حسن پینجوینی
۲ـ حقوق مساوی برای برده
شریعت اسلام، بر طبق نصوص صریح از پیامبر(صلّی الله و علیه و سلّم) حقوق برده را با حقوق انسان آزاد، برابر کرد و بردگان را برادر آزدگان عنوان میکند و آزدگان را به مراعات حقوق بردگان توصیه و سفارش میکند. از جمله:
۱ـ۲ـ برابری در خون. سمُره بن جندب (رضی الله عنه) میگوید: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود: «مَنْ قَتَلَ عَبْدَهُ قَتَلْنَاهُ »[۱] هر کس بردهی خود را بکشد، او را خواهیم کشت.
۲ـ۲ـ تقسیم کار به اندازهی توانایی و عدم تحمیل کار سنگین و طاقتفرسا بر بردگان. اگر گاهی چنین کاری به او محوّل شد، سیّد و بزرگش باید به او کمک کند. پیامبر(ص) میفرماید:« وَلَا تُکَلِّفُوهُمْ مَا یَغْلِبُهُمْ فَإِنْ کَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِینُوهُمْ»[۲] بردگان را مجبور به کارهای طاقت فرسا نکنید، اگر چنین کردید باید خودتان آنان را کمک کنید.
۳ـ۲ـ برابری در پوشش و لباس. پیامبر (ص) میفرماید: «وَلْیُلْبِسْهُ مِمَّا یَلْبَسُ»[۳] باید از لباسی که خود میپوشد بر او نیز بپوشاند.
۴ـ۲ـ برابری در طعام و خوراک. پیامبر(ص) میفرماید: «فَلْیُطْعِمْهُ مِمَّا یَأْکُل»[۴] باید از طعامی که خود میخورد به او نیز بدهد.
۵ـ۲ـ برابری در برابر قانون. اگر بردهای مرتکب جرمی شد، نباید سیّد و بزرگش شخصاً او را مجازات کند بلکه باید به حاکم تحویل داده شود تا طبق قانون او را مجازات کند.[ این مورد بیانگر این نکته است که بردهها هم مثل آزادگان از حقوق قضائی برابر برخوردار هستند] و اگر سیّد و بزرگش خود شخصاً به چنین کاری اقدام کند، مجازات میشود. طبق حدیث سمره از پیامبر(ص) :« وَمَنْ جَدَعَ عَبْدَهُ جَدَعْنَاه»[۵] هر کس گوش و بینی بردهی خود را قطع کند، گوش و بینی او را قطع خواهیم کرد.
۳ـ آزاد کردن برده به منظور، رهایی از عذاب اخروی
شریعت اسلام مسلمانان را به قصد نجات و رهایی از عذاب آخرت به آزاد کردن برده تشویق میکند. همانطور که در احادیث زیر به عیان لمس میشود:
۱ـ۳ـ ابوهریره میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَهً مُسْلِمَهً أَعْتَقَ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْوًا مِنْ النَّارِ حَتَّى فَرْجَهُ بِفَرْجِهِ»[۶] هر کسی بردهای مسلمان را آزاد کند، خداوند در برابر هر عضو از آن برده یک عضو این شخص را از عذاب اتش جهنم آزاد میکند. حتی در برابر عورت او، عورت این را از عذاب آزاد میکند.
۲ـ۳ـ عقبه بن عامر جُهنی میگوید: پیامبر فرمود: « مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَهً مُسْلِمَهً فَهِیَ فِدَاؤُهُ مِنْ النَّارِ»[۷] هر کس بردهای مسلمان را آزاد کند، فدیهی او از آتش میشود.
۴ـ اختصاص سهمی از زکات به آزادی بردگان
از همه مهمتر، در بیت المال و صندوق صدقات و زکات مسلمانان سهمی به آزاد کردن برده، اختصاص داده شده است. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»[التوبه: ۶۰] زکات مخصوص مستمندان، بیچارگان، گردآورندگان آن، کسانی که جلب محبّتشان ( برای پذیرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته) میشود، (آزادی) بندگان، (پرداخت بدهی) بدهکاران، (صرف) در راه (تقویت آئین) خدا، و واماندگان در راه (و مسافران درمانده و دور افتاده از مال و منال و خانه و کاشانه) میباشد. این یک فریضهی مهمّ الهی است (که جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است) و خدا دانا (به مصالح آفریدگان) و حکیم (در وضع قوانین) است.
در اینجا قضاوت را به خوانندگان با انصاف واگذار میکنیم و میپرسیم: آیا بردهای که از لباس سیّد خود میپوشد، از خوراک او میخورد، برادر او محسوب میشود، مجبور به کار سنگین و طاقت فرسا نشود و اگر یک سیلی به او زده شود، باید آزاد گردد؛ آیا چنین کسی برده است یا فرزند محبوب آن خانواده است؟
باید اقرار و اعتراف کنیم که اسلام، اینچنین فرایند گذار از بردهداری به آزادی کامل را ایجاد کرد.
هرچند که اسلام میتوانست حکم آزادی بردهها را به طور قطعی صادر کند؛ امّا اگر چنین میکرد چه نتایجی به بار میآورد؟!
بدون تردید بردههای آزاد شده، از این آزادی بهرهی چندانی نمیبردند. چون فقط ظاهراً آزاد میشدند امّا در واقع و حقیقت همچنان برده میماندند. واقعیّت این مسئله را اثبات کرده است. موقعی که آبراهام لنکولن رئیس جمهور اسبق ایالات متّحدهی آمریکا، دستور آزادی تمامی بردهها را صادر کرد. دستور صادر شد. بردهها ظاهراً آزاد شدند؛ امّا آیا واقعاً آزاد شدند؟! آیا آزادای اینچنین است که نباید بردههای آزاد شده در مدرسههای که آقازادهها درس میخوانند، درس بخوانند! نباید در اتوبوسی که آقاها و آقا زادهها سوار میشوند، سوار شوند! نباید در غذاخوری آقایان، غذا بخورند! اگر یکی از آقایان یکی از بردههای قدیمی را جلو چشم پلیس کتک کاری کرد، پلیس نباید به کمک او بیاید و او را نجات دهد! آیا این تصاویر و صحنهها تصاویر و صحنههای آزادی است، یا همان بردهداری است؟
آری، اگر اسلام حکم قطعی آزادی بردهها را اینطور صادر میکرد، همان نتایج را به بار میآورد که در امریکا و آفریقای جنوبی و روسیه و چندین جایی دیگر به بار آمد.
بسام جرار بسیار زیبا میگوید: برای مردم امروزی احساس و درک این مسئله آسان نیست که چگونه بردهها پایبند قانون بردهداری آن زمان بودند. برده در آن زمان معتقد بود که نشانهی اخلاق مداری است که پایبند قانون و عرف جامعهی خود باشد. بعد از آن که به برده گرفته شد راضی نبود که فرار کند و به میان قوم و قبیلهی خود برگردد. چون در بینش او، این کار خلاف مردانگی و مروّت است. شاید هم اگر فرار میکرد و به میان قوم و قبیلهی خود برمیگشت، به عنوان شخصی حقیر به او نگاه میکردند. چون نمک نشناس و فراری است. همین مسئله باعث شده بود که پایبند قانون و عرف جامعهی خود باشد. همین آداب و رسوم برده را پایبند وضعیت موجود کرده بود و به این وضعیت قانع و راضی و به آن سخت معتقد باشد. بنابراین لازم بود که در ابتدا فکر و اندیشهی جامعه متحوّل و متغیر شود. حتی لازم بود که طرز تفکر خود بردگان تغییر کند. سپس مشکلی که بر تمام خانوادهها، قبایل، طوائف، روستا، شهر و محلّه حاکم شده بود، حل شود. آیا هیچ دانشمند جامعهشناسی هست که بگوید: که این وضعیت حاکم بر جامعه، با صدور یک حکم حاکمیتی، متحوّل میشود و تغییر میکند؟!
اسلام همیشه برای تغییر وضعیتهای موجود، راهکار تدریج و گام به گام را استفاده میکند. برای نابودی سیستم بردهداری نیز بهترین راه را پیمود و بهترین وسیله را استفاده کرد تا برای مردم اثبات کند که کسی که امروز برده است، دیروز مثل تو آزاد بوده است. بر این اساس سرچشمههای بردهداری را خشکاند و انگیزهی آزادسازی بردگان را در دل مردم ایجاد کرد. به اضافه سیستم مکاتبه را پیشنهاد کرد تا کسانی که حاضر به آزاد کردن بردگان بلا عوض مادی نیستند، خود بردگانِ آزادیخواه، پیشقدم شوند و در مقابل مقداری پول به سیّد و بزرگان خود پرداخت کنند و در این صورت هیچ کدام از طرفین حق تخلف نداشته باشند. و دولت اسلامی هم از صندوق صدقات و زکات خود سهمی را به این منظور اختصاص داده است.[۸]
«نا گفته نماند که بردهداری یک نظام اجتماعی بینالمللی بوده است. نظامهای اجتماعی بینالمللی را نمیتوان یک طرفه لغو و ابطال نمود. هر سیستم و حکومتی یک طرفه اقدام به ابطال نظامهای اجتماعی و بینالمللی بکند تنها خود متضرر میشود و راه به جایی نمیبرد و شکست میخورد. همچنان که ذکر شد یکی از مهمترین اسباب بردهداری جنگ بود که اسیران جنگی به برده گرفته میشدند. بنابراین اگر اسلام یک طرفه این نظام را از جانب خود، بدون توافق بین طرفین، لغو میکرد، و بردهداری را در میان مسلمانان ممنوع میکرد، و مسلمانان را ملزم به اجرای این قانون میکرد، طرف مقابل اسیران جنگی مسلمانان را به برده میگرفت. در این صورت فقط جامعهی اسلامی از وضع این قانون متضرر میشد و این امر باعث تضعیف روحیهی مسلمانان از اقدام به جهاد میشد. پس برده کردن اسیران جنگی نباید یک طرفه لغو شود، و به صورت قطعی ابطال گردد و باید همچنان باقی بماند تا به عنوان یک تاکتیک در اختیار مسلمانان، برای مقابله به مثل در مقابل دشمنان اسلام، باقی بماند. تا هر زمان دشمنان و مخالفان اسلام از این حربه استفاده کردند، مسلمانان نیز برای مقابله به مثل و الزام دشمنان به آزاد کردن اسیران جنگی مسلمانان، از آن استفاده کنند». والله اعلم.[ مترجم].
اگر انحرافی که در زمان حکومت بنیامیّه رخ داد، نمیبود، هزار سال پیش آثاری از بردهداری در جهان اسلام باقی نمیماند.
[۱] ـ سنن الترمذی (۵/ ۳۰۴)، سنن أبی داود (۱۲/ ۱۰۲).
[۲] ـ صحیح البخاری (۱/ ۵۲).
[۳] ـ منبع سابق.
[۴] ـ منبع سابق.
[۵] ـ سنن الترمذی (۵/ ۳۰۴)، سنن أبی داود (۱۲/ ۱۰۲).
[۶] ـ صحیح البخاری (۲۰/ ۴۳۰)، صحیح مسلم (۸/ ۲۶).
[۷] ـ مسند أحمد (۳۵/ ۲۲۷).
[۸] ـ بسام جرار، الاسلام و الرّق.
مترجم: رحمان جعفری