تاریخ
شعری در رابطه با حجاب
بنگر ای خواهر ندارد ارزش ، چرخ فانی را
کنیم قربان زبهرش کمال و زیبایی را
چو گِردی و گردش دارد این دنیا
بگیرد در آخر هر چه داری را
کنون ملکت را بپوشان و ببخشای
بهر خالق تا دهادت بهشت جاودانی را
وین درنده خویان که دورت گشته اند جمع
زنند دم از عشق و شیدایی را
به روزش دندان نجایند بهر شکار
دهند بر باد یکباره آبرویت هم جوانی را
کنون گر بدنبال راه و چاره ای
به قرآن رو کن که داند چاره سازی را
تو را با خلق و خالق آشتی می دهد
به محشر زند بر سرت چتر مهربانی را
فاروق راک