نقش ایمان و اخلاق در روابط انسانی، اجتماعی مسلمانان
مقدّمه
یکی از ویژگیهای برجستهی احکام اسلامی میانهروی و اعتدال است. این ویژگی، بازار کسب و کار و میدان تجارت و بازرگانی را نیز شامل میشود. بازار اسلامی حد وسط بین بازار سرمایه داری و بازار سوسیالیستی است. در بازار سرمایهداری همه چیز بدون قید و شرط، آزاد مطلق است. هدف فقط جلب سود بیشتر است از هر روش و راه که آسانتر باشد؛ اعم از خرید و فروش کالا و اجناس حرام و مضرّ، احتکار، کم فروشی، ترازو بازی، خرید از افراد بی اطلاع از نرخ روز، یا نیازمند که حاضر است کالایش را به هر قیمتی فقط بفروشد، عیب گرفتن از کالای دیگران، تمجید و تعریف از کالای خود و حتی همکاری نمودن در این زمینه«نجش» و عدم بیان عیب کالای خود، و…..
در نظام سوسیالیستی دولت خود کار مبادله را بر عهده میگیرد و خود واسطهی بین تولید و مصرف میشود و بر همه منابع تولید مسلّط میشود و دست تمام افراد را در تجارت میبندد.
اسلام بازار آزاد قانونمند را بر اساس ایمان و اخلاق و عدالت بنیان مینهد. پیامبر (ص) در مدینه بازاری مستقل از بازار تحت سلطهی یهود بنی قینقاع تأسیس نمود. هر از چند گاهی به این بازار سری میزد و بر آن نظارت داشت تا مبادا این بازار اسلامی از مسیر خود منحرف شود و به بیراهه برود. این بازار که پیامبر(ص) با رهنمودهای حکیمانهی خود آن را پایهگذاری نمود، دارای ویژگیهایی منحصر به فردی بود که در این تحقیق به چند تا از این ویژگیها اشاره میشود.
• ویژگیهای بازار اسلامی
۱- عدم تجارت کالای حرام
با توجّه به اینکه شخص مسلمان چنین فهمیده که هر چیز حرام، مضر نیز هست، پس به هیچ وجه به خود اجازه نمیدهد به دیگران ضرر وارد کند.
ابن عباس میگوید: به عمر(رضی الله عنه) خبر رسید که سَمُره( نام شخصی) مشروبات الکلی فروخته است؛ عمر گفت: خدا سمره را نابود کند، مگر ندانسته است که پیامبر(ص) فرموده:« لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ حُرِّمَتْ عَلَیْهِمْ الشُّحُومُ فَجَمَلُوهَا فَبَاعُوهَا» ـ صحیح مسلم – (۸ / ۲۴۸) ـ خداوند یهود را لعنت کند، چون چربی پیه بر آنان حرام شده بود، آنان پیه را ذوب میکردند، سپس آن را میفروختند.
وجه استدلال به این حدیث، این است که خرید و فروش کالا و جنس حرام، به هر طریق و تحت هر عنوان و با هر گونه دخل و تصرفی، جایز نیست و مورد نفرین خداوند است.
۲- انصاف در معاملات
انصاف در معاملات عبارت است از اینکه هر چیزی را برای خود میپسندی برای دیگران نیز همان چیز را بپسند.
روایت میکنند که محمد بن منکدر( یکی از یاران پیامبر ـ ص ـ ) در مغازهی خود دو نوع پارچه برای فروش داشت. نوعی به پنج[درهم] و دیگری به ده[درهم]. در غیاب خودش، پسرش یکی از پنج درهمیها را به ده درهم به شخصی بیابان نشین( عشایری) فروخت. محمد که به مغازه برگشت و از موضوع مطّلع شد، آن روز در طلب آن شخص اعرابی گشت تا اینکه او را یافت. گفت: پسرم اشتباه کرده و پارچهی پنج درهمی را به ده درهم به تو فروخته است. مرد عشایری گفت: من که راضی هستم. محمد گفت: « وإن رَضِیتَ فَإنَّا لاَ نَرضَى لَکَ إلاَّ مَا نَرضَاهُ لأنفُسِنا» هر چند تو راضی باشی، امّا ما نمیپسندیم برای تو، بجز چیزی که برای خود میپسندیم. یکی از این سه پیشنهاد را انتخاب کن: با پول خودت( ده درهم) یکی از پارچههای ده درهمی بردار. یا همان پارچه را پسندیدهای بردار و ما پنج درهم به تو پس میهیم و یا اینکه پارچه را پس بده و ما نیز پولت را پس میدهیم. مرد عشایری گفت: همین پارچه را میبرم و پنج درهم به من برگردان. محمد پنج درهم به او برگرداند. شخص عشایری برگشت و از مردم پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: محمد بن منکدر است. گفت:« لا إله إلا الله، هذا الذی نَستَسقِِی به فی البوادی إذا قَحِطنا» ـ هیچ فرمانروا و فریادرسی بجز الله وجود ندارد، این همان کسی است که ما در خشکسالی، به وسیله او در روستاها درخواست باران میکنیم. امام محمد غزالی، إحیاء علوم الدین – (۱ / ۴۲۸).
۳- صداقت و بیان عیوب
واثله میگوید: پیامبر(ص) فرمود: «مَن بَاعَ شَیئًا فَلا یَحِلُّ لَهُ حَتَّى یُبَیِّنَ مَا فِیهِ وَ لاَ یَحِلُّ لِمَن یَعلَمُ ذَلِکَ أن لاَ یُبَیِّنَهُُ» هر کسی که چیزی را به فروش گذاشت، برای او حلال نیست تا اینکه عیبهای آن را بیان کند و برای کسی هم که از عیبهای آن چیز آگاه است جایز نیست که آن عیبها را مخفی کند و بیان نکند. به روایت بیهقى (۵/۳۲۰ ، رقم ۱۰۵۱۶)؛ جمع الجوامع أو الجامع الکبیر للسیوطی – (۱ / ۲۲۲۵۸).
حَکِیمِ بْنِ حِزَامٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ میگوید: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ فرمود: «الْبَیِّعَانِ بِالْخِیَارِ مَا لَمْ یَتَفَرَّقَا أَوْ قَالَ حَتَّى یَتَفَرَّقَا فَإِنْ صَدَقَا وَ بَیَّنَا بُورِکَ لَهُمَا فِی بَیْعِهِمَا وَ إِنْ کَتَمَا وَ کَذَبَا مُحِقَتْ بَرَکَهُ بَیْعِهِمَا» فروشنده و خریدار اختیار دارند تاز زمانی که از همدیگر جدا نشدهاند، اگر راست بگویند و عیب را بیان کنند، معاملهی آنان مبارک و سودمند خواهد شد و اگر عیب را پنهان کنند و دروغ بگویند، برکت معاملهی آنان نابود میشود. صحیح البخاری – (۷ / ۲۴۶).
روایت شده پیامبر(ص) هنگامی که از جریر بیعت گرفت بر اسلام، جریر بعد از اتمام بیعت برخواست که برگردد، پیامبر پیراهن او را گرفت و او را برگرداند و از او بیعت گرفت که برای تمام مسلمانان ناصح و دلسوز باشد، از آن پس هر گاه جریر میخواست که کالایی را بفروشد، تمام عیبها و نقصهای آن را نمایان میکرد، و میگفت: میخواهی آن را بردار و میخواهی برندار؛ به او گفتند: با اینکار، کالایهای تو هیچگاه به فروش نمیرود و معاملههای تو سر نمیگیرد، گفت: « إنا بایعنا رسول الله صلى الله علیه و سلّم على النصح لکل مسلم » ـ ما به پیامبر(ص) بیعت دادهایم بر اینکه دلسوز تمام مسلمانان باشیم. با توجه به این حدیث، واجب است که انسان دلسوز باشد و دلسوزی خود را، از طریق آشکار کردن عیبهای کالا، نشان دهد.
حافظ ابوالقاسم طبرانی روایت میکند که «جریر» به خدمتگزار خود دستور داد که اسبی را برای او بخرد، او نیز اسبی به سیصد درهم برای جریر خرید و صاحب اسب را با خود به منزل آورد تا قیمت اسب را نقداً تقدیم کند، جریر به صاحب اسب گفت: اسب تو بیشتر از سیصد درهم میارزد، آن را به چهار صد درهم میفروشی؟ گفت: بله، ای اباعبدالله. باز هم جریر گفت: بیشتر از آن میارزد، آن را به پانصد درهم میفروشی؟ همینطور صدتا صدتا بر قیمت آن افزود و صاحب اسب همچنان راضی بود، و جریر میگفت: اسب تو بیشتر از آن میارزد، تا اینکه به هشت صد درهم رسید. به جریر گفتند: این چه کاری بود کردی؟ گفت: من بر دلسوزی برای هر مسلمانی به رسول خدا بیعت دادهام. شرح النووی على مسلم – (۱ / ۱۴۵).
واثله پسر اسقع حضور داشت، مردی شتری را به سیصد درهم فروخت، واثله غافل بود که مرد خریدار شتر را با خود برد، واثله دنبال او دوید و او را صدا کرد و پرسید: شتر را برای بارکشیدن میخواهی یا برای گوشتش؟ آن مرد گفت: برای بارکشیدن میخواهم. واثله گفت: من دیدم که این سُمش سوراخی دارد که آن را در راه رفتن دچار مشکل کرده است. خریدار شتر را به شخص فروشنده برگرداند، فروشنده ناچار صد درهم از قیمت آن را کاهش داد. سپس به واثله گفت: خدا تو را ببخشد این چه کاری بود کردی؟ معاملهی من را بر هم زدی؟! واثله: گفت: ما بر دلسوزی برای تمام مسلمانان به رسول خدا بیعت دادهایم. إحیاء علوم الدین – (۱ / ۴۲۴).
۴- پرهیز از سوگند خوردن
سوگند خوردن یکی از ادات تأکید بر صداقت و راستی گوینده است و در حالات عادی هیچ گونه نیازی به آن نیست. کسی که در معامله فراوان از سوگند استفاده میکند، عملاً نشان میدهد که محل اطمینان دیگران نیست و با این وسیله میخواهد اطمینان دیگران را به خود جلب کند و کالای خود را به فروش برساند. سوگند در معامله به نوعی سوء استفاده از دینداری و ایمان داری مردم است.
ابوهریره رضی الله عنه میگوید: از رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شنیدم که میفرمود: «الْحَلِفُ مُنَفِّقَهٌ لِلسِّلْعَهِ مُمْحِقَهٌ لِلْبَرَکَهِ» ـ صحیح البخاری – (۷ / ۲۶۱) ـ سوگند دروغ باعث رواج کالا و باعث نقص و کاهش برکت میشود.
ابوهریره رضی الله عنه میگوید: از رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شنیدم که میفرمود: «الْحَلِفُ مَنْفَقَهٌ لِلسِّلْعَهِ مَمْحَقَهٌ لِلرِّبْحِ» صحیح مسلم – (۸ / ۳۱۵) ـ سوگند خوردن باعث رواج کالا و باعث نقص و کاهش برکت میشود.
امام نووی میگوید: «وَ فِیهِ النَّهْی عَنْ کَثْرَه الْحَلِف فِی الْبَیْع، فَإِنَّ الْحَلِف مِنْ غَیْر حَاجَه مَکْرُوه، وَیَنْضَمّ إِلَیْهِ تَرْوِیج السِّلْعَه، وَ رُبَّمَا اِغْتَرَّ الْمُشْتَرِی بِالْیَمِینِ» این حدیث مفید نهی از سوگند خوردن بسیار در خرید و فروش است. چون قسم خوردن بدون حاجت مکروه و ناپسند است و منجر به ترویج کالا میشود و چه بسا مشتری با قسم فریب میخورد. شرح النووی على مسلم – (۵ / ۴۸۴).
۵- ترک نیرنگ
ابوهریره(رض) روایت میکند: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَرَّ عَلَى صُبْرَهِ طَعَامٍ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فِیهَا فَنَالَتْ أَصَابِعُهُ بَلَلًا فَقَالَ: «مَا هَذَا یَا صَاحِبَ الطَّعَامِ»؟ قَالَ: أَصَابَتْهُ السَّمَاءُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: «أَفَلَا جَعَلْتَهُ فَوْقَ الطَّعَامِ کَیْ یَرَاهُ النَّاسُ؟! مَنْ غَشَّ فَلَیْسَ مِنِّی» ـ صحیح مسلم – (۱ / ۲۶۷) ـ پیامبر(صلی الله علیه و سلّم) هنگام بازرسی و نظارت بر بازار، از کنار مقداری گندم بر هم انباشته شده، گذر کرد، دستش را در آن فرو برد، انگشتانش به رطوبت و خیسی برخورد کرد؛ پرسید: ای صاحب گندم این چیست؟ گفت: ای رسول خدا، باران آن را خیس کرده است. پیامبر(ص) فرمود: چرا آن را رو نمیکنی و در قسمت بالا قرار نمیدهی تا مردم آن را ببینند؟! هر کس فریبکاری کند از من نیست.
مسلمانان صدر اسلام کالای خود را در تاریکی و در سایه نمی فروختند، مبادا عیب آن پوشیده بماند و کارشان فریب در معامله به شمار آید.
فریبکاری و نیرنگ، انواع و روشهای گوناگونی دارد، که در این بخش به چند نمونه از آن میپردازیم:
۱ـ ۵ـ نجش
نجش عبارت است از: «أَنْ یَزِید فِی ثَمَن السِّلْعَه لَا لِرَغْبَهٍ فِیهَا بَلْ لِیَخْدَع غَیْره وَیَغُرّهُ لِیَزِیدَ وَیَشْتَرِیهَا وَهَذَا حَرَام بِالْإِجْمَاعِ» ـ شرح النووی على مسلم – (۵ / ۳۰۳) ـ بر قیمت کالای دیگری اضافه کند نه به خاطر علاقه و خریدن آن، بلکه به این خاطر که دیگران را بفریبد و به آن کالا علاقمند شوند و به قیمت بالاتری آن را بخرند. این کار به اجماع عُلماء حرام است.
ابن عمر رضی الله عنه میگوید: «أن النبی صلى الله علیه و سلم نهى عن النجش» پیامبر(ص) از نجش نهی کرد. متفق علیه.
۲ـ ۵ ـ تصریه
تصریه عبارت است از اینکه فروشنده به عمد شتر یا سایر حیوانات شیرده را مدتی قبل از فروش، ندوشد؛ تا خریدار گمان کند که این حیوان شیر بسیار دارد. این کار حرام است و فقها حق خیار فوری و برخی حق خیار را به مدت سه روز برای خریدار قائل هستند. مغنی المحتاج إلى معرفه ألفاظ المنهاج، خطیب شربینی، (۲/ ۶۳).
۳ـ ۵ ـ غافلگیر کردن
یکی از مصادیق نیرنگ و فریب تحت عنوان «تَلَقِّی الرُّکبان» در احادیث و منابع فقهی بیان شده است. تلقی الرکبان عبارت است از اینکه شخص به پیشواز کسانی که کالا و طعامی را برای فروش به شهر میآورند، برود و نگذارد آنها به شهر برسند کالا را از آنان خریداری کند. در واقع آنان از قیمت کالا در آن روز آگاه نیستند و غافلگیر میشوند و چه بسا کالا را با قیمت کمتر از قیمت روز بفروشند. فقها معتقدند که شخص مغبون موقعی که از قیمت روز مطّلع شد و کالا را از او با اختلاف فراوان از قیمت روز خریده بودند، حق خیار فوری دارد و به محض اطلاع از قیمت بازار میتواند درخواست فسخ معامله بکند.( منبع سابق، ۲/۳۶).
ابوهُرَیْرَهَ (رضی الله عنه) میگوید: پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود: «لَا تَلَقَّوْا الرُّکْبَانَ لِلْبَیْعِ وَ لَا تُصَرُّوا الْإِبِلَ وَ الْغَنَمَ مَنْ ابْتَاعَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئًا فَهُوَ بِخَیْرِ النَّظَرَیْنِ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَهَا وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَرُدَّهَا رَدَّهَا وَ مَعَهَا صَاعُ تَمْرٍ» ـ سنن النسائی – (۱۴ / ۱۳) ـ به قصد خرید و فروش به پیشواز سواران نروید، و شیر را در پستان شتر و گوسفند ترک نکنید، هر کسی که چنین شتر یا گوسفندی را خرید، دارای اختیار است، اگر خواست آن حیوانی خریداری شده را نگهدارد و اگر خواست آن را همراه یک صاع خرمای خشک،به صاحب قبلی( فروشنده) برگرداند.
۶- نبود احتکار
احتکار این است که طعام را در وقت گرانی، برای تجارت، خریداری کند و در حال حاضر آن را نفروشد، بلکه آن را انبار کند تا کمیاب شده و قیمت آن گرانتر میشود. بنابراین اگر طعام از آن خودش باشد و یا اینکه در موقع ارزانی طعام را بخرد و ذخیره کند، و یا اینکه کالا را در گرانی برای نیاز خود مانند خوردن، بخرد و یا اینکه کالا را بخرد تا در وقت مناسب خودش آن را بفروشد، احتکار نیست و به هیچ وجه حرام نیست.
قَالَ الْعُلَمَاء : وَالْحِکْمَه فِی تَحْرِیم الِاحْتِکَار دَفْع الضَّرَر عَنْ عَامَّه النَّاس ـ دانشمندان میگویند: حکمت از تحریم احتکار دفع ضرر از عموم مردم است. شرح النووی على مسلم – (۵ / ۴۸۲).
«أَجْمَعَ الْعُلَمَاء عَلَى أَنَّهُ لَوْ کَانَ عِنْد إِنْسَان طَعَام، وَاضْطُرَّ النَّاسُ إِلَیْهِ وَ لَمْ یَجِدُوا غَیْره، أُجْبِرَ عَلَى بَیْعه دَفْعًا لِلضَّرَرِ عَنْ النَّاس» ـ علماء اجماع دارند بر اینکه اگر شخصی دارای طعامی باشد و مردم به آن طعام نیازمند باشند و غیر از آن چیزی نیابند، آن شخص بر فروش آن طعام مجبور خواهد شد تا ضرر از مردم دفع شود.( منبع سابق، همان).
این یک قاعدهی فقهی عام است: «یُتَحَمَّلُُ الضَّرَرُ الخاصُ لِدَفعِ الضَّرَرِ العامِ» ضرر خصوصی تحمل میشود تا ضرر عمومی دفع شود.
عمر بن الخطَّاب (رضی الله عنه) میگوید: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود: «الْجَالِبُ مَرْزُوقٌ وَ الْمُحْتَکِرُ مَلْعُونٌ» ـ سنن ابن ماجه – (۶ / ۳۷۵) ـ کسی که جلب کنندهی موارد نیاز مردم است [باعث ایجاد ارزانی در بازار است و نیازمندیهای مردم را تأمین میکند] رزق داده شده است و کسی که احتکار میکند مورد نفرین و محروم از رحمت خدا است.
مَعْمَرِ بْنِ عَبْدِ اللَّه میگوید: رَسُول اللَّه (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ) فرمود: «لَا یَحْتَکِرُ إِلَّا خَاطِئٌ» ـ صحیح مسلم – (۸ / ۳۱۳) ـ بجز گناهکار کسی احتکار نمیکند. این حدیث، در مورد تحریم احتکار صریح است.
الیسع بن مغیره میگوید: پیامبر (ص) در بازار از کنار مردی رد شد که طعامی را با قیمتی کمتر از نرخ بازار میفروخت، فرمود: «تَبِیعُ فِی سُوقِنا بِسِعرٍ هُوَ أرخَصُ مِن سِعرِنَا؟» در بازار ما با نرخ کمتر میفروشی؟ گفت: بله، فرمود: « صبراً و احتساباً؟» بنابر صبر و به امید اجر از خدا؟ گفت: بله، پیامبر (ص) فرمود:« أبشر، فإن الجالب إلى سوقنا، کالمجاهد فی سبیل الله، والمحتکر فی سوقنا، کالملحد فی کتاب الله » مژدهات باد، چون کسی که باعث جلب نعمت در بازار ما و ایجاد گشایش و ارزانی بر مردم میشود مانند مجاهد راه خدا است و کسی که در بازار ما احتکار میکند مانند ملحد و منحرف در کتاب خدا است. المستدرک على الصحیحین للحاکم – (۵ / ۲۷۱).
۷ـ اجتناب از خرید و فروش مال مسروقه
همیشه کسانی بوده و هستند که به حقوق دیگران تجاوز نموده و اموال دیگران را ربوده و آن را با قیمت ناچیز به فروش گذاشته و میگذارند. دین اسلام برای اینکه چنین عمل شنیع و زشتی را از نطفه خفه کند، انواع مختلف اسباب و وسایل جلوگیری را بکار گرفته است، از جمله در باب حدودات قطع دست دزد را به عنوان مجازات معیّن نموده است و همچنین خرید اموال مسروقه را از چنین کسانی، نوعی کمک به متجاوز و ظالم قلمداد کرده و آن را مشارکت در گناه دانسته است. همان طور که پیامبر(ص) میفرماید:« مَنِ اشْتَرَى سَرَقَهً وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهَا سَرَقَهٌ فَقَدِ اشْتَرَکَ فِی عَارِهَا وَ إِثْمِهَا» ـ شعب الإیمان – (۷ / ۳۵۲) ـ هر کسی چیز دزدیده شدهای را بخرد در حالی که میداند که دزدیده شده است، در عار و گناه آن شریک است.
۸ـ آسان گیری
یکی از ویژگیهای برجستهی احکام اسلامی آسان بودن است. دین اسلام در تشریع احکام جانب آسان گیری را مراعات کرده است. احکام مربوط به بازار نیز از این قاعده مستثنی نیست. سماحت و آسان گیری در خرید و فروش، در قرض دادن و قرض ستاندن، در بازار اسلامی کاملاً مشهود و عیان است.
جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا روایت میکند که رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا سَمْحًا إِذَا بَاعَ وَإِذَا اشْتَرَى وَإِذَا اقْتَضَى» صحیح البخاری – (۷ / ۲۴۰) یعنی خدا رحم کند کسی را که هنگام فروش و هنگام خرید و هنگام باز ستاندن بدهیهای خود جانب آسان گیری را مراعات میکند.
۹ـ علم معاملات
اقدام به انجام هر کاری بدون علم و آگاهی کافی در مورد آن، مطمئناً سر از بیراهه، در خواهد آورد. علم مقدّم بر عمل است. عمل مبتنی بر علم و دانش، موفقیت روز افزون به دنبال دارد و موجبات رضایت خالق و خلق را فراهم خواهد کرد. معامله و خرید و فروش نیز مشمول این قاعده است. اگر بر مبنای علم و دانش شرعی و حقوقی باشد بازدهی مطلوب برای انسان در پی دارد؛ امّا اگر با علم و دانش نباشد، چه بسا حقوق دیگر بندگان را تضییع خواهد کرد و موجبات خشم و غضب خدا را به بار میآورد و انسان را در لبهی پرتگاه سقوط به درّهی گناه و معصیت و نافرمانی خدا قرار میدهد. در روایت معروف اصبغ بن نباته آمده است که مى گوید: از على (علیه السّلام) شنیدم که بر فراز منبر مى فرمود: «یا مَعشَرَ التُّجَّارِ، الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ» اى گروه بازرگان، اول فقه بیاموزید، و سپس تجارت کنید. و این سخن را امام (ع) سه بار تکرار فرمود … و در پایان این کلام فرمود: «التَّاجِرُ فاجِرٌ، وَ الفاجِرُ فِى النَّارِ، اِلاَّ مَن اَخَذَ الحَقَّ وَ اَعطَى الحَقَّّ» تاجر فاجر است و فاجر در دوزخ است مگر آنها که به مقدار حق خویش از مردم بگیرند و حق مردم را بپردازند. تفسیر نمونه – (۱ / ۱۱۱۹۴).
۱۰ـ قناعت
انسان بالقوّه کثرت طلب و زیاده خواه است و اگر یک نیروی درونی و یا بازدارندهای بیرونی او را کنترل نکند، حس زیاده خواهی منجر به ظلم و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد و چه بسا خود شخص را نیز به نابودی میکشاند. بنابراین شریعت اسلام برای کنترل تکاثر و زیاده خواهی در کنار وضع برخی عامل بازدارندهی بیرونی و حدود شرعی و تعزیرات حکومتی، بیشتر روی عامل درونی که عبارت است از ایمان و اخلاق انسانی، تأکید کرده و انسانها را به قناعت تشویق میکند. منظور از قناعت، کنترل کردن حس زیاده خواهی و رضایت به بهرهی کم است. امام علی – رضی الله عنه – در بازار کوفه میگشت و میگفت: «مَعاشِرَ التُّجّارِ خُذُوا الحََقَّ تَسلَمُوا لاَ تَرُدُّوا قَلِیلَ الرِّبحِ فَتَحرُمُوا کَثِیرَهُ» إحیاء علوم الدین ۲/۸۱-۸۲٫ ای بازرگانان، حق را بگیرید، سالم میمانید، و سود کم را رد نکنید چون در این صورت، از سود زیاد نیز محروم میشوید.
۱۱ـ اقاله و پشیمان شدن
بسیار پیش میآید که کسی در وهلهی اوّل که کالایی را مشاهده میکند، شیفتهی آن شده و عجولانه تصمیم گرفته و اقدام به خرید آن میکند؛ امّا پس از بررسی دقیق آن، از رغبت اولیّهی او کاسته شده و و حتی گاهی از آن کالا متنفر میشود. در چنین حالتی از خرید آن پشیمان شده و دوست دارد که کالا را به فروشنده برگرداند. در مقابل نیز کسی اقدام به فروش کالایی میکند؛ امّا زیاد طول نخواهد کشید که احساس نیاز به آن کالا میکند و از فروش آن پشیمان میشود و دوست دارد که خریدار کالا را به او پس دهد. در بازار اسلامی راه حلهایی برای چنین حالاتی اندیشیده شده و طرفین را با انگیزهی ایمانی و اخلاقی تشویق میکند که هر کس معامله را فسخ کند و خواستهی برادر مسلمانش را برآورده کند، خداوند در قیامت از لغزش او چشم پوشی میکند. همانطور ابوهریره میگوید: پیامبر (ص) فرمود:« مَنْ أَقَالَ مُسْلِمًا أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ ـ زاد ابن ماجه ـ یَوْمَ الْقِیَامَهِ » سنن أبی داود – (۹ / ۳۲۱)سنن ابن ماجه – (۶ / ۴۴۱) ۲۱۹۰٫
پس در بازار اسلامی ـ برخلاف روال متداول امروز که در مغازهها مینویسند: جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود ـ گاهی بدون هیچ علّت و دلیلی ـ فقط به خاطر تأمین خواستهی طرف مقابل ـ جنس فروخته شده پس گرفته می شود، و یا پس داده میشود.
والحمد لله ربّ العالمین و صلَّی الله علی محمّد و علی آل محمد.
قابل توجه خوانندگان، منابع و مراجع ذکر شده در کنار مطالب از نرم افزار مکتبه الشامله منتقل شده است و چه بسا با نسخههای چاپی اندک تفاوتی داشته باشند.
والحمد لله ربّ العالمین.
پژوهش و نگارش: رحمن جعفری
۵/۹/۱۳۹۷٫ هجری شمسی. ۱۸/ ربیع الاوّل/ ۱۴۴۰ هجری قمری. روستای قیلسون.