علمای قدیم و حروف مقطعه
حروف مقطعه ، رموز قرآن (2)
نکات جالب و ناگفته در باره حروف مقطعه
علمای قدیم در باره حروف مقطعه چنین گفته اند
*در كتاب « الاتفاق» جلد دوم صفحه 9 آمده است كه از متشابهات اوايل سوَر آن است كه اينها اسراري است كه جز خداوند كسي بدان آگاه نيست و اين موضوع را ديگران نيز تأكيد كرده اند .
از الشعبي منقول است كه از او درباره حروف آغاز سوره سؤال شد او گفت : براي هركتابي سري است و سر اين كتاب حروف آغاز سور آن است .
از ابن عباس نقل شده است كه مراد از «الم» در سخن خدا آن است كه «انا الله أعلم» و همچنين در مورد «المص» (انا الله افضل) و نيز در مورد «المر» ( انا الله أري) .
از سعيدبن جبير از ابن عباس نقل شده است كه« الر – حم – ن » صورت پراكنده اي از« الرحمن» است اما مقصود از اين كار چه بوده است ؟
ابوالشيخ از محمدابن كعب القرظي نقل مي كند كه : «المر» از الرحمن گرفته شده است .
همچنين از قول او نقل شده است كه در «المص» «الف» از« الله» و «م» از «الرحمن» و «ص» از «الصمد» گرفته شده است و اين چيزي شبيه به همان مورد قبلي است .
از الضحاك نقل شده است كه معناي آن المصور است و نيز گفته شده كه معناي آن« انا الله اعلم» است .
* طبق نظري ديگر حروف آغاز سوره سوگندهايي است كه خداوند بدان قسم ياد كرده است و آنها در زمره نام هاي پروردگار هستند . در اين نظر استناد بدين روايت مي كنند كه حضرت مولي الموحدين علي (عليه السّلام) يك قسم ياد كرده است : «أسئلك يا كهيعص» به معناي مرا مورد عفو قرار بده و باز از اين به نظر مي آيد كه آن اشاره به اسماء حسني است از قبيل كافي هادي و غيره .
خلاصه اي از مهمترين نظريات درباره حروف مقطعه :
در اينجا خلاصه اي از مهمترين نظرات را از نظر مي گذرانيم . البته از ذكر تأويلات و نكاتي عرفاني خودداري شده است :
1) اسم اعظم خدايند. بطوري كه اگر خوب تركيب نمايند باسم اعظم الهى دست مي يابند لكن ما نمىتوانيم و نمىدانيم آنها را چگونه بايد جمع نمائيم.
2) اينها اسامي قرآنند. كلبى و سدى و قتاده به همين نظريه معتقدند.
3) اين حروف جنبه سوگند دارند و خداوند به آنها قسم ياد كرده است .
4) حروفي است از حروف هجا كه موضوعند براي تركيبات .
5) حروفي هستند كه هريك از آن به معنايي اشاره دارد .
6) اسرار قرآنند چنانچه براي هر كتابي سرّي است .
7) در اوايل سوره آورده شده تا ابتداي سوره و انتهاي سوره سابق را تعيين نمايند .
8) اين حروف از مختصات قرآن كريم است و در ساير كتابهاى آسمانى مانند تورات و انجيل سابقه ندارد.
9) اسامي سوره هايي هستند كه در آن قرار گرفته اند و شيخ طوسي اين معني را پسنديده و مي گويد بهترين معاني همين معاني است كه بگوييم اين حروف اسامي سوره ها هستند. سيبويه و خليل و بيشتر متكلمين به همين نظريه معتقدند زيرا در ميان اعراب رسم چنين بود كه بحروف نامگذارى مي كردند چنانكه پدر حارثه نامش لام بود و مس را صاد و نقد را عين و ابر را غين و ماهى را نون مي ناميدند و قفال هم كه يكى از علماى معتزله است اين قول را پذيرفته است و به اعتقاد اين عده مفهوم كلى اين سورهها مدلول حروف مقطعهاى است كه در اوائل اين سورهها ذكر گرديده است.
10) گفته اند اين حروف به حساب جُمَل پيش بيني سال بعضي حوادث مهم است. طرفداران علوم غريبه بر اين نظريّه زياد تأكيد مي كنند .
11) اين حروف رمز مطالب سوره مربوطه است . مثلاً در سوره هايي كه «حم» در ابتداي آن ها آمده است بحث «حيات و موت» در ميان است يا « طسم» رمز « طير و طيور» و « سليمان و سبا» و « موسي» است و يا « الم» به معناي « الله» و « جبرئيل » و« محمّد» است .
12) آوردن اين حروف بدين منظور است كه خواننده و شنونده توجه كند كه قرآن كه معجزه است از همين حروف معمولي ساخته شده است . با اين افراد بشر از آوردن مانند آن يا مثل بخشي از آن عاجزند؛ مثل آنكه در كنار ساختمان عظيمي تكّه هاي مصالح ساختماني ببينيم و بدانيم از همين مصالح ساخته شده است ولي خود ما از ساختن مانند آن ناتوان باشيم .
گفته اند اين حروف رمزي ميان خدا و پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) است.
13) گفته اند همچنان كه در كتاب تكوين يعني عالم هستي معلومات و مجهولاتي هست به موازات آن در كتاب تشريع يعني قرآن هم معلومات و مجهولاتي بايد باشد . و حروف مقطعه نشانه مجهولات و نقاط سياهي است كه براي بشر قابل فهم نيست .
14) گفته اند كفار و مشركان هنگامي كه پيامبر (ص) آيات قرآن را تلاوت مي كرد همهمه مي كردند ، بر زبان آوردن اين حروف از طرف مردي امّي ايجاد تعجب و سكوت مي كرده و حضرت موفق مي شده است آيات را تلاوت نمايد . چنانكه مي فرمايد : « وش قالَ الّذینَ کَفروا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ » مكي بودن غالب سوره هايي كه با حروف مقطعه شروع مي شود اين نكته را تقويت مي كند .
15) گروهى از مفسرين مي گويند كه اين حروف اشاره باسماء اللّه است ؛ لذا الف در « الم » اشاره به انا لام اشاره به اللّه و ميم اشاره بعلم اوست يعنى« انا اللّه اعلم » ولى بعقيده ابن عباس الف در « الم » اشاره بر لفظ جلاله اللّه لام بر اسم جبرئيل و ميم اشاره بر اسم محمّد (ص) مي باشد و شايد اشاره به اين باشد كه اللّه بواسطه جبرئيل قرآن را به محمّد (ص)فرستاده است.
16) برخى از مفسرين نوشتهاند: هر حرفى از حروف مقطعهاي اوائل سور مفتاح اسمى از اسماء اللّه است و نيست در آن حرفى مگر آنكه راجع بثناء و آلاء حق تعالي است.
بعضى گفتهاند حروف مقطعه اوائل سور بخاطر اين بوده است كه سبب سكوت شنوندگان گردد زيرا مشركين بنا گذاشته بودند كه به سخنان پيامبر اكرم گوش ندهند چنانكه مي فرمايد : « وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ»(5) اما وقتى اين كلمات نامأنوس را مي شنيدند موجب سكوت آنان مي شد.
17) اهل تحقيق گفتهاند كه الف از اقصاى حلق كه اول مخارج است ادا ميشود و لام از طرف زبان كه اوسط مخارج است و ميم از لب كه آخر مخارج است گفته ميشود و الم اشاره باين مطلب است كه بنده خدا بايستى در اول و وسط و آخر افعال و اقوال خود بياد حق تعالى باشد.
18) بنظر بعضى از مفسرين اين حروف علامت پارهاى از واژههاى عربى است كه قبلا در ادبيات عرب رايج بوده است.
19) حروف مقطعه اوائل سور بجهت آماده ساختن پيامبر اكرم براى دريافت وحى مي باشد.
گردآورنده : حجت الله مومني
منبع : راسخون
منابع :
(5) سوره فصلت – آيه 26