زندگی نامه عبدالرحمن شرفکندی(هــــه ژار مــوکریـــــانی)
نویسنده، محقق، مترجم و شاعر نامدار استاد عبدالرحمن شرفکندی مشهور و متخلص به «هه ژار» به سال ۱۳۰۰ ه.ش در محله «گه ره کی خری» مهاباد و در خانوادهای متدین و شهیر دیده به جهان گشود. در دو سالگی از نعمت وجود مادر محروم شد و از همان کودکی تلخی زندگی را تجربه کرد. وی در سن پنجسالگی الفبا و قرآن را نزد پدر خویش فرا گرفت، سپس وارد مکتب خانه شد و از حضور تنی چند از مدرسان علوم اسلامی آن زمان کسب فیض نمود.
فوت پدر بارِ مسئولیت خانواده را بر دوش وی نهاد. بعد از چندی نگذشت که به بوکان سفر کردند که تا کلاس پنج ابتدایی را با هر مشقت و دردی که در آن زمان بود به اتمام رساند. عبدالرحمن به سبب علاقه وافری که به ادبیات داشت از همان اوان جوانی به مطالعه ادبیات و دیوان شاعران بزرگ روی آورد؛ این علاقه به حدی بود که از همان آغاز، بسیاری از اشعار شاعران نامدار را از بر بود. نوجوانی بیش نبود که توانایی ادبی وی نمایان گشت و به سرودن شعر روی آورد، اشعار او کمکم وِرد زبانها و نُقل مجالس گشت. در این زمان بود که استاد تخلص «ههژار» را برگزید.
در همان جوانی مبارزه و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را در مهاباد شروع کرد، «هه ژار» یکی از فعالان اصلی «جمعیت ژ – ک»، «کومه لهی ژیانه وهی کورد» بود؛ به گفته وی بعد از حزب « ژ- ک» به صورت رسمی به عضویت هیچ حزب دیگری در نیامد. در جمهوری کردستان نقش فعال و موثری داشت و از سوی قاضی محمد عنوان “شاعر ملی کُرد ” را دریافت کرد. بعد از فروپاشی جمهوری کردستان در مهاباد مانند بسیاری از همرزمان خود به ناچار راه غربت را پیش گرفت و آواره کشور عراق شد و سالها در رکاب قهرمان سربلند کرد، مرحوم ملامصطفی بارزانی در دفاع از هویت کرد تلاش نمود. در شرایط سخت و طاقتفرسای آوارگی و غربت نیز دست از مطالعه و تحقیق برنداشت، حتی هنگامی که در لبنان و در بیمارستان تحت مداوا بود به مطالعه زبان و ادبیات عرب پرداخت و در این زمینه تبحری خاص یافت و در همین دوران بود که بسیاری از شاهکارهای ادبی جهان را مطالعه نمود و بر اندوختههای خود افزود.
پس از سالها آوارگی سرانجام در سال ۱۳۵۴ به ایران بازگشت و در شهر کرج سکنی گزید. بعد از اقامت در کرج، پیشنهاد ترجمه کتاب شفای ابوعلی سینا، از طرف دانشگاه تهران را پذیرفت – کتابی که تا آن زمان با وجود اهمیت فراوانی که داشت، برای علاقهمندان غیرقابل استفاده بود – وی در نهایت موفقیت شفای ثقیل و مشکل عربی را به فارسی ساده و روان ترجمه نمود و بدینوسیله به محافل ادبی و فرهنگی ایران راه یافت و پس از مدتی به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد.
با گسترش حوزه فعالیتهای خویش و تحقیق پیرامون زبان و ادبیات کردی برخدمات خود افزود. وی در این سالها از لحاظ ادبی و فرهنگی بیشترین استفاده را از زندگی خویش برد و با تلاش سخت و خستگیناپذیر شبانه روز را به تحقیق و تالیف و ترجمه مشغول بود در سایه این پشتکار آثار کم نظیری را در زمینههای مختلف از خود به یادگار گذاشت. در کنار فرهنگ ارزشمند ” هەنبانە بۆرینە ” کردی – فارسی از دیگر خدمات بزرگ و بینظیر استاد، میتوان به ترجمه زیبای قرآن کریم به زبان کردی اشاره کرد، که در نهایت استحکام و سادگی، شیوا و گویا است و کتابخانه کردی را برکتی دو چندان بخشیده است. سرانجام کار مداوم، بیخوابی و ریاضتهای فکری و جسمی، شمع زندگی این بزرگمرد را به سوی خاموشی برد، تا اینکه سرانجام در روز پنجشنبه دوم اسفند ۱۳۶۹ روح پاکش به آرامش ابدی پیوست و در آرامستان مهاباد قطعه ” مقبرۃ الشعرا “به خاک سپرده شد.
آثار و تالیفات استاد:
۱-ترجمه کتاب قانون ابوعلی سینا، در هفت جلد، انتشارات سروش.
۲-ترجمه قرآن کریم، چاپ تهران.
۳-ترجمه رباعیات خیام، انتشارات سروش.
۴-ترجمه شرفنامه بدلیسی، چاپ نجف.
۵-ترجمه آری این چنین بود برادر، اثر دکتر شریعتی، چاپ تهران.
۶-ترجمه عرفان برابری آزادی، اثر دکتر شریعتی، انتشارات سروش.
۷-ترجمه پدر مادر ما متهمیم، اثر دکتر شریعتی، انتشارات سروش.
۸-ترجمه یک جلوش بینهایت صفر، اثر دکتر علی شریعتی، چاپ تهران.
۹-ترجمه آثارالبلاد و اخبارالبلاد به فارسی، انتشارات اندیشه.
۱۰-ترجمه پنج انگشت یک مشت است. اثر بریژید و نگوربوکسی، انتشارات تازه نگاه.
۱۱-دیوان اشعار، چاپ تبریز.
۱۲-زندگینامه، چاپ پاریس.
۱۳-تالیف تاریخ اردلان، چاپ تهران.
۱۴-فرهنگ جامع کردی به کردی و فارسی، انتشارات سروش.
۱۵-بۆ کوردستان، چاپ عراق.
۱۶-ترجمه مهم و زینخانی به سروانی، چاپ عراق.
۱۷-مجموعهای شامل طنزهای اجتماعی، چاپ سوریه.
۱۸-شرح دیوان ملای جزیری، انتشارات سروش.
۱۹-طایفه فراموش شده گابان، چاپ عراق.
۲۰-تاریخ سلیمانیه ترجمه از عربی به فارسی، (چاپ نشده).
۲۱-روابط فرهنگی ایران و مصر، ترجمه از عربی به فارسی، (چاپ نشده).
۲۲-ترجمه فرهنگ عمید به کردی، چاپ نشده.
منبع : زریان
بخش ترجمە و تحقیق سۆزی میحڕاب