دکتر ٲیمن صالح
سخن مترجم:
بدون تردید فقه و احکام عملی در زندگی روزمره مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است، زیرا پس از پایهریزی و شکل گرفتن بینش و جهان بینی درست نوبت به احکام و ارزشهای اخلاقی میرسد؛ به بیانی دیگر: پس از آنکه فرد مٶمن خدای متعال را به عنوان فرمانروا و فریادرس بلا منازع خویش شناخت و قلب و درونش در این وادی حیات بخش آتش گرفت و به حرکت افتاد، باید تسلیم مطلق و بدون چون و چرای آن خالق آمر گردد تا از گفتههای درستتر و گامهای استوارتری بهرهمند شود.
بنا بر این بخشی از نصوص وحی و هدایت الهی به بیان احکام عملی مٶمنان پرداخته است، لذا هر کس در زبان قرآن تخصص داشته و آگاه به مقاصد شریعت و مسائل روز باشد میتواند از آن چشمه زلال و جوشان جرعهای نوشیده و زمینه رفع تشنگی برای سایرین نیز فراهم سازد. ولی شگفتا که این آیات مبین و روشنگر بر اثر تراکم احتیاط کاریهای بعضا بیمورد و سختگیرانه به مجموعهای غُل و زنجیر ـ به قول استاد قرضاوی ـ بدل شده و به جای حلّال مشکلات بودن پدید آورنده معضلات و شیوهای از دینداری گشته که عملی کردنش تنها برای حداقل افراد جامعه امکان پذیر میباشد.
نوشتار پیشرو گرچه تیتروار و مجمل است ولی مفید و مختصر به موضوع پدید آمدن و تقسیمبندی مکاتب و دیدگاههای فقهی معاصر بر پایه خوانش و قرائتهای گوناگون از نصوص فقهی کتاب و سنت میپردازد، البته این امر مختص دوران معاصر نیست و ریشه در تاریخ عریض و طویل فقه و فقاهت داشته و بازگو کننده پارهای از دیدگاههای گذشته است ـ هدانا الله لطریقه القویم المبین ـ.
مقصود از “فقه” التزام و پایبندی شخصی به احکام فقهی و فتوا بدانها برای مردم، و مقصود از “تفقه” فراگیری و آموزش مسائل فقهی به دیگران میباشد.
در این زمینه به طور کلی پنج دیدگاه به وجود آمده است، سه مورد از آنها صرف و خالص بوده و بقیه مختلط و آمیخته به شمار میروند.
الف) دیدگاههای خالص:
۱ـ ظاهرگرایان معاصر و برخی از پیروان جریان سلفیت فرامذهبی، این گروه معتقدند باید هم از لحاظ التزام و پایبندی و هم از نظر آموزش و فراگیری مسائل فقهی دلایل و نصوص جزئی را معیار قرار داد.
۲ـ مذهبگرایان و پیروان مذاهب چهارگانه، اینان بر این باورند که اتباع و دنبالهروی از مذهب اصل و معیار است.
۳ـ طرفداران فقه تطبیقی، ایشان عدهای از اساتید دانشگاه هستند که از بدو کار و فعالیت روش تطبیق و مقایسه میان مذاهب ـ و حداقل میان دو مذهب ـ را اتخاذ کردهاند.
ب) دیدگاههای آمیخته:
۱ـ عدهای معتقدند باید از لحاظ التزام عملی تابع دلیل بود ولی در زمینه آموزش و فراگیری و سپس التزام عملی به ویژه هنگامی که فرصت تحقیق و بررسی کم باشد، در چارچوب مذهب حرکت نمود.
۲ـ گروهی نیز بر این باورند لازم است در هر دو زمینه التزام و فراگیری دنبالهرو مذهب بود و برخی اوقات نیز از نظر التزام عملی تابع دلیل بود.
لازم است این توضیح را بیفزاییم که طرفداران دلیل نیز با توجه به گرایشهای مختلف به چهار دسته تقسیم میگردند:
۱ـ مقاصد نگران، کسانی کە در چارچوب مقاصد و مصالح و قواعد کلی دین حرکت میکنند.
۲ـ ظاهرگرایان، کسانی که به قشر و پوسته الفاظ و تعابیر اکتفا نموده و مغز و هسته را نادیده میگیرند.
۳ـ طرفداران تیسیر و آسانگیری، از نظر این عده دستیابی به سهولت و آسانی و پرهیز از عُسر و حرج در درجه نخست قرار دارد خواه از طریق تحقق مقاصد باشد یا ظوهر و الفاظ.
۴ـ درباریان و سرسپردگان حکام و سلاطین، هدف و غایت این گروه جلب رضایت فرمانروایان و عموم مردم است.
پایان
ترجمه و توضیحات: احمد عباسی
– بانه ـ ۵ / ۱۰ / ۹۷