خانوادهزن

راهکارهای ارتباطی تقویت عشق و محبت پایدار در بین زوجین (۲-۱)

چکیده

ما عاشق ایده‌ آلها و کمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یک موجود کامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی که این تصویر ذهنی را منطبق با یک دختر یا یک پسر در اطراف خود می‌کنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود. اما اینکه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شکل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد ، نه به عکس . یعنی عشق نباید مادون فکر باشد. عشقی که مادون باشد، و از سطح پائین تری برخوردارست ، ارزش ندارد تا برایش بمیریم.

گذر واژه : ارتباط ، عشق ؛ محبت ؛ زوجین ، ارزشها

مقدمه
ارتباط انگاره اى است که با آن دو نفر یکدیگر را مى سنجند و همچنین وسیله اى است که به واسطه آن، این سطح مى تواند براى هر دو تغییر کند. ارتباط شامل رشته کامل راه هاى ردّ و بدل کردن اطلاعات بین مردم است، و یا اطلاعاتى را که مى دهند و مى گویند و نیز راه هاى استفاده از این اطلاعات را در بر دارد. ارتباط نحوه معنا بخشیدن به این اطلاعات به وسیله مردم را نیز در برمى گیرد. ارتباط آموخته مى شود. شاید تا وقتى که به سن پنج سالگى مى رسیم بیش از یک میلیارد تجربه شرکت در ارتباط را آموخته باشیم. در آن سن، از اینکه چطور خود را ببینیم، از دیگران چه انتظارى مى توانیم داشته باشیم و در دنیا، چه چیز به نظرمان ممکن یا ناممکن مى آید، تصورهایى پیدا کرده ایم. این تصورها راهنماى ثابتى براى بقیه عمر ما خواهند بود.۱
همین که آدمى دریافت همه ارتباط خود را از راه یاد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، مى تواند براى تغییر آن دست به کار شود. ذکر این نکته سودمند است که هر طفلى که چشم به جهان مى گشاید، تنها چیزى که همراه مى آورد مواد خام است. او نه از خود مفهومى دارد، نه تجربه ارتباط با دیگران، و نه تجربه پرداختن به دنیاى اطرافش. او همه این چیزها را از طریق ارتباط با کسانى که پس از تولّد مسئول تربیت او هستند، مى آموزد.۲
ارتباط مانند دوربین فیلم بردارى مجهّز به دستگاه صدابردارى است، فقط در زمان حال کار مى کند; همین جا، همین حالا، بین من و تو.
ارتباط چنین عمل مى کند: تو و من روبه روى هم قرار داریم. حواس تو درمى یابند که من چه شکل هستم، صدایم چطور است، چه بویى مى دهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس کنى، چه احساسى به تو مى دهم. آن گاه مغز تو گزارش مى دهد که این ها براى تو چه معنایى دارند، به تجربیات گذشته ات رجوع مى کند و بر اساس آنچه مغز گزارش مى دهد، احساس راحتى یا ناراحتى خواهى کرد.۳
شکل گیری زمینه های ارتباط
زمینه ارتباطى اشخاص در تمام مدت زندگى شان شکل مى گیرد و روى همه روابط آن ها اثر مى گذارد. چگونگى ارتباط در خانواده پدرى، فرهنگ، جنسیت، طرز برقرارى رابطه با دیگران، تجارب ناشى از روابط صمیمانه قبلى، برداشت از روابط و شخصیت، روى چگونگى این زمینه تأثیر مى گذارند. بخش اعظم زمینه ارتباطى هر فرد زمانى شکل گرفته که هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با این وجود، بر رابطه کنونى شما تأثیر مى گذارد.
اینکه تفاوت در زمینه هاى ارتباطى به رابطه بهتر کمک مى کند یا از کیفیت آن مى کاهد، بستگى به آگاهى طرفین از آن ها دارد. وقتى از زمینه ارتباطى همسر خود بى اطلاع هستیم، اغلب به اشتباه فرض را بر این مى گذاریم که همسر ما از زمینه اى مشابه ما برخوردار است. اما این تصور به روشنى مسئله ساز مى شود.۴
در روابط صمیمانه، یکى از رایج ترین تفاوت ها در زمینه ارتباط، به جنسیت برمى گردد. براى مثال، بسیارى از زوج ها نمى دانند و متوجه نیستند که زن و مرد از دو شیوه ارتباطى متفاوت استفاده مى کنند. اغلب مردها بر این باورند که وقتى کسى مسئله اى را با آن ها در میان مى گذارد، انتظار دارد که مسئله اش حل شود و به همین دلیل، بى درنگ راه حل ارائه مى دهند. از سوى دیگر، اغلب زن ها معتقدند که در میان گذاشتن مسائل خود با دیگران راهى براى پیوند و رسیدن به احساس حمایت است، حتى اگر مسئله آن ها لاینحل باشد. بى توجهى به این موضوع، اغلب ایجاد ناراحتى مى کند: زن از مسائلش شکایت مى کند و مرد راه حل نشان مى دهد. در این شرایط، هرگز عجیب نیست اگر زن احساس کند که همسرش به صحبت هاى او گوش نمى دهد، مرد هم به این نتیجه برسد که زنش تنها قصد شکایت دارد; زیرا هرگز به راه حل هاى پیشنهادى او توجه نمى کند.
اما زوجى که از تفاوت زمینه هاى ارتباطى زن و مرد آگاهند، گرفتار این سوءبرداشت از ارتباط نمى شوند; زیرا زن و مرد هر دو از مطلبى که دیگرى مخابره مى کند اطلاع دارند. وقتى شما و همسرتان از تفاوت هاى موجود در زمینه ارتباطى یکدیگر آگاه باشید، این تفاوت ها بسیار کمتر تولید اشکال مى کنند و به زندگى علاقه و تنوّع بیشترى مى بخشند.۵
«زمینه ارتباطى» هر فرد در حکم عینکى است که از پشت آن به همه اتفاقاتى که در زندگى رخ مى دهد، نگاه مى کند. اگر بداند که او و همسرش از چگونه لنزهایى استفاده مى کنند، به راحتى مى توانند میان واقعیت ها و برداشت خود از واقعیت ها تمیز قایل شوند.

پایه هاى روابط

روابط صمیمانه درازمدت نیاز به آن دارد که فرد به شکلى کلّى براى شریک زندگى خود ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن را مى توان به سه مهارت ارتباطى جداگانه تقسیم کرد:

۱-احترام متقابل

وقتى از احترام صحبت مى کنیم، به نگرشى اشاره داریم که همسران در آن، براى همدیگر احترام بالایى قایل هستند و یکدیگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّى مى کنند. علاوه بر این، همسرانِ داراى این نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعى، عملى سازند. بنابراین، تعجب آور نیست اگر هنگام بروز تمایل براى حل مشکلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستیم. احترام در اصلى ترین شکل خود، از طریق توانایى گوش کردن و توجه به همسر نشان داده مى شود. روشن است که این توانایى ها از نگرش صرف فراتر مى روند و در حوزه ارزش گذارى فعّالانه و قدردانى احترام آمیز قرار مى گیرند.۶
معناى احترام این نیست که زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختى و ناراحتى روحى و خواه غیر آن، از یکدیگر پنهان و آن ها را به صورت عقده هاى روانى روى هم جمع کنند. خشم هاى سطحى و بگومگوهاى مختصر و کوتاه بین زن و شوهر در زندگى زناشویى مانند رعد و برق است و همیشه پس از رعد وبرق، باران مى بارد و این باران درخت زناشویى را بارور مى سازد.
همچنین احترام متقابل به معناى عدم انتقاد از یکدیگر نیست. گاهى لازم مى شود به صراحت از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند و از تندخویى بپرهیزند. در این صورت نیز باید به این نکته توجه کنند تا انتقاد آنان بى اثر و بى نتیجه نماند.

۲-درک و فهم متقابل

درک و فهم نیز فرایندى پیچیده است که همسران به وسیله آن اطلاعات متقاعدکننده و توضیح دهنده را از یکدیگر به دست مى آورند. هنگامى که ابهام وجود دارد، مى توان به همسران آموزش داد که این عبارت ساده را بیان کنند: «مطمئن نیستم که حرف هایت را به خوبى مى فهمم، مى توانى بیشتر توضیح بدهى؟» این جمله ظاهراً یک تقاضاى ساده براى کسب اطلاعات بیشتر است. با وجود این، در معناى ظریف تر، همسران به اشاره مى گویند: «من واقعاً تلاش مى کنم که این مسئله را از دیدگاه تو ببینم.» در حقیقت، این همه آن چیزى است که درک و فهم به آن مربوط مى شود; یعنى توانایى دانستن و درک همدلانه آنچه همسر تجربه کرده است. افزون بر این، نوعى پذیرش تجربه نیز هست. این به آن معنا نیست که همسران پیوسته با یکدیگر موافقند، بلکه به این معناست که آنان به چارچوب هاى داورى یکدیگر مشروعیت مى بخشند. در اصل، هر فرد مى داند که «متقاعد شده است»; یعنى طرفین در مفاهیم ارتباطى شرکت داده شده و مورد تأیید و موافقت قرار گرفته اند.۷

۳-حسّاسیت

آگاه بودن از نیازهاى همسر، یک جزء کلیدى در فرایند ارتباط است. متأسفانه به نظر مى رسد که این کار نسبتاً مشکل است. افراد اغلب آن قدر به فکر خود هستند که حتى از شناخت خواسته هاى همسرشان نیز کوتاهى مى کنند. در برخى موارد دیگر، آنان براى شنیدن نیازهاى همسرشان به آسانى وقت صرف نمى کنند. اما زوج هایى نیز هستند که تصمیم مى گیرند نسبت به یکدیگر حسّاس نباشند; چون مى ترسند از سوى همدیگر مورد سوء استفاده قرار گیرند. در همه این موارد، نتیجه نهایى یکسان است: همسران در شناسایى و یا ارضاى نیازهاى یکدیگر شکست مى خورند و بنابراین، از هم دورتر و دورتر مى شوند.۸
ویژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران
روابط سالم و صحیح زوجین زمانى میسّر مى شود که زوجین در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصى را رعایت کنند.

در این بخش، به این مسائل اشاره مى شود:

۱- درک متقابل یکدیگر

شک نیست که زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش یافته اند. طرز فکرها، سلیقه ها، طرز تلقّى ها و برداشت ها متفاوتند و ممکن است درباره هر مسئله اختلاف نظر وجود داشته باشد. در اختلاف نظر است که هریک مدعى اتخاذ شیوه اى مى شود و چون با همدیگر کنار نمى آیند، مى گویند: همسرم مرا درک نمى کند. این خود موجب پیدایش انفجار در زندگى خانوادگى است. اما اگر دو نفر بکوشند که یکدیگر را بشناسند و از علایق و اندیشه هاى یکدیگر آگاهى پیدا کنند، مطمئناً به موفقیت هایى دست مى یابند.در راه درک یکدیگر و رسیدن به تفاهم، زوجین باید به این اطمینان برسند که محبوب یکدیگرند و در بینشان پیوندى حقیقى وجود دارد.
این نکته را نباید فراموش کنیم اگر انتظارات افراد از دیگران با مقدورات آن ها برابرى داشته باشد، آنجا درک کردن وجود دارد. در چنین موقعى، تلاش و کوشش و امید حرکت به وجود خواهد آمد. ولى وقتى انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درک کردن وجود ندارد و در نتیجه، سردى و یأس و سکوت به وجود خواهد آمد; به جاى حرکت بیشتر، سکون و رکود جایگزین خواهد شد; زیرا وقتى کسى را درک نکرده باشیم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حرکت و پویایى باز خواهد ایستاد.۹

۲- احترام به همدیگر

در زندگى مشترک زوجین، شاید رعایت آداب به صورتى کامل امکان پذیر نباشد، ولى وجود احترام متقابل براى آن ها اصلى اساسى است. درگیرى ها و اختلافات آشکار هنگامى پدید مى آیند که پرده حرمت فیمابین دریده شود و طرفین براى یکدیگر ارزش و احترامى قایل نباشند. مهم ترین شیوه براى جلوگیرى از بروز درگیرى ها در بین زن و شوهر تحکیم روابط و تکریم یکدیگر است. تکریم کردن زن به شوهر و بر عکس، طرفین را دل باخته و اسیر یکدیگر مى سازد; آن چنان که هرگز از زندگى با همدیگر احساس سیرى و خستگى نمى کنند و سعى دارند همیشه در کنار یکدیگر و دور از همه گونه فریب ها زندگى کنند. حرمت گذاردن به هم یک حُسن است و هر زن و مرد باید در جستوجوى نقاط مثبت در زندگى همسر و تکریم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.۱۰
بزرگداشت و تکریم به شخصیت، براى همسران، بلکه هر انسانى یک نیاز طبیعى است. در اثر غریزه حبّ ذات که در طبیعت انسان نهاده شده، به ذات خویش علاقه دارد، میل دارد دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامى بدارند.
اگر نیاز طبیعى به تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شد، احساس آرامش مى نماید و به نفس خویش اعتماد پیدا مى کند. از توانایى هاى خود استفاده مى نماید و با دل گرمى و امید به موفقیت و کسب رضایت سایر اعضاى خانواده در مسیر زندگى قدم برمى دارد، به خانواده همسر و دیگر مردم خوش بین مى شود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد مى داند و از همکارى با افرادى که قدر او را شناخته و شخصیتش را گرامى مى دارند، هراسى ندارد.۱۱
همسرى که مورد تکریم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق مىورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هیچ کوششى دریغ نمى کند.انسان براى حفظ کرامت ذات و مقام و موقعیت خود، حاضر مى شود حتى از خواسته هاى درونى خویش چشم پوشى نماید. در احادیث معصومان(علیهم السلام) نسبت به این امر نیز اشاره شده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرماید: «هر که نفس خویش را گرامى بدارد، او را به ذلّت معصیت نمى کشاند.»۱۲
ایشان همچنین مى فرماید: «هر که نفس خویش را گرامى بداند، ترک خواسته هاى نفسانى برایش آسان خواهد بود.»۱۳
اگر این نیاز طبیعى در چارچوب روابط سالم همسر تأمین نشود، بلکه بر عکس، همسر مورد تحقیر قرار گیرد و به شخصیتش ضربه وارد شود، خود را ضعیف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب مى آورد; چون از همسر و خانواده احترام ندیده است، نسبت به همسر خود بدبین مى شود. در این زمان است که سوءظن ها و بدبینى ها سراسر وجود او را مى گیرد و درصدد انتقام جویى برمى آید. از این رو، در احادیث معصومان(علیهم السلام) در مورد کسانى که مورد تحقیر قرار گرفته اند و عزّت نفس آن ها مورد خدشه واقع شده، روایات بسیارى وارد شده است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرمایند: «هر که نفس خویش را پست بداند، خیرى از او امید نمى رود.»۱۴
در حدیثى دیگر امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هیچ کس تکبّر و طغیان نمى کند، مگر در اثر ذلّتى که در نفس خویش احساس مى کند.»۱۵

۳- گذشت از اشتباهات همسر

بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگى، در زمینه گذشت و اغماض هریک از زن و شوهر در لغزش ها، کج خلقى ها و اشتباهات یکدیگر است; زیرا زن و شوهر دو انسانى هستند که همانند همه انسان هاى دیگر، روحیات و طرز تفکرهاى دوگانه دارند. آن ها که مدعى اند ما در همه موارد یک طرز تفکر داریم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستیم، شاید هنوز زمینه و موقعیت برایشان پیش نیامده است که خصلت هاى واقعى همدیگر را بشناسند، ضمن آنکه اگر زن و شوهرى با روحیه مشترک پیدا شوند، باز هم هیچ کدام از اشتباه و خطا و عصبانیت مصونیت ندارد. از اینجاست که اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار مى شود.۱۶
وجود عفو و گذشت به یقین کانون خانواده را گرم نگاه مى دارد، عشق و محبت را سرزنده مى کند و اختلاف و مشاجرات را به پایان مى برد. عفو و گذشت نشانه حسن نیت و خوش بینى به زندگى است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبى مى بخشد و در طرز تفکر و شیوه عمل آن ها تحوّل ایجاد خواهد کرد. چه بسیار تیرگى ها که در پرتو این صفت از میان برخاسته و جاى خود را به صفا و صمیمیت داده است.۱۷
زن و شوهر، هر دو باید توجه داشته باشند که انسان به این سادگى و سرعت توان رسیدن به آگاهى و پى بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، باید با شیوه اى بسیار لطیف و با روشى بسیار ملایم و دقیق او را به قله آگاهى رسانید، خداوند در قرآن کریم سفارش مى کند که از خطاى دیگران چشم پوشى کنید بلکه خطاى آنان را نادیده بگیرید.
(وَلیَعفوا و لیصفَحوا الا تُحبُّونَ ان یَغْفِرَ اللّهُ لَکُم واللّهُ غفورٌ رحیم» (نور: ۲۲); باید عفو کنید و چشم بپوشید، آیا دوست نمى دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.

۴- برخورد انسانی و صحیح با همسر

از ویژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران این است که در عین انتقاد و اعتراض هایى که به عملکرد یکدیگر دارند، با همسرشان برخوردى انسانى و منطقى دارند. در مواردى ممکن است شما قدرت داشته باشید حرف خود را بر کرسى بنشانید و برترى خود را اثبات کنید و حتى آبروى همسرتان را به خطر اندازید، ولى قدرت منطق و رفتار منصفانه مانع از وقوع چنین امرى مى شود.
همچنین ممکن است توقّع حقى را از همسر خود داشته باشید، ولى وقتى با دیدى منطقى به آن مى نگرید، درمى یابید که وصول به آن امکان پذیر نیست و از عهده همسرتان خارج است. متأسفانه برخى از افراد به دست و پاى همسر خود مى آویزند و نیروى حرکت او را مى گیرند و یا او را از کار مى اندازند تا به خواسته و هدف خود برسند. به نظر مى رسد اگر فردى این چنین به هدف خود دست یابد، از آن سودى نخواهد برد و در واقع، محروم و ناکام خواهد ماند، ضمن اینکه همسرش را از خود گریزان کرده است.
تعادل در زندگى مشترک زمانى برقرار مى شود که روابط متقابل بر پایه هاى عقلانى استوار باشد. آدمى به دلیل حبّ نفس (خودپرستى)، پیوسته گرایش به جانب منافع شخصى دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشى هاى دیگر ترجیح مى دهد. چنین نگرشى در زندگى دوران تجرّد، تا حدى عملى و امکان پذیر است، ولى در زندگى مشترک، با لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقه هاى شخصى زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار مى گیرند; چون هریک از دریچه منفعت شخصى به زندگى مى نگرد و ترجیحات او از نوع نفسانى است تا عقلانى.۱۸
در چنین شرایطى، اگر زوجین داراى اخلاق ملایم و تربیت صحیحى باشند، مى توانند به جاى اعمال سلیقه شخصى و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگى، پایه هاى استوار و مطلوبى براى حل اختلاف سلیقه هاى خود بیابند و منطق در صحنه زندگى شان حاکم باشد. زوجین، بخصوص مردها، باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمى آفریند، بلکه از زور و قدرت باید زمانى استفاده کنند که از راه هاى دیگر مأیوس گردیده باشند.۱۹

۵- اهتمام به ارزشهای اعتقادی

بسیارى از اختلافات و درگیرى ها بدان دلیل است که طرفین به اصول و ارزش هاى دینى و اخلاقى خود و همسرشان پایبند نیستند و هرگونه خلاف و ناشایستى را مرتکب مى شوند، بدون اینکه از آن اندیشناک باشند. حفظ عفّت و تقوا براى ادامه زندگى سالم ضرورى است. زن و شوهر در این رابطه، باید مراقبت هایى داشته باشند و ارزش هاى دینى را رعایت کنند. اهمّ مسائلى که در این زمینه باید مورد نظر زنان و مردان باشد عبارت است از:

الف. عفاف :

نه تنها از دید مذهب، بلکه از دید مادى هم براى تداوم حیات زناشویى حفظ تقوا و عفاف ضرورى است. این واقعیتى است که همسران پس از ازدواج در رابطه با همسر خود مالکیتى قایلند و دوست دارند همسرشان تنها از آن خودشان باشد، حتى نگاهش، خنده اش، معاشرت نیکویش انحصاراً از آنِ او باشد. شخصیت زن و شوهر در رابطه با حیات خانوادگى، باید در سایه پاک دامنى ارزیابى و محاسبه شود و اگر طرفین نتوانند در این راه قدمى بردارند و یا اگر به گونه اى عفاف همدیگر را خدشه دار کنند، براى همدیگر کفو (همسنگ) نخواهند بود. مرد با رعایت تقوا و حفظ عفّت خود، مى تواند زن خویش را از آسیب و تجاوز نامحرمان حفظ کند و با مراقبت هاى خویش، او را از خطرات گوناگون دور بدارد; چنانکه قرآن مى فرماید: «هُنَّ لباسٌ لکُم و انتم لباسٌ لهُنَّ» (بقره: ۱۸۷); آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنانید. همسران عفیف لباس و پوشش همدیگرند. و این زیباترین و در عین حال، کامل ترین تعبیرى است که خالق منّان درباره حفظ عفّت یکدیگر و نحوه روابط همسران بیان فرموده است.

ب. دوری ازمعاشرت های بی مورد :

زن و شوهر پس از ازدواج، در حصن و حصارى قرار مى گیرند که خداوند برایشان معیّن نموده است. خنده و معاشرتشان، حتى با محارمشان تحت ضابطه درمى آید تا سبب سوءظن ها و تحریک ها و بددلى ها نشود.
مرد حق ندارد با هر زنى بگوید و بخندد، بدان حساب که چشم و دلم پاک است. زن هم حق ندارد با هر اجنبى مشاوره یا سخن داشته باشد، بدان دلیل که او را قصدى نیست. دست و چشم و گوش و دل بیش از پیش باید در فرمان خدا باشند و معاشرت ها، خنده ها، نگاه کردن ها و سخن گفتن هایشان به گونه اى نباشد که موجب برانگیختن غیرت ها و حسادت ها گردند.۲۰

ج. دوری ازقرارگرفتن در موضع اتهام :

رعایت ارزش هاى الهى از سوى زن و شوهر و پاکى و طهارت آن ها سعادت خانواده را تضمین مى کند. این خطاست که انسان به گونه اى عمل کند که در موضع اتّهام قرار گیرد.-

۶ ایثار و فداکاری در روابط متقابل

اگرچه آشنایى به حقوق در روابط زناشویى و رعایت حقوق متقابل، همسران را از سردرگمى نجات داده، وظایف هریک را مشخص مى کند، اما نباید این نکته فراموش شود که محیط خانه را نمى توان همانند محیط سربازخانه دانست و یا نمى توان ضوابط ادارى را در خانه مورد عمل قرار داد. خانه مرکز صفا و صمیمیت و انس است; در عین رعایت تکالیف، باید بر اساس ایثار و فداکارى اداره شود.
در روابط همراه با ایثار، سخنى از فخر فروشى نیست; توقّعات خارج از اندازه و جود ندارند; زن و شوهر در پى آن نیستند که رتبه و مقام خود و مال و زیبایى خویش را به رخ دیگرى بکشند.
در روابط همراه با ایثار، هرچه هست، صفا و گذشت است، صمیمیت و اخلاص است، و طرز برخوردها به گونه اى است که گویى طرفین در هاله اى از قداست و نور قرار دارند و حیاتشان شبیه حیات فرشتگان است، نه جانورانى که دایم درصدد آزار و ایذاى یکدیگرند.
یکى از جنبه هاى ایثار و فداکارى همیارى و همکارى مرد با زن در کارهاى خانه است. اگر مرد به دنبال ایجاد محبت و مودّت در دل همسر خود باشد، باید در خانه همکار همسر خود باشد.
روزى حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) به خانه حضرت على(علیه السلام)وارد شدند. حضرت على و فاطمه(علیهما السلام) را دیدند که به کمک یکدیگر، با آسیاب دستى آرد مى کنند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: کدام یک خسته ترید؟
حضرت على(علیه السلام) عرض کردند: فاطمه خسته تر است.
پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) به او فرمودند: برخیز، دخترم.
فاطمه(علیها السلام) برخاستند و پیامبر به جاى او نشستند و حضرت على(علیه السلام) را در آرد کردن کمک نمودند.۲۱

پى نوشت ها
۱و۲و۳ـ ویرجینا ستیر آدم سازى در روان شناسى خانواده، ترجمه بهروز بیرشک، تهران، رشد، ۱۳۷۰، ص ۴۳ـ ۴۴ / ص ۴۴ / ص ۴۵٫
۴و۵ـ فرانک فینچام و همکاران، رابطه همسران، ترجمه مهدى قراچه داغى، تهران، پیک بهار، ۱۳۸۰، ص ۴۷ / ص ۴۹٫
۶و۷و۸ـ فیلیپ اچ. برنشتاین، مارسى تى. برنشتاین، شناخت و درمان اختلاف هاى زناشویى (زناشویى درمانى)، ترجمه حمیدرضاسهرابى،رسا،۱۳۷۷،ص۱۲۵ـ۱۲۴/ص۱۲۵ / ص ۱۲۶٫
۹۹ـ مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ص ۱۵۴٫
۱۰ـ على قائمى، خانواده و مسائل همسران جوان، تهران، امیدى، ۱۳۶۲، ص ۲۵۸٫
۱۱ـ ابراهیم امینى، اسلام و تعلیم و تربیت (۲)، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۲، ص ۱۷۸ با تلخیص.
۱۲و۱۳،ـ آمدى،غررالحکمودررالکلم،فصل۷۷،ش۱۰۷۶/ش۱۱۱۷٫
۱۴ـ غررالحکم، ج ۲، ص ۲۹۸٫
۱۵ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۳۱۲٫
۱۶و۱۷ـ احمد حسینیا، بهداشت روانى ازدواج و همسردارى، تهران، مفید، ۱۳۸۰، ص ۲۰۸ / ص ۲۰۱٫
۱۸و۱۹ـ محمدرضا شرفى، خانواده متعادل، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۴، ص ۹۶٫
۲۰ـ على قائمى، پیشین، ص ۲۵۲٫
۲۱ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۰٫


  نویسنده : دکتر محمد امین روشنی                         

ادامه دارد

از طريق
محمد امین روشنی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا