دیگر بسان گذشته قبرستان های مسلمانان آدمی را یاد مرگ نمی اندازند، سنگ قبرهای گرانبها و مرمرین، ساختن بارگاه و نقش و نگارها و خطاطی های فراوان به همراه زنان آرایش کرده قبرستان را بیشتر شبیه تفرجگاه و بسان سایر امکان و امور مسلمین تبدیل به محل رقابت و چشم هم چشمی های زمینی نموده است. یاد مرگ را باید در بین مردگان متحرک جست.
خداوند چه زیبا در آخرین کلامش افراد بی بهره از نعمت ایمان را به مردگان تشبیه کرده است و حیات واقعی و انسانی را در اسلام و ایمان معرفی می نماید؛
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
ای مؤمنان! فرمان خدا را بپذیرید، و دستور پیغمبر او را قبول کنید هنگامی که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید که خداوند میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد (و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواستها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد که مهمترین آرزوی دل هر انسانی است)، و بدانید که همگان در پیشگاه خدای سبحان گرد آورده می‌شوید (و به حساب و کتابتان رسیدگی می‌گردد). سوره انفال آیه ۲۴
تفاوت بسیاری است بین شنیدن علمی و شنوایی قرانی؛ زیرا حیوانات هم می شنوند و نسبت به فرکانس ها واکنش نشان می دهند. در عوض یک ناشنوای کامل هم می تواند با بهره گیری از سمع اوج گرفته و در ردیف ملایکه و بالاتر از آن قرار گیرد.
وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ
و مردگان و زندگان هم مساوی نمی‌باشند. خداوند هر کس را بخواهد شنوا (و پذیرای حق و حقیقت) می‌گرداند، و تو نمی‌توانی (پند و اندرز آسمانی را به دل دلمردگان فرو بری، همان گونه که نمی‌توانی) مردگان آرمیده در گورها را شنوا گردانی. سوره فاطر آیه ۲۲
تاملی در رفتار و گفتار جمعی کثیری از آحاد جامعه مبین و روشن کننده ی این مردگی در حیات انسان هاست.
آری به محض قدم گذاشتن در محیط بیمارستان آثار این مردگی را بسان سایر نقاط جامعه در رفتار و گفتار همه پرسنل از نگهبان، خدمه، پرستار و پزشک می توان مشاهده نمود.
یاد مرگ را باید در بیمارستان ها جست، باید سری به بخش های مختلف بیمارستان زد و تن های رنجور و بیمار را دید و پای صحبت همراهان بیمار نشست تا با تلنگری در اندیشه تامل در گذشته و حال و آینده خویش نمود.
اسرا محرم نژاد دختر سه ساله اهل خوی چند ساعت قبل از محمد عمل جراحی کاشت حلزون رویش انجام گرفت. پدر اسرا امروز روی پله های خروجی بیمارستان غمگین نشسته بود و دو دغدغه بزرگ داشت ساعتی با ایشان گفتگو کردم. دغدغه اول اقای محرم نژاد این بود که دخترش چند ساعتی است که ادرار نکرده است و از عواقب آن به شدت واهمه داشت وقتی همسرش ادرار کردن اسرا را بهش خبر داد اشک در چشمانش حلقه زد نمی دانم این اشک خوشحالی بود یا ناشی از دغدغه دوم.
قرار است اسرا فردا ترخیص شود و اقای محرم نژاد تنها دویست هزار تومان در کارت بانکیش دارد. هزینه بیمارستان به شدت ایشان را کلافه و غمگین نموده است.
برام سوال اساسی وجود دارد که چند نفر از مردمان ایران زمین این گونه زندگی می کنند و آیا اصولا این ها زنده اند.
مسئول این مرده های متحرک چه کسی و یا کسانی است؟
هزینه بچه های کاشت حلزون تازه پس از انجام عمل جراحی آغاز می شود افراد به سان آقای محرم نژاد چگونه از پس این هزینه ها بر می ایند. وقتی عمر بن خطاب از افتادن حیوانی بر اثر ناهمواری راه در هراس بود مسولین این مملکت چگونه ایستاده مردن هزاران نفر را می بینند و خم به ابرو نمی آورند.
ناگفته نماند این مردگان زندگی حیوانی از بسیاری از زندگان زندگی حیوانی زنده ترند. اثار ایمان و توکل را که نشانه ی زنده بودن انسانی است در اقای محرم نژاد به وضوح دیدم.
یوسف سلیمان زاده – زعفرانیه … تبریز
