تاریخ

پیامبر -ص- الگوی عفو و گذشت

 

عفو و گذشت یک پایگاه اخلاقی وارسته است که شخص را از گرایش های درونی و اشتیاق سرکش در گرفتن انتقام شخصی پاک می گرداند و او را قادر می سازد که بر انگیزه های انتقام و پیروزی های نفس غلبه کند.

 و چون شریعت اسلام حقوق مردم را تضمین می کند و پایه های عدالت  را برای آنها برپا می کند و زمینه را جهت اجرای قصاص عادلانه هموار می سازد، در عین حال فرد را در تعامل و برخورد با متجاوز به مقام فضل و بزرگواری تشویق می کند.

و به او در جهت إعمال عفو و گذشت شتاب می بخشد؛ پس در واقع هر دو نیکی را با هم جمع کرده است و در هر دو مقام عدل و بزرگواری به تکامل رسیده است.

اینک برخی از آیاتی که ما را به بخشش و گذشت فرا می خواند:

خداوند: در سوره ی شورا آیه ی 37 می فرماید: « ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳَﺠْﺘَﻨِﺒُﻮﻥَ ﻛَﺒَﺎﺋِﺮَﺍﻟْﺈِﺛْﻢِ ﻭَﺍﻟْﻔَﻮَﺍﺣِﺶَ ﻭَﺇِﺫَﺍ ﻣَﺎ ﻏَﻀِﺒُﻮﺍ ﻫُﻢْ ﻳَﻐْﻔِﺮُﻭﻥَ » و آنان که دوری می کنند از گناهان بزرگ و کارهای زشت و چون به خشم می آیند در می گذرند.

قرطبی رحمه الله می فرماید: و این از زیبایی های اخلاق است، بر کسی که به آنها ظلم کرده، مهربانی می کنند و از کسی که در حقشان نادانی کرده گذشت می کنند، به این سبب  عفو بخشش خداوند را طلب می کنند.

  و خداوند در آیه ی 40 سوره ی شوری می فرماید: « ﻭَﺟَﺰَﺍﺀُ ﺳَﻴِّﺌَﺔٍ ﺳَﻴِّﺌَﺔٌ ﻣِﺜْﻠُﻬَﺎ ﻓَﻤَﻦْ ﻋَﻔَﺎ ﻭَﺃَﺻْﻠَﺢَ ﻓَﺄَﺟْﺮُﻩُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺇِﻧَّﻪُ ﻟَﺎ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟﻈَّﺎﻟِﻤِﻴﻦَ » كيفر هر بدي ، كيفري همسان آن است ؛ اگر كسي به هنگام قدرت ، براي هدايت گمراهان و استحكام پيوندهاي اجتماعي از بدكار گذشت كند و ميان خود و ميان او صلح و صفا به راه اندازد، پاداش چنين كسي با خدا است خداوند قطعاً ظالمان را دوست نمي‌دارد.

علما گفته اند: خداوند مؤمنان را به دو دسته تقسیم کرده است:

دسته ای که از ستم کاران در می گذرند که خداوند ابتدا آنان را ذکر نموده و می فرماید: « ﻭَﺇِﺫَﺍ ﻣَﺎ ﻏَﻀِﺒُﻮﺍ ﻫُﻢْ ﻳَﻐْﻔِﺮُﻭﻥَ ».

و دسته ی دوم کسانی هستند که از ستمکارانی که به آنان ستم نموده اند، انتقام می گیرند ؛ سپس حد انتقام را نیز تعیین نموده و می فرماید: « ﻭَﺟَﺰَﺍﺀُ ﺳَﻴِّﺌَﺔٍ ﺳَﻴِّﺌَﺔٌ ﻣِﺜْﻠُﻬَﺎ » پس از ستمکار انتقام می گیرد ؛ بدون اینکه بیشتر از حق ، چیزی بر او روا داشته باشد.

سدی رحمه الله می فرماید: در اینجا خداوند کسی را که از ظلم کننده انتقام می گیرد ؛ ولی تجاوز نمی کند را ستایش می کند، آنگونه که عرب ها رفتار می کردند و ابن عباس رضی الله عنه در توضیح فرموده ی خداوند «فَمَن عَفا وَأصلَحَ» می فرماید: کسی که قصاص را ترک کند و از طریق گذشت میان خود و ظالم اصلاح کند «فَأجرُهُ عَلَی الله» خداوند او را  پاداش می دهد. 

مقاتل رحمه الله می گوید:  گذشت از جمله اعمال صالح می باشد.

طبری رحمه الله می گوید:  جزای بدی بدکار مجازات با چیزی است که خداوند آن را واجب گردانیده است و آن عبارت است از چیزی که خداوند واجب گردانیده است و آن با این که خداوند واجب گردانیده است باز هم سیئه و جزای مثل است.

خداوند متعال می فرماید: (ﻓَﻤَﻦْ ﻋَﻔَﺎ ﻭَﺃَﺻْﻠَﺢَ ﻓَﺄَﺟْﺮُﻩُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ)  پس کسی که بدی بدکار در حق خود را مورد بخشش و چشم پوشی قرار دهد و او را مجازات نکند در حالی که توانایی آن را دارد و همه این موارد را جهت رضایت خداوند انجام داده باشد  براستی اجر گذشت او بر خداوند است.

(ﺇِﻧَّﻪُ ﻟَﺎ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟﻈَّﺎﻟِﻤِﻴﻦَ) خداوند اهل ظلمی را که بر مردم تجاوز و تعدی می کنند و علاوه برآن ، به فرموده عمل نمی کنند را دوست ندارد.

 ابن کثیر رحمه الله می گوید:  خداوند عدالت را که همان قصاص است تشریع کرد و را انسان ها به فضل و بزرگی که همان گذشت است تشویق کرد.

رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ می فرماید: خداوند به خاطر بخشش به غیر از عزت چیزی به بنده اش نمی افزاید و خداوند می فرماید: « ﺇِﻧَّﻪُ ﻟَﺎ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟﻈَّﺎﻟِﻤِﻴﻦَ » یعنی خداوند تجاوزکاران و کسی  که به بدی مبادرت می ورزد را دوست ندارد.

واز جمله آن ﴿ ﺧُﺬِ ﺍﻟْﻌَﻔْﻮَ ﻭَﺃْﻣُﺮْ ﺑِﺎﻟْﻌُﺮْﻑِ ﻭَﺃَﻋْﺮِﺽْ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﺠَﺎﻫِﻠِﻴﻦَ ﴾ ‏[ ﺍﻷﻋﺮﺍﻑ: 199‏]. در پیش ، گیر گذشت را و به کار پسندیده فرمان ده و از جاهلان روی گردان.

طبری رحمه الله می فرماید: معنی آن گذشت را از اخلاق مردم برگزین و تند خویی با آنان را کنار بگذار و گفت: پیامبر در ارتباط با مشرکان به این موارد سفارش شد.

قرطبی رحمه الله می فرماید: این آیه شامل کلماتی است که قواعد شرعی از مأمورات و منهیات را در ضمن خود گرفته است. (خذ العفو) رابطه با قطع کنندگان صله، گذشت از گناهکاران، مهربانی با مؤمنان.

﴿ ﻭَﺃْﻣُﺮْ ﺑِﺎﻟْﻌُﺮْﻑِ ﴾ صله ی رحم، پرهیزکاری در حلال و حرام، فرونشاندن دیدگان و آمادگی برای آخرت.

﴿ ﻭَﺃَﻋْﺮِﺽْ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﺠَﺎﻫِﻠِﻴﻦَ ﴾ تشویق به وابستگی به علم، رویگردانی از اهل ظلم، پرهیز از کشمکش با سبک سران.

 و یکی دیگر از این دسته آیات فرموده خداوند است که اخلاق بندگان ایمان دارش را توصیف نموده و می فرماید: ﴿ ﻭَﺍﻟْﻜَﺎﻇِﻤِﻴﻦَ ﺍﻟْﻐَﻴْﻆَ ﻭَﺍﻟْﻌَﺎﻓِﻴﻦَ ﻋَﻦِ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻭَﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟْﻤُﺤْﺴِﻨِﻴﻦَ ﴾ ‏[ ﺁﻝ ﻋﻤﺮﺍﻥ: 134‏] . ((و کسانی که خشم خود را فرو می نشانند وازمردم در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

طبری رحمه الله در تفسیر فرموده ی خداوند﴿ ﻭَﺍﻟْﻌَﺎﻓِﻴﻦَ ﻋَﻦِ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﴾ می گوید: یعنی کسانی که از مجازات گناه مردم ، گذشت می کنند در حالی که توانایی انتقام از آنان را دارند اما آنان را به حال خودشان رها می کنند.

 و اما مقصود از این فرموده ی خداوند﴿ ﻭَﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟْﻤُﺤْﺴِﻨِﻴﻦَ ﴾ این است: یعنی خداوند کسی را که به این امور عمل کند دوست دارد و برایشان بهشتی به پهنای آسمان ها و زمین آماده ساخته است.

 و در شرح ﴿ ﻭَﺍﻟْﻜَﺎﻇِﻤِﻴﻦَ ﺍﻟْﻐَﻴْﻆَ ﴾ گفته است: یعنی آنانکه خشم خود را در میان مردم بکار نمی گیرند، بلکه شرشان را کنار می زنند و آن را نزد خداوند به حساب می گذارند.

و در توضیح ﴿ ﻭَﺍﻟْﻌَﺎﻓِﻴﻦَ ﻋَﻦِ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﴾  گفته است: یعنی علاوه بر دور داشتن شرشان از کسی که در حقشان ظلم کرده گذشت می کنند و در وجودشان هیچ احساسی نسبت به کسی یافت نمی شود و این از کامل ترین احوال است و به همین خاطر می فرماید: ﴿ ﻭَﺍﻟﻠَّﻪُ ﻳُﺤِﺐُّ ﺍﻟْﻤُﺤْﺴِﻨِﻴﻦَ ﴾، و این از مقامات نیکوکاری و احسان است.

و از مواردی که در سنت، بخشش و گذشت را شرح می دهند، به این مضمون می باشد:

ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﺓ ﻋﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ ﻗﺎﻝ: ﻣﺎ ﻧﻘﺼﺖ ﺻﺪﻗﺔ ﻣﻦ ﻣﺎﻝ، ﻭﻣﺎ ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺒﺪًﺍ ﺑﻌﻔﻮ ﺇﻻ ﻋﺰًّﺍ، ﻭﻣﺎ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺃﺣﺪ ﻟﻠﻪ ﺇﻻ ﺭﻓﻌﻪ ﺍﻟﻠﻪ.

یعنی هیچ صدقه ای از مال نمی کاهد و خداوند به خاطر گذشت، به غیر از عزّت چیزی را به بنده خود نمی افزاید و هیچ کس به خاطر خدا فروتنی نمی کند مگر این که خدا مقام او را رفعت می بخشد.

ﻭﻋﻦ ﺃﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﻗﺎﻝ: ﻣﺎ ﺃُﺗﻲ ﺍﻟﻨﺒﻲ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم َﻓﻲ ﺷیء ﻓﻴﻪ ﻗﺼﺎﺹ ﺇﻻ ﺃﻣﺮ ﻓﻴﻪ ﺑﺎﻟﻌﻔﻮ‏.

یعنی پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فرمود:  هیچ گاه به چیزی که در آن قصاص وجود دارد اقدام نکرده مگر این که به گذشت سفارش کرده است.

عبدالله بن عمر می گوید: شخصی به حضور پیامبرصَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ شرفیاب شد و گفت: ای فرستاده ی خدا! ما باید چه اندازه از مستخدمان خود گذشت کنیم؟ پیامبر سکوت کرد، دوباره سؤالش را تکرار کرد و باز پیامبر سکوت کرد، ولی برای بار سوم پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فرمود: «روزی هفتاد باز از آنان گذشت کنید».

عقبه بن عامر رضی الله عنه می گوید: به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ رسیدم و دستش را گرفتم و گفتم: برای رسول خدا در باره اعمال بزرگوارانه به من توصیه بفرما؛ فرمود: ای عقبه با کسی که با تو قطع رابطه کرده ار تباط برقرار کن.

اما سیره نبوی پر از مصداق های بخشش و گذشت :

یامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم  به همراه صحابه کرام به مدت سیزده سال در مکه سکونت کردند و به آن ها سفارش شده بود همدیگر را عفو کنند و با  کسانی که به مبارزه با آنان می پردازند مبارزه نکنند و در مقابله با آزار و اذیت مقابله به مثل نکنند، علی رغم فشار و شکنجه  روزانه ای که از طرف بدخواهان مورد تعرض قرار می گرفتند و با توطئه و برخوردهائی که به اوج وحشی گری رسیده بود باز بخشش را به جان و دل می خریدند.

عکرمه رضی الله عنه می فرماید: عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه به همراه تعدادی از یاران خود در مکّه خدمت پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم رسیدند، گفتند: ای رسول خدا ما قبلاً که مشرک بودیم احساس عزت می کردیم ؛ ولی اکنون که ایمان آورده ایم احساس خواری می کنیم! پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم فرمود: به من دستور داده شده که گذشت کنم؛ پس جنگ نکنید…..

 پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم  در فتح مکه پیروز شد و بر مشرکینی که از ابتدای رسالت شدیدترین آزارها را متوجه یاران او ساخته بودند غلبه کرد و با این هم راحت ننشستند و بالاخره او و یارانش را مجبور به ترک وطن و هجرت کردند و  مجبور شدند اموال و وطن خویش را رها کنند ؛ تازه شروع کردند به جنگ با او  و علیه او لشکر کشی کردند و تصمیم به ریشه کنی مسلمانان گرفتند…

و اگرپیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّم مجازات هایی متوجه آنان می ساخت و عقوبتی را در حق آنان روا می داشت، در واقع به بخشی از حق خود دست می یافت و از طرف هیچ  با انصافی مورد سرزنش قرار نمی گرفت، ولی  او در جایگاه تاریخی  بلندی قرار می گیرد تا به امت خویش رساترین معانی گذشت و بخشش را بیاموزد.  

آن مجرم ها در پیشگاه او ایستادند و شدیداً گمان می کردند که به خاطر گناهان  و جرم های خود گرفتار انتقام خواهند شد، در حالی که  از شدت ترس و درماندگی که در ان قرار گرفته بودند خون دررگهایشان خشک و اعصابشان دچار گرفتگی شده بود و رنگشان پریده بود، پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ درمقام گذشت به آن ها گفت:

«ای اهل مکه! به نظر شما من با شما چکار می کنم؟! گفتند: آنچه را که بهتر است، برادری محترم و برادرزاده ای محترم و در مقام قدرت قرار گرفته ای. فرمود: من به شما آنچه را که یوسف به برادرانش گفت، می گویم: امروز هیچ سرزنش و گلایه ای بر شما نیست، بروید و همگی شما آزاد هستید.

و یکی دیگر از جلوه های گذشت، آن است که جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت می کند، که او همراه پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ به جهاد رفت و هنگام بازگشت او نیز همراه پیامبر برگشت ؛ در ان هنگام قافله ای در دره ای با درختان انبوه به آنها رسید و پیامبرآنجا زیر درختی اتراق فرموده و شمشیرش را به آن درخت آویخت ،جابر می گوید: ما در آنجا چرتی (خواب) زدیم سپس پیامبر ما را صدا زد و ما هم به خدمتش رسیدیم، و متوجه شدیم که یک شخص اعرابی و مشرک و دشمن بنام غورث بن حارث آنجا نشسته است ؛ پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ  فرمود: « این شخص شمشیر بر من کشیده در حالی که من خواب بودم  و وقتی بیدار شدم که در دستانش شمشیر برانی هست و به من گفت: چه کسی مانع  می شود که من تو را بکشم؟ من گفتم: خداوند، پس دچار رعب شد و شمشیر از دستش افتاد» پس من شمشیر را گرفتم و بلند کردم و به آن مرد گفتم: چه کسی تو را از من نجات می دهد؟ این مرد گفت: تو بهترینی و شکیبا باش، پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فرمود به او گفتم :  آیا شهادت می دهی که هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست و من فرستاده او هستم؟ اوگفت: خیر، ولی قول می دهم که با تو مبارزه نکنم و با کسانی که با تو مبارزه می کنند نباشم.

جابر گفت: این در حالی بود که او نشسته بود و پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ او را مجازات نکرد و راهش را باز گذاشت و او را نزد قومش برگرداند و خطاب به قومش گفت: از طرف بهترین انسان – محمد – به سوی شما آمده ام.

نویسنده:  ایهاب کمال احمد

 ترجمه شفیع صادقی.

نمایش بیشتر

شفیع صادقی

نویسنده و مترجم آذربایجان غربی ارومیه خطیب و دعوتگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا