فقه خانواده 2(خانواده چيست؟)
خانواده از نظر بيشتر مردم عبارت است از زن و فرزندان و خويشاوندان مرد و در اصطلاح شرعي خانواده گروه و جماعتي است كه زيربناي جامعه را تشكيل ميدهند .
-بناي آن بر روابط همسري ميان زن و مرد استوار است و پيامد آن وجود فرزنداني است كه به صحنه زندگي گام ميگذارند. -خانواده در ارتباطي نزديك با پدربزرگ، مادربزرگ مرد، زن، برادران و خواهران آنها، نوادگان، فرزندان پسر و دختر، عموها، عمهها، داييها، خالهها و فرزندان آنها خواهد بود.
–مفهوم لغوي و شرعي خانواده شامل معني حمايت، نصرت و وجود روابط تفاهم و همكاري مبني بر اساس نژاد، خون، نسبي، سبب و اوضاع ميباشد.
نظام خانواده: عبارت است از احكام و قوانيني كه در آغاز، اثنا و انتهاي زندگي خانوادگي امور و شئون آن را سروسامان ميبخشد.
انواع خانوادهها
خانواده داراي سه نوع است: كوچك، متوسط و بزرگ.
خانواده كوچك: به زن و شوهر و فرزندان محدود ميشود. و در اين كتاب ما در ارتباط با آن است كه سخن به ميان ميآوريم. چيزي كه اسلام در پي آن است كه كاخ آن را بر روي محكمترين و استوارترين پايهها قرار بدهد.
خانواده متوسط: شامل اقوام و خويشاوندان مانند: پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دايي، خاله و … ميشود و اينها كساني هستند كه در ارتباط با اصطلاح «صله رحم» موردنظر ميباشند و رعايت محبت و ارتباط با آنان زمينهساز بركت در عمر و روزي ميشود؛ زيرا در حديث قدسي آمده است كه: «من خداوندم، من مهربانم، خود مهرباني را آفريدهام و از آن اسمي را براي خود برگزيدهام، هركس آنرا مراعات نمايد از او حمايت و مراقبت مينمايم و هركسي آن را قطع كند، با او قطع رابطه خواهم نمود».[1]
خانواده بزرگ: عبارت از جامعه اسلامي كه شامل: همسايگان دوستان و ديگران ميشود و خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» قرار داده و همه را با «محبت»، ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده است و ميفرمايد:
«مؤمنين با هم برادرند». (الحجرات / 10)
همچنين همه جامعه بشري و انساني را در بر ميگيرد و خداوند همه انسانا را به تعاون و همبستگي متقابل فراخوانده و فرموده است:
«اي مردم! ما شما را از مرد و زني (به نام آدم و حوّا) آفريدهايم و شما را به صورت قبيله و عشيره درآورديم، تا همديگر را بشناسيد (و با هم در ارتباط باشيد)». (الحجرات / 13)
ادامه دارد
منبع : احكام، آداب، حقوق و مسئوليتها
فقه خانواده در جهان معاصر
تأليف:دكتر وهبه زُحَيلي
ترجمه:عبدالعزيز سليمي
(1)-. اخرجه ابوداود و الترمذي.