سیمای متفاوت پیامبر اسلام (ص)در انجیل برنابا
انجیل برنابا: روایتی که ناخوانده ماند
اسم او یوسف و لقبش برنابا و یا برناباس بوده که نامی بزرگ در فرهنگ مسیحی بشمار میرود. برنابا بمعنی فرزند نصیحت و تسلیت آمده است. او یکی از ارکان اصلی دعوت مسیحیت نخستین بشمار رفته و مورد احترام همه مسیحیان دنیا است. برنابا یکی از یاران حضرت مسیح میباشد. مرقس و یا (MARK) که صاحب انجیل معروف مرقس بوده و همه مسیحیان جهان به کتابش اعتقاد دارند، برادر زاده برنابا میباشد. در انجیل و خصوصا در کتاب (اعمال رسولان) از برنابا ذکر فراوانی رفته است. در آیت دهم، فصل چهارم رساله پولس رسول به کولسیان آمده است:” و مرقس عموزاده برنابا که در باره او حکم یافته اید هرگاه نزد شما آمد او را بپذیرید”(۱٠). در آیت ٣۶، باب چهارم کتاب اعمال رسولان، آمده است: “و یوسف که رسولان او را برنابا یعنی ابن البوعظ لقب دادند مردی از سبط لاوی و از طایفه قبرسی، زمینی را که داشت فروخته قیمت آن را آورد و پیش قدمها رسولان گذارد”(۱۱). در آیتهای اول و دوم باب سیزدهم کتاب اعمال رسولان آمده است: “و در کلیسایی که در انتیاک بود انبیاء و معلم چند بودند. برنابا و … چون ایشان در عبادت خدا و روزه مشغول بودند، روحالقدس گفت برنابا و سولس را برای من جدا سازید از بهر آن عمل که ایشان را برای آن خواندهام” (۱٢). پس از آنکه مسیحیت و امپراتوری روم یکی در دیگری مدغم شده و بر همدیگر تأثیر متقابل گذاشتند، پیروان برنابا نتوانستند بهصورت سازمان یافته عمل کنند. پس از آن کوشش فراوانی از سوی گروههای دیگر مسیحی صورت گرفت، تا آنها را پراگنده ساخته و کلیساها و کتابهایشان را نابود سازند.
انجیل برنابا تا سال ٣٢۵ میلادی در کلیساهای اسکندریه مورد پذیرش بود و قرائت میشد. در سال ٣٢۵ (شورای نیسن) انعقاد یافت و فرمان داد که همه انجیلهایی که بزبان عبری اند باید نابود شوند.
در آن زمان فرمانی صادر شد و جزای کسانی را که در خانههای شان این انجیلها پیدا میشد، کشتن اعلام نمود. از لابلای اسناد و وثایقی که در دست است میتوان پیشبینی نمود که انجیل برنابا در قرن اول و دوم مسیحی مورد استفاده عمومی بوده است. ایرانیوس (۱٣٠-٢٠٠) در نامهای که در دفاع از یکتا پرستی و در مخالفت با (پال رسول) کهاندیشه بت پرستانه روم و فلسفه افلاطونی را وارد مسیحیت نموده بود، نگاشت، برای تأیید افکار خویش از انجیل برنابا نقل قولهایی نموده است.
پاپ در سال ٣٨٣ میلادی نسخهای از انجیل برنابا را در کتابخانه شخصی خویش گذاشت که تا قرنهای متمادی در آنجا ماند.
با آنکه برنابا مورد احترام همه مسیحیان جهان است ولی انجیلی که از او به یادگار مانده است، مورد اختلاف مسیحیان کنونی میباشد. نخستین نسخه یافت شده این انجیل به زبان ایتالیایی بود که در سال ۱٧٠۹ توسط کریمر، مشاور پادشاه پروس کشف شد. این انجیل بالآخره در سال ۱٧٣٧ همراه با کتابخانه آن مشاور به دربار پادشاهی ویانا انتقال یافت. این قدیمی ترین نسخه انجیل برنابا میباشد که تا همین اکنون در ویانا محفوظ مانده و اساس ترجمههای مختلفی قرار گرفته است.
در اوایل قرن هژدهم میلادی نسخه اسپانوی این انجیل پیدا شد که قصه جالبی داشت. میگویند که راهبی بهنام فرامینو نامههایی از ایریانوس را یافته بود که انجیل برنابا را اساس قرار داده و بر (پال رسول) خرده گرفته بود. غریزه حب استطلاع فرامینو را وادار میسازد تا در جستجوی این انجیل بیفتد. سالها میگذرد و قضا بر این میرود که فرامینو یکی از مقربان درگاه (پاپ سکتس پنجم) (۱۵٨۵-۹٠) شود. او روزی در دفتر پاپ بود که چشمش به انجیل برنابا افتاد. فرامینو سپس انجیل مذکور را میان لباسهای خویش پنهان نموده و با خود بیرون کشید. امروز با آنکه انجیل برنابا در کلیسا یافت نمیشود ولی آن را میتوان در موزیمها، آرشیفها و کتابخانههای مشهور دنیا یافت. نویسنده این سطور ترجمه انگلیسی این انجیل را که (THE GOSPEL OF BARNABAS) نام دارد، از کتابخانه دانشگاه برکلی بهدست آوردم.
نسخه انگلیسی این انجیل که نود و نه سال قبل از طرف دانشگاه آکسفورد به چاپ رسیده بود، امروز در موزیم بریتانیا و کتابخانه کانگرس هم دیده میشود.
در این مقاله به بخشهایی از انجیل برنابا اشاره خواهیم نمود تا ببینیم که این انجیل در مورد پیامبر اسلام چه میگوید.
انجیل برنابا در فصل سی و ششم خود میگوید: یعنی: (بهجز رسول الله دیگر همه پیامبران آمدند، زیرا خداوند میخواهد تا من، راه را برایش هموار سازم).
در فصل چهل و سوم آن آمده است:
یعنی: (برای تان میگویم که پیامبران دیگر نشانه رحمت خدا تنها برای یک ملت بودهاند و از همین لحاظ پیام شان از مرزهای مردمی که بسوی آنها فرستاده شده بودند، تجاوز نمیکرد. اما وقتی که رسول الله میآید خداوند برایش چیزی را میدهد که حیثیت مهر دستش را دارد. پس او برای آن ملتهایی که عقاید او را میپذیرند رهایی و رحمت را به ارمغان میآورد. او برای مقابله با ستم پیشگان با قوت عمل میکند و پرستش بتها را از میان بر میدارد تا شیطان را نفرین کند).
در فصل سی و نهم این انجیل آمده است:
یعنی: “زمانی که آدم بر سر پاهای خویش ایستاد؛ مشاهده نمود که در هوا نوشتهای چون آفتاب میدرخشد که میگوید: لا اله الا الله محمد رسول الله). باز در همین فصل آمده است که: (آدم در برابر خدا تضرع نموده گفت: خداوندا! این سخنان را بر ناخنهای انگشتانم بنویس. خداوند بر انگشتان شصت او این نوشته را گذاشت. در شصت دست راست او نگاشته شد که (لااله الا الله) ودر ناخن شصت دست چپ او نوشته شد (محمد رسول الله). سپس انسان نخست این کلمات را با مهربانی پدرانهای بوسیده و بر چشمان خویش مالیده و گفت: (مبارک باد روزی که او به دنیا میآید”.
در فصل چهل و یکم آن حکایت بر آمدن آدم از جنت چنین بیان شده است:
یعنی: “خداوند خود را از نظر پنهان داشت و فرشته میکائیل آنها را از بهشت بیرون راند. هنگامی که آدم بر میگشت متوجه شد که در بالای دروازه (دروازه بهشت) نوشته شده است: لااله الا الله محمد رسول الله”.
در فصل چهل و چهارم انجیل برنابا، حضرت مسیح اینطور میگوید:
یعنی: (چقدر خجسته است زمانی که او به این دنیا میآید. سخنم را بپذیرید که من بسان دیگر پیامبران او را دیدم و در برابرش عرض احترام نمودم. خداوند از روح خویش برای آنها نبوت بخشیده است.
وقتی که من او را مشاهده کردم روح من سرشار از تسلیت شده و گفتم: ای محمد خداوند یارت باد و خداوند مرا شایسته آن بداند تا بند کفشهایت را باز نمایم). در پایان این بحث یک نکته را قابل تذکر میدانم و آن اینکه روزی با گروهی از دعوتگران مسیحی با استناد به (کتاب مقدس) صحبت میکردم. یکی از ایشان گفت: شما که به این کتاب عقیده ندارید پس چرا بر مبنای آن استدلال مینمائید؟ برایش گفتم که حرف شما کاملا درست است ولی بخاطر آنکه قناعت شما را حاصل کرده باشم مجبور هستم تا از چیزی دلیل آورم که شما بدان اعتقاد دارید. آنکه اصلا به وجود خدایی اعتقاد ندارد نمیتوان آیات قرآن را برایش دلیل آورد و همین طور کسانی که معتقد به نبوت پیامبر آخر الزمان نیستند باید در جهت اثبات ادعای خویش از ادله و براهینی استفاده نمود که در کتابهای (مقدس) از آن ذکر به عمل آمده است.
یک نکته دیگر را میخواهم بیفزایم و آن اینکه تورات و انجیل و انجیل برنابا با آنکه تحریف شدهاند، ولی این را نمیتوان انکار نمود که جرقههایی از حقیقت تا هنوز در لابلای صفحات آنها چشمک میزند، ولی ما بعنوان مسلمان تنها آن بخشی را میتوانیم تأیید نماییم که با متون مقدس ما سازگاری دارد.
آنچه یاد آور شدیم صورت بسیار فشرده بحث مفصلی است که تقدیم خواننده عزیز گردید. امیدواریم تا در آینده فرصت تحقیق بیشتری در این زمینه مهیا شود.
خواجه بشیر احمد انصاری