نصیحت های امام عبدالقادر گیلانی
مجالس وعظ و پند و اندرز حضرت امام ربانی شیخ عبدالقادر گیلانی (رحمه الله) تبلور انوار و برکات و حسنات بود،موعظههایشان بسیار مؤثر و موجب دگرگونی قلبهای مرده میگردید.
اکنون اشارهای کوتاه به برخی از مواعظ حسنه این شیخ بزرگوار میگردد، به امید اینکه موجب روح مسیحائی برای قلبهای پژمرده گردد. ان شاء الله
*قلبی که سرشار از ایمان باشد «چرا و چگونه» را نمیشناسد، و نمیداند که «بلکه» چه چیزی است، و قولش همیشه «بله» خواهد بود.
* بیداریات را برای بعد از مرگ ذخیره نکن، زیرا در آن موقع هیچگونه سودی در بر نخواهد داشت.
* قلب در بدن چون پرندهای است در قفس، مرواریدی است در صدف، دارائی است در صندوق. لذا پرنده، معیار است نه قفس، مروارید موردنظر خواهد بود نه صدف، دارائی قابل ارزش است نه صندوق.
*قبل از نصیحت نمودن دیگران باید خویشتن را نصیحت نمود، سپس در پی موعظه دیگران باید شد.
*منافقت عبارت از این است که توحید بر دروازه و شرک داخل منزل باشد.
*بسی جای حسرت است که زبانت به سوی تقوی فراخواند و قلب همانند فاسقان و فاجران باشد. زبان سپاسگزاری میکند اما قلب مخالفت.
*هنگام توبه لازم است که ظاهر و باطن با هم توبه کنند، توبه موجب انقلاب در حکومت خواهد بود.
*این واقعیت را باید بپذیری که امروز آخرین روز زندگانی میباشد، بنابراین زادراه سفر آخرت را فراهم نما.
* عموماً مردم طوری هستند که اگر در منزل بنشینند بی کار و درمانده خواهند شد و اگر به دکان بیایند پرهیزگار میشوند، در خوردن و نوشیدن زندیق میگردند، بر روی منبر همچون صدیقان میباشند.
*کسی که رستگاران را درنیابد رستگار نمیگردد.
* دروازه بازِ بین خود و مخلوق را ببندید و دروازه بین خود و الله را بگشائید.
* در پوشیدن لباسهای زمخت و خوردن نان خشک و غذاهای غیرلذیذ هیچگونه مقام و مرتبهای نیست، منزلت و مرتبت در قلبت به اعتبار انتخاب و گزینش خودت میباشد. انسان راستگو قبل از هر چیز در باطن خویش پلاس پشمین را میپوشد، سپس اثرش در ظاهر نمایان خواهد گردید.
* با فقر و سختی با صبر و شکیبائی و در مقابل سرور و خوشحالی و نعمت با شکر و سپاسگزاری پیش بیا.
*حیات قلب در این است که از خیال و تصور مخلوقات بیرون بیاید و رابطهاش با الله برقرار گردد.
* بسی جای حسرت است که زبانت مسلمان است و قلبت کافر، گفتارت مسلمان است و کردارت کافر.
*علمت تو را به این حقیقت فرا میخواند که من علیه تو گواهم.
*با اندک گردانیدن آرزوهایت زهد را درمییابی، بنابراین معنای واقعی زهد همین است که آرزوها کم گردند.
* رابطه با دوستان بد را قطع کن و با دوستان خوب و اهل حق رابطه برقرار کن.
*شکایت خالق را نزد مخلوق نکن.
*از دریای این دنیا بترس زیرا بسیاری از مخلوقات در آن غرق گردیدهاند.
* ای کسیکه دامنگیر مشکلات گشتهای، میبینم که در پی راضی گردانیدن مخلوفات میباشی، و خالق را خشنود نمیگردانی. بهخاطر آبادانی دنیایت آخرتت را ویران میسازی.
* بهخاطر جمعآوری دنیا مانند آن شخص مباش که شب هنگام هیزم جمع میکند، زیرا معلوم نیست که در این تاریکی چه چیزی به دستش میافتد، مار یا چوب.
*در پی قناعت باش، زیرا خزانه قناعت هرگز به پایان نمیرسد.
*ای مسکین، به حال نفست گریه بکن، هنگام مردن بچهات گویا قیامت برپا شده، اما در صورت تخریب و مفقود گشتن دین و آیینت هرگز غمگین نمیگردی و بر زوال آن یک قطره اشک هم نمیچکانی.
حمید محمودپور- مهاباد
درود و شرفت
جزاکلا
دستت دردنکنداجرت باخدااستادعزیز