قرآن و فرهنگ دگرپذیری
قران بهعنوان کتاب الهی برای سعادت و خوشبختی بشریت، داری سعهی صدر و نگاه بسیار وسیع به قضایا و موضوعات مختلف از جمله فرهنگ دگرپذیری میباشد و با پذیرش و تحمل عقاید، مقدسات و افکار غیر و سایر ادیان و مذاهب آسمانی و زمینی، با رعایت اصول تکریم و شرافت بشری جلوهای زیبا از تعامل و همزیستی را به نمایش گذاشته است.
قرآن قبول و پذیرش خود را منوط به اختیار واراده، دوری از نژادپرستی، احترام به دیگری در گفتار و عمل میداند و از قتل و کشتار بیزاری جسته و با ادبیات زیبا در جدال وگفتگو با مخالفان و منتقدان و احترام به مقدسات ادیان گذسته و رعایت حقوق اقلیتها توصیه نموده است که به پارهای از آنها اشاره میکنیم.
۱٫ آزادی فکر و عقیده
از دیدگاه قرآن کریم پذیرش وقبول دین و عقیده قابل اجبار نیست و اختیار آن به تفکر و پذیرش خود شخص نهاده شده است. آیات متعددی در قرآن به این موضوع اشاره کردهاند. آیه ۲۵۶ سوره بقره میفرماید: (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ)؛ «هیچ اکراهى در (پذیرش) دین نیست». از دیگر آیاتی که آزادی انسان در انتخاب مرام و عقیده را به رسمیت شناخته است: (إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً) (انسان/۳)؛ «در واقع، ما او را به راه (راست) راهنمایى کردیم، در حالى که یا سپاسگزار است، یا بسیار ناسپاس است.» (فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء) (کهف /۲۹)«پس هرکس که میخواهد (بدان) ایمان بیاورد و هرکس میخواهد (بدان) کافر شود. »
۲٫ نفی نژادپرستی و برابری در خلقت
قرآن کریم، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نموده است و همه انسانها را فرزند یک پدر و مادر و فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی میداند. (یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا. ..)(حجرات / ۱۳)«ای مردمان ! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حواء) آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید (و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخص شود، و در پیکره جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). …»
از نگاه قرآن انسانها با یکدیگر مساوی و برابری هستند است؛ زیرا نژادپرستی، خود برتربینی و تحقیر ملتها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامعه بشری شده است.تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مایه فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبانها و رنگها از آیات و نشانههای الهی و وسیلهای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر همه انسانها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قواره یکسان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج میگردد.
از نظر قرآن کریم، انسانها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به پرهیزگاری ندارند و مجموعه انسانها، «خانواده بشری» و «امت واحد» را تشکیل میدهند:
(کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ. ..)(بقره/۱۳)«مردمان (برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یک گونه و) یک دسته بودند. (کم کم دوره صِرف فطری به پایان رسید و جوامع و طبقات پدید آمدند و بنا به استعدادهای عقلی و شرائط اجتماعی، اختلافات و تضادهائی به وجود آمد و مرحله بلوغ و بیداری بشریّت فرا رسید) پس خداوند پیغمبران را برانگیخت تا (مردمان را به بهشت و دوزخ) بشارت دهند و بترسانند. و کتاب (آسمانی) که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت (و عدالت) دعوت میکرد، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف میورزیدند داوری کند. .. »
بسیاری از آیات قرآن کریم خطاب به جمیع بشر است؛ مانند «یا بنی آدم» و «یا ایها الانسان». این خطابها و تعبیرها به این اشاره دارد که انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنان زمین است. افراد مناطق مختلف از حیث انسانیت هیچ فرقی با یک دیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ، نژاد و. .. مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستند و این تفاوتها در انسانیت انسان خدشهای وارد نمیسازد.
۳٫ صلحطلبی
قرآن کریم صلحطلبی را یک اصل اساسی و مهم معرفی نموده است و در پذیرش آن مشتاق و درنگ نمیکند: (وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ) (انفال/۶۱). اصل در اسلام بر صلح است و جنگ و نبرد با دشمنان، فقط برای دفاع از خود میباشد. جنگ و وقتال در اسلام فقط دفاعی بوده و یک استثناء محسوب میشود. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّهً. ..ٌ)(بقره/ ۲۰۸)«ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی به صلح وآشتی درآئید… » «سلم» خیلی عالیتر و با دوامتر از «صلح» است؛ زیرا به معنای سلامت و امنیت است و صورت یک صلح موقت ظاهری را ندارد.
۴٫ دعوت به نقاط مشترک و همزیستی مسالمتآمیز
قرآن کریم برای نیل به تعامل و تفاهم درست، اهل کتاب را مورد خطاب قرار داده، آنان را به نقاط مشترک اعتقادی توجه داده است: (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلانُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلایَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون) (آل عمران / ۶۵)؛ بگو: «اى اهل کتاب! بیایید، به سوى سخنى که میان ما و میان شما یکسان است که: جز خدا را نپرستیم و هیچ چیزى را شریک او قرار ندهیم؛ و بعضى از ما، بعض [دیگر] را ـ به غیر خدا ـ به پروردگارى برنگزینیم» و اگر [از این دعوت] روى برتابند، پس بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم». در واقع، قرآن با این طرز استدلال به همگان میآموزد، اگر نمیتوانید در تمام اهداف با یکدیگر همکارى کنید، لااقل بکوشید در اهداف مهم مشترک همکارى داشته باشید و زندگی توأم با صلح و صفایی را برای رسیدن به اهداف مشترک در کنار یکدیگر سپری کنید.
۵٫ عدم اهانت به باورها و مقدسات دیگران
قرآن کریم، احترام گذاشتن به باورها و مقدسات دیگران و عدم دشنام و توهین را سفارش نموده است. چراکه احترام به دیدگاه دیگران زمینه نزدیکی به همدیگر را فراهم ساخته و از عکسالعکس طرف مقابل جلوگیری میکند. قرآن به مسلمانان دستور میدهد که به باورها و مقدسات حتی مشرکان اهانت نکنند، زیرا آنان باورهای خود را زیبا میبینند و معبودان خویش را مقدس میدانند:(وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ)(انعام/۱۰۸ )«(ای مؤمنان !) به معبودها و بتهائی که مشرکان بجز خدا میپرستند دشنام ندهید تا آنان (مبادا خشمگین شوند و) تجاوزکارانه و جاهلانه خدای را دشنام دهند. همان گونه (که معبودها و بتها را در نظر اینان آراستهایم) برای هر ملّتی و گروهی کردارشان را آراستهایم. (هرکسی کار خود را زیبا میبیند. بزهکار بر اثر تکرار گناه قبح آن در نظرش زدوده میشود و بر اثر وسوسه شیطانی و نفسانی زشت زیبا جلوهگر میگردد. به هر حال) عاقبت بازگشتشان به سوی خدایشان است و خدا آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازد (و پاداش و پادافره نیکان و بدان را خواهد داد). »
۶٫ سفارش به جدال احسن
قرآن همگان را به اتخاذ بهترین شیوه گفتگو با پیروان اهل کتاب دعوت مینماید و میفرماید: (وَلاتُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ) (عنکبوت/ ۴۶)؛ «و با اهل کتاب جز به آن (شیوهاى) که آن نیکوتر است مناظره نکنید».
این آیه به مسلمانان دستور میدهد تا با اهل کتاب با ملایمت و نرمی و مدارا رفتار شود. در برابر خشونت و غضب آنها بردباری و آرامش و تأنی نشان داده شود. بدون شک، توصیه قرآن کریم به چنین شیوهای در بحث و مجادله حکایت از احترام به شخصیت انسانی طرف مقابل و قایل شدن نوعی ارزش و کرامت برای اوست: (ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن) (نحل/۱۲۵)؛ «با حکمت و پندِ نیکو، به راه پروردگارت فرا خوان، و با آنان به آن (شیوهاى) که نیکوتر است، مناظره کن!».
۷٫ احترام به انبیاء گذشته و کتب آسمانی
قرآن کریم همه انبیاء و کتب آسمانی را هم جهت و هم سو میداند و اصولاً تمامی پیامبران را در یک مسیر و یک خط جداییناپذیر میداند: (قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ) (بقره / ۱۳۶)«بگوئید: ایمان داریم به خدا و آنچه (به نام قرآن) بر ما نازل گشته، و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، و اسباط (یعنی نوادگان یعقوب) نازل شده است، و به آنچه برای موسی و عیسی آمده است، و به آنچه برای (همه) پیغمبران از طرف پروردگارشان آمده است. میان هیچ یک از آنان جدائی نمیاندازیم (نه اینکه مثل یهودیان یا عیسویان، بعضیها را بپذیریم و بعضیها را نپذیریم. بلکه همه پیغمبران را راهنمای بشریّت در عصر خود میدانیم و کتابهایشان را به طور اجمال میپذیریم) و ما تسلیم (فرمان) خدا هستیم. ». بر همین اساس، تمامی انبیای بزرگوار الهی و کتب مقدس آسمانی مورد احترام و تجلیل قرآن هستند.
۸٫ پذیرش حقوق اقلیتها
قرآن کریم با صراحت، سیاست کلی اسلام را درباره مراعات حقوق ملل و سایر مذاهب بیگانه چنین بیان مىکند: (لایَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ) (ممتحنه/۸)؛ «خدا شما را نسبت به کسانى که در مورد دین با شما پیکار نکردند و شما را از خانههایتان بیرون نراندند، منع نمىکند که به آنان نیکى کنید و نسبت به آنان دادگرى نمایید؛ [چرا] خدا دادگران را دوست مىدارد».
بنابراین اسلام برای اقلیتهای دینی حق حیات شرافتمندانه قایل است؛ البته مشروط بر این اینکه در امنیت و زندگی مسلمانان اخلال ایجاد نکنند. از اینرو در آیه بعدی میفرماید: (إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ) (ممتحنه/ ۹)؛ «خدا شما را فقط از کسانى که در مورد دین با شما پیکار کردند و شما را ازخانههایتان بیرون راندند و براى بیرون راندن شما همدیگر را پشتیبانى کردند، منع مىکند که با آنان دوستى کنید؛ و هرکس آنان را دوست داشته باشد، پس تنها آنان ستمکارند.»
با توجّه به این دو آیه، سیاست کلی اسلام در مورد اقلیتهای دینی چنین است: تا زمانی که اقلیتها به حقوق مسلمانان تجاوز نکنند و برضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در کشور اسلامی کاملاً آزادند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنند.
نویسنده: عادل علیمرادی
اصلاح ویب