
دیدگاه قرآن در مورد ظلم چیست؟ مصادیق ظلم در چه مواردی است؟ چرا قرآن مسئلهی ظلم را با تاریکی همسان میداند؟ رابطهی ظلم با شرک چیست؟ برنامهی خدا برای دفع ظلم چگونه است؟
🔵 جواب:
جهان آفرینش در دو قالب مجزا خلق شده است:
۱. مخلوقات مسخر و رام:
این گونه از مخلوقات فاقد علم و اراده بوده و قادر به انتخاب صلاح و فساد نبوده و به صورت جبری قوانین حاکم خداوند را اجرا میکنند. لذا در این حیطه مسئلهی ظلم مطرح نیست.
۲. مخلوقات مختار و دارای اراده:
این گونه از موجودات دارای هوس، علم و اراده بوده و قادر به انتخاب صلاح و فساد بوده و به صورت آزادانه در قبال دین خدا تعامل میکنند. لذا در این حیطه، مسئلهی ظلم و عدل مطرح خواهد شد.
تعریف لغوی ظلم:
ظلم در لغت به معنای تاریکی است. و به خاطر اینکه در حالت تاریکی نمیتوان موجودات را در جایگاه شایستهی خویش قرار داد، واژهی ظلم را به قرار دادن موجودات در غیر جایگاه شایستهی خویش معنی کردهاند.
تعریف اصطلاحی ظلم:
هرگاه در زندگی انسان تعامل با خود، دیگران، نعمات جهان آفرینش و دین خدا بر اساس جهل و هوا انجام شود و از فرامین خداوند سرپیچی شده و بر خلاف فرامین متخصصین متعهد در دو حوزهی علوم تجربی و انسانی و علوم وحیانی با مخلوقات جهان آفرینش تعامل شود، ظلم روی داده است. زیرا در این حالت، زندگی انسان در جایگاه شایستهی خویش نبوده و منجر به فساد و خونریزی میشود. لذا ظلم، ویرانگر سعادت مادی و معنوی انسان در دو جهان است. و باید به تدریج برچیده شود.
دیدگاه قرآن در مورد ظلم:
واژهی ظلم و مشتقاتش در قرآن ۱۵۴ بار تکرار شده است.
خداوند در قرآن به خاطر تأمین سعادت مادی و معنوی انسان در دو جهان به شدت با ظلم و جور مخالفت نموده و به قسط و عدل فرمان داده است. برای تأیید مدعای فوق به تعدادی از آیات قرآن اشاره میشود:
۱. خداوند به انسان اجازه نمیدهد که بر نفس خویش ظلم کند.
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [بقره ۵۴]و (به یاد آورید) آن گاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! شما با پرستیدن گوساله، بر خود ستم کردهاید، پس به سوی آفریدگار خویش برگردید و توبه کنید. بدین گونه که نفس (سرکش) خود را بکشید (و جان تازه و پاکی را به کالبد خویش بدمید) و این در پیشگاه آفریدگارتان برای شما بهتر است. (و چون چنین کردید، لطف خدا شما را در برگرفت) و توبهی شما را پذیرفت. چه او بسیار توبهپذیر و مهربان است.
۲. تغییر فرمان خدا ظلم است و عذاب الهی را به دنبال دارد.
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ [بقره ۵۹]سپس ستمگران (از فرمان خدایشان سرپیچی کردند) و گفتاری را که به آنان گفته بودیم دیگر کردند و دیگرگون گفتند. پس در برابر سرپیچی و تمرّدشان، از آسمان بر آنان عذابی نازل کردیم.
۲. منع مسلمانان از مساجد و تلاش در راستای تخریب آنها ظلم بوده و عذاب الهی را به دنبال دارد.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ [بقره ۱۱۴](از جملهی دشمنی ایشان نسبت به یکدیگر، و نسبت به مسلمانان این است که بعضی از قبیلهها معابد قبیلههای دیگر را خراب نمودند و مسلمانان را از ورود به مسجدالحرام باز داشتند) و چه کسی ستمگرتر از کسانی است که نگذارند در مساجد و اماکن عبادت خدا، نام خدا برده شود، و در ویرانی آنها بکوشند؟ شایستهی اینان نبود که چنین (گناه بزرگی را مرتکب شوند و این کارها را) بکنند، بلکه میبایست (حرمت معابد را نگهدارند و) جز خاشعانه وارد آنها نشوند. بهرهی آنان در دنیا زبونی و رسوائی، و در آخرت عذاب بزرگی است.
۳. کتمان شهادت و خود را از خداوند، عالم تر دانستن ظلم است.
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره ۱۴۰]یا میگوئید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودهاند؟ (در صورتی که تورات و انجیل بعد از اینان نازل شدهاند و یهودیّت و مسیحیّت پس از ایشان پیدا آمدهاند!) بگو: آیا شما بهتر میدانید یا خدا؟ (چرا آنچه را که در این باره در کتابهای آسمانیتان آمده است پنهان میدارید؟) و چه کسی ستمگرتر از آن کس است که گواهی و شهادت الهی را که نزد او است پنهان دارد؟ و خدا از آنچه میکنید غافل و بیخبر نیست.
۴. رویگردانی از قبلهی مسلمانان، ظلم است.
وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ [بقره ۱۵۰]و از هرجا که بیرون رفتی (و به هر جا که رسیدی، به هنگام نماز در همهی نقاط جهان) رو به سوی مسجدالحرام کن، و (ای مؤمنان! چه در سفر و چه در حضر، در همهی اقطار زمین، به هنگام نماز) هر جا که بودید، رو به سوی آن کنید، تا مردم بر شما حجّتی نداشته باشند (و اهل کتاب که از بررسی کتابهایشان دریافتهاند که پیغمبر برانگیخته از نسل اسماعیل بر قبلهی او، یعنی کعبه خواهد بود، با ترک قبلهی موقّت بیتالمقدّس و رو به کعبه نمازگزاردنتان بدانند تو همان پیغمبر راستین و از نژاد اسماعیلی) مگر کسانی که از ایشان (با مشرکان همصدا شده و منافقانه رفتار کنند و بر خود و دیگران) ستم نمایند (و مزوّرانه بگویند: تغییر قبلهی محمّد از بیتالمقدّس به کعبه، به علّت گرایش به دین آباء و اجدادی خود و عشق به دیار و زادگاه خویش است). پس از آنان مترسید (و به فرمان خدا به هنگام نماز رو به کعبه کنید) و از من بترسید (که اگر مخالف وحی رفتار کنید جانب حق را رها ساختهاید و پادافره خود را خواهید دید. پس گوش به فرمان خدا باشید) تا نعمت خویش را بر شما تکمیل کنم (و با اعطاء قبلهی مستقلّی فوائد مادی و معنوی به شما بخشم، و شما نیز با شناخت قبلهی راستین همیشگی، آمادگی بیشتر برای دریافت حق را فراهم آرید) و شاید رهنمود شوید.
۵. اتخاذ شریک برای خداوند در فرمانروایی و فریادرسی، ظلم است و عذاب الهی را به دنبال دارد.
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ [بقره ۱۶۵]برخی از مردم هستند که غیر از خدا، خدا گونههائی برمیگزینند و آنان را همچون خدا دوست میدارند، و کسانی که ایمان آوردهاند خدا را سخت دوست میدارند (و بالاتر از هر چیز بدو عشق میورزند). آنان که ستم میکنند اگر میشد عذابی را مشاهده نمایند که هنگام (رستاخیز) میبینند، (میفهمند که) قدرت و عظمت همه از آن خدا است و خدا دارای عذاب سختی است.
وَإِذ قالَ لُقمانُ لِابنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشرِك بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظيمٌ [لقمان ۱۳](یادآور شو) زمانی را که لقمان به پسرش گفت – در حالی که او را پند میداد – پسر عزیزم! (چیزی و کسی را) انباز خدا مکن، واقعاً شرک ستم بزرگی است.
۶. نگهداری غیر ضروری زنان در جریان طلاق و زیان زدن به آنها ظلم است.
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ ۚ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ۚ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [بقره ۲۳۱]و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به (آخرین روزهای) عدّهی خود رسیدند، یا به طرز صحیح و عادلانهای آنان را نگاه دارید (و با ایشان آشتی کنید) یا آنان را به طرز پسندیده و دادگرانهای رها سازید، و به خاطر زیان رسانیدن بدیشان و تعدّی کردن بر ایشان، هیچ گاه (با آنان آشتی نکنید و) ایشان را نگاه ندارید، و کسی که چنین کند، بیگمان به خویشتن ستم کرده است، و (با این گونه اعمال و سوءاستفاده کردن از قوانین) آیههای (احکام و حدود) خدا را به باد استهزاء نگیرید، و نعمت خدا را بر خود (که از جمله الفت میان شوهر و همسر و تنظیم امور زندگی خانوادگی است) و آنچه را که از کتاب و حکمت (یعنی قرآن و اسرار شریعت اسلام) بر شما نازل کرده است و شما را با آن پند میدهد، به خاطر بیاورید و از (خشم) خدا بپرهیزید و بدانید که بیگمان خداوند از هر چیزی آگاه است.
۷. قبول قلبی و عملی سرپرستی کافران، ظلم است.
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [بقره ۲۵۷]خداوند متولّی و عهدهدار (امور) کسانی است که ایمان آوردهاند. ایشان را از تاریکیهای (زمخت گمراهی شکّ و حیرت) بیرون میآورد و به سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون میشود. و (امّا) کسانی که کفر ورزیدهاند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده به سوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) میکشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه میمانند.
۸. تداوم بر رباخواری ظلم و اعلام جنگ با خداست.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ [بقره ۲۷۹]پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاستهاید، و اگر توبه کردید (و از رباخواری دست کشیدید و اوامر دین را گردن نهادید) اصل سرمایههایتان از آن شما است، نه ستم میکنید و نه ستم میبینید.
۹. هرگز خداوند بر بندگانش ظلم نمیکند.
وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ [بقره ۲۸۱]و از (عذاب و عقاب) روزی بپرهیزید که در آن به سوی خدا بازگردانده میشوید؛ سپس به هرکسی آنچه را فراچنگ آورده است به تمامی بازپس داده میشود، و به آنان ستم نخواهد شد.
مَن عَمِلَ صالِحًا فَلِنَفسِهِ ۖ وَمَن أَساءَ فَعَلَيها ۗ وَما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلعَبيدِ [فصلت ۴۶]هر کس که کار نیک بکند به نفع خود میکند، و هر کس که کار بد بکند به زیان خود میکند، و پروردگار تو کمترین ستمی به بندگان نمیکند.
۱۰. فریب کاری در تعامل با دیگران، ظلم است.
وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ ۚ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ [آلعمران ۱۶۱](شما گمان کردید ممکن است پیغمبر به شما خیانت کند! در حالی که) هیچ پیغمبری را نسزد که خیانت کند، و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود (به صحنهی محشر) میآورد، سپس به هرکسی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود، و بدانان ستم نخواهد شد.
۱۱. تصرف ناروا در اموال یتیمان، ظلم است.
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا [نساء ۱۰]بیگمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه میخورند، انگار آتش در شکمهای خود (میریزند و) میخورند. (چرا که آنچه میخورند سبب دخول ایشان به دوزخ میشود) و (در روز قیامت) با آتش سوزانی خواهند سوخت.
۱۲. درخواست مشاهدهی خداوند در دنیا ظلم است. زیرا انسان قادر به دیدن ایشان نیست.
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَكْبَرَ مِن ذَٰلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّـهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ۚ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَٰلِكَ ۚ وَآتَيْنَا مُوسَىٰ سُلْطَانًا مُّبِينًا [نساء ۱۵۳]اهل کتاب از تو میخواهند که (اگر پیغمبری، یکجا) کتابی را از آسمان بر آنان نازل کنی. (البتّه این درخواست، استهزاء و بهانهای بیش نیست) چرا که از موسی چیز بزرگتر از این را خواستند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده. به خاطر این ستم، صاعقه ایشان را فرا گرفت (و نابودشان کرد. گناه بدتر و رسواکنندهتر آنان این است که) پس از آن همه دلائل روشنی (چون: تبدیل عصا به اژدها، و ید بیضا، و شکافتن دریا) که برای آنان آمد (و خود شاهد نمودن معجزات موسی به فرعون و فرعونیها بودند) گوساله (ی سامری) را (به خدائی) گرفتند! ولی ما از این (گوسالهپرستی پس از توبهی ایشان) درگذشتیم و به موسی حجّت روشنی دادیم (که با آن بتواند آنان را هدایت کند).
۱۳. منع تبلیغ و اجرای مفاد دین خدا، ظلم است.
فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ كَثِيرًا [نساء ۱۶۰]به خاطر جور و ستمی که از یهودیان سر زد و (به خصوص) به سبب این که بسی از راه خدا (مردمان را) بازداشتند، (برای تنبیه ایشان، قسمتی از) چیزهای پاکیزه را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم.
۱۴. انتخاب کفر در زندگی، ظلم است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّـهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا [نساء ۱۶۸]بیگمان کسانی که راه کفر را در پیش گرفتهاند و ستم ورزیدهاند، (مادام که بر کفر ماندگار باشند) خداوند ایشان را نمیبخشد و آنان را به راهی (که راه نجات و بهشت باشد) هدایت نخواهد کرد.
۱۵. افترا بستن بر خداوند، ظلم است.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ [انعام ۲۱]چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ میبندد (و فرزند و انباز برای او قرار میدهد و چیزهای ناروای دیگر بدو نسبت میدهد؟) یا دلائل (دالّ بر یگانگی خدا و صدق انبیاء) او را تکذیب مینماید (و آیات قرآن و معجزات پیغمبران را باور نمیدارد و نادیده میانگارد؟). مسلّماً ستمکاران رستگار نمیشوند.
۱۶. تکذیب برنامهی خداوند، ظلم است.
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ ۗ مَن يَشَإِ اللَّـهُ يُضْلِلْـهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [انعام ۳۹]آنان که آیات (جهانی و قرآنی) ما را تکذیب میدارند (و از حواسّ خود برای شناخت حق سود نمیبرند و هرگز حق نمیشنوند و حق نمیگویند، گوئی) کرانند و لالانند و در تاریکیها (ی گوناگون کفر و جهل و تعصّب و تقلید) قرار دارند. خداوند (برابر نظم و نظام و قوانین و سننی که دارد) هر که را بخواهد گمراه میسازد، و هر که را بخواهد بر جادهی مستقیم (ایمان) قرار میدهد.
۱۷. گناه کردن ظلم بر نفس خویش است.
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ [اعراف ۲۳](آدم و همسرش، دست دعا به سوی خدا برداشتند و) گفتند: پروردگارا! ما (با نافرمانی از تو) بر خویشتن ستم کردهایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.
۱۸. عدم پذیرش آیات الهی بعد از روشنگری و اتمام حجت، ظلم است.
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ [اعراف ۱۰۳]سپس به دنبال آنان (یعنی پیغمبران مذکور،) موسی را همراه با دلائل روشن و معجزات متقن خود به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم، و ایشان (به جای این که بدانها ایمان بیاورند) بدانها کفر ورزیدند (و سزای کفر خود را چشیدند) و بنگر که سرانجام تباهکاران چه شد (و از جمله فرعون و فرعونیان کارشان به کجا کشید و چه بلاهائی بدیشان رسید؟)
۱۹. خداوند، ظالمان را نابود میکند.
وَلَقَد أَهلَكنَا القُرونَ مِن قَبلِكُم لَمّا ظَلَموا ۙ وَجاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ وَما كانوا لِيُؤمِنوا ۚ كَذٰلِكَ نَجزِي القَومَ المُجرِمينَ [یونس ۱۳]ما گروهها (و نسلهای زیادی) را هلاک کردهایم که پیش از شما بودهاند، بدان گاه که ستم کردهاند (و راه گناه سپردهاند) و پیغمبرانشان برای آنان دلائل روشن و معجزات آشکاری آوردهاند و ارائه نمودهاند، ولی آنان جزو کسانی نبودهاند که ایمان بیاورند (و سخنان پیغمبران را بشنوند و به دنبال ایشان روند. آری در گذشته و حال و آینده) این چنین گروه بزهکاران را سزا میدهیم. (پس خویشتن را بپائید و نافرمانی ننمائید).
۲۰. تمایل قلبی نسبت به ظالمان، عذاب الهی را به دنبال دارد.
وَلا تَركَنوا إِلَى الَّذينَ ظَلَموا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِياءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ [هود ۱۱۳]و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو میگیرد، و (بدانید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید (تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شرّ و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند) و پس از (تکیه به کافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یاری نمیگردید و (بر دشمنان) پیروز گردانده نمیشوید.
(۱۱۳-هود)
۲۱. اسراف و خوش گذرانی نامشروع، ظلم است.
فَلَولا كانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِكُم أُولو بَقِيَّةٍ يَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِي الأَرضِ إِلّا قَليلًا مِمَّن أَنجَينا مِنهُم ۗ وَاتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَموا ما أُترِفوا فيهِ وَكانوا مُجرِمينَ [هود ۱۱۶]چرا نمیبایست که در میان ملّتهای (گذشته) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند (تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند؟) مگر مردمان کمی که (به وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و) ما نجاتشان دادیم، و (امّا در همان حال) کافرانی میزیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی میکردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود، و دائماً گناه میورزیدند (و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمیدادند و از فساد و تباهی دست نمیکشیدند).
۲۲. خداوند، قوم اصلاحگر را هلاک نمیکند.
وَما كانَ رَبُّكَ لِيُهلِكَ القُرىٰ بِظُلمٍ وَأَهلُها مُصلِحونَ [هود ۱۱۷](سنّت و عادت) پروردگارت چنین نبوده است که شهرها و آبادیها را ستمگرانه ویران کند، در حالی که ساکنان آنجاها (متمسّک به حق و ملتزِم به فضائل بوده و) درصدد اصلاح (حال خود و دیگران) برآمده باشند.
۲۳. اگر اجل مسمی نمیبود ، خداوند همهی انسانهای ظالم را به خاطر ظلمشان هلاک مینمود.
وَلَو يُؤاخِذُ اللَّهُ النّاسَ بِظُلمِهِم ما تَرَكَ عَلَيها مِن دابَّةٍ وَلٰكِن يُؤَخِّرُهُم إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم لا يَستَأخِرونَ ساعَةً ۖ وَلا يَستَقدِمونَ [نحل ۶۱]اگر خداوند مردمان را به سبب ستمشان (هرچه زودتر به عقاب و عذاب آن) کیفر میداد، بر روی زمین جنبندهای (انسان نام) باقی نمیگذاشت، ولیکن آنان را تا مدّت معیّن (که زمان فرا رسیدن مرگ ایشان است) مهلت میدهد، و هنگامی که اجل آنان سر رسید نه لحظهای (آن را) پس میاندازند و نه (لحظهای آن را) پیش میاندازند.
۲۴. جدی نگرفتن تذکرات دینی ظلم است.
وَمَن أَظلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعرَضَ عَنها وَنَسِيَ ما قَدَّمَت يَداهُ ۚ إِنّا جَعَلنا عَلىٰ قُلوبِهِم أَكِنَّةً أَن يَفقَهوهُ وَفي آذانِهِم وَقرًا ۖ وَإِن تَدعُهُم إِلَى الهُدىٰ فَلَن يَهتَدوا إِذًا أَبَدًا [کهف ۵۷]چه کسی ستمکارتر از کسی است که با آیات پروردگارش پند داده شود و او از آنها روی بگرداند (و درس نگیرد و فرمان نپذیرد، و عاقبتِ معاصی و گناهانی را که کرده است) و آنچه را که با دست خود پیشاپیش فرستاده است، فراموش کند؟! ما بر دلهای آنان (به سبب کفر گرائیشان) پردههائی افکندهایم تا آیات را نفهمند (و نور ایمان به دلهایشان نتابد) و به گوشهایشان سنگینی انداختهایم (تا ندای حق را نشنوند) و لذا هرچند آنان را به سوی هدایت بخوانی، هرگز راهیاب نمیشوند (و به دین حق نمیگروند).
۲۵. هر کس ایمان و عمل صالح را داشته باشد، بر او ظلمی روا داشته نمیشود.
وَمَن يَعمَل مِنَ الصّالِحاتِ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلمًا وَلا هَضمًا [طه ۱۱۲]و هر کس کارهای نیکو انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ظلم و ستمی میترسد (که بر او رود، و مثلاً بر گناهانش افزوده شود) و نه از کم و کاستی میهراسد (که گریبانگیر کارهای نیک و پاداشش شود. چرا که حساب خدا دقیق است).
وَنَضَعُ المَوازينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَةِ فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئًا ۖ وَإِن كانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ أَتَينا بِها ۗ وَكَفىٰ بِنا حاسِبينَ [انبیاء ۴۷]و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد، و اصلاً به هیچ کسی کمترین ستمی نمیشود، و اگر به اندازهی دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده میسازیم (و سزا و جزای آن را میدهیم) و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر (اعمال و اقوال شما انسانها) باشیم.
۲۶. به مظلومین اجازه داده شده که در صورت توان با ظالمین قتال نمایند.
أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلونَ بِأَنَّهُم ظُلِموا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلىٰ نَصرِهِم لَقَديرٌ [حج ۳۹]اجازه (ی دفاع از خود) به کسانی داده میشود که به آنان جنگ (تحمیل) میگردد، چرا که بدیشان ستم رفته است (و آنان مدّتهای طولانی در برابر ظلم ظالمان شکیبائی ورزیدهاند و خون دل خوردهاند) و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند.
۲۷. دادن نسبت اتهام به پیامبر مبنی بر اینکه بر خدا افترا بسته و دین را از دیگران دریافت نموده، ظلم است.
وَقالَ الَّذينَ كَفَروا إِن هٰذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَأَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرونَ ۖ فَقَد جاءوا ظُلمًا وَزورًا [فرقان ۴]کافران میگویند: این (قرآن) دروغی بیش نیست که خود (محمّد) آن را از پیش خود به هم بافته است و گروهی او را در این کار یاری دادهاند. آنان واقعاً (با بیان این سخن) ستم و بهتان بزرگی را مرتکب شدهاند.
مصادیق ظلم:
براساس بیانات فوق مشخص گردید که پدیدهی ناروای ظلم همهی مظاهر زندگی مادی و معنوی انسان را در حالات شخصی و اجتماعی دربر میگیرد. زیرا انسانهای ظالم در همهی مجالات زندگی دچار نافرمانی خداوند میشوند.
وَإِذ قالَ لُقمانُ لِابنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشرِك بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظيمٌ [لقمان ۱۳](یادآور شو) زمانی را که لقمان به پسرش گفت – در حالی که او را پند میداد – پسر عزیزم! (چیزی و کسی را) انباز خدا مکن، واقعاً شرک ستم بزرگی است.
نحوهی رابطهی ظلم با تاریکی:
چنانکه در تعریف ظلم بیان شد، پدیدهی ناروای ظلم در زمانی وقوع مییابد که انسان دربارهی پدیدهها شناخت کافی را نداشته و یا خود را به نادانی بزند. که حقیقت این امر را با لفظ ظلم (تاریکی) بیان میدارند. لذا چون نمیتوان در حالت تاریکی اشیاء را در جایگاه شایستهی خویش نهاد، ظلم و تاریکی معنای واحدی را مییابند.
أَو كَظُلُماتٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ يَغشاهُ مَوجٌ مِن فَوقِهِ مَوجٌ مِن فَوقِهِ سَحابٌ ۚ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ إِذا أَخرَجَ يَدَهُ لَم يَكَد يَراها ۗ وَمَن لَم يَجعَلِ اللَّهُ لَهُ نورًا فَما لَهُ مِن نورٍ [نور ۴۰]یا (اعمال آنان) بسان تاریکیهائی در دریای ژرف موّاجی است که امواج عظیمی آن را فرا گرفته باشد و بر فراز آن امواج عظیم، امواج عظیم دیگری قرار گرفته باشد (و موجهای کوه پیکر بر یکدیگر دوند و به بالای همدیگر روند) و بر فراز امواج (خوفناک دریا) ابرهای تیره خیمه زده باشند. تاریکیها یکی بر فراز دیگری جای گرفته (و آن چنان ظلمتی و وحشتی پدید آمده باشد که مسافر دریا) هرگاه دست خود را به در آورد (و بدان بنگرد، به سبب تاریکی وحشتزای بیرون و هراس دل از جای کندهی درون) ممکن نیست که آن را ببیند. (آری! نور حقیقی در زندگی انسانها فقط نور ایمان است و بدون آن فضای حیات تاریک و ظلمانی است. نور ایمان هم تنها از سوی خدا عطاء میگردد) و کسی که خدا نوری بهرهی او نکرده باشد، او نوری ندارد (تا وی را به راه راست رهنمود کند و بر راستای راه بدارد).
رابطهی ظلم با شرک:
شرک در اصل به معنای خروج مداوم و مصرانه از فرمانروایی و فریادرسی خداوند در زندگی است. که این امر در واقع ظلم بر نفس خویش، دیگران، جهان آفرینش و دین خداست. و نتیجهی آن فساد و خونریزی است. که خداوند بدان راضی نبوده و به شدت با آن مقابله میکند.
وَإِذ قالَ لُقمانُ لِابنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشرِك بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظيمٌ [لقمان ۱۳](یادآور شو) زمانی را که لقمان به پسرش گفت – در حالی که او را پند میداد – پسر عزیزم! (چیزی و کسی را) انباز خدا مکن، واقعاً شرک ستم بزرگی است.
برنامهی خداوند برای دفع ظلم و ظالمین:
ظالمان در در دو موقعیت خاص قرار میگیرند:
الف) فاقد حاکمیت و قدرت هستند.
ب) دارای حاکمیت و قدرت هستند.
نحوهی تعامل با ظالمینی که فاقد حاکمیت هستند بدین صورت است که بر آنها اتمام حجت صورت گرفته و در هنگام انجام امور نامشروع از جانب آنها با ایشان همکاری نشود.
اما نحوهی مقابله با ظالمینی که دارای حاکمیت و قدرت هستند به شرح زیر است:
۱. تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد
۲. تربیت خانوادههای دیندار و متعهد
۳. تشکیل امت اسلامی متخصص و متعهد در حدی که حدود ۸۵٪ افراد جامعه، ایمان دینی را در زندگی فردی و اجتماعی بپذیرند.
۴. تلاش برای اتحاد مسلمانان
۵. پرهیز از تفرقه و تحمل دیدگاههای متفاوت یکدیگر
۶. پرهیز از نسبت دادن القاب و گمانهزنیهای ناروا مانند کافر، مشرک، منافق و … به یکدیگر
۷. ایجاد نهادهای مدنی، حمایتی و NGOها
۸. مقاومت منفی و عدم همکاری با آنها
۹. آگاهی بخشی به مردم در زمینهی حقوق و وظایف آنها
۱۰. پرداخت هزینههای انسانی و مادی لازم در این زمینه
۱۱. صبوری کردن در زمینهی درست انجام دادن مراحل قبلی و پرهیز از تعجیل ناروا در این مورد.
محمد حامدی