهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی بصورت کلی و جزئی میباشد و در این موارد خود نمایی میکند.
در واقع استاد الغنوشی جبر را با همه اقسامی که دارد رها کردهاست و گفتگو را تنها راه کار برای حل اختلافات میداند.
فرازی از سخنان او در رابطه با این موضوع : ” ما بحث و گفتگوی مفید میکنیم و سلاح ما هم در این میدان واژه ها هسنتد نه گلوله ها.
استاد غنوشی ، شاگردان و دوستان او از ملت تونس برای این که این کشور در صلح و صفا ، تحولات اجتماعی، پایه گذاری دمکراسی ممتاز ، نمونه بارز باشد بسیار سعی و کوشش کردند ،( هنگامی که کتاب دمکراسی و حقوق بشر در اسلام او را مطالعه میکنی ) شیخ راشد را مییابی که خیلی بر قوانینی که طراحی کرده توانمند میباشد و به بیشتر پرسشهای انسانهای با فرهنگ و روشنفکر که مسایل اجتماعی، اسلامی و عربی آنها را به خود مشغول کرده است پاسخ میدهد. و در کتابهای خود از قبیل ” مبادی حکومت و قدرت در اسلام ” ، ” ضرورت قدرت و جامعه ” و ” اصول شریعت در حکومت اسلامی و ...” این موضوعات را تشریح کرده است. و در خصوص واسطهی روابط دین با سیاست ، طبیعت رابطه بین اسلام و سیاست ، مشکلات وحدت ، اختلاف در اسلام وسیاست ، شورا و چند دستگی درتجزیه مسلمانان بحث به میان میآورد و همچنین در مورد علم و انصاف ، شجاعت ، ادبیات فاخر ، التزام به اخلاق کریمانه در هنگام مجادله و گفتگو با مخالفان خود ، ایجاد مسیرها برای درهای مسدود شده و موازنه بین افکار و مذاهب با شفافیت تمام بحث مینماید و در این راستا به قرآن کریم و احادیث شریف و چند نمونه از تاریخ استدلال میکند.
ایشان در سخنان خود در مورد آزادی و حقوق بشر در اسلام به سبک جدبد بحث مینماید و چنین بیان میکند که آزادی یکی از مقاصد شریعت اسلامی میباشد و در مورد آزادی بیان ، مسئله ارتداد ، زن و آزادی، اقتصاد و آزادی در میان جامعه مدنی به بحث و مناقشه میپردازد و مفهوم آزادی و حقوق بشر را در غرب و نیز نگاه اسلام به آزادی و حقوق بشر را توضیح میدهد سپس بیان میکند که مسئله عقیده ، از اصول حقوق بشر در اسلام به حساب میآید و همچنین در خصوص فکر اسلامی نو و موضوع حقوق بشر و چهار چوب عامی که برای حقوق بشر در اسلام وجود دارد و نیز در مورد آزادی ادیان و قانون حکومت پیامبر صلی الله علیه و سلم در مدینه صحبت میکند.
و یک دیدگاه فکری ارائه مینماید که بین قدیم و معاصر ، نمونه و واقعیت ، ماده و روح ، دنیا و آخرت در خود جمع میکند که مرکب از تمدن اسلامی و فرهنگ انسانی و خرد روشنگر و منطق سلیم و وجدان آگاه بوده و مملو از شوق و ارتباط معنوی به اسلام میباشد
و با کمال شهامت جبر را رها میکند و تحقیقاتی در مورد سببها و راه کارها ارائه میکند و اما در” کتاب زن در میان قرآن و شئونات واقعی مسلمانان ” خیلی خوب و مفید حق مطلب را ادا کردهاست
و در خاتمه کتاب میگوید: در دین اسلام هیچ توجیهی وجود ندارد که نصف جامعه اسلامی از حوزه مشارکت و کار در امور اجتماعی محروم شوند بلکه این محرومیت قبل از این که ستمی در حق زن تلقی شود یک اجحافی در حق دین اسلام و امت اسلامی میباشد.
زیرا به هر اندازه مشارکت زنان در جامعه رشد و تعالی پیدا کند درست به همان اندازه هوشیاری و آگاهی آنها نسبت به جهان و تسلط بر آن رشد پیدا میکند لذا هیچ راهی برای وصول به این نتیجه وجود ندارد مگر این که موانع فکری و علمی در مسیر مشارکت آنها در امور اجتماعی برداشته شود و آگاهی زنان بوسیله آموزههای اسلامی و اطلاعات جهانی بالا رود و به توانایی آنها اعتماد شود
و برای بوجود آوردن نسلی همانند خود
در امور مهم اسلامی و اجتماعی سهیم شوند.
باز میافزاید…
” زن وقتی از لحاظ علمی و توانایی به درجه ای مطلوب برسد آن وقت ما باید به حقوق برابری برای آنها اعتراف کنیم و در زندگی سیاسی مانند مرد مشارکت داده شود بدون این که از مسئولیت وی در حوزه احترام و اخلاق اسلامی اندکی کاسته شود.
پس برتری انسان ها تنها از لحاظ لیاقت، اخلاق و جسم است به هیچ وجه بر حسب جنسیت یا رنگ نیست. به این آیه توجه فرمایید : “یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ” ( ای مردم ما همه شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما به صورت ملتها و قبایل مختلفی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا برترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما میباشد و خداوند دانا و آگاه است”
ما امروز چه قدر از نظر بیداری و نهضت دینی به زنان
پیشوا از سنخ حضرت عایشه ، خدیجه ، ام سلمه ، فاطمه ، اسماء ، ام عمار، زینب غزالی و دکتر سعاد فاتح… نیاز داریم! پس منزلت و جایگاه دختران ما کجاست ؟”
زمانی که کتابها و مقالات استاد و اندیشمند اسلامی ،
روشنفکر و فیلسوف واقعی راشد الغنوشی و رهبر نهضت اسلامی تونس را میخوانید خود را در مقابل نویسنده برجستهای در این قرن مییابی
که شناخت فراوانی از فرهنگ اجتماعی و تبحر کافی از مسایل
فلسفی مربوط به قدیم و معاصر دارد و از آن بهره میجوید.
او بر علوم معاصر خود و تمام جریانات سیاسی ، تمدنها، مسایل اقتصادی ، معاهدات جهانی و مکتبهای فکری آگاه است و به هیچ وجه این علوم بر عقاید ثابت اسلامی ایشان کوچکترین اثر منفی نگذاشته است.
در نوشتههای ایشان یک نوع ابتکار و نوگرایی وجود دارد و در آنها پاسخ به پرسشهایی به چشم میخورد که اذهان نسل معاصر ما را به خود مشغول کرده است و به تمام این قضایا با مراجعه به اسلام بلند مرتبه پاسخ میگوید.
استاد غنوشی مسایل پر اهمیت اسلامی و چالش های معاصر را تشریح و تبیین نموده است این کار را نیز با بیان نظریههای روشنگرانه ، میانه رو و حکیمانه با تکیه بر اصول ثابت اسلامی و قاطع به انجام رسانده است زیرا وی دارای توانایی منحصر به فرد در ارائه مطالب فکری مسلم و تحلیل و بررسی قوانین اسلامی ، آن هم با سبک جدید و به روز میباشد. بطوری که نظریههای او به طریق بسیار معقول و مقبول به خواننده منتقل میشود در نتیجه انسانهای روشنفکر در برابر اسلوب منطقی ، عقلی و شرعی ایشان سر تسلیم فرود میآورند چرا که پس از توفیق الهی تجارب پر بارش در این مسیر به کمک ایشان آمده است. زیرا استاد غنوشی صرفا یک نظریه پرداز یا یک متفکر نبست که در عالم فکر و اندیشه ها جولان نماید و تنها در عمق و ژرفای آن افکار غواصی کند بلکه او یک انسان عملگرا ، مجاهد ، مبارز و چیره دستی
در قوانین و منشورات نهضت ملت های عربی و اسلامی میباشد و در همه نهضت های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، پرورشی و علمی آن ملتها مشارکت داشته است.
لذا نهضتهای اسلامی ، موسسات فرهنگی ، اجتماعی و فکری در عالم عربی و اسلامی از بینش و کتابهای او استفاده مینمایند و به زبانهای متعددی ترجمه کردهاند و افراد زیادی از امت اسلامی که یکی از آنان بنده میباشد از این کتابها خیلی درس آموختهاند.
شیخ راشد الغنوشی – که انشاءالله بزودی از اسارت آزاد می گردد – یکی از ستونهای درخشان اسلامی در
این عصر میباشد که تمام عمر مبارک خود را در راه خدمت به اسلام و امت
اسلامی سپری کرده و دیدگاههای فکری خود را راجع به آزادی ، حقوق بشر در نظام اسلامی ، تاریخ اسلام ، ارائه نموده است و از آن دفاع میکند و جایگاه آن را گرامی میدارد و آن قضایا را در عالم اندیشه ، فرهنگ ، تمدن و تریبونهای جهانی وارد کرده و از فراخ ترین مسیر وارد آن شده و نقش بزرگ و قابل توجهی در عزت بخشیدن به مسلمان به وسیله ازرشها ، تمدن و فرهنگ آنها در سطح انسانی و اجتماعی ایفا کرده است. ایشان اکنون طبق سنت الهی در حال سپری کردن بلا و مشقت میباشد و پس از هر رنجی بخششی از طرف خدا وجود دارد من فکر میکنم الان چنین میگوید : از دست دشمنان من چه کاری بر میآید در حالی که بهشت در قلب من قرار گرفته و زندان خلوت من و مرگ برایم شهادت است.
شخصیت شیخ راشد آن طور که بعضی از تصوف سنی مذهب ایشان را معرفی نموده اند او دارای زهد و تقوای فراوانی میباشد که این صفت هم شامل خدا شناسی و عرفان میشود او بوسیله صدای دلنشینی که دارد حالت خاصی در هنگام قرائت قرآن به او دست میدهد و بسیار در حین تلاوت قرآن تدبر میکند و با تأنی و آرامش رکوع و سجده میبرد کسی که همراه او بوده و یا با او سفر کرده باشد و یا فرصت شنیدن تلاوت وی را داشته است به وضوح این خصلت را در او مشاهده نموده است.
امثال شیخ راشد که در راه خدا گرفتار زندان و بلایا شدهاند یقین دارند که خداوند برای آنها خیر و مصلحت انتخاب کرده است و در این آیه مبارکه به خوبی تامل و تدبر کردهاند که میفرماید : ” و ما اصابک من مصیبه فیالارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر (۲۲) لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم والله لا یحب کل مختال فخور(۲۳) سوره حدید.
( هیچ مصیبتی در زمین و در جانهای شما به شما نمیرسد مگر این که قبلا ثبت شده است. این کار برای خدا آسان است.
تا بر آن چه از دست دادهاید غصه نخورید و بر آن چه به شما میدهد خوشحال نباشید خداوند انسان متکبر و فخر فروش را دوست ندارد.)
همانطور که ما در تاریخ اسلام درسها و عبرتها را از گدشتگان خود مشاهده میکنیم برای نمونه حضرت یوسف علیهالسلام به زندان انداخته شد اما به خواست خدا عزیز و گرامی و مقتدر از زندان بیرون آمد.
– امام ابوحنیفه در زمان ابو منصور عباسی در زندان وفات کرد اما امروز فقه و اجتهاد او مرجع ملتها از جمله ملت ترکیه ، افغانستان ، پاکستان و… شده است.
– شیخ ابن تیمیه در زندان فوت کرد در حالی که زمانی کتابهای او ممنوع شده بود ولی اکنون کتابهای او در همه جای دنیا وجود دارد و هر گاه وارد سایت های جهانی شوید به تمام اندیشهها، نظرات و فتواهای او دست خواهید یافت مثل این که او زنده و در حال حیات است واقعا هم او بوسیله عملکرد و آثار مفیدش زنده میباشد و تاثیر فراوانی بر نسل زمان خودش و نسلهای آینده ان شاء الله خواهد گذاشت
تجربه عملی و علمی که شیخ راشد الغنوشی دارد هیچ امکان ندارد که زندان بر او اثر منفی بگذارد و یا شخصیت وی را تخریب کند زیرا نام و آوازه ایشان در میان نسل ما از قارهها گذر کرده است و ما هیچ شک و تردیدی به رحمت ، فضل و عطای پروردگارمان نداریم که این مشاکل و زندان برای او صدقه جاریه پس از طول عمر و حسن اعمال محسوب گردد چرا که پیامبر صلی الله و علیه و سلم فرموده است : “وقتی انسان فوت میکند به جز سه چیز ۱- صدقه جاریه ۲ – علمی که بعد از وی سودمند واقع شود ۳ – فرزندی که برای والدین خود دعا کند همه اعمال او قطع میشود. ” انشاء الله این سه مورد در حق شیخ الغنوشی تحقق پیدا میکند.
از خداوند متعال مسألت مینماییم که در این ایام مبارک ماه ذیالحجه گشایشی برای استاد ما و همه زندانیان مظلوم در سرتاسر جهان حاصل شود و در راه رضایت ، عزت ، تایید و توفیق الهی عمرش مستدام و افزایش یابد.
نویسنده : دکتر علی محمد الصلابی