تاریخ

شخصی که بدون ملاقات با مسلمانی اسلام می آورد !

شخصی اسکاتلندی بدون اینکه با مسلمانی دیدار داشته باشد مسلمان می شود!!

مجله *ایندیپندنت*بریتانیایی-انگلیس-سرگذشت مردی را آورده بود که توجه مرا به خود جلب نمود•

این مرد بدون اینکه حتی با یک مسلمان ملاقات و دیدار داشته باشد وتنها بعد از شنیدن اذان متأثر می شود و به دین زیبا و دوست داشتنی اسلام روی می آورد.

داستان او -همانطور که خود این شخص ذکر نمی کند-  اینگونه شروع می شود

او  گوید:روزی به عنوان توریست و جهانگرد به کشور ترکیه آمده بود ، در یکی از خیابان های یکی از شهرهای ترکیه بانگ ملکوتی اذان را می شنود؛ نهادش تکان می خورد و ضمیرش  به تب و تاب و لرزه می افتد و همانجا تصمیم می گیرد برای ایجاد ارتباط معنوی و روحانی – چیزی که او ندارد – گامی بردارد.

وقتی که به شمال اسکاتلند محل سکونتش بر می گردد؛به یکی از کتابخانه های شهرشان مراجعه می کند و یک نسخه از کلام الله مجید تهیه می نماید  و از خداوند منان می طلبد که وی را به راه راست هدایت نماید.

آن شخص مسلمان شده در ادامه می گوید: بلافاصله شروع نمودم به تلاوت کلام الله ؛ وقتی قرائت قرآن را شروع کردم تمام وجودم لرزید!

چون واقعا بعضی از کارهای زشتی را که در گذشته انجام داده بودم ، هیچ وقت دوست نداشتم این گونه از ناشایستی آن ها اطلاع پیدا نمایم ؛ مانند:میگساری، خوردن گوشت خوک و بی بند و باری اخلاقی ؛ از کرده های گذشته خویش پشیمان و خجالت می کشیدم.

هر چند چیزی واضح و مبرهن است که مسلمان شدن امری است کاملاً اختیاری و در انتخاب من  هم اجباری در کارنبوده است و ظاهراً انسان شیفته اسلام هرلحظه می تواند به راحتی از قرائت قرآن و اسلام دست بردارد و این عمل خویش را به باد فراموشی بسپارد ؛ ولی دست کشیدن از این انتخاب به این سادگی هم نیست ؛ چرا که در بدو ورود به دین حنیف اسلام درون انسان پر از هیاهو ، اضطراب و انقلاب عظیمی می شود و نیروی هدایت هرگز نمی گذارد آن شیفته از انتخاب هدایت دست بردارد بلکه برعکس بیشتر به سوی نور ایمان رهسپارش می نماید.

الله اکبر سبحان الله

شخص مسلمان که تازه مسلمان بیشتر به قرائت و تفسیر آن روی می آورد.

 

اما موضوع مهمی که این برادر دینی ما را دل نگران کرده بود چیزی نبود جز اینکه نمی دانست با این انقلاب عظیم درونی چه گونه تعامل نموده و تغییرات را از کجا شروع کند؟

چگونه خودش را به خانواده و دوستان و نزدیکانش بشناساند؟

آیا آنان با این تغییر و تحولات در ایده و زندگیش چگونه برخورد می کنند؟ آیا او را قبول می کنند؟

چه اتفاقاتی قراره براش بیفتد؟

او برای حل مشکل و آشنایی بیشتر با آداب و رسوم اسلامی مدتی زیاد به اینترنت – نه مسلمانان! –  مراجعه می کند.

داستان نو مسلمانان را مطالعه می کند و از سرگذشت آنان کسب تجربه می کند.

از تجربه شیرین و مفید هر یک از آنان خیلی استفاده و سود می برد و امیدوار می شود که مشکل و مخالفت آنچنانی پیش روی او به وجود نیاید !

پس از این تغییر و پیوستن به اسلام اطلاع پیدا کرد که جمع زیادی از مردم سایر نقاط جهان این راه مبارک و نیک را طی کرده اند و الحمدلله براحتی توانسته اند با اطرافیان کنار آمده و با مشکل و سختی چندانی هم مواجه نشده اند.

ولی یکی از مشکلات این شخص مسلمان این بود که بیشتر چیزهایی را که تا کنون از اسلام دیده ، خوانده و یا شنیده بود در حالت ابهام و شک و گمان قرار داشت و احساس می کرد که نیازمند مطالعات و مشاهدات بیشتری است .

 این امیدواری و نگرانی روزنه ی خوبی بود که بعد از سپری کردن ۱۸ ماه از تحقیق و تحفص در مورد مسایل دین اسلام احساس نماید که مسلمان است  و طبق مطالعاتی که بر قرآن داشته وقت آن آمده  که شعایر اسلام را بطور کاملا عملی کند.

بنابراین سعی می کند ارتباط مستقیم با پروردگار مهربانش برقرار نموده پس رو به قبله می ایستد و برای اولین بار نماز می خواند.

جالب اینجاست تمام این امور دینی را انجام می دهد ؛ بدون اینکه بداند که مسجد کوچکی در یکی از محله های شهرشان وجود دارد.

 

بعد از اطلاع پیداکردنش از وجود مسجدی در شهرشان از خرسندی و خشنودی در پوست خود نمی گنجد ؛ پس تصمیم می گیرد به آن مسجد برود و خودش را به اهل آن مسجد معرفی نماید.

در باره رفتنش به جمع نمازگزاران مسجد محله اشان می گوید : درب مسجد را گشودم و به آن جمع نورانی پیوستم ، در ملاقات با آن جمع از هم مسلکان دوست داشتنی ام حال و هوای عجیبی به من دست داد ، در درونم هیاهوی عجیبی به پا شده بود!

در مصاحبه ی که در این باره با وی شده بود می گوید: در حال حاضر هنوز چیزهای زیادی در مورد اسلام و مسلمانان هست؛که باید یاد بگیرم.

امروز من مردی سفیدپوست اسکاتلندی هستم که پس از گذشت نصف عمرم به دین اسلام گرویده ام و به مسلمان بودنم افتخار می کنم!

ما هم از عمق جان و باعشق وافر می گوییم:هیا لک الجنه*بهشت برین جایت باد

والسلام

ترجمه : ابراهیم مهرابیان- میراباد سردشت

نمایش بیشتر

ابراهیم مهرابیان

مترجم. نویسنده. دعوتگر دینی آذربایجان غربی - پیرانشهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا