نویسنده: محمد حامدی- پژوهشگر دینی
خداوند برای راهنمایی بشر در راستای شناخت حق و باطل و خیر و شر، ابزار خاصی از شناخت را در اختیارش نهاد. تا بدین وسیله درست و نادرست را از هم شناسایی کند و با اطمینان خاطر به دنبال تحقق سعادت مادی و معنویش در دنیا و آخرت حرکت کند. که عبارتند از:
۱. بصر: کار این وسیله عبارت است از شناخت عالم شهاده و نظام آفرینش و قوانین حاکم بر آنها.
۲. قلب: کار این وسیله عبارت است از شناخت عالم غیب ، خدا و اسماء و صفاتش، بر اساس دست آوردهای بصر و اراده و تصمیم گیریهای زندگی.
۳. سمع: کار این وسیله عبارت است از دریافت راهنماییهایی برای بصر و قلب از جانب خدا و دریافت بایدها و نبایدهای زندگی از خداوند.
انسان بر اساس کارکرد ابزارهای مذکور در حد توانش نسبت به شناخت هدایت و گمراهی اقدام میکند. البته واقعیت امر این است که توان انسان در این زمینه محدود است. و قادر نیست که به صورت کامل از همهی اموری که با هدایت و گمراهیش مرتبط اند، به صورت جامع و مانع و نامحدود مطلع شود. لذا بر انسان لازم است در این زمینه در حد توانش انتظار داشته و محدودیتهای خویش را شناسایی و آنها را لحاظ کند، تا بیشتر از توانش بر خود تحکم نکند.
نکتهی اساسی در مورد فلسفهی احکام این است که چون جهان آفرینش و انسان یک دستگاه واحد و مرتبط با یکدیگر است، فلسفهی هر حکمی نیز با تمام موجودات جهان آفرینش مرتبط و درگیر است. زیرا تحقق کارکرد یک دستگاه واحد زمانی میسر است که همهی قطعات موجود در آن ، سالم باشند. در غیر این صورت کار دستگاه مذکور مختل میشود. لذا فلسفهی وجودی هر قطعه از آن بایستی با کارکرد همهی قطعات موجود در دستگاه مربوطه هماهنگ و سازگار باشد.
بنابراین زمانی میتوان دربارهی فلسفهی حکمی خاص به صورت کامل و آرامبخش نظر داد که نقش این حکم را در تمامی موجودات عالم تشریح نمود. در حالی که این کار عظیم از توان بشر خارج است. لذا خداوند در مورد هر حکمی به یک یا چند فلسفه از آن اکتفا نموده و بقیه را به خاطر عدم توان تلقی و دریافت بشر بیان نمیکند. پس در واقع نقش و فلسفهی هر حکمی در دین خدا به اندازهی همهی موجودات عالم آفرینش میباشد. نه فقط تعدادی از آن که خداوند به عنوان نمونه در دینش آن را بیان نموده است.
هرگاه خداوند این را بخواهد که فلسفهی احکامش را برای ایجاد قناعت و اعتماد بشر نسبت به توانایی دینش برای سعادت بشر بیان نماید، بایستی نقش آن حکم را در همهی مخلوقات پنهان و آشکار عالم بیان مینمود. که در این صورت نه انسان تحمل پذیرش چنین کار عظیمی را میداشت و نه میتوانست نسبت به تحقق بندگی و زندگیش اقدام کند.
بدین خاطر خداوند، بخاطر تسهیل در کار بشر به اندازهی توان انسان در این زمینه، روشنگری نمود و بقیه را به اعتمادسازی انسان به اسماء حسنایش از جمله علم، حکمت، رحمت و قدرت بینهایتش سپرد.
بر این اساس هر گاه در حکمی خاص نتوانیم فلسفهی آن را درک کنیم، شایسته نیست چنین قضاوت کنیم که کار خداوند بدون دلیل و فلسفه است. بلکه بایستی خود را سرزنش کنیم که چرا نسبت به خداوندی که جمیع صفات کمال را در حد بینهایت داراست، همانند کسی تعامل میکنیم که کارش بدون حکمت است. حداقل بایستی به اندازهی اعتمادی که بر متخصصین بشری داریم، به خداوند و افعالش اعتماد کنیم. و در صورتی که فلسفهی حکمی را نیافتیم یا در حد معقول بدان پی نبردیم، نباید خداوند و دینش را با بیانصافی مورد هجوم قرار دهیم.
ضمناً برخورد شایستهی ما در زمینه ی تعامل با متخصصین این است که بر آنها اعتماد نموده و فرامینشان را با اطمینان کافی اجرا نماییم. تا از این طریق با بهترین شیوه از نعمات خدا استفاده کنیم. حال چه فلسفهی آنها را بدانیم یا نه ، تفاوتی در اجرای آن ندارد.
بنابراین وقتی که با متخصصین بشری چنین تعاملی را داریم، به طریق اولی شایسته است که با فوق تخصص جهان آفرینش و خالق متخصصین بشری، تعاملی جدیتر را داشته و با کمال رضایت و اعتماد فرامینش را اجرا کنیم. پس هرگز شایسته نیست اجرای آنها را به دانستن فلسفهی آنها موکول کنیم. چون در این صورت به خداوندیش به اندازهی متخصصین بشری اعتماد ننمودهایم. و در این حالت، ایمان دینی لطمهای اساسی میبیند.
پس هر گاه در هر کاری این را تشخیص دادیم که حکمی خاص از جانب خداوند صادر شده ، بایستی صحابهوار، آن را اجرا نموده و این را بگوییم (و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و ألیک المصیر). و هرگز بنای اعتمادمان را تنها بر وضوح فلسفهی احکام نگذاریم. چون در این صورت در خداشناسی ما اشکال اساسی وجود خواهد داشت.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ [سوره بقره : آیه ۲۱۶]
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [سوره اسراء : آیه ۸۵] و تو را از حقیقت روح میپرسند، جواب ده که روح از (عالم) امر خداست (و بیواسطه جسمانیات به امر الهی به بدنها تعلق میگیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمیبرید زیرا) آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است.
محمد حامدی