داستانزن

سرگذشت آسیه بنت مزاحم ، همسر فرعون

آسیه

ابو یعلی در مسند خود از ابو هریره روایت می کند که پیامبر(ص) فرمود: فرعون دستور می داد که دست و پاهای آسیه را بشدت با میخ هایی ببندند و وی را در زیر نور خورشید نگه دارند، هنگامی‌که آنها پراکنده می شدند، فرشتگان با بال‌هایشان سایبانی بر او‌ درست می کردند. در آن هنگام آسیه اینگونه خدا را به فریاد می خواند: «رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظّالمین» (تحریم:۱۱) یعنی: پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش.»


درس اول:

خداوند تجاوز گران را در خانه هایشان به مبارزه می طلبد. از درون همان کاخی که فرعون می گفت: «أنا ربکم الأعلی» من خدای بزرگ شما هستم، پیامبری بیرون آمد و از داخل اتاق خوابش یکی از بزرگترین زنان تاریخ پدیدار شد، تا اینکه خداوند به وی نشان دهد که تا چه اندازه ناتوان و درمانده است!

هزاران نوزاد را سر بُرید تا که موسی(ع) به دنیا نیاید، سپس زمانیکه وی را‌ در رود نیل  پیدا کرد، بر خلاف میل قلبیش آن را در کاخ خودش پرورش داد.

هزاران زن وی را تعظیم می کردند و برایش سجده می بردند، ولی در برابر همسرش آسیه، عاجز و درمانده گشت. زیرا علی رغم اینکه او بر جسم مردم تسلط داشت، قلب‌های ایشان در دستان الله تعالی می باشد.


درس دوم:

کسانی‌که تصور می کنند دین، افیون ملت‌هاست، در واقع عقب افتاده هستند. یا اینکه فکر می کنند دین به مواد مخدری می ماند که فقرا آن را بدین منظور مصرف می کنند که خودشان را بدان تسکین دهند و آرزوی رفتن به بهشت را دارند. همانند رهگذری که در صحرایی بدنبال سراب می رود و آن را آب می پندارد!

آسیه؛ خانم اول مصر بود، همسر پادشاهی بود که حاکم آن مملکت بود، همسرش همان خدای دروغینی بود که برخی از مردم وی را پرستش می کردند، کافی بود که دستور دهد تا پیروی گردد، صدا بزند تا پاسخ داده شود. اما پی برده بود که آنچه نزد خداست، بهتر و ماندگارتر می باشد.

او به سبب تشنگی نبود که به رودخانه های بهشت ایمان داشت و به خاطر کوچکی خانه دنیاییش نبود که منزلی در بهشت و در جوار الله را از وی در خواست نمود. او خانم اول کاخ، خانم اول مملکت و نیز خانم اول در میان مردم بود، ولی به این قناعت رسیده بود که ثروتمندی واقعی، ثروتمندی قلب و دارایی حقیقی نیز در به دست آوردن رضایت خداست و همچنین هر خانه ای در مقایسه با بهشت کوچک و بی ارزش به نظر می آید.

مثل اینکه به فرعون بگوید: هر چه ثروت و قدرت دنیاست، برای خودت باشد و من را به خدایم واگذار که تنها خداوند مرا بس است.


درس سوم:

پس از اینکه ستاره اسلام در آسمان جهان تابیدن گرفت، از بلال سؤال نمودند: چگونه شکنجه امیه بن خلف را تحمل می کردی؟! گفت: شیرینی ایمان را با تلخی شکنجه مخلوط می کردم و آنگاه آرام می گرفتم! ایمان جوهر عجیبی است که هرگاه در قلبی جای گزیند، آن را دگرگون خواهد کرد. حالا اگر بلال توان تحمل شکنجه را داشته باشد، چیز غریبی نیست، چون بلال مرد است و معمولاً مردها از بنیه قویتری نسبت به زنان برخوردار هستند.

ولی اینکه زنی با عزت و ارجمند و در رفاهیت کامل، این همه شکنجه و عذاب را متحمل گردد، بسیار اعجاب برانگیز خواهد بود. فرعون او را روی تخته ای قرار می داد و دست و پاهایش را بشدت با میخ می بست، اما او همانند یک کوه، آنگاه که سنگی را از وی جدا می سازند و نیز مثل درختی تنومند، زمانیکه با ارّه او را قطع می کنند که به گریه و ناله نمی افتند، ایستادگی می نمود.

لاشه ای لطیف که در زمین شکنجه می بیند و روحی محکم و سخت که در آسمان بال و پر می زند.

او به هنگام جان دادن به خنده افتاد و همانطور که ابن کثیر در تفسیرش نقل کرده است؛ فرعون در آن هنگام از شدت ناراحتی، شبیه دیوانه ها گشته و می گفت: پس از این همه عذاب و شکنجه باز می‌خندد؟! او نمی دانست که خداوند، جایگاه آینده بهشتش را به وی نشان داده که خودش آن را درخواست نموده بود!


درس چهارم:

خداوند می توانست که آسیه را از شکنجه نجات دهد. آن کس که فرشتگان را فرستاد که به واسطه بال‌هایشان برای وی سایبان درست کنند، توانایی این را هم داشت که آنان را بفرستد تا وی را از عذاب و شکنجه نجات دهند. ولی خداوند سبحان دنیا را فصل کاشت و قیامت را وقت درو نمودن آن قرار داده است.

لذا آسیه در دنیا کشت نمود تا در آخرت آن را درو کند و خدا هم در کشت و زراعتش برکت انداخت!

هیچگاه به سبب نازل شدن بلایی بر اهل ایمان و یا شکست آنان در برابر اهل باطل، همانند نادانان در خدمت خداوند بی ادبی نکن که در آن مواقع می گویند: پس خداوند کجاست؟! خدا دستان مردم را باز گذاشته تا با اختیار خود آنچه را که میل دارند انجام دهند و این هم نشانه ناتوانی خداوند نمی باشد‌.

خداوند به ستمگران مهلت داده و آن‌هم نه به خاطر کمی لشکریانش، بلکه بدین خاطر که دنیا را سرای ابتلا و آزمایش قرار داده است.

ستمگر در صورتیکه با آزادی کامل به ستمگری نپردازد، مردود شدنش در امتحان چه معنایی دارد؟! شخص دادپرور نیز اگر در اجرای عدالت از آزادی کامل برخوردار نبوده باشد، ناجح شدنش در امتحان مفهومی دربر نخواهد داشت.

از چه زمانی راه بهشت با گُل تنیده شده و هموار گشته است؟! راه بهشت همان راهیست که نوح(ع) به مدت نهصد و پنجاه سال در آن دعوت و تبلیغ نمود و مشقت‌های آن را متحمل گشت.

همان راهیست که ابراهیم در آن به آتش انداخته شد. همان‌ راهیست که یحیی(ع) در آن بوسیله ارّه‌ دونیم گشت. همان راهیست که اسماعیل برای پیمودنش، آماده شد تا قربانی گردد. در واقع بهشت، با ارزش و گرانقیمت است و نمی توان آن را به سادگی و بدون پرداختن هزینه کافی بدست آورد.


درس پنجم:

از کسی‌که نسبت به خداوند وفادار نباشد، نباید توقع پایبندی به تعهدات در حق هم نوعانش را داشته باشی! تعجب ندارد که فرعون بدون در نظر گرفتن‌ رابطه همسری و همنشینی سالیان متمادی با آسیه، وی را زیر شکنجه بی رحمانه خود به قتل رساند، چون او قبل از‌ اینکه به آسیه بی وفایی کند، نسبت به خداوند عزوجل بی وفا و نمک ناشناس بود!

زمانیکه أمیه بن خلف بدون در نظر گرفتن خدمتگزاری سالیان زیاد بلال، وی را شکنجه می داد، در واقع او قبل از اینکه در حق غلامش بی رحمی روا دارد، از خدای خویش سرپیچی کرده است.

چه زیبا گفته اند: از آن کس بترس که از خدا نمی ترسد! از شخصی که با خدا ادب ندارد، توقع ادب نداشته باش! از کسی‌که در انجام دادن حقوق الله باز بماند، مراعات نمودن حقوق بندگان خدا انتظار نمی رود!

بدین خاطر بوده که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «إذا جائکم من ترضون دینه وخلقه فزوّجوه» یعنی: اگر کسی به خواستگاری دخترتان آمد که از دیانت و اخلاق وی راضی بودید، دخترتان را به عقد ازدواج آن شخص درآورید.

چون کسی‌که خوشنودی خداوند را مد نظر قرار می دهد، خداوند عز وجل را در آن چیزهایی که به مردم نیز مربوط می شود، راضی خواهد کرد.

پس دخترت را تنها به عقد ازدواج کسی درآور که پرهیزگاری پیشه کند، چون در صورتی که وی را دوست داشته باشد، به او احترام می گذارد و اگر هم نسبت به او میل قلبی نداشته باشد، اذیت و تحقیرش نمی نماید!


نویسنده: ادهم شرقاوی
مترجم: امید سلیمانی _ بانه
ویراستار: سوزی میحراب

نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا