چرا از شنیدن صدای قرآن گریزانیم؟!
چرا از شنیدن صدای قرآن گریزان و ولی به شنیدن صدای آواز علاقمندیم؟!
ای مسلمان گرامی !
این سؤال سرگردان کننده است و پدیدهای است که نیاز به تدبر دارد؛ برای اینکه به اسباب آن پی ببریم، باید دانست که این یک حقیقتی است که نباید آن را پنهان داشت یا در آن شک نمود، واقعیت مردم از این قضیه پر است – آیا چنین نیست؟
مردم در احوال عادی و روز مره ی خویش به شنیدن صدای قرآن در ابتدای کارشان عادت کرده اند؛ صاحب بار، قهوه خانه، مطب دکتر، تلویزیون هنگام شروع و پایان برنامه حتی راننده ماشین های عمومی و خصوصی اگر دستگاه پخش داشته باشند، کارشان را با تلاوت قرآن شروع می نمایند و بعد از آن آواز و موسیقی گوش می کنند.
ای مسلمان گرامی!
آیا اندیشیده ای و از خود پرسیده ای که سبب این کار چیست؟ چرا مردم ابتدا به قرآن گوش می کنند سپس به آواز و موسیقی روی می آورند؟ آیا بخاطر بیماری حواسشان است یا بخاطر عدم توانایی انسان برای لذت بردن از بوی خوش قرآن است مانند بیماری که بر اثر بیماری عسل را تلخ می بیند؟
آیا به کاری که در هنگام نزول مصیبت انجام می دهیم اندیشیده ای؟ یا هنگامی که یکی از نزدیکان ما می میرد، در آن هنگام مردم چکار می کنند؟
آیا نمی بینی که به قرائت قرآن پناه می برند و با نگرانی و شفقت می پرسند: آیا قرائت قرآن هیچ سودی برای مرده دارد و آیا پاداشش به مرده می رسد؟
اما ندیدیم که کسی در مورد آواز سؤال کند و بگوید: مرده چنین و چنان آوازی را دوست داشت یا فلان آواز را همیشه با خود زمزمه می کرد و از حفظ می خواند یا فلان آوازخوان، یا بازیگر یا زن رقاصه را دوست داشت!!
لحظه ی تفکر و اندیشیدن است و می گوییم:
چرا در این وق تها به قرآن پناه م یبرند و اصلاً به آواز و موسیقی نمیاندیشند؟!
پس چرا در هنگام بروز مشکل تنها به خداوند پناه می برند؟
این حالتی است که خداوند تبارک و تعالی آن را برای ما توصیف نموده و می فرماید: «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنِّ مِنَ الشَّاکِرِینَ» [یونس: ۲۲].
او است که شما را در خشکی و دریا راه میبرد (و امکان سیر و حرکت در قارهها و آبها را برای شما میسّر میکند). چه بسا هنگامی که در کشتی ها قرار میگیرید و کشتیها با باد موافق سرنشینان را (آرام آرام به سوی مقصد) حرکت میدهند، و سرنشینان بدان شادمان میگردند، به ناگاه باد سختی وزیدن میگیرد و از هر سو موج به سویشان می دود و میپندارند که (توسّط مرگ از هر سو) احاطه شدهاند (و راه گریزی نیست. در این وقت) خدا را به فریاد میخوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن او میدانند (چرا که همهکس و همهچیز را بسی ضعیفتر و ناتوانتر از آن میبینند که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید. بدین هنگام عهد میکنند که) اگر ما را از این حال برهانی، از زمرهی سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمیآوریم و هرگز این و آن را به فریاد نمیخوانیم و نمیپرستیم).
ولی انسانی که متصف به گناه و سرکشی است، آیا آنان را دیده ای که بعد از اینکه خداوند آنان را نجات می بخشد، به آنچه که تعهد کرده اند وفادار بمانند؟!
نه قسم به خدا بلکه به روش و عمل اولیشان بر میگردند. چنان که خداوند می فرماید: « فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ »[یونس: ۲۳].
امّا هنگامی که خدا آنان را نجات میدهد، ناگهان به ناحق در زمین شروع به ظلم و فساد میکنند.
به حال انسان بنگر هنگامی که گرفتار سختی می شود!!
«وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا» [یونس: ۱۲].
هنگامی که به انسان ناراحتی و بلایی میرسد (که نه خود و نه دیگران نمیتوانند آن را دفع و چاره کنند)، چه بر پهلو خوابیده، و چه نشسته و چه ایستاده باشد (برای رفع مشکل) ما را به کمک میخواند.
شب و روز از دعا کردن به درگاه پروردگارش خسته نمی شود و بر خود عهد و پیمان محکم می بندد که اگر نجات یابد و از این سختی رها شود و غم ناراحتی اش برطرف گردد چنین و چنان خواهد شد!!
اما… آیا او را دیده ای که راستگو باشد؟!
«فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» [یونس: ۱۲].
امّا هنگامی که ناراحتی و بلائی را (که در مقابل آن درمانده بود) از او به دور داشتیم، آن چنان راه (سابق) خود را در پیش میگیرد (و خدای را باز هم فراموش میکند) که انگار ما را برای دفع محنتی که بدو رسیده است به فریاد نخوانده است (و اصلاً ضرر و زیانی متوجّه او نبوده و بلائی بدو دست نداده است. آری ! همیشه) این چنین اعمال اسرافگران در نظرشان آراسته شده است.
کار انسان عجیب است!!
«وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَهً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ»[یونس: ۲۱].
هنگامی که پس از شرّ و بلایی که به مردم رسیده است، مزهی خیر و نعمتی به انسانها میچشانیم، به ناگاه دربارهی آیههای ما به چارهسازی مینشینند (و به تکذیب آنها میپردازند و با توجیهات نادرست در مقام انکار آیهها برمیآیند، و پیامبر ما را شاعر و ساحر و دیوانه میخوانند، و مشکلات و سختیها را ناشی از اسباب و علل و تصادف و قهر طبیعت میدانند، و نعمتها و خوشیها را حمل بر زرنگی و شایستگی خود و شفقت روزگار مینمایند !). بگو : خداوند در چارهسازی (حیلهگریهای شما) از سرعت بیشتری برخوردار است (و میتواند شما را در اسرع وقت نابود نماید و سریعاً تازیانهی عذاب را به تنتان آشنا کند و فوراً در برابر اعمال زشتتان سزایتان دهد. امّا تا آن زمان که خود میداند، مهلتتان میدهد و به حال خودتان وا میگذارد).
بی گمان فرستادگان (مأمور ثبت و ضبط کردار و گفتار و پندار شما یعنی فرشتگان) ما حیلهگریها و چارهسازیهای شما را مینویسند (و در قیامت کیفر آنها را به کف دستتان میگذاریم).
«کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى، أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى» [العلق: ۶، ۷].
قطعاً (اغلب) انسانها سرکشی و تمرّد میآغازند. اگر خود را دارا و بینیاز ببینند.
می گوییم:
ای انسان برحذر باش و از بردباری و رحمت خداوند نسبت به خویش مغرور مشو.
«إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى» [العلق: ۸].
مسلّماً بازگشت (همگان در آن جهان) به سوی پروردگار تو خواهد بود
و خطاب به تو ای انسان! می گوییم:
«إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنفُسِکُمَ» [یونس: ۲۳].
ای مردم ! ظلم و ستمی که مرتکب میشوید، وبال و زیان آن متوجّه خود شما میشود.
به اینها می گوییم:
آیا نیاندیشیده ای و آیا از خودت نپرسیده ای: اینکه از یک حالت به حالت دیگری متحول شدهای، در ابتدا چگونه بودی سپس پایان و سر انجامت چه شد؟
آیا به این اندیشیده ای که هنگامی که دکمه ی دستگاه پخش کننده ی قرآن را به آواز و موسیقی بر می گردانی از یک چیز پاک و تمیز به چیزی نجس تغییر جهت داده یا از نجس به پاک؟
ما هم چنین می گوییم: هر یک در وقت خود؛ ساعتی این و ساعتی آن.
می گوییم: راست گفتی، ساعتی برای پروردگارت و ساعتی برای دلت!
ولی آیا گمان میکنی ساعتی را که برای دلت اختصاص داده ای اجازه داری که از بندگی خداوند بیرون روی؟
آیا تو در نزد خداوند اجیر بودی و ساعت اجارهات تمام شد پس اجازه داری در وقت خود، به دلخواه خودت عمل کنی بدون اینکه دخالتی از طرف خداوند در کار باشد؟
یا اینکه ساعتی که به دلت اختصاص دارد، برای کسب معاش است و آن هم در مسیری که تو را از بندگی خداوند بیرون نیاورد؟
ای مسلمان!
آیا گمان می کنی اوقاتی از زمان هست که به تو اجازه داده می شود در آن بندهی خداوند نباشی و در آن مشمول امر و نهی خداوند نگردی و آزادی کامل داشته باشی که در این وقت به اراده و خواسته ی خودت عمل نمایی و در این زمان ها خداوند هیچ تسلطی بر ما ندارد؟
آیا گمانت نسبت به پروردگارت اینگونه است؟!
ای مسلمان گرامی
هنگامی که قرآن را می شنوی، کدام یک از دو نفر هستی؟
از بندگان شایسته ی خداوند هستی یا مانند انسانی هستی که صدا زده میشوند، ولی آنها چیزی جز سر و صدا نشنوند؟!
حال بندگان شایسته ی خداوند هنگامی که صدای قرآن را می شنوند چگونه است؟!
«إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا» [مریم: ۵۸].
هر زمان که آیات خداوند مهربان پیش ایشان تلاوت میشد، سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند.
«وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ » [المائده: ۸۳].
و آنان هر زمان بشنوند چیزهائی را که بر پیغمبر نازل شده است (از شنیدن آیات قرآنی متأثّر میشوند و) بر اثر شناخت حق و دریافت حقیقت، چشمانشان را میبینی که پر از اشک (شوق) میگردد.
اما دسته ی دیگری که گوش فراگرفتن به آیات پروردگارشان را دوست ندارند و در هنگام شنیدن صدای قرآن ناراحت می شوند، خداوند در خصوص آنها می فرماید:
« وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنکَرَ یَکَادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا» [الحج: ۷۲].
هنگامی که آیات واضح و روشن ما بر آنان خوانده میشود، در چهرههای کافران، اخم و تخم (و آثار کینه و خشم) را خواهی دید. بلکه (از شدّت ناراحتی و کینهتوزی) نزدیک است به کسانی حملهور شوند که آیات ما را بر ایشان میخوانند.
«وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا» [لقمان: ۷].
هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده میشود، مستکبرانه روی برمیگردانند و میروند. انگار آنها را نشنیدهاند.
«یَسْمَعُ آیَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِرً»[الجاثیه: ۸].
آن کسی که پیوسته آیات خدا را میشنود که بر او خوانده میشود پس از آن از روی تکبّر اصرار میورزد ؛ انگار آیههای خدا را نشنیده است ![حال که چنین است) پس او را به عذاب بس دردناکی مژده بده]
ای مسلمان عزیز! آیا وقت آن نیست که قلبت در هنگام شنیدن قرآن خاشع گردد؟ چنانکه خداوند میفرماید: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» [الحدید: ۱۶].
آیا وقت آن برای مؤمنان فرا نرسیده است که دلهایشان به هنگام یاد خدا، و در برابر حق و حقیقتی که خدا فرو فرستاده است، بلرزد و کرنش برد ؟ و آنان همچون کسانی نشوند که برای آنان قبلاً کتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است، و بیشترشان فاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند.
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ» [الزمر: ۲۳].
خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است. کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوایی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند : ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیّئات، بهشت و دوزخ، البتّه هر بار به شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرّر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همهی وجودشان) نرم و آمادهی پذیرش قرآن خدا میگردد.
ای مسلمان عزیز!
آیا امروز به شنیدن کلام خداوند بهره ای داشته ای؟
آیا روزی در هنگام شنیدن کلام خداوند به خشوع افتاده ای؟
آیا از صفات کسانی که از قرآن بهره میبرند خبر داری؟
آیا از صفات کسانی که در هنگام شنیدن قرآن دلشان خاشع میگردد خبر داری؟
«إِنَّمَا یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا الَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ» [السجده: ۱۵].
تنها کسانی به آیات ما ایمان دارند که هر وقت بدانها پند داده شوند، (برای خدا) به سجده میافتند، و ستایشگرانه به تسبیح پروردگارشان میپردازند و تکبّر نمیورزند.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» [الأنفال: ۲].
مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توکّل میکنند (و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند).
«وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا»[الفرقان: ۷۳].
و کسانیند هنگامی که به وسیلهی آیات پروردگارشان پند داده شدند همسان کران و نابینایان بر آن فرو نمیافتند.
ای مسلمان گرامی:
خداوند پیامبری به میان ما فرستاد و وظیفهی وی را برای ما مشخص نمود.
آیا میدانی که وظیفهی این پیامبر چه بود و چرا خداوند پیامبران را برای ما ارسال نمود؟
خداوند پیامبرانی به میان ما فرستاد و وظیفه ی آنان را نیز چنین بیان میکند:
« یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا» [الأنعام: ۱۳۰]
ای جنّیان و ای انسانها ! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات (کتابهای آسمانی) مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز (و روبرو شدن در آن با خدا) بیم ندادند ؟)
از جمله موارد منت گذاری خداوند بر مؤمنان این بود که میفرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ» [آل عمران: ۱۶۴].
یقیناً خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منّت نهاد و تفضّل کرد بدان گاه که در میانشان پیغمبری از جنس خودشان برانگیخت. (پیغمبری که) بر آنان آیات (کتاب خواندنی قرآن و کتاب دیدنی جهان) او را میخواند، و ایشان را (از عقائد نادرست و اخلاق زشت) پاکیزه میداشت و بدیشان کتاب (قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن) و فرزانگی (یعنی اسرار سنّت و احکام شریعت) میآموخت، و آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری (غوطهور) بودند.
«رَّسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» [الطلاق: ۱۱].
و پیامبری را به میانتان روانه کرده است که آیات روشن خدا را برایتان میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند از تاریکی (بطالت و ضلالت) بیرون آورد و به روشنایی (حقیقت و هدایت) در آورد.
آیا میدانی خواستهی کسانی که گوششان از شنیدن این حق کر بود، چه چیزی بود؟
«لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى» [طه: ۱۳۴].
میگفتند : پروردگارا ! چرا (در دنیا) پیامبری برای ما نفرستادی، تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آن که (در آخرت) خوار و رسوا شویم (و به دوزخ گرفتار آییم) ؟
خداوند ذلت و خواری را بر آنان نوشت که در روز قیامت اهل دوزخ را در بر خواهد گرفت؛ زیرا آنان در ایمان آوردن و انجام عمل صالح کوتاهی کردهاند.
ای مسلمان گرامی!
تو را به خدا قسم میدهم به من بگو چه چیزی تو را از گوش دادن به آیات پروردگارت باز میدارد؟
چرا قبل از اینکه دچار سرنوشت آنان شویم که گوششان از شنیدن کلام پروردگارشان کر شده، با وجود اینکه در عافیت بسر میبرید، کاری نمیکنید؟
هنگامی که پروردگارت از تو پرسید: أَفَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَکُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ» [الجاثیه: ۳۱]؛ ((و امّا کسانی که کافر می گردند (بدیشان گفته می شود:) مگر آیه های من بر شما خوانده نمی شد و شما بزرگی و عظمت می فروختید و تکبّر می کردید، و مردمان بزهکار و گناهکاری بودید؟)) چه خواهی گفت؟
هنگامی که از تو پرسید: «قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنکِصُونَ » [المؤمنون: ۶۶]
((آیات من (در دنیا) بر شما خوانده می شد و شما بر پاشنه های خود چرخی می زدید (و بدانها پشت می کردید و از پذیرش احکام و دستور آنها سر باز می زدید).)) چه جوابی خواهی داشت؟
آیا میدانی سبب اینکه قرآن را قبول نداری چیست؟
خداوند میفرماید: «وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرً» [الإسراء: ۴۶].
ما بر دلهایشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان کری قرار داده ایم (تا ندای آسمانی قرآن را نشنوند).
آیا میدانی علامت بیماری قلب چیست؟
« وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»[الزمر: ۴۵].
هنگامی که خداوند به یگانگی یاد می شود، کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دلهایشان می گیرد و بیزار (از یکتاپرستی) می گردد، امّا هنگامی که از معبودهائی جز خدا سخن به میان می آید، به ناگاه شاد و خوشحال می شوند!
در پایان به تو میگوییم:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ » [یونس: ۵۷].
ای مردمان ! از سوی پروردگارتان برای شما اندرزی (جهت رهنمود زندگی) و درمانی برای چیزهایی که در سینه ها است (همچون کفر و نفاق و کینه و ستم و دشمنی با حق و حقیقت) آمده است (که قرآن نام دارد) و هدایت و رحمت برای مؤمنان است.
دوست گرامی ! بدان:
«فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ » [الأنعام: ۱۲۵].
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را (با پرتو نور ایمان باز و) گشاده برای (پذیرش) اسلام می سازد، و آن کس را که خدا بخواهد گمراه و سرگشته کند، سینه اش را به گونه ای تنگ می سازد که گویی به سوی آسمان صعود می کند (و به سبب رقیق شدن هوا و کمبود اکسیژن، تنفّس کردن هر لحظه مشکل و مشکلتر می شود. کافر لجوج نیز با پیروی از تقالید پوسیده، هر دم بیش از پیش از هدایت آسمانی دورتر و کینه اش نسبت به حق و حقیقت بیشتر و پذیرش اسلام برای وی دشوارتر می شود). بدین منوال خداوند عذاب را بهره کسانی می سازد که ایمان نمی آورند.
«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ » [الزمر: ۲۲].
مسلمان گرامی!
بعد از این چکار خواهی کرد؟
آیا باز هم بر نافرمانی خداوند مهربان و اطاعت از شیطان اصرار میورزی؟
آیا باز هم با شنیدن قرآن، ناراحت میگردی؟
یا اینکه از این به بعد به مسلمانی مطیع پروردگارش خواهی بود که او را دوست میدارد، پیامبرش را دوست دارد ودینش را میپسندد؟
پس بیا با هم به سوی بهشتی برویم که پهنای آن به اندازه پهنای بین آسمانها و زمین است.
برخیز به سوی بهشت برویم.
برخیز با هم راهی در پیش گیریم که ما را به بهشت و امنیت برساند.
و از آواز و موسیقی متنفر و دور باشیم.
و بعد از امروز از کلام پروردگار دلگیر و ناراحت نباشیم.
نویسنده: سعید السَّوَّاح
ترجمه: خالد ایوبی نیا