اندیشهشبهات

باطن گرایان وحرف گرایان(5)

باطنیون


نقد وبررسی پدیده ی اجتهاد میان،تأویل تحریفی وتفسیرظاهری
( باطنی ها و ظاهریها ی جدید)
فرازی از کتاب: الإجتهاد والفتوی
نویسنده: پروفسور علی محی الدّین القره داغی

*روش دوّم:روش حرفی یا ظاهر گرایی جدید.:

امروزه در نقطه ی مقابل تأویل گرایان جدید،روش برداشت دیگری از نصوص وجود دارد که ظاهرگرایی جدید نام دارد. (این نامگذاری دربسیاری از کتابهای علّامه شیخ یوسف القرضاوی آمده است.).
بُعد تاریخی این روش به فهم فقهی( امام داود ظاهری) متوفای/270 ه)، -که ابن حزم (متوفای /456ه) درکتابهایش آن را قوّت بخشید- برمی گردد. این روش برعدم پذیرش قیاس ومصالح مرسله واستحسان وسدذرایع و اجماع -مگر زمانی که با دلیل همراه باشد- واقوال آزاد صحابه استوار است. نگا:إحکام الأحکام، لابن حزم.
مناقشه و نقد آراء آنان درعدم اخذ به قیاس، وغیرمعتبر بودن اختلافشان باجمهور فقها واصولیین دراین زمینه خواهدآمد.

ازسوی دیگر تمسک به ظاهر نصوص به ذات خود نکوهیده ومذموم نیست، بلکه -چنانکه گذشت- این عمل درنزد برخی از علما مقبول ومعتمدومقدّم برغیرآن است، وآنچه مذموم است وقوف برظاهر نصوص وعدم تجاوز از آن وتوجه نکردن به علل ومعانی ومقاصد وغایات وحکمتها است،آنان بدینوسیله مقاصد را اهمال کرده و نادیده گرفته اند که به مثابه ی روح درجسد الفاظ جریان دارند، ودایره ی استصحاب و برائت اصلی را بسیار توسعه داده اند، بااین وصف اصل را درعقود (قراردادها) برحظر (منع) نهاده اند. (برای توضیح بیشتر پیرامون این مسئله به کتاب ما”مبدأ الرضا فی العقود” دراسه مقارنه(2/105 ومابعدآن) همچنین کتاب شیخ ابوزهره در باره ی “ابن حزم، ود، توفیق الغلبزوری”المدرسة الظاهریة بالمغرب والأندلس”مراجعه شود).

چنانکه میراث بس عظیم صحابه وتابعین را درزمینه ی فهم نصوص نادیده گرفته ودرمقابل به توسع درحجیّت عموم الفاظ وتقدیم آن برسنّت ترکی قائل شده اند. نگا: منابع اصولی پیشین.
ازهمین روشیخ الإسلام ابن تیمیه می گوید:”هرقولی که ظاهریها درآن تنها واقع شده باشند خطاست” نگا:مجموع الفتاوی(ص/35).
این نوشتار ظرفیت مناقشه ی دیدگاه ابن تیمیه را ندارد، امّا سخن راجح جواز اخذ به اقوال فقهای ظاهری- درجای که مخالف دلیل قوی نباشند- است.

ظاهر گرایی قدیم وجدید:
ظاهرگرایان قدیم امثال امام داود ظاهری وابن حزم دارای برخی از آرای سودمند، بویژه در مسایل حقوقی مربوط به اموال هستند، زیراآنان کوههای استواروسربلندعلوم واقیانوس واسع معرفت بودند، امّا چنانکه گذشت برروششان اشکال وارد بود که تنها به ظاهر نصوص بدون درنظرگرفتن مقاصد و علل توجه می کردند،اشکال دیگرشان دراین بود که به قیاس وامثال آن اهتمام نمی دادند وبرخی ازآنان-ازجمله ابن حزم- باشدّت وقساوت با مخالفین برخورد می کرد، زیرا وی بی رحمانه وبه شدّت دربرابر آنان موضع می گرفت، درود ورحمت خداوند برهمگی شان باد.

ظاهرگرایان جدید درظاهرگرایی وحرف گرایی همچون گذشتگان خود هستند،اما به زیادت ونقصان در امور زیر با آنان اختلاف دارند:

1-درعدم احاطه به علوم اصول وتفسیرو علم الحدیث روایتی ودرایتی ومُجمع علیه ومختلف فیه، با ظاهرگراهای قدیمی اختلاف دارند.

2 –به تخطئه ی ظنّی مخالفان خود اکتفا نمی ورزند- چنانکه امرمطلوب درامور اجتهادی همین است-بلکه اقوال مخالفان خودرا به صفات باطل، گمراهی واحیاناً کفر توصیف می نمایند وتنها اقوال خودرا حق می دانند وبه این آیه استشهاد می ورزند که ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾یونس/32. . آيا سواي حق جز گمراهي است‌ ؟
درحالی که این آیه مربوط به میدان عقیده ی حق درمقابل شرک والحاد است و ربطی به اختلافات مربوط به فروعیات ندارد.

3-پیروی از روش تشدّد وسخت گیری بجای روش تیسیر وسهل گیری؛ ازهمین رو کلمه ی تحریم را چون یک اصل –برعکس دلالت نصوص شرعی – بسیار بکار می برند، چون بنا به دلایل فروان که دراینجا مجال شمارش آنها نیست اصل برحلّ و اباحه است، واطلاق لفظ تحریم برچیزی تنها درصورت وجود نصّ صریح جایز است. (نگا: اعلام الموقعین(4/138)که تفصیل آن گذشت.)
وگرنه اصل برآن است که باتکیه بر ادله ی معتبر بگوییم “مباح” یا”مکروه” است.

4-نگریستن به ظاهر لفظ بدون ملاحظه ی مقاصد ومآلات آن، وبدون درنظرداشتن “فقه التنزیل” وتحقیق مقاصد، وبدون ملاحظه مفاسد وتضییقاتی که برآن مترتب می گردد.

5-مبالغه در توسیع دایره ی سدّذرایع وتنگ کردن باب گشایش آنها،چنانکه گذشت.

6- توجه بیشتر به جزئیات تا کلیّات،وبه وسایل تا مقاصد، وبه علوم روایتی بدون فقه ودرایت.

7- جسارت وجرئت در صدور فتوا همزمان با قلّت علم وتوانمندی؛ برخی ازمعاصرین درباره ی آنان گویند:” اینها تنها نیازمند قرآنی هستند که از روی آن تلاوت کنند، وکتابی از حدیث مانند “سنن ابی داود”[که آنرا باز کنند]، سپس پیدا کردن اهلیت وشایستگی اجتهاد درهرکوچک وبزرگی.

درقسم دوم این کتاب توضیح روشهای متعدده ی فتوا ومثالهای آن را بیان خواهیم کرد.
شیخ محمد غزّالی (رحمه الله) بیان بس زیبا ودلربای دارد، وی می گوید:”هدفم از نوشتن این کتاب پاکسازی سنت از لکه های است که چهره ی آن را آلوده کرده اند، چنانکه هدف دیگرم حمایت ونگهبانی فرهنگ اسلامی از تهاجم کسانی است که در مورد آنان گفته اند:” روز شنبه دانش آموز وطالب علم اند،روز یکشنبه به تدریس آن می پردازند، ودر روز دو شنبه بعنوان اساتید ماهر درآن به کار مشغولند،ودر روز سه شنبه علیه پیشوایان وامامان بزرگوار امّت دهن کجی می کنند ومی گویند:ما مردهستیم و آنان نیز مرد هستند !؟.

واین چنین ظرف یک شبانه روز زمام فرهنگ این امّت به دست مدّعیانی می افتد که اولو الألباب(صاحبان خرد) به دیده ی تحیّر وانکار به آنان می نگرند.(مترجم)
نگا:شیخ محمد الغزّالی،”السنّة النبویّة بین اهل الفقه واهل الحدیث:چاپ ، دار الشروق(ص/7).
نتیجه: اگر بخواهیم در نهایت اختصار از این مطلب نتیجه گیری کنیم، می گوییم: علاوه بر تهاجم فرهنگی خطرناک وبنیان بر اندازی که امروزه از سوی دنیای غیر مسلمان، با استفاده از تمامی وسایل وامکانات موجوده ی فکری وفرهنگی ورسانه ای وسیاسی واقتصادی ونظامی، امّت اسلامی واندیشه ی اسلامی را تهدید می کند، خطر دیگری نیز از درون، این امّت ودین را تهدید می کند که در اندیشه ی برانداز “تمییع”ی(مایع سازی، آبکی گری) باطنی وسکولار متجلی در روشنفکری دینی از یک سو، وافراط گرایی “تکفیر”ی حرفی نصوصی ازدیگر سو امت اسلامی وفکر “وسط”ی جمهور اندیشمندان آن را تهدید می کند، لذا مسؤولیت ورسالت خطیر علما ی امِت اقتضا می کند در برابر این “تهاجم فرهنگی” وبه منظور حفاظت از کیان وموجودیت این امّت و دین به صحنه ی جهاد تبلیغی وفکری خستگی ناپذیر بیایند. وبا خامه ی قلم خویش هویت دینی وفرهنگی امّت را از خطر موجود نجات دهند.

والسلام علی من اتبع الهدی. پیرانشهر،

محمد ملازاده 1/1/ 1398ه ،ش.


از طريق
محمد ملازاده
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

محمد ملا زاده

@نویسنده و مترجم @آذربایجان غربی - پیرانشهر @فعال دینی و دعوتگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا