منشأ و تاریخچهی ترور و خشونت:
یکی از اساسیترین مسائلی که امروزه گریبانگیر جامعهی جهانی شده و تبدیل به معمایی غیرقابل حلّ برای اکثریت عقلای جهانی شده، مسئله بنیادگرایی دینی و غیردینی و خشونت ناشی از تفسیر و برداشت غلط افرادی خاص از زندگی و متون ایدئولوژیها و ادیان بوده، به گونهای که روزانه صدها نفر در کشورهای مختلف قربانی این بنیادگرایی میشوند. افراد اعمّ از بزرگ و کوچک، زن و مرد که حق حیات داشته و بایستی بهرهمند از مواهب الهی در این دنیا و از طریق ایفای نقش خلیفهگری در عمران و آبادانی زمین سهیم باشند، به سهولت از حق حیات محروم و قربانی فهم غلط و نادانی و جهالت گروهی خاص میشوند. سخیفترین برداشت و تفسیر ارائه شده از این خشونتها هم این است که چون افراد خشونتطلب در جهت تائید و انجام اعمال خود از متون مقدس دینی و بخصوص آیات قرآن استفاده مینمایند، در واقع دین، جواز خشونتها را صادر کرده است. که متأسفانه چنین برداشتی از سوی رسانهها و شبکههای مختلف تقویت و از این طریق ادیان آسمانی و در رأس آنها اسلام مورد هجمههای بیشماری قرار گرفته و با سوء استفاده از خلأ اعتقادی مسلمانان و عدم آگاهی و شناخت آنها از متون قرآنی، اذهان را مشوش و افکار را مسخر و مطیع خود میسازند که آن هم نمونهای از سلب آزادی توسط دستگاههای رسانهای است. در حالی که اگر مخاطبین چنین شبکههایی کمترین و سادهترین شناخت از ادیان داشته باشند و نگاهی تاریخی به سیره پیامبر h و سایر انبیا بیفکنند و از کتابهای بدون تعصّب مسلمین و غیر مسلمان در این زمینه بهره برند، متوجه میشوند که پیامبران h اولین قربانیان خشونت و ترور بودهاند و ایشان همواره ندای مبارزه با خشونت سر دادهاند، در این راه شکنجهها، آوارگیها، و مشقّات بیشماری را متحمل شدهاند و پارهای اوقات جان خود را از دست دادهاند. حال اگر عدّهای به دلیل پایگاه اجتماعی که دین در میان مردم و اقشار متوسط جامعه دارد و عدهایی دیگر به دلیل خوی دین ستیزی و دشمنی با ادیان از این متون سوء برداشت و استفاده نموده و از آیاتی برای توجیه اعمال خود استفاده میکنند، نبایستی به هیچ وجه چنین شائبهای در اذهان رسوخ کند، که دین ترویجگر خشونت است.همچنان که خداوند می فرماید:
وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ بقره/۱۹۰«و در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند و تجاوز و تعدی نکنید، زیرا خداوند تجاوزگران را دوست میدارد.»
مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأرْضِ لَمُسْرِفُونَ مائده/۳۲
«به همین جهت بر بنیاسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین بکشد چنان است که گویی همه انسان ها را کشته است و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.وپیغمبران ما همراه با معجزات آشکار وآیات روشن به پیش ایشان آمدندواما بسیاری از آنان پس از آن در روی زمین راه اسراف پیش گرفتند.»
پس طبق تمامی تعاریف ارائه شده از ترور بایستی اذعان نمود که اولاً ًاین واژه صددرصد غربی بوده و هیچگونه ارتباطی با جامعه اسلامی و مسلمانان ندارد. از سوی دیگر کلیهی قدرتهایی که در طول تاریخ به شیوههای مختلف سلب آزادی نمودهاند و سعی داشتهاند مخالفان فکری خود را از طریق قدرتهای مادی و ارعاب و خشونت سرکوب کنند و یا افکار و اندیشههای خود را با زور به دیگران تحمیل نمایند و در اصطلاح ضعف منطقی خود را با زور ترمیم بخشند و یا سوراخهای افکار و اندیشهی خود را با سوزن قدرت رفو کنند، دست به ترور برده و نمونههایی از ترور را اعمال نمودهاند. در اصل به دلیل مواجههی مستقیمی که پیامبران با صاحبان قدرت داشته و در واقع هدفی که انبیا دنبال آن بودهاند یعنی حذف حاکمیت غیر خدایی ایشان، همواره اولین قربانیان نیروهای مادی حاکمان بوده و همیشه حاکمان که در برابر قدرت منطق آنها به زانو افتادهاند، سعی داشتهاند که با زور آنها را حذف فیزیکی نمایند.
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسِیرُوا فِی الأرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَنحل/۳۶
«ما به میان هر ملتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیامبران این بوده است) که خدا را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران و غیره) دوری کنید. خداوند گروهی از مردمان را (که براثر کردار نیک، شایستهی مرحمت خدا شدند، به راه راست) هدایت داد و گروهی از ایشان گمراهی برآنان واجب گردید. پس در زمین گردش کنید و ببیند که سرانجام کار کسانی (که آیات خدا را) تکذیب کردهاند به کجا کشیده است.»
حمله به طاغوت یعنی هجوم به سرچشمههای ترور و خشونت، همانهایی که با زور و جورو ستم باورها و عقاید خود را به مردمان تحمیل مینمایند و کسانی را هم که سرپیچی کنند به شیوههای مختلف از طریق ترس و ارعاب، زندان و یا حذف فیزیکی از صحنه خارج مینمایند. خوش گذرانان و حکمرانان که در زیر چتر حمایتی ثروت و سامان و قدرت، صاحب نیرو شدهاند در طول تاریخ شدیدترین شکنجهها و انواع ترورها را علیه انبیا و پیروانشان انجام دادهاند.(۱)
قَالَ الْمَلأ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَاعراف/۸۸
«اشراف و سران متکبر قوم شعیب گفتند: ای شعیب! احتمالاً تو وکسانی که به تو ایمان آوردهاندرا از شهر و آبادی خود بیرون میکنیم مگر اینکه به آئین ما در آئید شعیب گفت: آیا ما به آئین شما درمیآئیم در حالی که آن را به سبب باطل و نادرست بودن دوست نمیداریم و نمیپسندیم؟»
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ انبیاء/۶۸
«(برخی به برخی رو کردند و ) گفتند: اگر میخواهید کاری کنید ابراهیم را سخت بسوزانید و خدایان خویش را مدد و یاری دهید.»
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لأجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَشعرا/۲۹
«(فرعون سخت برآشفت و) گفت : اگر جز مرا به پروردگاری برگزینی تو را از زمرهی زندانیان خواهم کرد.»
وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَانفال/۳۰
«(ای پیامبر h به خاطر بیاور) هنگامی که کافران دربارهی تو نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند یا بکشند و یا اینکه (از شهر مکه) بیرون کنند آنان چاره میاندیشیدند و نقشه میکشیدند و خداوند (هم برای نجات تو از شر و بلای ایشان) تدبیر و چارهسازی میکرد و خداوند بهترین چارهساز است.»
پس به دلیل اینکه ترور و خشونت ریشه در غرور انسانی و حس برتری جویی او دارد و ریشه دواندن آن در جوامع، درون برخی افراد سبب شکل گیری فساد سیاسی و توزیع نامتوازن قدرت شده و بقای قدرت نامشروع هم الزامآور ترور و خشونت است، بایستی ریشههای آن را به درازای تاریخ انسانی دانست و تمامی افراد و گروههای که بدون استفاده از روشهای منطقی و تنها با بهرهگیری از جور و ستم و ابزار مادی درصدد رسیدن به هدف های خود بودهاند، تروریست به حساب آورد. هر چند استعمال معاصر آن به فرانسه و بعد از انقلاب آن برمیگرد.د از سویی دیگر نگاهی همه جانبه به ترور و خشونتهای امروزی و انفجارهایی که روزانه جان هزاران بیگناه را سلب میکند انسان را متوجه این موضوع مینماید که در درجه اول منشاء بسیاری از این اعمال نبود آزادی و ظلم ناشی از حکومتهای استبدادی وگسترش فقر و جهل درمیان جوامع است. وقتی که جوامعی از آزادی محروم و آگاهی بخشی به شیوههای درست صورت نگیرد و افکار و اندیشهها سرکوب شوند و اجازه بروز و نمود نیابند و در تقابل با افکار غلط و باطل، اندیشههای درست قرار نگیرند و برداشتهای غلط از متون دینی به دلیل در انزوا قرار گرفتن عالمان همچون سمومی در جوامع پخش شود و فقر چه مادی و چه فکری سایهاش را بر جهان بگستراند آن وقت افکار و اندیشههای سرکوب شده، افراد آن جامعه را تبدیل به بمبهای قابل انفجار مینماید که هر لحظه آماده انفجار و آشوبها و اغتشاشات اجتماعی در راستای بر هم زدن نظم آن اجتماع هستند و در واقع افراد قبل از اینکه از طریق وصل مواد انفجاری به خود در راستای رسیدن بههدفشان خشونت بیافرینند در درون، به دلیل بیعدالتی مستعد انفجارشدهاند.
دکتر یوسف قرضاوی در فتاوای معاصر جلد اول در مورد علل و اسباب تفکر که در واقع نوعی خشونتگری دینی است و سرانجام آن ترور و حذف فیزیکی مخالفان است، میفرماید:
«این تکفیرکنندگان در مجموع مردمانی متدیّن و مخلص و روزهدار و شب زندهدار و غیرتمندنی میباشند و ارتداد فکری، بیبندو باری اخلاقی و فساد اجتماعی و استبداد سیاسی را که در جامعه میبینند آنان را وا میدارد تا چنین موضعی را انتخابکنند آنان اگرچه روش اشتباه را در پیشگرفتهاند و راه خود را گمکردهاند؛ ولی در واقع خواستار اصلاح و خواستاربازگشت امت اسلامی هستند و فکر نکنیم که آنان درندگانی دارای نیش و چنگال هستند که گویا میخواهند جامعه را نابود کنند و به صورت ویرانه درآورند. (۲)
پس وقتی علّت تکفیر را بایستی در استبداد سیاسی و فساد اخلاقی در جوامع جستجو کنیم بایستی بخشی از خشونتها را نیز در این راستا تفسیر نمود هر چند نبایستی از نقشههای دشمنان دین در جهت کریه نشان دادن ادیان و بخصوص اسلام و استفاده ابزاری از افراد در راستای تحقق منافع خود غافل بود.
با نگاهی به گذشته و تحوّلات مربوط به دوران قرون وسطی و بعد از آن، چشمانداز روشنتری در پیش چشم انسان قرار میگیرد و اگر منصفانه قضاوت شود، بایستی بخشی از خشونتهای امروزی را در سوء استفاده قدرتمندان از انقلاب صنعتی و رُنسانسعلمی اروپا دانست. آنوقت که به دلیل بلوغ فکری اروپائیان (اصلاح دینی توسط مارتین لوتر و ظهور پروتستانتیسم) و ارتباط آنان با مسلمین و بهرهگیری از منابع علمی آنان و همچنین ظلم و جور ناشی از استبداد دینی کلیسا، رنسانس علمی در اروپا شکل گرفت و کلیسا پس از سالها جور و ستم و تسلّط بر اذهان و افکار انسانها و تصمیمگیری در مورد دنیا و آخرت آنان در برابر انقلاب صنعتی و تحولات آن سر تعظیم فرود آورد و در نهایت غرور و اوج قدرت، شکست سختی را متحمل شد، به حاشیه رفته و همراهش خداوند نیز از صحنه زندگی حذف شد و افکار و اندیشههای سکولاریستی (۳) بر ذهن خواص و عوّام اروپائیان حاکم شد. بعد حذف خداوند بشر که به دنبال جایگزینی برای او بود، ناچار به عقل خود پناه برد و تصمیمگیری در مورد اداره زمین را به عقل خویش واگذار نمود. (اومانیسم) پس از حاکمیت عقل، سود محوری جانشین گذشت تزریقی از سوی ادیان شد و کسب سود و بهرهمندی اقتصادی در زیر سلطهی نظامهای سرمایهداری زمینه را برای استعمار (۴) فراهم آورد. کشورهای قدرتمند وقتی که دریافتند تنها راه کسب سود و دوام قدرت تولید بوده (۵) و برای تولید، دسترسی به منابع طبیعی و خام کشورهای ضعیف ضروری است، جهت ایجاد بازار فروش کالاهای تولیدی خود از طریق حملات نظامی آن کشورها را اشغال و پس از اشغال و از هم پاشیدن دولت عثمانی و تقسیم آن به کشورهای کوچک و ترسیم مرزهای مشخص و گذاشتن مرزهای اختلافی و رواج ناسیونالیسمهای افراطی زمینه را برای دوام و بقای هر چه بیشتر خود فراهم آوردند. با وجود آن در سایه شکلگیری نهضتهای مردمی اکثراً با پشتوانه دینی مجبور شدند، به استعمار آشکار خود پایان داده و درصدد برآمدند تا با گماشتن حاکمانی دست نشانده و از طریق استعمار پنهان (۶) ماندگاری و چپاول منابع آن کشورها را ادامه دهند. حاکمانی غیر مشروع که فاقد پشتوانه مردمی بودند تنها راه دوام حاکمیت خود را در ظلم و ستم و سرکوب به وسیله قدرتهای مادی کسب شده و پخش و رواج جهل و نادانی در بین مردم میدانستند و همین سبب انزوا و به حاشیه رفتن و سرانجام حذف نخبگان و متفکّرین جامعه شده و افکار و اندیشهی آنان اجازه بروز و نمود نیافته، که نتیجه آن شکلگیری افکار و اندیشههای زیرزمینی و برداشت و تفسیرهای غلط و نادرست از متون مقدس دینی در میان قشر متوسط جوامع مغلوب بود و کمکم زمینه برای انفجارات اجتماعی فراهم آمد. پس بایستی ریشه خشونت را در اُمانیسم جست، آن وقت که بشر برای نجات از سلطهی کلیسا و هر نوع استبداد دینی، دین را به کلی حذف نمود و خداوند جایگاه خود را به عنوان ناظر و بازخواست کننده از دست داد، متافیزیک جای خود را به فیزیک داد، ماورای ماده به عنوان خرافات و جادوگری تلقی شده، سود محوری جای گذشت و فداکاری را گرفت و تبعیت از هوی و هوس و عقل مادی جای خود را با عبودیت پروردگار عوض کرد، (۷) همان وقت جرقههای خشونت زده شد. (دو جنگ جهانی اول و دوم که جان میلیونها انسان بیگناه را گرفت و بسیاری از کشتارها در دامن همین سکولاریسم مذموم پرورده شد.) متأسفانه سودمحوری هنوز هم ادامه دارد و امروزه هم به شیوههای مختلف و تحت عناوین نو از جمله جهانیسازی، صدور دموکراسی و آینده از آن لیبرال دموکراسی غرب و بسیاری از مفاهیم دیگر که پشتوانه آن تئوریهای فیلسوفان غربی است، روز به روز حقوق ملتها پایمال شده و ملتهای مظلوم قربانی جنگطلبی و سودطلبی عدّهای حاکم مستبد میشوند و بودجههای هنگفتی که بایستی صرف رفاه اجتماعی و بهداشتی و بالا رفتن سطح معیشتی مردم شود، صرف تهیه اسلحه شده و بازار فروش تسلیحات نظامی به دلیل دشمنسازیهای کاذب از سوی قدرتمندان روزبهروز داغتر شده و پولهای هنگفتی صرف آنان میشود. (۸) و به آسانی همین قدرتمندان با مسخ فکری توده عامه از طریق رسانههای گروهی و شبکههای تلویزیونی تیر اتهام را متوجه ادیان نموده و چهرهای زشت و کریه از ادیان آسمانی بخصوص اسلام در ذهنها ترسیم میکنند.
پس جهت مبارزه بنیادین و ریشهای با خشونت و ترور بایستی ظلم و بیعدالتی و فقر و جهل در جامعه جهانی ریشهکن شده و حکومت و نظامهای استبدادی که نمادهایی از خشونتگری و تروریسم به حساب میآیند و از طریق شعارهای کاذب دوام و ماندگاری خود را بر جهان دیکته نموده و به حیات سیاسی خود ادامه میدهند از بین رفته، عقلا و نخبگان هر جامعه به جای مجریها و کارشناسان کوک شده و درباری نبض اطلاعاتی جهان را در دست گرفته و تمامی مردمان جهان ضمن بهرهمندی از موهبتهای الهی و در شرایط یکسان دسترسی به اطلاعات و منابع طبیعی قرار گرفته، آزادانه و بدور از جبر و فشار از حق اختیار خداوندی خود در راستای انتخاب و ابراز عقیده استفاده نمایند و گرنه تمامی تلاش های صورت گرفته در راستای مبارزه با تروریسم در شرایط کنونی نوعی خشونت و ترور به حساب میآید.
همچنین در سخنرانیی که در کنگرهی جهانی تربیت کودکان در آلباستهی اسپانیا ایرادشد، ریشههای خشونت در موارد زیربیان شد:
۱) عقلانیت سلطهطلب و بنیادگرایی مذهبی
به نظر میرسد جهان امروز در شرایط بسیار دشواری قرار دارد و خشونت، سلطه و برتری طلبی در قالب عقلانیت خود را نشان داده، از طرفی به نام خداوند بنیادگرایی در حال رشد است. این بنیادگرایی در منطقه خاورمیانه بیداد میکند، که محصول عقب ماندگی منطقه غیر اروپایی و آمریکایی و تحقیر و سلطهی عقلانیت ابزاری است که به نام مدرنیته در این مناطق اعمال میشود، امّا حتی اروپا و امریکا نیز شاهد درگیری عقلانیت ابزاری و بنیادگرایی کور و انتقام گیرهستند، که نمونه آن انفجار برجهای دو قلو در آمریکا و بمبگذاری در مترو مادرید در اسپانیا در دو سال گذشته است. شاید بتوان گفت که در دنیای امروز متأسفانه عقل و عاطفه و احساسات در وجود انسانها از هم فاصله گرفتهاند. این دوگانه بودن که از قرن چهاردهم میلادی از غرب شروع شد در عین داشتن دستاوردهای بزرگ برای بشر، نقاط ضعف و بحرانی نیز داشته که امروزه خود را نشان میدهد. انسان مجموعهایی از عقل و عواطف و احساسات است آنالیز و تفکیک عناصر وجود آدمی موجب ایجاد خلأها و نارسایی در شخصیت او میشود. میخواهم بر این نکته تأکید کنم که غرب در رشد و اشاعه بنیادگرایی در خاورمیانه نقش مؤثر و بسزایی بر عهده دارد. طبیعی است که یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان که در جهان کنونی با باورها و آداب و رسوم و مناسبات خود زندگی میکنند دست از عقاید و باورهای خود، نخواهند کشید و در برابر تحقیر جوامع خود توسط غرب (به قصد تسلط بر جهان در هر شکل آن) واکنش نشان داده و لاجرم در پی مأوایی خواهند بود که در این شرایط واکنشی، غول بیدار شدهی بنیادگرایی خود را بیشتر عرضه خواهد کرد.
۲) فقر و گرسنگی، (۹) تجارت اسلحه، مواد مخدر و زنان و کودکان زایشگر و زاییدهی خشونت
جامعه انسانی بابحرانهای گوناگون دست به گریبان است.این بحرانها به گفتهی برگزارکنندگان این اجلاس جامعه جهانی را تحقیرآمیز و خشونت بار کرده است؛ اما باید توجه کنیم که خشونت و تحقیر ریشه اخلاقی، ارزشی، اقتصادی و اجتماعی دارد. متأسفانه هم طرفداران اندیشه سکولار و هم طرفداران اندیشه مذهبی، انسان را موجودی پندپذیر و پندناپذیر میدانند و به شرایط زیستی و اقتصادی انسانها توجه ندارند و این همانند آن است که از انسان فلج خواسته شود که قهرمان دو صدمتر جهان شود. انسان مدرن توانایی فراوانی کسب کرده است و نتیجهی آن سلطه بر طبیعت و حیوان است، اما دامنهی این تسلط به انسانها و جوامع انسانی نیز کشیده شده است و متأسفانه موجب شده تا انسان بر انسان و بر جوامع نیز حاکمیت سلطهجویانه پیدا کند. (۱۰) در نتیجهی پیدایش و شکلگیری این شرایط، در قرن گذشته شاهد جهانی بودهایم که در هر گوشه آن تنش، جنگ و کشتار به چشم میخورد. جنگ هم دلایل و علل ذهنی و ارزشی دارد و هم علل مادی و اقتصادی. در جهانی که روزانه دهها هزار کودک از گرسنگی میمیرند و حدود یک میلیارد و نیم انسان زیر خط فقر زندگی میکنند. طبقه مرفه و ثروتمندگویی در جهانی جدا از دنیای سخت و مشقت بار فقیران زندگی میکنند. از سویی میل به برتری بر دیگران و فزونطلبی و تبلیغ مصرف، موجب تخریب طبیعت و سلطه هر چه بیشتر بر سایر انسانها و سایر جوامع شده است. در جهانی که زیباییهای بسیاری دارد زشتی و پلیدیهای چون تجارت اسلحه، مواد مخدر و تجارت پر سود و کثیف زنان و کودکان (پُر سودترین تجارت جهان است) به راحتی مشاهده میشود و ما هر روز اخبار مربوط به آنها را از تلویزیونهای خود میبینیم و شاید با ابراز تأسف ودلسوزی لحظهای، آن رابه فراموشی میسپاریم. ارائه چهرهی خشن از مذهب، نباید کل مذهب را برای ما منتفی کند همان گونه عقلانیت ابزاری نباید عقلانیت خردورز را برای ما بیمعنا و مفهوم کند. نکته مهم اینجاست که مذهب در میان اکثریت ساکنان کره زمین جایگاه دارد و این جایگاه را نباید تقدیم بنیادگرایان کرد به جای بیاعتنایی به مذهب میبایست به تعامل و گفتگو روی آورد. چرا که تقابل یا بیاعتنایی، به خشونتطلبان هر دو طرف میدان میدهد که خشونت و تحقیر را همراه زندگی انسانها و جوامع بشری کنند، اما تعامل میتواند گرایشات افراطی هر دو طرف را منزوی کند و به گرایشات معقول امکان میدهد تا بتوانند خشونت و تحقیر را از روابط جهان و جوامع و زندگی انسانها حذف یا کم رنگ کنند. (۱۱)
یوسف سلیمانزاده ـ سقز
منابع و مآخذ:
۱ـ همین مترفین و مستکبرین وقتی در صحنه منطق مغلوب ابراهیم u میشوند آتش فراهم آورده که با انداختن ابراهیم در آتش او را حذف نمایند و سرانجام بر اثر فشار آوردن، ایشان مجبور به ترک دیار خود میشود حضرت موسی u هم یکبار درجوانی و بار دیگر به همراه قوم خود محبور به ترک وطن شده و قبل از آوارگی هم به همراه قوم خود شدیدترین شکنجهها را متحمل میشوند. حضرت عیسی u سالهای دعوت خود را پنهانی و دور از چشم مخالفان زندگی سپری میکند و در نهایت نقشهی قتل او را میکشند که خداوند او را نجات میدهد. حضرت یحییu و زکریاu درا ینراه جانخود را ازدست میدهند و سر بریده با دنیا وداع میکنند. پیامبر اسلام h هم پس از سالها شکنجه در مکّه سر انجام مجبور به ترک دیار شده و در طول دعوت خود انواع و اقسام خشونتها را متحمل میشود.
۲ـ فتاوای معاصر،جلد اول ص ۱۷۳٫
۳ـ سکولار، کلمهای لاتینی بوده و به معنای حالا و زمان حال است. لذا سکولاریسم به معنای توجه به حال کردن می باشد. این واژه در فارسی ترجمهی معینی ندارد، اما چند نوع ترجمه برایش پیشنهاد شده که هنوز هیچکدام جا نیفتاده است. بطور مثال معادلهایی چون گیتیگرایی یا دنیاگرایی را برایش پیشنهاد دادهاند. عربها به جای آن علمانیت را بکار میبرند که در میان آنها هم بر سر اینکه به فتح عین (عَلمانیت) ویا به کسرآن (عِلمانیت) خوانده شود، اختلاف است که اولی از عالم به معنای عالمیکردن و دنیاییکردن (همان گیتیگرایی فارسی) گرفته شده و دومی از علم مشتق شده و تقریباً به معنای علمی کردن است. خلاصه معانی بیشماری برای سکولاریسم بیان شده است، که عنصری مشترک در میان تمامی آنها وجود دارد و حتی عوام در بسیاری مواقع این عنصر را که فرعیترین عنصر سکولاریسم و یکی از میوههای آن است را با معنی سکولاریسم اشتباه میگیرند وآن جدایی دین از سیاست و دولت است.
۴ـ استعمار در لغت به معنای آبادی خواستن و آبادکردن و مقصود آن مهاجرت گروهی از یک کشور و تشکیل یک ماندگاه تازه در سرزمینی نویافته و آبادکردن آن است؛ اما معنای دیگر آن که امروزه به کار میرود تسلط نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ملتی قدرتمند بر یک قوم یا ملت ضعیف است.
۵ـ درسال تولد و پیروزی ایالات متحدهی آمریکا (۱۷۷۶) کتاب مشهور آدام اسمیت «ثروت ملل» انتشار یافت که در این کتاب که در حقیقت شاهکار او محسوب میشود، استدلال کرده که ثروت یک کشور و ملت از تولید افزایش پیدا می کند نه فقط تجارت. پس تجارت و قدرت که دوبال پرندهی بورژوازی محسوب میشد به حفظ وتأکید مستعمره اصرار میورزید.« اندیشههای سیاسی غرب در قرن بیستم، دکتر ملک یحیی صلاحی، ص۹٫»
۶ـ امپراتوری غیر رسمی بدین معنا است که دولتی قدرتمند بر اقتصاد کشوری دیگر سلطه مییابد و با دخالتهای مخفیانه یا مداخلهی مسلحانه و براندازی، دولت طرفدار خود را مستقر کرده و از آن حمایت میکند. در چنین وضعیتی، دولت استعمارگر نه تنها مسوولیت، هزینه مالی و سیاسی کمتری را متحمل میشود، بلکه ظاهراً طبق ایدئولوژی آزادیخواهانهاش عمل کرده است.
۷ـ ریچارد رورتی میگوید : در دوران قرون وسطی خدا، خدا بود. آنگاه در دوران روشنفکری و مدرنیسم عقل خدا شد و امروزه در دوران پسست مدرنیسم هیچ خدایی وجود ندارد.« مدرسه، شمارهی ششم، ص۱۵٫»
۸ـ مرکزبینالمللی پژوهشهای صلحآمیز استکهلم (SIRPI)درگزارش سالانه خود درباره میزان خرید وï ð فروشهای تسلیحاتی اعلام کردکه این میزان طی ده سال گذشته یعنی از سال ۱۹۹۷ تا سال جاری میلادی ۳۷ درصد افزایش یافته است. بر اساس این گزارش طی سال ۲۰۰۶ میلادی مبلغی معادل ۱۲۰۴ میلیارد دلار در سطح جهان برای خرید اسلحه و جنگ افزارهای مختلف هزینه شده است که نشان از افزایش ۵/۳ درصدی نسبت به ۲۰۰۵ میلادی دارد. امریکا طی سال گذشته میلادی با بودجهای معادل ۷/۵۲۸ میلیارد دلار ۴۶ درصد از هزینههای تعیین شده برای اسلحه و جنگ افزار را از آن خود کرده است براساس این گزارش شرکتهای امریکایی واروپای غربی بیشتر از دیگر کشورها بر بازار فروش اسلحه جهان سیطره داشتهاند و همین شرکتها به تنهایی در سال ۲۰۰۵ نودودو(۹۲درصد) از بازار فروش جنگافزار را در قبضهی خود دارند. این مرکز در پایان آورده است سیاستهای آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دو تأثیر بر ساخت و تولید اسلحه در این کشور بر جای گذاشته است افزایش تقاضای وزارت دفاع به دلیل درگیریها و جنگ درافغانستان و عراق و دیگری افزایش صادرات اسلحه به کشورهای مختلف جهان. «روزنامه هم میهن، ص ۱۵، ۲/۴/۱۳۸۶ منبع org.www. SIPRI.»
۹ـ امروز بیش از یک میلیارد نفر یعنی یک نفر از شش نفر هنوز با کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند و سالانه ۱۱ میلیون کودک پیش از ۵ سالگی میمیرند و ۳میلیون بر اثر بیماری ایدز جان میدهند. از سال ۱۹۹۰ در حالی که درآمد سرانهی کشورهای در حال توسعه به طور میانگین هر ساله ۳ درصد افزایش یافته است. در برخی مناطق شمار مردمی که در فقر به سر میبرند، تا بیش از ۱۰۰میلیون افزایش پیدا کرده است. در بخشهایی از آمریکای لاتین درآمد ۵ درصد ثروتمندترین طبقهی جامعه ۳۰۰ برابر درآمد فقیرترین اقشار جامعه است.(روزنامهی اعتماد ۱۰/۶/۱۳۸۶ص۱۴) پیام مدیرکل فائو به مناسبت روز جهانی غذا : همان گونه که همیشه گفتهایم کره خاکی ما برای تغذیهی تمام جمعیت خود به اندازهی کافی غذا تولید میکند، با این وجود امشب ۸۵۴ میلیون زن، مرد و کودک با شکمهای خالی به خواب میروند. همچنین روزانه ۵۰ هزار نفر به دلیل فقر مطلق میمیرند. (روزنامه اعتماد۲۲/۶/۱۳۸۶)
اسقف اعظم دسموند توتو تصریح کرد:عدم وجود مساوات میان طبقهی مرفه وبیابان های گستردهی فقر به عدم ثبات جهانی دامن زده که آن هم افزودن سوخت به آتش تروریسم محسوب می شود.به گزارش خبرگزاری مهربه نقل ازپایگاه دین ومعنویت توتو برنده جایزهی صلح نوبل برای مبارزات خود در راه آپارتاید در آفریقای جنوبی یکشنبه ۲۵ شهریورماه درگفتگو باشبکهی خبری سی ان ان گفت:جنگ علیه تروریسم تازمانی که فقر،بیماری وجهل در بسیاری از بخش های جهان وجود دارد،به پیروزی نخواهد رسید.(روزنامهی اعتماد ۲۷/۶/۱۳۸۶ص۵٫)
۱۰ـ چنین نگاه سلطهجویانهای را در افکار و اندیشههای متفکرین غربی به وضوح میتوان فهمید،چنانچه مارکس میگوید : در گذشته فیلسوفان جهان را تفسیر میکردند، ولی الان نوبت تغییر آن فرا رسیده است. یا گوته شاعرآلمانی درمورد یکی از تحقیقات نیوتن میگوید: «نیوتن نور را توسط منشور شکنجه میداد.»
۱۱ـ خلاصهی سخنرانی در کنگره جهانی تربیت کودکان در آلباسته اسپانیا روزنامه شرق ۷/۵/۱۳۸۶ ص ۶٫
ادامه دارد
سلام علیکم ورحمه الله
جزاک الله خیرا و بارک فیکم برادران و خواهران ایمانی.
از مدتهاست با سایت زیبایتان آشنا هستم و برای چند وقتی روزانه مطالب سایت تان از طریق ایمیل برایم می آمد، مگر متأسفانه ماه ها می شود، که دیگر خبری از مطالب شما از طریق ایمیل خبری نیست.
در ضمن این مطلب تان فقط ۲ قسمتش پخش شد، بقیه اش نمی دانم کجا شد. امیدوارم بقیه اش را هم بگذارید.
علیکم سلام الله و رحمته و برکاته
از اینکه سایت سوزی میحراب مورد تایید بزرگانی چون شماست از خرسندی و مسرت در پوست خود نمی گنجیم .
باور کنید انرژی فعالیت ما از رضایت و کامنت های تایید آمیز شما سروران است.
از اینکه فراموش نموده بودیم ادامه بخش های اسلام و تروریزم را بر سایت بارگذاری نماییم پوزش می طلبیم . و ان شاالله بزودی بخش های تکمیلی آن مقاله ارزشمند بر سایت خواهد درخشید
این هم بخش سوم https://sozimihrab.org/اسلام-و-تروریسم۶-۳/
در ضمن می توانید بخشی از مقالات سایت را بر کانال سوزی میحراب @sozimihrab مشاهده بفرمایید