آیا می توان نماز را به زبانی غیر از زبان عربی بخوانیم؟ لطفا مستدل توضیح دهید…
جواب:
بدون شک مقصود اصلی از نماز «عبادت و بندگی» خداوند متعال است، اگر چه در این عبادت، راز و نیاز بنده با خالق و رب خود نیز صورت میپذیرد و بندگی باید بدان شکلی باشد که خالق و معبود دستور میدهد و نه به آن شکلی که بنده خود میپسندد، که چنین عبادتی، عبادت خود است نه پروردگار!
شیطان نیز به خاطر همین نافرمانی و اختراع و اجتهاد در چگونگی عبادت از مقام قرب الهی رانده و اهل عذاب و جهنم شد؛ او منکر وجود خداوند نبود، بلکه به خدا گفت: من از آتش خلق شده ام در حالی که آدم از خاک، پس خلقت من از آدم برتر است و کسی که افضل است بر کسی که مفضول است سجده نمی برد! پس تو این سجده به آدم را از من بردار و من به گونهای دیگر تو را عبادت میکنم که هیچ بندهای نکرده باشد! اما خداوند نپذیرفت؛ چرا که آن دیگر عبادت خودش بود و نه عبادت خداوند.
عبادت یعنی اطاعت امر خدا ؛ نه فقط راز و نیاز و شیطان با این طرز برداشت و تفکرش گمراه گشت و خداوند این گمراهی را به تکبر و غرور شیطان نسبت داد و در کلام ماندگارش فرمود: فسجد الملائکه کلهم اجمعون إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرین.
پس به هیچ عنوان به دنبال آن نباشیم که همه چیز آن طور که ما میخواهیم در قرآن کریم قید شده باشد؛ چرا که اولاً قرآن وحی کلام خداوندی است و نه کلام ما و ما نمیتوانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه بگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار میبرد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که در نماز اذکار و قران؛ قرائت می کنیم و قرآن و ادعیه ی ماثور با زبان عربی وارد شده اند، چنانکه الله تعالی در آیه ی ۳۷سوره ی رعد می فرماید:
و این چنین حکم (قرآن) را به زبان عربی نازل کردیم و اگر پس از دانشی که به تو رسیده است، از پی خواستههای (نفسانی) آنان بروی، در برابر خدا کارساز و نگهدارنده ای نخواهی داشت.
و در مورد چگونگی تلاوت قرآن کریم که در نماز نیز تلاوت میشود در سورە ی قیامت میفرماید: ما برای تو میخوانیم و تو همان خواندن را پیروی کن ، با عجله زبان به خواندن قرآن مجنبان ، که گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست پس چون قرائتش نمودیم، تو آن قرائت را پیروی کن.
خداوند قرآن را بنا به حکمت خویش به زبان عربی نازل فرمود و شاید یکی از حکمت های آن این باشد که زبان عربی جزو کامل ترین و پیشرفته ترین زبان هاست و از قواعد دستوری بسیار عالی برخوردار است و به اعتراف بسیاری از زبان شناسان تنها زبانی است که دارای نظم و انسجام و قواعد عالی می باشد؛ البته زبان عربی به خودی خود اعجازی ندارد و آنچه دارای اعجاز است، کلام خداست؛ بنا بر آنچه قرآن پژوهان در تبیین ابعاد اعجاز قرآن گفته اند، قوی ترین جنبه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت و به طور کلی جنبه ادبیات خارق العاده این کتاب شریف آسمانی است.
شاید بتوان برخی از کلمات زبان عربی را به نحو دقیق ترجمه کرد اما کلام خدا به دلیل همین جنبه اعجازگونه اش صد در صد قابل انتقال به زبان های دیگر نیست ؛ از این رو بهتر است که در کنار ترجمه ی قرآن، تفسیر آن نیز مطالعه گردد تا فهم مخاطبان کامل گردد و یا آنکه تمامی مسلمانان به یادگیری این زبان واحد مسلمین بپردازند.
از سویی خواندن زبان به یک صورت معین، آن را از دستبرد و تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس که بر اثر مداخله افراد ناشی–هنگام ترجمه آن به زبان های دیگر –رخ می دهد ،نگاه می دارد و بدین وسیله روح این عبادت اسلامی محفوظ تر می ماند ؛منتها بر هر مسلمانی لازم است به قدر توانانی خود با زبان دینی خود آشنا باشد و بداند که با خدای خود چه می گوید؟
بنابراین نمازی که شامل قرائت قرآن و اذکار و ادعیه ی ماثور از پیامبر صلی الله علیه وسلم است، جهت حفظ معنا و مفهوم اصلی آن و جهت پیروی از حکمت خداوندی باید به همان زبانی خوانده شود که شارع حکیم آن را وضع کرده است.
همچنانکه می دانیم نماز، عبادت است و روح عبادت، چیزی نیست جز تسلیم شدن در برابر خالق و پروردگار، بنابراین کسی که به آیین اسلام گردن نهاده و خود را مسلمان مینامد میبایست تسلیم دستور پروردگارش باشد.
الفاظ نماز به زبان عربی خواست خداست و اگر شخص نمازگزار، خواست خود را بر خواست معبود ترجیح دهد در حقیقت هوای نفسش را عبادت کرده نه معبود را!
ممکن است بگویید چرا خداوند چنین چیزی را خواسته است؟ و فلسفه این خواسته الله متعال چیست؟
پاسخ این است که اراده خدا مبتنی بر پاره ای حکمت ها و مصالح است، شاید برخی از این حکمت ها برای ما روشن باشد و ممکن است پاره ای دیگر را ندانیم؛ اما همین اندازه که به حکم صریح آیات قرآن پذیرفته ایم که خدا حکیم است، باید فزمانبردار باشیم ؛ چرا که می دانیم حکیم هیچ گاه کار لغو و بیهوده نمی کند؛ بنا براین باید به آنچه خداوند اراده کرده است(قرائت نماز به زبان عربی) تن داد و تسلیم رضای معبود شویم تا به معنای حقیقی، خدا را عبادت کرده باشیم.
همچنین باید بدانیم که برای شریعت اسلام، وحدت و یکپارچگی امت بسیار مهم و از اصول دین است و بدون شک واضح است که یکی از پارامترهای وحدت و یک رنگی، زبان واحد؛ برای عبادت است، چنانکه می بینیم بسیاری از کشورهای چند قومیتی مانند هندوستان، برای ایجاد اتحاد در بین کشورشان، زبان واحدی (انگلیسی) را بعنوان زبان رسمی کشور خود قرار داده اند. اسلام نیز در شبه جزیره ی عربستان ظهور کرد و خداوند متعال بنا به حکمت خود آن سرزمین را بعنوان اولین مکان نشر دین خود برگزید، بنابراین شایسته است که زبان عربی هم زبان رسمی مسلمین باشد.
توضیح بیشتر اینکه “وحدت” یکی از ارکان امت اسلامی است کە اعتصام به این ریسمان ، حقیقت اسلام را از گزند دشمنان و دین ستیزان حفظ می کند. طبیعی است که خداوند برای تحقق این آرمان برنامه ای را تنظیم کند که از جمله آن ها، وجود زبانی مشترک(عربی)در میان همه پیروان اسلام است. این همان چیزی است که ما از آن، تحت عنوان “حکمت های”عربی خواندن نماز یاد کردیم.
یک رنگی برخی ازعبادات چون حج، نماز و… برای تحقق همین هدف متعالی است.
همه ساله صدها هزار مسلمان از نقاط مختلف جهان برای شرکت در کنگره عظیم حج، به مکه مشرف می شوند، تصور کنید اگر بنا باشد هر کس در نماز جماعت مسجدالحرام به زبان خودش نماز بخواند آنگاه آیا فلسفه حج که همان همزاد پنداری و وحدت بین المللی مسلمین است، تحقق می یابد؟ آیا آن وقت نمازی بعنوان نماز جماعت به امامت یک نفر تصور می شود، برای مثال امام جماعت، نماز را با زبان مالایی قرائت کند و مامومین هم به او گوش فرا دهند درحالی که برای بیشتر آنها نامفهوم است، ولی اگر همگی یک زبان مشترک را بعنوان زبان رسمی انتخاب کنند، آن وقت است که با یادگیری آن زبان (حداقل فراگرفتن ترجمه ی الفاظ ، اذکار و آیات داخل نماز) یک رنگی و اتحاد بیشتری در صفوف نمازگزاران متجلی خواهد گردید..
ولی اگر قرار باشد که این زبان رسمی وجود نداشته باشد، پس ناچارا نماز جماعت هم باید نباشد و هرکس در گوشه ای با زبان خودش نماز بخواند، در حالی که این اتفاق با یکی از امور اساسی اسلام که همان وحدت مسلمین است در تضاد آشکار می باشد، خداوند متعال می فرماید:« وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ …… (آل عمران ۱۰۳)یعنی: و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام] چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت(بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آورید..
گفتیم که زبان عربی به دلیل غنای آن و جامع بودن قواعد دستوری اش در بین تمامی زبان های دنیا و همچنین ظهور اسلام برای بار اول در بین مردمان عرب، حکم می کند تا زبان عربی را به عنوان زبان رسمی (لااقل در عبادات) بپذیریم و این مردمان عرب بودند که با مجاهدت های خود این دین جهانی را در انحصار خود نگذاشتند بلکه آن را به دیگر ملل دنیا عرضه نمودند.
خلاصه ی مطلب اینکه :
همان طور که می دانیم مساله توحید و یگانگی ،در تمام اصول و فروع اسلام یک زیر بنای اساسی محسوب می گردد و نماز به سوی قبله واحد و در اوقات معین و به یک زبان مشخص ، نمونه ای از این وحدت و یک رنگی است .
اگر به هنگام مراسم حج، در مکه باشیم و نماز جماعتی را که صدها هزار نفر از افراد و ملیت های مختلف از سراسر جهان در آن شرکت می جویند و همه با هم می گویند الله اکبر را مشاهده کنیم ،آن گاه به عظمت و عمق این دستور آشنا می شویم که اگر هر یک ،این جمله روح پرور یا اذکار نماز را به زبان محلی خود می گفت چه هرج و مرج و بی بند و باری در آ ن روی می داد!!
جالب است که مدعیان اقامهی نماز به زبان های فارسی، کردی و یا هر زبان دیگری، نه تنها تا به حال خود حتی دو رکعت نماز به فارسی نخواندهاند، بلکه وقتی به سراغ یک نتیجهی علمی (مثل فیزیک و شیمی و …) و حتی یک نظریهی تثبیت نشده و غیر علمی ؛به ویژه در مباحث علوم انسانی میروند، به دنبال کتابی به زبان اصلی و آن هم به قلم صاحب نظریه و یا مکتشف آن میگردند و میگویند:ترجمه، گویای اصل متن نیست؛ اما وقتی نوبت به سخن خدا (قرآن) یا نماز میرسد، دگراندیش، تنوع خواه و نظریه پردازشده و اقامهی نماز به زبان های گوناگون را پیشنهاد میدهند!
البته برخی از علمای احناف به خاطر آسان گیری فتوا داده اند که می توان نماز را بازبان مادری خواند و استدلال نموده اند که هدف از نماز اطاعت از دستور و یاد خداکردن است که این هدف با ترجمه ی الفاظ نماز نیز محقق می گردد.
اما درجواب این بزرگواران نیز می گوییم : اولا پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: صلوا کمارٲیتمونی ٲصلی – همانگونه که مرا می بینید نماز می خوانم ، نماز بخوانید ، و دیگر اینکه شرط قبولی هر عبادتی بخصوص نماز که روح بندگی و کامل ترین شیوه ی دعا ونیایش است ، آنست که همان گونه که بدان دستور داده شده انجام پذیرد و تنها به خاطر رضایت الله باشد و معلوم است که رضایت پروردگار زمانی حاصل می شود که مو به مو اوامرش از جانب بندگانش مورد پذیرش واقع شود (…و یسلموا تسلیما).
ضمنا هدف اصلی از تبلیغ این گونه شبهات، تحریف اصول بنیادین و همهی اسلام است؛ این افراد ناآگاه و بیماردل نهایتا به همان نظریه متحجرانهی صدها سال پیش میرسند که:
عبادت به جز خدمت خلق نیست ٭٭٭به تسبیح و سجاده و دلق نیست!
چنین افرادی در نهایت نتیجه میگیرند که فرقی بین مطیع و یاغی نیست و بدینسان به نفی و تکذیب دین میپردازند؛ در حالی که عبادت، بندگی است و بندگی مستلزم اطاعت است..
دراین میان باید جوانان مان آگاه باشند که به دام کشنده ی افراد ملحد و سخن زهرآگین و هدف دارشان نیفتند..
وصد البته که دعوتگران دینی نیز در دفع شبهات و حملات شدید فکری ، باید ایفای نقش کنند(کلکم راع وکل راع مسئول عن رعیته) ..