اصولقرآن

مُحکم و مُتشابه از نگاه علمای سَلَف و خَلَف(2-1)

مُحکم و مُتشابه از نگاه علمای سَلَف و خَلَف

نویسنده: رسول رسولی کیا

🔹 چکیده

این پژوهش به بررسی و تعریف آیات محکم و متشابه در قرآن می پردازد و نظریه های گوناگون علما و دانشمندان در این باب، محور اصلی مقاله می باشد. در اثنای تحقیق به این رسیدم که اگر چه در این موضوع تحقیقات و کنکاش های زیادی انجام شده است ولی همچنان جای تحقیق و موشکافی باقی است. سعی کرده ام علاوه بر دو نظریه مشهور علما و متکلمین در باره محکم و متشابه، نظرات جدید و دیگری را نیز به طور اختصار مورد بررسی قرار دهم.

به منظور رعایت اختصار از تفسیر آیاتی که در آن واژگان محکم و متشابه آمده ولی به موضوع اصلی ما ارتباط ندارد و همچنین به محکم و متشابه در اسماء و صفات خودداری کرده ام.

نگارنده پژوهش بر این باور است که نظرات متعدد در باره موضوع نشان از پویایی و غنای عقلانی مفسران علمای مسلمان است و بنابراین اصحاب نظرات مختلف در باره این باب می توانند در کمال همزیستی و احترام متقابل زندگی کنند.  

واژگان کلیدی

محکم، متشابه، قرآن، ام القرآن

🟢 مقدمه

از قدیم، دو موضوع محکم و متشابه در کتاب های تفسیر و سپس در آثار مربوط به علوم قرآن نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده و تالیفات و آثار فراوانی در این حوزه توسط دانشمندان به رشته نگارش درآمده است.

مفسران و صاحب نظران در این زمینه دارای نظرات متفاوت و مختلف و متعددی هستند؛ شیخ طبرسی در تفسیر خود به بیان ۵ نظریه پرداخته است و فخرالدین رازی نیز به ذکر ۴ نظریه مبادرت ورزیده است، مرحوم رشید رضا نیز در این زمینه ۱۰ قول ذکر کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

🔹 واژه محکم و متشابه در لغت

محکم در لغت:  در لسان العرب می خوانیم: «احکمت الشیء فاستحکم صار محکما» چیزی را محکم کردم پس استحکام پیدا کرد و محکم شد. (لسان العرب ماده حکم)

محکم از لحاظ صرفی یک کلمه مشتق است که از ریشه حکم می باشد.

تشابه یعنی تماثل، در لسان العرب آمده است که متشابهات یعنی متماثلات.

🔹 واژه محکم و متشابه در قرآن

دکتر صبحی صالح می نویسد می توانیم بگوییم قرآن سراسر محکم است اگر مراد ما از این سخن آن باشد که قرآن از آنچنان استحکام و زیبایی در نظم بیان برخوردار است که هیچگونه سستی و ضعفی به الفاظ و معانی آن راه ندارد همانطور که خداوند نیز این سخن گرامی خودش را به همین معنا نازل فرموده است آیه یک سوره هود کتابی که محکم گردید است آیات آن. همچنین می توان گفت که قرآن سراسر متشابه است اگر منظور از این سخن آن باشد که آیات قرآن در بلاغت و اعجاز و از این جهت که مقایسه و تشخیص برتری بین اجزاء قرآن با یکدیگر دشوار است باهم متشابه و همانند هستند خداوند به این معنا نیز این سخن حکیمانه خودش را نازل فرموده است آیه ۲۳ سوره زمر خداوند نازل گردانیده است کتابی را که سراسر متشابه و دو به دو قرینه است.

علامه رشید رضا نیز می گوید: به موجب آیه ۱ سوره هود«الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ» همه آیات قرآن محکم هستند و به موجب آیه« اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِی…» خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه متضمن وعد و وعيد نازل كرده است …» همه آیه های قرآن متشابه هستند(تفسیر المنار، رشید رضا، ذیل آیات)

جولانگاه اصلی بحث ما درباره محکم و متشابه آیه ۷ سوره آل عمران است«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»  در این آیه محکم در برابر متشابه قرار گرفته است همچنانکه « الراسخون فی العلم» در برابر « الذین فی قلوبهم زیغ» قرار گرفته است،همین برابری ها در آیه،علما و دانشمندان را را بر آن داشته که به تعریف هر یک از دو اصطلاح محکم و متشابه بپردازند و نظریات فراوانی را در این باب ارائه کرده و دیدگاه های متعددی را ابراز دارند (مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح، مترجم: محمد علی لسانی فشارکی، به نقل از جلال الدین سیوطی؛ اتقان، جلد ۲، ص۲-۳)

دانشمندان متقدم و متاخر اسلامی با توجه به دو شیوه تلاوت آیه هفتم آل عمران که در اولی بر لفظ جلاله الله وقف به عمل آمده و در دومی بلفظ جلاله وقف به عمل نیامده است بلکه « والراسخون فی العلم» بر آن عطف گردیده و بر « الالباب» وقف بعمل آمده است و در تبیین معنای محکم و متشابه و تعیین ویژگی های آنها و نوع عملکرد مسلمانان نسبت به آنها دو مذهب متفاوت را ارائه داده اند.

ناگفته نماند نظریات علمای اسلامی در نهایت به یک جا باز می گردد از این قرار که «محکم» آیه ایست که با وضوح کامل بر معنایش دلالت کند و هیچ پوشیدگی در معنای آن نباشد و متشابه آیه ای است که خالی از دلالت مرجحی بر معنای خودش باشد(مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح ، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی،ص۴۱۰).

آشکار بودن دلالت در آیات محکم ما را از تحقیق درباره آن بی نیاز می گرداند زیرا همان خواندن آیه برای ما کافیست که بتواند مراد از آن آیه را به ما بفهماند اما پنهان بودن دلالت متشابه طبیعی است که قدری ما را مشغول گرداند تا آن را باز شناسیم و آنگاه از آن اجتناب کنیم مبادا که به دنبال آن کشانیده شویم همانند «الذین فی قلوبهم زیغ»!

در زیر به نظرات فرقه های مختلف مسلمان در باره محکم و متشابه و برخی از دلایل و مستنداتشان می پردازیم

۱– دانشمندان متقدم اسلامی و موسوم به سلف برمبنای وقف بر لفظ جلاله الله آن آیه را به گونه ای تفسیر کرده اند که خود را از درک معانی متشابهات عاجز و ناتوان شمرده و علم به معانی آنها را به خداوند تفویض و حواله کرده‌اند ، آنان آیه را چنین معنی کرده اند (بخش اعظم آن کتاب، آیه های محکم آن کتاب هستند و بخش دیگر ، آیه های متشابهات می باشند پس آنان که انحرافی در دل هایشان هست همواره به دنبال بخش متشابه آن هستند آن هم به منظور فتنه انگیزی و ارجاع آنها به سوی افکار فاسد و انطباق آنها بر اهداف پلید خود، در صورتی که نه تنها آن افراد کج اندیش و فتنه انگیز بلکه هیچ کسی جز خدا به تاویل آنها آگاه نیست و نمی داند منظور از آنها چیست و در ظرف واقعیت بر چه چیزهایی منطبق می‌گردد و آنان که در علم و آگاهی خویش ثابت قدم می باشند و در این راه هیچ گونه تزلزلی ندارند هرگز در صدد تاویل آیه های متشابه نیستند بلکه تنها می‌گویند به آن بخشی متشابه نیز ایمان کامل داریم و هر دو بخش محکم و متشابه از جانب پروردگارمان بر پیامبر صلی الله و علیه و سلم نازل گردیده است و جز دارندگان مغز های آزاد از قید اسارت ها متوجه این واقع گرایی نمی‌شوند.

صاحب کتاب قرآن شناسی ادعا می‌کند که بیشترین اصحاب و تابعین و پیروان آن که به سلف و اهل سنت معروف هستند آن آیه ها را بر مبنای وقف بر لفظ جلاله الله تفسیر کرده اند و اغلب علما، وقف بر لفظ جلاله الله را واجب دانسته اند و اکثر اهل لغت از ابن مسعود وابی بن کعب و ابن عباس و عروه و قتاده و عمر بن عبدالعزیز و فراء و ابی عبید و ثعلب و ابن انباری نقل کرده اند که راسخان در علم از تاویل متشابهات آگاهی ندارند، از مذاهب عمده فقه اسلامی نیزعلمای پیرو مذهب امام ابوحنیفه بر همین اعتقاد بوده و بر لفظ جلاله الله وقف  کرده اند (قرآن شناسی احمدیان)

علامه طباطبایی بر این نظریه ایراد گرفته و می گوید: ایراد اصلی وارد به این تعریف از متشابه – که مورد تایید اغلب مفسران می باشد- این است که با روح قرآن و فلسفه نزول آن سازگار نیست، زیرا چگونه ممکن است در قرآن آیاتی وجود داشته باشد که معنا و مراد آن بر همگان مبهم باشد در حالی که قرآن خود را نور، هادی و بیان نامیده است؟! علاوه بر این که در آیات متعددی از مومنان خواسته شده که در آیات وحی تدبر کنند « افلا یتدبرون القرآن….). بی شک با تدبر در قرآن می توان هرگونه ابهام و اختلافی را در آیات قرآن برطرف نمود.(تفسیر المیزان، طباطبایی، ذیل آیه هفتم آل عمران)

 صاحب تفسیر المنار در این باره می نویسد: این که شایع گردیده که اکثر سلف آگاهی از تاویل متشابهات را از راساین در علم نفی کرده‌اند ادعایی است بدون دلیل؛ زیرا به ثبوت نرسیده که یکی از اصحاب گفته باشد: راسخان در علم تاویل متشابهات را نمی‌دانند. تازه خود امام احمد در کتابی که در رد زنادقه و جهمیه نوشته است آیه های متشابه را یکی یکی تفسیر کرده و نظرات مخالفان را در این حوزه به چالش کشیده است. (همان به نقل از تفسیر المنار، ج ۳ ص ۱۷۲)

🔹 طرفداران این نظریه به شرح زیر به دفاع از نگاه و نظریه خویش پرداخته اند:

از آنجا که متشابهات غالبأ مربوط به ذات و صفات خداوند می باشد و تفسیر این گونه آیات از رهگذر قوانین زبان عرب که جز ظن و گمان به دست نمی دهند کاری معقول و مطلوب نمی باشد زیرا ظن و گمان در مورد ذات و صفات خدا جایز نیست و علم به ذات و صفات پروردگار باید از راه قطع و یقین باشد (مناهل العرفان زرقانی جلد ۲ صفحه ۱۸۳)

همچنین با توجه به بکار رفتن کلمه « أما »که حرف تفصیل است و مقتضی تصور دو طرف برای مطلب مورد نظر می باشد ، طرف نخست آیه در این تفسیر عبارت است از« الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون….» و طرف دوم نیز « الراسخون فی الهام یقولون آمنا به» خواهد بود و حکم هر کدام از دو طرف تفصیلی أما با یکدیگر متفاوت می باشد، یعنی دسته اول به منظور تامین اهدافشان به دنبال متشابهات هستند ولی گروه دوم مسیری کاملا متفاوت درپیش گرفته اند.( روح المعانی،آلوسی، ج ۳، ص۸۳).

طرفداران نظریه اول همچنین نقل می کنند که جلال الدین سیوطی آورده که ام المومنین عایشه (رض) از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل کرده که آن حضرت تاویل متشابهات را ممنوع کرده است و همچنین روایت شده که عمر بن خطاب (رض) تاویل کننده متشابهات را مجرم شمرده و او را مجازات نموده است.(اتقان، سیوطی،ج ۲، ص ۱۳).

دارمی نیز از سلیمان بن یسار نقل کرده است که شخصی به نام ضبیع وارد مدینه شد که همواره از آیه های متشابه بحث می کرد و به تفسیر آن می پرداخت، عمر فاروق در حالی که چوب دستی هایی از جنس خرما برای چوب کاری او آماده کرده بود وی را احضار نمود و پس از بازجویی، چند مرتبه او را چوب کاری کرد و آنگاه به وی اجازه داد که به دیار خویش برگردد و در نامه‌ای به ابوموسی اشعری استاندار آن منطقه نوشت که او را تحت نظر قرار دهد و از ماجراجویی های احتمالی او جلوگیری کند.(الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص ۱۴)

 همچنین روایت شده که شخصی نزد امام مالک آمد و از معنای این آیه « الرحمن علی العرش استوی»  سؤال کرد که امام در حالی که از طرح این سوال عصبانی شده بود گفت: «الاستواء معلوم و الکیف مجهول و السؤال عنه بدعة»(علوم القرآن، صبحی صالح،ص۲۸۴)

۲ دانشمندان متاخر اسلامی و موسوم به خلف و بویژه علمای شیعه بر مبنای عدم وقف بر لفظ جلاله الله و عطف راسخون بر لفظ الله، آیه را به گونه‌ای تفسیر کرده‌اند که دانشمندان راسخ را قادر به درک معانی آیه های متشابه از راه تاویل دانسته اند و آیه را اینگونه معنی کرده اند: « و جز خدا و جز دانشمندان راسخ در علم کسی معنی و منظور از متشابهات را نمی داند و راسخان در علم پس از تاویل آیه های متشابه می‌گویند: ما به طور قطع به آیه های متشابه ایمان داریم، همه آیه های محکم و متشابه قرآن از جانب پروردگار مان بر پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و سلم نازل گردیده است.(قرآن شناسی، عبدالله احمدیان، ص ۲۵۶).

صاحب مناهل العرفان می نویسد: طرفداران این نظریه را «خَلَف» و مذهب آنان را« مذهب اهل تاویل» می نامند کما اینکه صاحبان نظریه سابق را اهل تفویض می نامند.(مناهل العرفان، زرقانی، ج۲، ص۱۸۵)

مرحوم صبحی صالح در نظر عجیب و غریبی گفته است: ابوالحسن اشعری بر راسخون وقت کرده و بدین وسیله او یکی از پیشوایان خلف است (مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح، ص۴۱۱)

این دیدگاه را ابواسحاق شیرازی توضیح بیشتری داده و به حمایت از آن برخاسته است و گفته است: چیزی نیست که خداوند علمش را به خود اختصاص داده باشد بلکه علما را هم بر آن واقف گردانیده است زیرا خداوند متعال این سخن را در مقام مدح علما و دانشمندان ایراد فرموده است و اگر قرار باشد که علما نیز معنای متشابه را ندانند از این جهت با عموم مردم در یک سطح قرار خواهند گرفت(همان).

جلال الدین سیوطی این نظریه را به عنوان نظریه برتر از امام نووی در شرح مسلم نقل کرده که آن فقیه عالی‌قدر گفته است: بسیار بعید است خداوند بندگانش را به نحوی خطاب کند که احدی از خلق به شناخت آن راه نداشته باشد.( الاتقان، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۱۱۲).

نویسنده کتاب قرآن شناسی بر این باور است که علمای شافعیه و پیروان امام شافعی و شیخ ابوالحسن اشعری نیز معتقد به نظریه علمای متاخر مسلمان هستند(قرآن شناسی، عبدالله احمدیان، ص۲۵۳)

🔹 دلایل عقلی و علمی طرفداران نظریه دوم

همه طرفداران این نظریه بر این باورند که هرگز در عقل نمی گنجد خداوند متعال آیه هایی را بر پیامبر نازل نموده باشد که جز خدا هیچ کسی حتی پیامبر از معانی آن آگاه نباشد زیرا در چنین صورتی برای نازل شدن آن آیه ها حکمتی نمی توان یافت و معاذالله کار خدا بدون حکمت خواهد بود. ( قرآن شناسی به نقل از اتقان سیوطی)

در حدیثی صحیح آمده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم برای ابن عباس چون این دعا کرده است « اللهم فقهه فی الدین و علمه التاویل» اگر تاویل از ویژگیهای اهل زیغ است چرا پیامبر بزرگوار اسلام اینگونه برای این صحابی ارجمند خویش دعا میکند ( تفسیر روح المعانی آلوسی جلد ۳ صفحه ۸۴).

از ابن عباس روایت شده که گفته است من اهل تاویل هستم (همان)

البته نظریه دیگری نیز وجود دارد که می گوید: منظور از آیات متشابه حروف مقطعه قرآن می باشد که در آغاز برخی از سوره های قرآن آمده است، چرا که واقعاً فهم معنای این حروف غیر ممکن است!

صاحب تفسیر المیزان بر این باور است که این نظریه هم خالی از ایراد نیست و در این باره می نویسد: به نظر می رسد معنای حروف مقطعه در عصر نزول قرآن بر هیچ یک از یاران و اطرافیان آن حضرت مبهم نبوده است و در این باره مورخان گزارشی مخابره نکرده‌اند و تاکنون نشنیده ایم کسی از مسلمانان با استفاده از حروف مقطعه در صدد گمراه کردن مسلمین برآمده باشد.(تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی)

راغب اصفهانی میانه کار را گرفته است متشابه را از حیث امکان وقوع بر معنای آن به سه نوع تقسیم کرده است: نوعی از متشابه است که راهی به حقوق بر آن نیست مانند وقتی قیامت و خروج دابه و امثال آن و نوع دیگر از متشابه آن است که وسایلی برای شناخت آن در اختیار انسان است مانند الفاظ غریبه و احجام پیچیده و مغلق و نوع سوم فی ما بین آن دو است و بعضی از راسخان در علم به فهم آن اختصاص دارند و بر دیگران مخفی است (مباحثی در علوم قرآن صبحی صالح ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی ص ۴۱۱)

مرحوم دکتر صبحی صالح به زعم اینکه در نظریه راغب اصفهانی میانه روی و اعتدال مشهود است آنرا ترجیح داده است و می نویسد: ذات خداوند و حقایق صفات او را جز خداوند کسی نمی داند و در همین معناست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در دعای خود می فرماید «انت کما أثنیت علی نفسک لاأحصی ثناء علیک» همانا تو همچنانی که خودت بر خودت ثنا گفته‌ای من طاقت و توان ثنا گفتن تو را ندارم). علم غیب نیز از جمله مسائلی است که خداوند به خودش اختصاص داده است و این مصداق آیه کریمه ای است که می فرمایند: «خداوند به راستی نزد او است علم ساعت و همو باران را فرو می فرستد و هم او میداند که در رحم ها چیست و هیچ کس نمی داند فردا چه به دست خواهد آورد هیچ کس نمی داند در کدام سرزمین خواهد مرد به راستی که خداوند علیم او خبیر است» (مباحثی در علوم قرآن صبحی صالح ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی ص ۴۱۱)

ادامه دارد

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا